قلبِ خونین بدخشان
کلید راه حل تراژدی خونین خموش مردم حیران مانده در زمین آتش و خون و کابوس های خانمان سوز در نهایت در دست خداوندان میخ ها در زمین-یعنی سوداگران پول و شرکت سالاران و بانکداران بین المللی است 
تاریخ انتشار:   ۰۷:۰۷    ۱۳۹۹/۹/۱ کد خبر: 165580 منبع: پرینت

مفرزه های طالبان برولسوالی جرم ولایت بدخشان حملات را از چند استقامت براه اندختن که پس از جنگهای شدید بطور مرموزی ولسولی جرم به دست طالبان ای اس ای سقوط کرده است. الیته، چندین بار ولسوالی جرم و کرمان و منجان بدخشان همسر حد پنجشیر مورد حملات سهمگین طالبانی که باملایان قشری دماغ مصلحتی و معیشیتی نان نرخ به روز بخور و تعدادی از وکلای بدخشی های نتنفدین پشتون ناقلین داستان همدست هستند قرار گرفته و دست به دست شده و تعدادی زیادی از فامیل های تاجیک بدخشان وطن از خانه های شان فرار نموده اند.

هفتاد و پنج درصد طالبان وحشی های مافیاهای آدمکشان مزدور جنگی هستند که برای پول می جنگند. پانزده درصد طالبان قوماندانان مافیایی باجگیر هستند که شکار می پلند و ثروتمندان را به دام می اندازند و پول در بدل رهایی از خانواده های شان طلب می کنند و پانزده درصد آنهایم دین و خدا ویگ آدمیت را تا اندازه ای می فهمند. طالبان دیگر همان طالبان دهه ی 90 قرن بیستم نیستند که هر چند بچه بازی در بین شان به صورت پنهانی بود که ملا محمدعمرآخوند در یک فرمان هوشدار داد که از شمول طلبه های خوردسال در صف طالبان خودداری کنید.

مرتکیبین عمل لواط به مجازات قوم لوط گرفتار میشه، اما با این وجود، طالبان دههِ 90 در اویل که با شعار «ورک دی وی دوی جنایتکاران» آمدند مافیایی نبودند. امنیت شاهراه ها را گرفتند. از کابل تا هرات می رفتی طرف جیبیت کس سیل کرده نمی توانست در امنیت بود مردمان تا این که کرنیل امام یکی از افسران هوشیار آی اس آی که در هرات مرکز قوماندانی اعلی طالبان که ماشین جنگی آنها را گودتاچیان شهنواز داستان کودتای ناکام علیه مرحوم داکتر نجیب الله که در پایان کار در دام توطئه پروژه بیان سیوان نماینده ویژه سر منشی ملل متحد که میان پاکستان و افغانستان در حرکت بود و با دکتر نجیب الله دیدار و گفتگوهای یک حکومت ایتلافی به زعامت شاه سابق را سبک و سنگین می کرد به رسم روکش سیاست میدان پیچ در پیچ گردید در پیچ توطئه پلان های سیاسی انگلستان داستان که تاج و تخت وطن ما را نزدیک به دو صد سال است دزدیده است یعنی پس از جنگ اول خراسان-افغانستان با انگلیس که مجاهدین از هر قوم دود از دمار استعمار تاج و تخت کشیدند که میر مسجدی خان و جاهدین کوهستان و شمالی یک کندک انگلیس را تباه و روان بسوی کابل شدند تا با مجاهدین کابل بر ضد انگلستان بکجا شوند که وزیر اکبرخان غازی با کار قلب جنرال مگماتن را پار کرد و مردم کابل از هر قوم دود از دمار پرنس سفیر سیاسی انگلیس در بالا حصار کشیده شد و اجساد جنرال نگاتن و پرنس و شاه شجاع انگلیسی در چهار رچته ی کابل جان از پایه ها آویزان شدند.

در هر صورت، با سقوط ولسوالی جرم هم اکنون مفرزه های آی اس ای نه تنها مرکز ولایت بدخشان فیض آباد را تهدید می کنند بلکه در سر حدات کوهستانی ولایت پنجشیر که یگانه ولایت است که علی رغن نفوذ ملایان طرفدارا طالبان و داعشیان و نفوذی های حزب التحریر ساخت انگلستان به شمول گروهای های مافیایی موادمخدر {در زمان فرزانه شهیدمسعود در سراسر پنجشیر استعمال موادمخدره حران و جرم و مجازات می شد و این که در هر جاده و محل روی سنک و یا تابلوها نوشته شده بود: «جاسوس اعدام می شود} در پنجشیر در تحت پوشش ارگ که درصد فتح پنجشیر است فعالیت های دارند اما مفرزه های طالبان و داعشیان قادر نشدند در سرزمین که شیر پنجشیر در جلوه شهید راه آزادی و استقلال سیاسی در نیک نامی دریرجه کوهستانی هند و کش سربلند شامخ سرفراز پز غرور ما در وطن خفته است در میان شیر بچه های نسل جدید مقاومت ملی به نفع شان نیرو آزاد کنند.

