نقش شوروی و امریکا در تراژدی افغانستان
هم امریکا و هم شوروی ساکنین ۳۵ میلیونی افغانستان را بدهل شمار معدودی از گماشتگان خویش زیر نام مجاهد و خلقی و پرچمی وطالب و... رقصاندند و هنوز هم می رقصانند 
تاریخ انتشار:   ۱۲:۲۵    ۱۳۹۹/۸/۲۷ کد خبر: 165542 منبع: پرینت

حمایت امریکا از دزدان و رهزنان و نفی نقش مردم یگانه عامل ظهور مجدد طالبان در افغانستان شد.
ده روز پیش از سقوط طالبان در قندهار بتاریخ ششم دسامبر ۲۰۰۱ م امریکا پیشنهاد کنفرانسی را در شهر بن آلمان به سرپرستی سازمان ملل متحد مطرح ساخت. در این کنفرانس حدود بیش از بیست افغانستانی به شکل گلچین برای تعیین سرنوشت افغانستان پسا طالبان شرکت کردند. دایر نمودن این کنفرانس با حمایت امریکا امیدواری بیش از حد را برای ساکنین افغانستان برای ایجاد یک دوران بهتر و شکوفایی پسا طالبان و مجاهدین و خلقی و پرچمی ایجاد کرد.

تمام امیدها به امریکا بحیث نماد دموکراسی و ترقی دوخته شده بود. امید و تقاضا این بود که امریکا برای افغانستان کاری کند که این کشور از ذهنیت قومیت و مذهب بشکل انحرافی آن خارج و در مسیر تمدن بر اساس راه و روش دموکراسی امریکایی قدم بگذارد. در حالیکه توقعات و امیدواری ها بیش از حد بود ولی در واقعیت قسمت بزرگ از نمایندگان مردم افغانستان از شرکت در کنفرانس بن محروم گشتند.

صرف چهار گروه برای شرکت در این کنفرانس و آن هم آنانی که در داخل افغانستان سکونت نداشتند و به بهانه اشغال افغانستان توسط شوروی افغانستان را ترک و در خارج از افغانستان مشغول عیش و نوش زندگی بودند، دعوت گشتند که نمایندگی شان از مجموع ساکنین افغانستان بیش از پنج در صد ساکنین افغانستان بوده نمی توانست. همین نقیصه یگانه ثبوت و دلیل بازگشت طالبان در صحنه رقابت های سیاسی و نظامی افغانستان گشت. طالبان بخاطری مطرح گشتند که امریکا از شرکت دادن نمایندگان واقعی ساکنین افغانستان در کنفرانس بن اجتناب ورزید و کسانی را در این کنفرانس حمایت کرد که از حمایت ساکنین افغانستان برخوردار نبود.

ایتلاف شمال را امریکایی ها بتاریخ ۱۳ نومبر ۲۰۰۱ طوری حمایت کرد که کابل را فتح کند. توقع و امید از امریکا این بود که از ورود این ایتلاف به کابل که عامل اصلی تراژیدی و تخریب کابل بعد از ورود مجاهدین در ماه اپریل سال ۱۹۹۲م بود جلوگیری می کرد. اگر امریکا براستی خواستار یک افغانستان آزاد و فارغ از تروریزم و جنایات می بود هرگز مجاهدین را اجازه ورود به کابل نداده و در راه ایجاد یک حکومت فراگیر ملی با شرکت کسانی که در تراژیدی دخیل نبودند مبادرت می ورزید.

زلمی خلیلزاد غلزی به نمایندگی رییس جمهور امریکا از طریق حاتم طایی بخشی، در کنفرانس بن نقش قاطع و مانع ایفا کرد. در این کنفرانس برای اقوام تاجیک و ازبیک برهبری عبدالله عبدالله هایبرید و یونس قانونی متلون مزاج ۱۱ کرسی اختصاص یافت. برای هواخواهان محمد ظاهر پادشاه سابق افغانستان زیر نام و نشان شماری از افراد مجهول الهویت زیر نام افغان نیز ۱۱ کرسی اختصاص داده شد. برای مجاهدین شیعه مذهب و هزاره ها زیر نام و نشان محمد محقق و کریم خلیلی بخاطر هزاره بودن شان پنج کرسی اختصاص داده شد. برای سید احمد گیلانی، رهبر مذهبی یک گروه خاص، پنج کرسی داده شد.

