تاریخ انتشار: ۱۲:۵۵ ۱۳۹۹/۸/۲۰ | کد خبر: 165472 | منبع: |
پرینت
![]() |
صحرا کریمی هنرپیشه توانا که تا سطح ریاست افغان فیلم خود را بالا کشید، با آگاهی هنری، استعداد بی نظیر و نقش آفرینی در فیلم ها، همچون یک زن شجاع در مقابل معاون اول رییس جمهور که خود را مالک الرقاب قدرت سیاسی میداند، بخاطر تخریب «سینما پارک» ایستاد و دست به تحصن زد. مردان بزن بهادری که خود را هنرمند، هنر دوست و هنر پرور میدانستند، در برابر این زن شجاع عرق شرم از جبین جاری ساختند.
بانو صحرا کریمی گفت که سینمای پارک بخشی از وجود من است، این سینما را با من یکجا ویران کنید. این مقاومت هنری فرهنگی در چنین اوضاع نابسامان اوج تعهد، عزت و جرات یک زن هنرمند که ریاست افغان فیلم را نیز به عهده دارد، نشان میدهد.
تلاش بانو کریمی برای حفظ اقتدار هنری نشان دهنده حفظ میراث فرهنگی شهر کابل است که با هزاران خاطره ای زیبا از رفتن در سینمای پارک و تماشای فیلم های هنری گره خورده است.
بانو کریمی تنها میخواهد این خاطره ها و حافظه ها همچون رنگین کمان هنری با حضور این سینما در نفس شهر، گردش داشته باشد. اما صالح و سایر اخوانی ها میخواهند این خاطره ها را از روح شهر کابل بزدایند، تا گویا بیدینی و بد دینی ترویج نشود.
بانو صحرا کریمی نوشت، مردان مدنی کابل که خود را در کسوت فرهنگ مداری پیچانده اید، من آمدم تا از هنر و سینما دفاع کنم اما چماق بدستان صالح مرا به زور از سینما بیرون کردند و سینما را ویران کردند. من رسالت فرهنگی خود را ادا کردم و از این ویرانگری هنری فرهنگی نفرت خود را نیز ابراز هم میکنم. اما شما بزن بهادرهای فرهنگی هنری کجایید؟
علی تقوایی
>>> صحرا کریمی نه در کابل بوده است و نه در کابل تولد شده است. بلکه در ایران تولد شده است و با لهجه و فرهنگ ایرانی بزرگ شده است و نه در سینما پارک کدام فلم دیده است و نه هم از فلم هایی که در سینما پارک نمایش داده میشد که اکثراً فلم های هندی بود،خوشش می آید.
از همین خاطر او سخت با سلیم شاهین مخالف است که طرفدار فلم های هندی است و خود را دهرمندر دهرمندر میتراشد و فلم های هندی مانند پر میکند.
خاطرات سینما پارک در روان کسانی است که در گذشته ها درین سینما ها تکت های سینما را بازار سیاه میکردند و به قیمت بالا میغروختند.
خاطرات این سینما در روان کسانی است که با زحمت پانزده افغانی پیدا میکردند و از میان صد ها نفری که در دهن عرفه تکت فروشی این سینما برای گرفتن تکت حمله میکردند،مثل بز کش ها یک قطعه تکت بدست می آورد و داخل سینما میشد و از دیدن فلم های هندی است میبرد.
خصوصاً بعد از دیدن فلم،چند وقت بعد که از دهن یگان رستورانت همرای رفیق اش تیر میشد و خواندن آن فلم را از داخل رستورانت مینشتید،به رفیق اش میگفت که بچیم،این فلم را دیده بودی؟ مه دیدم .چه فلمی بود.دهرمندر و همامالینی کار کرده بود.چه فلم جنگی و عشقی بود.ای خاندن از فلم راجاجانی است که همامالینی همرای پریم چوپره میخانه که دهرمندره زورش بته.
دهرمندر و جانی واکر از پشت درخت ها سیل میکنند و جانی واکز گردنک میزنه و دهرمندر قهر میشه.
>>> صحرا کریمی شیر دختر وطن که یک تنه در برابر حماقت صالح و شهر دار فاحشه پرور اش ایستاد، نشان داد که زن بودن ضعف نیست و مرد بودن قوت نیست.
