تاریخ انتشار: ۲۰:۵۲ ۱۳۹۹/۸/۲۱ | کد خبر: 165489 | منبع: |
پرینت
![]() |
تروریستان به نزدیکی سایهها مان در شهر و خیابان قدم میزنند و گلولههای مجانی را بی هراس، به تعداد تک تک مان با خود حمل میکنند، مرگ ارزان ترین کالای روز در بازار است و خونهای ما که دیگر سرخ نیستند...
اینروزها زنده ایم که فقط جنازه بشماریم و در میان ترس و تشویش، عذاب قبر را زندگی کنیم.
کاش میتوانستیم حداقل با همدیگر مهربانتر باشیم، به سلامها بالبخندی هرچند تصنعی، پاسخ دهیم، گفتنیهای همدیگر را بشنویم، دوست داشته باشیم و فرصت دوست داشته شدن را از خود و دوستان مان نگیریم.
طالبان شوم، شام دیروز سه فیر هاوان را بالای خانه های مسکونی در نوآباد ولایت غزنی شلیک کردند که امروز صبح خبر شهید شدن «بختاور احمدی» و چندین تن دیگر از اعضای فامیلش را از صفحات مجازی خبر شدم.
من بختاور را نمیشناختم اما متوجه شدم او باربار به فیسبوکم پیام گذاشته و متاسفانه ناخوانده باقی مانده اند.
بغض نفرت انگیزی گلویم را میفشارد، ایکاش با آن دخترک سرپا معصومیت حرف میزدم و آنچه در دل داشت را میشنیدم، کاش میتوانستیم در این فاصلهی کوتاهی که تا مرگ باقی است، دلهای خونین همدیگر را نرنجانیم و مرحمی بگذاریم.
گلولهها امان حسرت و پشیمانی را برای ما نخواهد داد.
مهتاب ساحل
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است