افغانستان به تغییر استراتژی و تاکتیک های نوین سیاسی و نظامی در برابر تهاجمات بیگانگان ضرورت دارد. قطر پایگاه سیاسی دسیسه گران آمریکا و پاکستان به مثابه گرداننده آسیاب خون چون خورشید روشن گردید | ||||
تاریخ انتشار: ۲۱:۵۶ ۱۳۹۹/۸/۱۲ | کد خبر: 165378 | منبع: |
پرینت
![]() |
نقش دوحهٔ قطر این پایگاه سیاسی دسیسه گران آمریکا و پاکستان به مثابه گرداننده آسیاب خون در افغانستان چون خورشید روشن گردید.
حالا حتی موسسین وتهداب گذاران اصلی این دهلیزگاه مرگ چون زلمی خلیلزاد آشکارا نومیدی اش را از این پروسهٔ ریایی برتافته و اظهار میدارد که این دریچه برای همیش باز نخواهد بود.
اظهارات بیشرمانه خلیلزاد این مجری تاریخی برنامه های سی آی ای در افغانستان زمانی در راستای برنامه های خونبار قطر زمزمه میگردد که آشکارا قطر آسیاب خون را در افغانستان به گردش انداخته و ماشین جنگی پاکستان رادر کسوت ارتش نیابتی اش یعنی طالبان به مثابه لوکوموتیف اصلی توطیه مذاکرات عوامفریبانه قطر به نمایش گذاشته است.
پاکستان در گرماگرم مذاکرات صلح قطر بوسیله لشکر نیابتی اش طالبان در ۲۸ ولایت افغانستان بویژه شهر کابل محشر برپا نموده است.
پیام طالبان در برابر برنامه صلح بسیار روشن و صریح بود. طالبان در میدان عمل نشان دادند که باصلح می جنگند و ده ها سال نوری از گفتمان صلح فاصله دارند.
یکی از اصلی ترین اهداف مهندسی شده آمریکا و پاکستان که به مدد زلمی خلیلزاد و دکتر غنی تحق یافت، رهایی پنج هزار چریک های آبدیده طالبان از زندان بود.
برقول گزارشات معتبر جهانی تمامی زندانیان رهایی یافتهٔ طالبان که با اهدای دسته های گل، مهمان خانه های شانرا در تحت مواظبت آشکار دکتر غنی ترک گفتند به میادین جنگ برگشتند و در همه جا کربلای ثانی برپا نمودند.
حالا زلمی خلیلزاد و یار همیشگی اش دکتر غنی و دکتر عبدالله پیشقراول این صلح کذایی گفته میتوانند که مسوول این جنایت کلان و فاجعهٔ بزرگ که حتی امروز دانشگاه کابل را به صحرایی خونین مبدل ساخت کیست؟
چگونه و تا چه زمانی در تحت سایه "امارت" و "جمهوریت"که هردو خط به واشنگتن و اسلام آباد منتهی میگردد، مردم افغانستان بویژه نونهالان این کشور را در زیر ماشین این جنگ نیابتی محو و نابود ساخت؟
مردم افغانستان به استقرار "دولت ملی" و مردم سالاری نیاز دارند که معمار اصلی آن مردم افغانستان باشد و این دولت حامی منافع ملی مردم افغانستان بوده نه وسیله و افزار تحقق اهداف استراتژیک بیگانه و مجری برنامه های غارتگرانه و تاراجگرانه آنها.
کسانی که ساده باورانه طرح الترناتیف نظام امارتی را در دستان ناتوان غنی و عبدالله جستجو مینمایند سخت به خطا رفته اند. دکتر غنی و داکتر عبدالله خود به حیث مجری اهداف استراتژیک غرب برگزیده شده و کماکان در نقش داده شده در این تیاتر و در راستای اهداف راهبردی آمریکا، بازی شانرا موفقانه دنبال مینمایند.
تلخ ترین بخش سناریوی مرگ آفرین قطر را میتوان در پژواک های جستجو کرد که طالبان را برای تخطی از معاهدات دوحه که با امریکایی ها عقد نموده اند، محکوم میدارند.
در حالیکه این معاهده صرف حملات طالبان بر نیرو های خارجی را جواز نپنداشته، تداوم حملات بالای نیروهای دولتی را مشروعیت بخشیده، بر هیچ گونه آتش بسی تاکید ننموده و رهایی پنج هزار زندانی طالبان را پیش شرط مذاکراتی ساخته اند که در نفس خود باران های خون و فوران آتشفشان های جنگی را در قبال دارد. در کجای توافقات قطر میان آمریکا و طالبان، قطع حملات بالای مراکز نظامی و غیر نظامی و استقرار آتش بس در افغانستان جا یافته است؟
آیا در دامن خونین صلح ریایی قطر هنوز میتوان مژدهٔ صلح و امنیت را جستجو کرد؟
افغانستان در لبهٔ پرتگاه نیستی
افغانستان عملأ در کوله بار آتش و تالاب خون غوطه میخورد.