قسمت اعظم ساکنین افغانستان از شرکت در این کنفرانس که مربوط به هیچ گروه های تروریستی جهادی زیر حمایت امریکا و حزب دموکراتیک خلق افغانستان مورد حمایت شوروی نبودند، محروم گشتند. شمار اعظم این افراد شامل بهترین تحصیل یافته گان و منورین بودند ولی دوری خویش را از شرارت های امریکا زیر نام جهاد و خلقی ها و پرچمی ها زیر شعار سوسیالیستی حفظ نمودند. در جریان جهاد امریکا (۱۹۷۹ – ۱۹۹۲م) علیه شوروی توسط مجاهدین در برابر اعضای حزب دموکراتیک خلق افغانستان، ۹۹٪ از ساکنین ۳۵ ملیونی افغانستان متعلق به هیچ یک از این گروه های شرور تروریستی از نوع امپریالیستی امریکایی و سوسیالیستی شوروی نبودند.

هم امریکا و هم شوروی ساکنین ۳۵ میلیونی افغانستان را بدهل شمار معدودی از گماشتگان خویش زیر نام مجاهد و خلقی و پرچمی وطالب و... رقصاندند و هنوز هم می رقصانند. هم گماشتگان خلقی و پرچمی در خدمت اهداف شوروی و هم گماشتگان مجاهد و طالب در خدمت اهداف امریکا علیه ساکنین افغانستان دست به جنایات و شرارت های بی مانند زدند و هنوز هم می زنند. در زمان سیطره شوروی ها زیر نام حزب دموکراتیک خلق افغانستان و در زمان مجاهدین زیر سیطره مستقیم و غیر مستقیم سیای امریکا فرصت برای نفس کشیدن برای مردم نبود.

نقش حزب دموکراتیک افغانستان در تخریب افغانستان به همان اندازه وسیع بود که نقش مجاهدین تروریست. این خراب کاران خلقی و پرچمی می توانستند در راه آبادی افغانستان به همان اندازه سهم داشته باشند که در تخریب ولی امریکا از پذیرش نماینده آنها صرف و صرف بخاطر تعلقات فکری شان با شوروی ابا ورزید و یک نفر از این گروه را به کنفرانس بن دعوت نکرد. کنفرانس بن برای خوش خدمتی به جهادی های تروریست در خدمت امریکا دایر گشت.

در پهلوی این گروه های تروریستی جهادی، شخصیت های زیادی که آماده همکاری با حضور امریکایی ها برای نیک نامی امریکا برای آبادی افغانستان بودند به مشوره و تحریک شخصیت های جهادی مورد پسند امریکا از صحنه رانده شدند. یگانه عیب این شخصیت های رانده شده مخالفت شان با گروه های تروریستی اسلامی مورد حمایت امریکا در دوران جهاد افغانستان برای راندن و شکست شوروی ها در دهه ۱۹۸۰م از افغانستان بود.

سخنگویان مجاهدین تروریست بنام های زلمی خلیلزاد غلزی، حامد کرزی سدوزی و غنی غلزی در خدمت قصر سفید امریکا کلیه ساکنین منور و تحصیل یافته افغانستان را که در افغانستان مشغول کار و خدمت بودند بدون درنظر گرفتن این مطلب که افغانستان در اشغال شوروی یا امریکا قرار دارد، تاپه کمونیستی زده و شرکت آن ها را در تعیین سرنوشت افغانستان منتفی کردند. زلمی خلیلزاد غلزی که جلوی بوش رییس جمهور امریکا را محکم در مورد تحولات افغانستان در اختیار داشت، ذهن زعامت امریکا را بر اساس دوران جنگ سرد معطوف می کرد. جورج بوش که دستور اشغال افغانستان را داد حتی خبر نبود که افغانستان در قاره آسیا یا افریقا قرار دارد!