اکنون مفرزه های طالبان درصدد فتح ولسوالی های کرمان و منجان ولایت بدخشان هستند تا همزمان هم پنجشیر را از راه کوتل خاوک هدف بورش های چندجانبه از شمال شرق و جنوب شرق ولسوالی های تاله و برفک همسر حد پنجشیر قرار دهند و در همان حال فیض آباد مرکز ولایت بدخشان را هدف قرار دهند تا با سقوط قلب خونین بدخشان آن ولایت را که دهلیز ژیوپولیتیک-استراتیژیک بسوی بدخشان تاجیکستان است کنترول را قلب خونین بدخشان قایم سازند و راه را برای عبور لشکرها به سوی تاجیکستان باز نمایند و حلقه محاصره را برگرد ولایت تخار که طالبان در ولسوالی در قد ولایت تخار پایکاه دارند، تنگ تر سازند و پشتون های ناقلین شمال شرق در تخار و کندوز و بغلان و سنمگان {در گرماگرم انتخابات ریاست جمهوری 1388=21 اگوست 2009، طیارات بی نام و نشان هم طالبان را دریدخشان، تخار، کهندژ {کندز} و بغلان پیاده نمودند در نیمه شبها و شش هزار اسلامیست های حزب اسلامی ازبکستان همراه اسلامیست های چیچینی در مربوطات ولایت سمنگان پیاده ساختند که کرزی-فهیمدراین پروژه جابجا شدن طالبان و اسلامیستها چیچینی از بیک در ارتباط با داعشیان و طالبان ای اس ای داستان فتنه سیاسی جنرال خای پاکستان که سیاست خارجی پاکستان در قضیه جنگ و صلح افغانستان را براساس دکترین سیاسی و نظامی-ژیواکانومیک-ژیوپلیتیک-استراتیژیک جنرال ضیالحق که جان اش در میان طیاره لوکس هرکلیس سی 15 داپریل 1988 در آسمان نظامی چکاله پاکستان بر سر جنگ سردی در افغانستان از دست داد، را در دستور کار دشمنی و تشدید دشمنی هایی چندجانبه در روکش مفرزه های طالبان علیه مردم افغانستان قرار داده اند که هم اکنون دست های خونین جنرال های پاکستانی در خون مردم جرم بدخشان تا آرنج آغشته به خون است.

این در حالی است که نخست وزیر پاکستان عمران خان با اشرف غنی جلسه گفتگو دیالوگ سیاسی صلح افغانستان را دارد که چرخه اصلی تصمیم گیری سیاسی در دست جنرال های قدرتمند پاکستان از جمله ژنرال قمرباجوا رییس ستاد ارتش پاکستان است. عمران خان روکش سیاسی است برای رساندن پیان تهدید آمیز چنرال های صاحبان اصلی تصمیم گیری ها به اشرف غنی که میدان را رها کن. قبلاً در رسانه ها آمده بودکه جنرال قمر باجوا رییس ستاد ارتش پاکستان در سفر به مابل و دیدار با غنی به وی گفته بود که «از قدرت کنار برود تا دیر نشده.» جنرال اسد درانی رییس آی اس آی وقت پاکستان در مصاحبه ی با یکی از ژورنالیست های افغانستان که از سایت خبری {نام اش را فراموش کردم اما من مصاحبه درانی را کوش کرده ام} نیز در مصاحبه اش آورد که: تا دیر نشده اشرف غنی استعفا بدهد و کنار برود در غیر آن به سرنوشت داکتر نجیب الله گرفتار خواهد شد. درانی از طالبان نه به عنوان یک نیرو نظامی مطرح در میدان جنگ افغانستان بلکه گفت طالبان قهرمانان جنگ افغانستان هستند.

از آنجا که حکومت اشرف غنی صلاحیت اختیار جنگ و صلح خانه خود را ندارد و بازیگر اصلی میدان انگلستان و عموزاده اش امریکا است، نمی توان روی ارگ و شعار «جمهوریت» و آن وعده های که می دهند که «جمهوریت» هیچگاه روی استقلال سیاسی و حق «حاکمیت مردم افغانستان در حق تعیین سرنوشت» شان و مدنیت 20 سال اخیر و قانون اساسی و حقوق بشری و آزادی بیان معامله نخواهند کرد حساب کرد. این گروه ها در ظاهر در ارگ حکومت می کنند اما و صد اما شاه سازان انگلیس امریکا است.