در تصویر های میدانی، در دشنه های سرخ، در مسلخگاه های انسانی هلممند، نیمروز، قندوز، تخار، بغلان، کابل و... مجموع ۲۸ ولایت افغانستان که جویبار خون در حرکت است، میتوان به صراحت اذعان داشت که درامهٔ عوامفریبانه قطر به پایان خود رسیده است.
کسانی که به نتایج انتخابات آمریکا دل بسته و نفس بر سینه گره زده اند، باید بدانند که اهداف بزرگ و راهبردی آمریکا عمدتآ توسط ساز و کار های پشت پرده ان کشور "دیپ استیت" طراحی شده و در یک چشم انداز تاریخی پیش بینی گردیده که تحولات داخلی بر آن اثری نمی گذارد و ما باید برنامه های خود را طرح نماییم.
افغانستان به تغییر استراتژی و تاکتیک های نوین سیاسی و نظامی در برابر تهاجمات عریان بیگانگان ضرورت دارد.
به پندار این قلم و در راستای تحولات خونین و تهاجمات بلاوقفه طالبان و سکوت معنی دار دولت دکتر غنی در برابر این حملات، در جهت استقرار "امارت" طالبی دو گزینه طراحی شده است:
در سناریوی موجود، بیشتر تاریخ فروپاشی رژیم داکتر نجیب که مخترعین اصلی آن آمریکا و پاکستان بود بیشتر در ذهن انسان تداعی میگردد.
شاهراه عوامفریبانه صلح و یا گزینهٔ جنگ و سقوط خشماگین از طریق نظامی بوسیله طالبان پس از خروج احتمالی ارتش آمریکا از افغانستان.
این سناریو طوری نقاشی شده است که در قدمه های نخست باید تمامی ریشه های سیاسی و نظامی دولت را قطع نموده، توان ماشین جنگی دولت را درهم شکسته، تلفات بزرگ انسانی را بر دولت تحمیل نموده، سطح نفرت همگانی را از دولت تشدید نموده، از همگسیختگی عمومی را در میان متحدین سیاسی رژیم گسترده ساخته و دولت را به نقطهٔ زوال و سقوط کامل وادار نماید. پاکستان برای حفظ جایگاه معنوی جهاد طالبانی طرفدار سقوط نظامی دولت است.
همزمان طالبان در نظر دارند تا بخاطر حصول امتیازات بزرگ، بخش عظیم اهداف سیاسی و نظامی شانرا در اتمسفر صلح ریایی قطر که دست و پای دولت را زنجیر زده است، از طریق جنگ و حملات تهاجمی بدست آورند.
هرگاه دولت در برنامه های سیاسی اش اندکترین صداقت را به نمایش بگذارد، باید خانه تکانی نظامی را براه انداخته و مشاور ناکاره امنیت ملی و متصدیان وزارت خانه های دفاع، داخله و ریاست امنیت ملی را که حد اعلای بیکفایتی شانرا به نمایش در اوردند برکنار نموده و با گزینش متخصصین میهندوست نظامی، عملیات سراسری نظامی را براه اندازد تا فریاد طالبان را در آورده و آنها را وادار به پذیرش برنامه های صلح و مصالحه نماید.
اما چنین رویکردی از طرف دولت نیابتی و به گروگان کشیده امریکایی که حتی یک ملی متر قابلیت وارستگی ندارد بعید بنظر می رسد.
حتی در چشم انداز خیالپردازانه موفقانه صلح دوحه، یکی از فاکتور های بزرگی که نقش سازماندهنده دولت را در نظام مشارکتی و سهامی مورد پرسش قرار میدهد، مدیریت بعدی پروسه در داخل نظام است. چون در ترکیب دولت همبستگی، همگرایی و هم اندیشی موجود نیست، لذا نمیتوان با این همپاشیدگی تیم "جمهوری خواهان" را در میان طالبان که فاتح میدان سیاست اند، رهبری کرد.
بنأ گزینه سوم در چوکات فراخ وسقف بزرگ "جبهه میهنی" از اساسی ترین نیاز زمان پنداشته میشود.
در این جبههٔ نجات وطن میتوان همه نیروهای ملی و وطندوست و نیروی سوم را تحت اجندای "دفاع از افغانستان" گرد آورد.