جورج بوش ۴۳مین رییس جمهور امریکا بود. وی بین سال های ۲۰۰۰ – ۲۰۰۹ برای هشت سال نقش رهبری امریکا را به نمایندگی حزب جمهوری خواهان امریکا عهده دار بود. وی قبلا سابقه خدمت بحیث والی تکزاس بین سال های ۱۹۹۵ – ۲۰۰۰ را داشت. جورج بوش بتاریخ ششم جولای ۱۹۴۶ متولد گشت و به سن ۷۴ سالگی هنوز هم حیات است.

عبدالحمید


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
شوروی آمریکا
در افغانستان
نظرات بینندگان:

>>>   چه کسانی راست ودروغ سالها وسالها عربی عربی خوانده مردم رابه کشتن دادند،معیوب ومجروح ساختند ومجبور به فرار .ملا یاروس یاامریکا؟
بدبختی امروز وفردای مانتیجه احماقت دیروز،امروز وفردای ماست.
اگرما خوداحمق نمیشدیم ونمیبودیم هیچ قدرتی نمیتوانست ۴۰ سال جنگ،قتل، وحشت وویرانی رابالای ماتحمیل کند.خودکرده رانه درداست ونه درمان.
به پیش به سوی جامعه بدون ملا.زنده باداتاترک.
پیروز باشید.
کاظم

>>>   نقش مردم افغانستان در تراژیدی افغانستان نیز باید بررسی شود.
۹۵ فیصد مردمی که به اصطلاح شما اکثریت جامعه بودند و هستند و نقش نداشتند مگر چشم و گوش و عقل و احساس و انرژی آمدن به میدان را هم نداشتند؟
این چگونه مردمی است که بارشان میکنند و بر فلان شان نوشادر میمانند اما هیچگاه عکس‌العمل نشان نمیدهند.
مگر کشته های هر روز میدان های جنگ همین ۹۵ فیصد نیست؟
چرا میجنگند؟؟؟؟
چرا ساکت هستند؟؟؟؟؟؟
قذافی را کی فرار داد؟؟؟؟؟
حسنی مبارک را کی فرار داد؟؟؟؟؟؟؟
رهبر تونس را کی فرار داد؟؟؟؟؟
حسن البشیر سودان را کی فرار داد؟؟؟؟؟؟
میدان تحریر ما کجاست؟؟؟؟؟؟؟؟
عبد الحمید ما چرا در میدا نیست ؟؟؟؟؟؟؟؟
به هر که اقتدا کردیم ، خود مقتدی شیطان بود

>>>   هرکسی توانیست نام یک نهاد دولتی در افغانستان را که به زبان پارسی دری باشد یاد آوری کند یا حتی نام یک اسناد ملی را بگیرد که به زبان پارسی دری باشد نه انگلیسی عربی فرانسه ای نه هندی یک هزار دالر دریافت کند پارسی ستیزی هم اندازه دارد

>>>   نقش مردم افغانستان در تراژیدی افغانستان نیز باید بررسی شود.
دوست عزیز در تاریکی دوست و دشمن و راه و چاه تشخیص و تمیز داده نمی شود. وانگهی مردم در تاریکی و در خرافات نگهداشته شده انگیزهً مبارزهً آزادیخواهی و آزاد زیستن را ندارد و این خواست آخوند و ملا و دکانداران دینی ریا کار و چپیهای ورشکسته و استعمار بوده و می باشد تا جامعه غرق در جهل و خرافات و عقبماندگی گشته و گرفتار و مشغول فقر و فلاکت خود گردد. امیدوارم به غرورهای دست نشاندگی افغان پیپر بر نخورد و نظرات راهگشا را جهت اطلاع مردم رنجدیدهً افغانستان درج و ترویج دهد. تشکر.