غیرت و همت و شهامت هرسه در وجود لطیف این شیر دختر وطن یکباره تجلی کرد و ک نشان داد که چه مرد هایی که با رسیدن به گوشه یی از قدرت تبدیل به هیولای توحش و تبخر میشکند و فکر میکنند که گویا عقل کل هستند.
نشان داد که چه مرد هایی به وزن چند صد کیلویی و دهان چند متری مثل موش پنهان میشوند تا نشود که گزند شهر دار زن باره لکه یی بر دامن عفت فامیل شان بگذارد.
به این شهر باید گریست که هر بی خرد و جاهلی گاه در هیکل کرزی و گاه در هیکل غنی و گاه در هیکل صالح و گاه در قامت انسان شرف باخته یی مثل داود بچه سلطان ، یکه تاز میدان قدرت میشوند و دمار از روزگار شهر بر می آورند.
در پنج سال سیاه طالب این عفریت جهل و خشونت هیچ سینمایی را در شهر کابل ویران نکرد اما صالح در چند روز پیش کار سلطان ارگ شدن بر تاریخ فرهنگی این شهر تازید و نشان داد که از درون تهی است و از بیرون رنگ شده رنگ ریزان گونا گون.
سینمای پارک بر تو تسلیت باد که امروز چنان با هیبت بر زمین نشستی که ویرانگرانت از عرق خجلت و عذاب وجدان و شرمساری دوران یارای زبان گشودن ندارند و بعد شرمسار شدن چهار زانو مینشینند و بر فرهنگیان صدا میزنند که اگر طرحی جانشین دارید به داد ما برسید.
بهترین طرح ساختن یک منار شرم است در جایگاه سینمای پارک.
حد اقل تا آنگاه فرهنگیان فرهیخته یک توغ سیاه ماتم را در جایگاه سینما پارک ایستاده کنید تا مردم فرهنگ پرور کابل جنده مراد خویش را بر آن ببندند تا مگر در روزی و روزگاری انسانی در این سرزمین پیدا شود تا از فرهنگ و میراث فرهنگی این شهر پاسداری کند.
فرهنگیان کابل!!!!!
جوقه جوقه به سر خاک توده سینما پارک حضور پیدا کنید وفاتحه فرهنگ و میراث فرهنگی را بخوانید و برای رها شدن این شهر از شر شیطان و صالح و داود بچه سلطان به درگاه خدا پناه ببرید و دست دعا بردارید ک بگوئید که از بد بد تر اش توبه.
قلدری صالح و پیشکاری شهردار بی فرهنگ در تخریب میراث فرهنگی شهر کابل ثبت تاریخ شد و نام نوی به به آقای صالح کمایی کرد و ثبت تاریخ شد.
امرالله صالح مخرب میراث فرهنگی شهر کابل
داود بچه سلطان پیش دوک صالح مخرب
تمام دم و دستگاه قلدر و فاشیست ارگ فدای یک قطره اشک شیر دختر وطن ، صحرا کریمی باد.
>>> چماق و بزن بهادر ، اصطلاحات ايرانى هستند.
ما به جاى چماق ، چوب و سوته مى گوييم و به بزن بهادر ، دعوا جلاّب ، شليطه ( سليطه ) و بى آب مى گوييم.
فارسى ، زبان رسمى است در ايران. اما لهجه اصفهانى با لهجه خراسانى فرق دارد. حتى لهجه قمى با لهجه تهرانى فرق دارد.
نكته : به خدا و به مقدسات و به زبان مشترك مان قسم ، به ايرانيان كه هموطنان فرهنگى ما هستند ، عشق و احترام دارم اما من با لهجه مادرى خود ، انس و الفت بيشترى دارم.
دانشجوى زبان و ادبيات فارسى هستم. همسرم هميشه به شوخى به من مى گويد : تو در پاس داشتن پارسى و در نگهدارى و نكو داشت لهجه ها و گويش هاى آن ، از فاشيسم و نازيسم هم بالاتر رفته اى. و من به همسرم كه روحانى است و سيد نصرالدين نام دارد ، هميشه به شوخى مى گويم : شما هم در لطيفه گويى و شوخ طبعى از ملا صاحب نصرالدين هم بالاتر رفته اى.
نمى دانم شايد من خداى نكرده كه خاك به دهانم به فاشيسم متمايل شده ام.