زمان آن فرا رسیده است تا احزاب دارایی سمبول های چپ و مترقی که روزگاری حمایت شانرا از رژیم دکتر غنی اعلام داشتند، برای سلامتی و پاکیزگی پرچم حزب شان، در سیاست گذاری شان در راستای حمایت از رژیم تجدید نظر نموده و نقش تاریخی شانرا برای استقرار و استخوانبندی این جبهه ادا نمایند.
این جبهه فراخ با پایگاه وسیع اجتماعی ومردمی با تابش رنگ ملی وفراقومی میتواند به نزاع های مهندسی شده تباری پایان داده ،حمایت بیدریغ ارتش و نیرو های دفاعی افغانستان را حاصل نموده، خیزش های مردمی را سامان داده، نیروی سوم را بسیج و تشکل داده و برای دفاع از افغانستان تدابیر لازم اتخاذ نماید.
جبهه میتواند مقاومت ملی را در برابر هرگونه تهاجمات اجنبی و حملات لشکر نیابتی پاکستان مدیریت نموده و از حمایت بزرگ در مقیاس ملی، منطقوی و جهانی برخوردار گردد.
سیر وسفر تاریخ بسیار شتابان است، سیلاب های قطر بر دشت و کوه برزن افغانستان جولان میدهد باید به پاخاست و مسیر این طوفان و سیلاب های خونین را با توسل بر ارادهٔ آهنین ملی تغییر داد؛
با احترامات بی پایان
عارف عرفان
لندن،نوامبر ۲۰۲۰
>>> کشتار دانشجویان و استادان دانشگاه کابل به امیر قطر و خلیلزاد مبارک باد.
>>> یگانه راه آرامی افغانستان ایستادن و بسیج شدن مردم افغانستان در مقابل پاکستان محور شرارت و نوکران منافق شان طالبان خونخوار است و بس.
>>> پاکستان مرکز تولید تروریستهای وحشی مشل طالب و داعش
>>> جناب عرفان با این دانش وفضلی که بشما دیدم درک تان را از اوضاع سیاسی ودستبردهای جهانی کوتاه وناقص یافتم مگر این که عمدا تجاهل نموده باشید در اصل قطر وخلیج وپاکستان وخلیلزاد وکرزی وغنی وعبدالله وحکمتیار و...ناتوان وبیچاره اند مجری امر وگردانندگان برنامه های قدرت های بزرک واربابان بلند مرتبه میباشند متاسفانه درین کره ای خاکی کس وکسانی وکشورهای یافت میشوند که برای حفظ منافع مادی وجیو استراتیجی خود از هیچ نوع مظالم وقتل وکشتار ابا نمی ورزند ودرین راستا از انسانها ومملکت های دون همت ومزدور واحیانا هم بی اراده وبدون قدرت استفاده مینمایند درکره ای خاکی که ما زندگی میکنیم مملواز مظالم ووحشت وتباهی وویرانگری وخون ریزی بوده وخواهد بود وقدرت های بزرگ فقط روی منافع استعماری خویش می اندیشند ودرین راستا هرقدر انسان را که سر به نیست مینمایند نزدشان ارزش ندارد در جنگ جهانی اول ودوم وپیش ازان وبعد ازان صدها ملیون انسان را نابود کردند ومیکنند وشهرها وکشورهارا به خاک یکسان نمودند ومینمایندومتاسفانه کشور عزیز ما وبسیاری از کشور های که در معرض بربادی وتباهی قرار دارند درزیر چکمه های این استعمار قرار
دارند وخواهد داشت
گل نبی عیدی زاده
>>> ننگ ونفرت برمزدورهای داخلی بی اختیار امثال غنی وعبدالله وخلیل زاد آمریکایی.
>>> قطر یکی از بی شرف ترین حکومت هاست که هم از آخور می خورد هم از توبره
این کشور کوچک با پول های کلانش کشور سوریه را به هم ریخت
اما مسخره بازی های صلحش هم به خاطر این است که به نیروی های امریکا حمله نشود
البته این ماموریت سعودی بود قطر از او پدرسوخته تر بود از دهان او ربود
>>> افغانستان مرکز تولید طالب ؛ اندیشه ؛ بحران ؛ تربیت ؛ تجارت و مرکز آموزش نظامی آنان است و اشتباه است که پاکستان را مقصر بدانیم عقب ماندگی ذهنی سیاست مداران افغانستان این جایگاه را به برادران ناراضی اش هدیه کرده است و در تبانی با هم محصولات اش را مشترکا به مصرف میرسانند . این جنگ تنها با قیام حق بر علیه باطل میتواند تمام شود در غیر آن این میدان اتنگ و جنگ کشور های سرمایه دار جهان باقی خواهد ماند مردم بپا خیزید ورنه چندین نسل دیگر در خون خواهی تپید دیگر دیر خواهد بود
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است