>>>   امریکا کور نیست.هم چشم زمینی دارد و هم چشم هوایی.
هم در پاکستان پایگاه نظامی دارد و میتواند تمام تحرکات طالبان را از روی زمین نظارت و کنترول کند و هم از طریق ماهواره های جاسوسی در فضا،میتواند تحرکات طالبان را کنترول کند و زیر نظارت داشته باشد.
این که با وجود نظارت تحرکات طالبان توسط چهار چشم خویش،نه بر علیه طالبان عمل میکند و نه پاکستان را چیزی میگوید د حتی دونالد ترامپ یک مرتبه از پاکستان تعریف و توصیف نیز بعمل آورد و گفت که پاکستان به وظایف خود خوب عمل میکند.
بنأ این خود یک بحث سوال بر انگیز است که نشود امریکا مصارف جنگ افغانستان را از کشور های عضو ناتو بگیرد و سلاح خود را توسط پول کشور های عضو ناتو به افغانستان ارسال کند و سربازان افغانستان،گر گر.هوابی فیر کنند و پول از کشور های عضو ناتو و سلاح از امریکا.
همچنان هر چهار سال بعد،کشور های جهان را نیز جمع میکند،بشمول کشور های عربی خرپول و کجکول گدایی افغانستان را در مابین میگذارد و میگوید که خیرات خود را درین کجکول بیاندازید.
رییس جمهور های مختلف نیز در امریکا می آیند و میروند و یکی شان تعداد سربازان را کم میکند و دیگرش می آید زیاد میکند و بکی دیگرش باز می آید کم میکند و حالا رییس جمهور جدید نیز باز زیاد میکند و همین منوال ادامه دارد.