با احترام و ادب ، حسينى هستم.
>>> من که چیزی برای ستودن نمیبینم.
اگر این تعمیرقابل ترمیم ومرمت میبود صالح هیچگاهی اقدام به تخریب ان نمیکرد، اواز جمله اشراربی فرهنگ نیست. صالح انسان بادانش،باکلتور، اگاه ووطندوست است.
مشکل خانم کریمی اینجاست که درین تصمیم ودرین اقدام بایدحرف اول را من میزدم وچرامن به حاشیه رانده شدم.
عاقل
>>> به بانو صحرا کریمی ، دختر شجاع وطن هزار سلام.
درد و بلایت به فرق شهردار زنکه باز و بی غیرت بخورد و اولاد صالح مثل دانشجویان دانشگاه کابل مزه انتحاری و انفجاری را بچشند.
>>> این خانوم سلبریتی شجاع هست؟
شجاع دختران و پسران دانشجو و دانش آموز افغانستان هستند که بارها با اینکه حملات انحتاری و بمبگذاری در اماکن علمی شده ولی باز هم برای تحصیل و رهایی از جهل شجاعانه برمی گردند به دانشگاهها مدارس...
نه این خانوم که واسه دیده شدن دست به اعتصاب غذا زده واسه یک مکان مخروبه
چرا نمیره جلو اداره امنیت و نیروهای نظامی اعتصاب غذا کنه و بگه تا امنیت دانش آموزان و دانشجویان تامین نشود من از اینجا نمیروم
آخرم یه پولی از سهم بازسازی میگیره میره
به اینجور آدمها میگن پوپولیست
فقط دنبال دیده شدن است
>>> بیچاره صالح
زورش به ارگ نرسید زد به سینما پارک
>>> صحرا جان وقت ترتیب دوسیه پناهندگی رسید فکر کنم . افغان فیلم را خو چور کردی حالا دلت است پناهنده شوی ای شوخک ... راستی وقتیکه ارشیف افغان فیلم را دختر غنی صاحب به ارگ برد کجا بودی چرا آنزمان مانع مثل دیشب رول دختر فیلم را بازی نکردی...نکو دیگه در جان ما مزن پیش پنج هم پنج پیش صاحب پنج هم ....
قریشی افغان فیلم.
>>> این خانوم میخواد از آب گل آلود ماهی بگیره
میخواد خودش رو ناجی و محافظ فرهنگ و هنر افغانستان و البته در مقیاس کوچکتر بعدها ازش به عنوان مادر سینما یا قهرمان ملی یا یک همچین چیزی یاد بشه
وگرنه به نظر من واکنشش نسبت به موضوع خیلی زیاده.
الان زندانیان سیاسی اعتصاب غذا میکنند
در هر صورت همزبانان عزیز ما در ایران کمبود گوجه فرنگی داریم شما پیشنهاد کنید کجا بریم اعتصاب غذا بکنیم؟سر جالیز خوبه؟
>>> این خانم به گفته خودش ادا در آورد و شاید پی نام و نشان باشد، اینطور گریه از طی دل یا شوهر مرده گان میکنند و یا ممثلین سینما و تیاتر، در این وطن بی در و دروازه روزانه صد ها جوان جانهای شیرین خویش را بخاطر ما ها و زهرا کریمی ها نثار میکنند ، چرا بانوکریمی بخاطر آن شیرمردانی که جان میدهند نا زهرا کریمی ریاست کند. گریه نمیکند که بخاطر سینمایکه حالا محل دزدان و پودر فروشان شده است میگیرید؟
کوه کن
>>> خانم حسینی،
آیا میدانید که به چوب و سوته در بدخشان و تخار چه میگویند؟
تیاق
بزن بهادر با دعوا جلاب فرق دارد
بزن بهادر را در کابل بد معاش (بدماش) میگویند.
دعوا جلاب کسی است که دعوی نا حق میکند تا چیزی نصیب اش شود.
به هر حال هدف اینجا نه لهجه و کلام خانم صحرا کریمی بلکه پیام اش بود که در مقابل یکه تازی و منیت صالح و حماقت شهردار ایستاد.
شاید قیمت این کارش سبکدوشی از ریاست افغان فلم باشد یا یک حمله انتحاری سازمان یافته از ارگ یا تره خیل ، اما می ارزد.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است