>>>   اقای عبدالخبیث!
بدون شک نقش امریکا وروس وهمه استعمارگران وامپریالیزم شرق وغرب ویرانگر ومخرب بوده انها در پی اجحاف ملتها وتخریب کشور هابوده میکوشند تادارای های مادی ومعنوی انها را تاراج وچپاول نمایند خطرناک تر ازین ها اجنت ها ومزدوران نا بخرد ومغرض ومفسد انهاست که مبارزین راه ازادی واستقلال ومقاومت گران علیه استعمار را تروریست میخوانند عده ای هم از جهالت ونا اگاهی اصطلاحات بیگانه هارا نشخوار مینمایند وبه دول اجانب می رقصند یکسره مقاومت گران راستین راتجریح مینمایند وبا این اعمال خاینانه ای خود دست متجاوزین را باز گذاشته اشغال وتجاوز را توجیه و تبریه مینمایند در ادواز گذشته حتی قبل از اسلام بسیار تجاوز واشغال صورت گرفته وبودند کسانی که از محکومیت متنفر بوده واستقلال وازادی را خوش داشتند به نیت ازاد ساز ی میهن ورهای از اسارت رزمیده اندوباز غلامهای حلقه بگوش استعمار اعمال انها را تروریستی خواند ه اند این روش نا پسند اجنتهای خاین از نگاه انسانی محکوم ومذموم بوده در هیچ قاموسی جا ندارد
همه باید بدانند که در ابتدای هجوم کمونیزم وپس از لشکر کشی قشون سرخ ملت غیور افغان بدون این که امریکا وانگلیس وغرب را بشناسند با دست های خالی وبا وسایل ابتدای در برابر کمونیست های بی دین ووطن فروش مقاومت نمودند وملیونها افغان درین راه جانهای عزیز شان را فدای وطن وعقیده ای خود ساختند حتی دران زمان غربی ها وخلیج وپاکستان همه به لرزه افتیده مطمین بودند که روسها خودرا به ابهای گرم میرسانند ولی از برکت جان برکفان مجاهد افغان این خوف ووحشت غرب وخوابهای روسها تحقق نیافت واهسته اهسته همه به حرکت های مردمی افغانستان امید وار شده بعد ها در صدد برامدند تا ذریعه ای نوکران زر خرید شان جون حکمتیار ومجددی وگیلانی و... ثمره ای این حرکتهای ازادی بخش را دزدی نمایند واز احساسات واقعی مذهبی ملت عزیز بهره برده بنام برادر وهم کیش وضد کمونیزم خودرا دلسوز ملت ما جلوه داده به لباس برادر ودوست در بین ازادی خواهان خودرا جا زدند وچنین وانمود کردند که گویا رهبری این قیامهای ملی واسلامی را بعهده دارند ولی باید منکر تروریزم وتروریستها هم نباید بود دانسته ویا ندانسته عده ای از مقاومت گران به اعمال تخریبی نیز دست یازیدند ودر بین مجاهدین واقعی روسها وکمونیستها نیز عناصر دستوری وعمال کا جی بی وخاد را گسیل نموده بخاطر بد نامی جانب مقابل انواع جنگ های داخلی واعمال تخریبکارانه را سبب گشتند ودرینجا ترور ووحشت را ترویج نمودند تا در اینده باز وسیله ای خوبی بدست اشخاص غافل ونا اگاه باشند که مجاهد را مصادف با تروریست بداند ونا بخردانه مجاهد تروریست بگویند وقتی مجاهد میگویم دیگر هیچ پسوند وپیش وندی دران گنجایش نداردزیرا تعریف مجاهد اینست که <المجاهد من جاهد لتکون کلمة الله هی العلیا > مجاهد انست که بخاطر اعلای کلمه ای اله می رزمدچنانچه اسلام واقعی ازین پینه ها وقیچی ها مبرا است هرگز مسلمانی افراطی ویا اسلامگرا گفته نمیشود هر مسلمان اسلام گرا است اما مسلمان هرگز ظالم وقاتل ووحشی نمیباشد اسلام قتل نفس را مذموم پنداشته وکشتن یک انسان را بدون موجب< ققط در برابر قتل نفس ویا فساد > معادل قتل همه ای دنیا خوانده وتجاوز به مال وناموس دیگران را مذمت نموده ودین سلم ومصالحه وهمگرای وهمزیستی است روزی یکی از خلفای مسلمان در بازار یک یهودی را دید که تکدی<گدای> مینماید دستور داد تا از بیت المال مسلمین برایش معاش تعیین نمایند بسیاری ها اسلام عزیز را با جمهوری اسلامی رولا غنی مسیحی مارونی ویا اسلام داعش وطالب اشتباه گرفته اند در حالی که همه ای اینها از اسلام .واسلام عزیز از اینها بیزار است قران کریم برای مسیحیان میگوید<تعالوا الی کلمة سواء بیننا وبینکم و...> بیاید بسوی کلمه ای که بین ما وشما برابر است واز انها ذبه برادری ویک رنگی دعوت مینماید ودر سوره کافرون میگوید >لکم دینکم ولی دینی> شما به دین خود باشید وما به دین خود میباشیم ودر جای دیگر میفرماید <لا اکراه فی الدین >در دین اکراه نیست امید وارم خوانندگان فهمیده باشند وبه سخنان اغواه گرانه ای شیطان صفتان بی دین وبی وطن فریب نخورند
ملا یاسین سانچارکی

>>>   جناب ملا یاسین گرامی،
دوست عزیز در تاریکی دوست و دشمن و راه و چاه تشخیص و تمیز داده نمی شود. وانگهی مردم در تاریکی و در خرافات نگهداشته شده انگیزهً مبارزهً آزادیخواهی و آزاد زیستن را ندارد و این خواست آخوند و ملا و دکانداران دینی ریا کار و چپیهای ورشکسته و استعمار بوده و می باشد تا جامعه غرق در جهل و خرافات و عقبماندگی گشته و گرفتار و مشغول فقر و فلاکت خود گردد.
باید دانسته باشیم که مردم مظلوم افغانستات تجربه تلخی از دیکتاتورهای کومونیستی حفیط و ببرک کارمل دارند و خوب می دانند که حتی اگر خود آمریکا و چاههای نفت و گاز جهان را به این چپیهای ورشکسته بسپارند بازهم یک ده و قصبه و شهرک را هم نمی توانند اداره کنند. همین خشونتها و آدمکشیها و بلایای موجود طالبان نیز محصول و نتیجهً دیکتاتوری تک حزبی حفیط و ببرک و اختناق حاکم آنها می باشند و اگر چنانچه در دوران حاکمیت کمونیستها در کشور قانون دموکراتیک و تنوع حزبی و فعالیت سیاسی آزاد حاکم بود، مردم افغانستان هرگز بدام و دامن جهل و خرافات و خشونت طالبان و متحدانش نمی افتادند.
چو تو خود کنی اختر خویش را بد --- مدار از فلک چشم نیک اختری را.

>>>   نقش شوروى ، امريكا ، مزدوران و نوكران انها ( خلقى ها برچمى ها و غيره خاهنين ملى ووطنفروشان ).

>>>   به نظر دهنده هفتم و هشتم: مغز هایتانرا پوپنک زده است. حال که سیتم پنجصد حزبی است کدام شمشیر را در ...فیل زده اید.در کشور بیش از یازده هزار مدرسه دینی که مرکز تربیه تروریزم و تروریست چون شما که از عقاید پاک و افکار مترقی انکار میکنید وجود دارد. اگر در افغانستان سیتم تک حزبی بود به مراتب امنیت شهر بهتر بود . کار و روز گار بود اقتصاد به پیش میرفت زنان و مردان دوشادوش یکدگر در سنگر کار دفاع از وطن و ابادی وطن سهم میگرفتند اما متاسفانه با موجودیت شما افراد مفتن و خود فروختگان به امریکا و غرب و پاکستان کشور را به نام اسلام برباد کردید و بد تر از همه کسانی استند که خود را بیطرف میگویند ولی جانی ترین و پست ترین افراد همین مفت گویان بیطرف استند. اینها بد تر از گلبدین و طالب اند . طالب و گلبدین حد اقل میگویند که کی استند و لی این بیطرفان خاین صفت دلال تر از طرفداران پنجابی های پاکستان اند.
ذاکر حسین از مشهد

>>>   به نظر دهنده هفتم
دوست گرامی حتما در خارج از کشور استید. به من بگویید که همین تسهیلات و ابادی و زیبایی پیشرفت و از همه مهمتر سیکیولاریزم چه گونه بدست امد اولتر از همه ملل جهان را غارت کردند و بعدا ثروت غارت شده را بهتر مدیریت کردند..کشور های اروپای شرقی که در قید سوسیالیزم و در سیستم یک حزبی بودند امروز بهتر از دیروز زندگی ندارند .الیگارشی تمام شوون زندگی افراد را در این کشور ها تعیین میکند و باقی چون بردگان کار میکنند و مالیه میپردازند تا الیگارش ارامتر زندگی کند. زندگی یک امریکایی و یک افغان فقط توسط دوفیصد سرمایدار و الیگارش در جهان رهبری میگردد و انقدر کنترول یر زندگی ما دارند که افراد در اتاق خواب با همسرش مصوون نه خواهد بود زیرا تکنالوجی در همه جا رخنه کرده است.
در مورد حفیظ الله امین حرفی برای دفاع ندارم . ولی در مورد ببرک کارمل د ارم.من نه وزیر و نه جنرال در زمان حاکمیت او بودم فقط شهروند عادی و غیر حزبی.رهبر زیاد دیدم از ظاهرشاه تا داودد خان و تره کی ولی رهبر صادق وطنپرست و دلسوز به مردم تا کنون ندیده ام. او رهبری بود که هر سال شش ماه معاش پیشکی میگرفت وهرکس که بدفتر کارش میامد چیزی جز معاش برای هدیه و کمک نداشت.و دو دسته انرا به شخص محتاج تقدیم میکرد. کارمل رهبر حزبی بود که در ان از تمام ملیتها شامل بودند یعنی حزب دموکراتیک میراثی و تک قومی نبود دروازه های این حزب بروی همه شهروندان باز بود کارمل وحدت افغانها را میخواست هم در بین حزب دربین ملت و در مجموع کشور. کارمل انسان ماجراجو و توطیه گر چون حفیظ الله امین کرزی و اشرف و گلبدین نبود او یگانه رهبر اصولگرا بود و به وحدت درونی حزبی باور داشت در حالیکه میدانست که وضع درونی حزبش چگونه است؟؟
کارمل یگانه رهبر در طول تاریخ قدیم و معاصر افغانستان بود که در زندگی جز چند جلد کتاب چیزی از او برای خانواده اش به میراث باقی نماند.
کارمل فهم و دانش داشت به خوبی میدانست که مسایل ملی در افغانستان چگونه غیر عادلانه شکل گرفته و چگونه باید بیعدالتی های قومی و ملیتی حل گردد..بدون انکه قومی بر علیه قوم دگر تحریک گردد. امروز همه به نام تاجیک بر فرق یکدگر میزنیم از پدرام و گل امیری شروع تا اشرف غنی و غیره پشتونهای متعصب. کارمل به رشد اقتصاد مختلط رشد سکتور دولتی و سرمایدار ملی و میاندیشید. کارمل به جامعه ای سوسیالیستی باور داشت اما میدانست که افغانستان برای رسیدن به سوسیالیزم حد اقل یک قرن دور است به همین خاطر به تقویه سرمایدار ملی میپرداخت و هیچگاه بر هیچ سرمایدار حمله تعزیراتی نکرد. او میدانست که مردم افغانستان سخت مذهبی است از اینرو هیچگاهی حرف خلاف عنعنات و عقاید مردم بزبان نراند بر عکس هندو و مسلمان و سیکه و عیسوی و یهود همه را در اغوش میگرفت.مساجد فراوان که در تاریخ افغانستان سابقه ندارد در زمان همین شخص اباد شد و هر انسان از مسلمان شیعه تا سنی و تا هندو همه با ارامش خاطر برای اجرای مناسک با امنیت تام به اماکن شان میرفتند.
کارمل پول دولت را حیف پارتی و پارتی بازی در ارگ نمیکرد.خوراک ساده داشت.دستر خوانش ساده.حتی اشپز های ارگ ریاست جمهوری که از دوران ظاهر شاه بودند از نبودن مهمانی ها و نه کردن مصارف و پختن غذا های متنوع شکایت داشتند زیرا شکم شان خوار بود و لب نان شان از بین رفته بود
ببرک کارمل رهبر زحمتکسان افغانستان بود و نام او در میان رهبران بزرگ جهان چون فیدل کاستر مارشال تیتو پاتریس لوومبا هوچی مین ... زنده و جاوید خواهد بود.
اینکه او را دشنام بدهید لعنت بفرستید و دشنامهای متحدالمال به او بدهید فقط نمایندگی از خرد بودن و کوچک بودن دل و دماغ و افکار تان مینماید و شما در قضاوتهای تان در ردیف گلبدین حکمتیار و دگر افرادی که محدو ده ای فکری شان خیلی کوچک است قرار خواهید گرفت.
صادقانه به یک موضوع اعتراف کنید و ان اینکه اگر امریکا با متحدین ناتو و پاکستانی و ایران بر او و کشورش حمله نمیکردند و در عوض همین ملیارد دالر ها را که برای کرزی و غنی و عبدالله دادند اگر برای او میدادند جای شما و فامیلهایتان در شرایط عالی زندگی قرار میداشت و با ارامی دموکراسی و سیستم چند حزبی نیز شکل میگرفت زیرا کارمل خودش طرفدار نظام پارلمانی بود ... ولی ایهاد که جنگ چهل است برای ما فرصت سالم فکر کردن را نداده است.
سیدال


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است