کلید راه حل تراژدی خونین خموش مردم حیران مانده در زمین آتش و خون و کابوس هایی که خانمان سوز است در یک مرتبه نهایی در دست خداوندان میخ ها در زمین-یعنی سوداگران پول شرکت سالاران و بانکداران بین المللی است که حکومت امریکا را را در یک مرتبه نهایی به نوک پنجه قدرت سیاسی می چرخانند و نبض بانک مرکزی-یعنی صلاحیت چاپ پول را دارند و همین ها پروژه سازمان ملل متحد را پس از جنگ جهانی دوم {خواننده گرامی اگر علاقه دارد به نوشته نگاهی به چگونگی تشکیل منشور سازمان ملل متحد به قلم بنده فقیر مراجعه نماید} رقم زدند و برقانون اساسی امریکا تحمیل کردند تا از طرق شورای امنیت ملل متحد جهان پس از جنگ جهانی دوم را کنترول و رهبری و رویسای شورای امنیت را در راستای سیاست های اقتصادی شان در اکناف جهان به گردش آوردند و سربازان امریکایی برای اهداف چپاولگرانه شان در اکناف جهان از جمله افغانستان، سوریه و عراق سومالی و نیجریه هر جا که ثروت و نفت و گاز و طلا و معادن دست نخورده باقی مانده است به نفع خود به خرج مالیه دهندگان امریکایی بجنگانند که در حال حاضر پس از 20 سال جنگ زرگری با طالبان نه به هدف شکست دادن طالبان بلکه به بهانه حضور در افغانستان که ما این جا بر ضد «ترورریسم» می جنگیم تا در پوشش این فتنه سیاسی هم ثروت های معدنی از جمله لیتوم ماده قیمتی که ثروتش معادل تمام نفت عربستان است را چپاول کنند و ثروت افسانوی موادمخدر افغانستان را نیز به جیب بزنند و هم در کار استخراج معدن مس عینک لوگر در منطقه سیاه کوه که ارژشش 78 میلیارد دالار تخمین زده شده است سنگ اندازی نکنند تا کپنی ان سی ام چینایی نتواند مار ذوب مس را در داخل افغانستان راه اندازی کند که در حال حاضر یک تیم باستان شناسان را در بالای نزدیم معدن مس عینک جابجا کرده اند به بهانه کشف آثار که در زیر خاک باقی مانده است که از سال 2008 تا امروزه کار سروی باستان شناسان جاسوسان سی آی ای وام 6آی به پایان نرسیده و آثاری قیمتی که هم بدست آمده جور شده و از کشور صاحب اصلی خارج در بازار مافیایی شده و هم در روکش جنگ زرگری جنگ را را دادمه حضور در افغانستان حفظ کنند تا طالبان را در پیچ و خم ها فشارها چرخش تندوست جنگها بسوی معامله گری سوق بدهد و پاکستان را شریک دزدی ثروت مردم افغانستان با خود بسازند قسمی که ترامپ، در سازشنامه دوحه با پاکستان افغانستان را بار دیگر به پاکستان فروخت و ثصد خروج سر در گم نموده است هر چند از قراین بر می آید که امریکا پایگاه های را از حمله بگرام را ویران و تمام و سایط و تجهیزات نظامی اش را آتش زده و به اردو افغانستان نداده است بلکه با پاکستان معامله گری بر سر قضیه سیاسی افغانستان کرده تا در دور دیگر بازی ها منافع را در روکش مفرزه های تحت پوشش جنرال های پاکستان در افغانستان حفظ کند.

اکنون جنرال های پاکستان که براساس سازشنامه دوحه باری دیگر به یمن لطف ترامپ، دلال مستغلات کلاهبردار دروغگو به ماستر قلابی افغانستان پر ثروت تبدیل شده است در پی بی ثباتی بدخشان قلب خونین ما در وطن است تا هم کار شمال و هم کار دره پنجشیر را یک طرفه بسازد و آتش جنگهای وحشیانه را تندتر سازد تا ترامپ، در قصر سفید است و با آمدن جوبایدن نیز اوضاع چنان تغییر نخواهد کرد که کبوتر صلح بر فراز آسمان تیر و گرد و غبار خون آلود که همه جا بوی خون می دهد به پرواز آید.

و اما پاکستان دشمن سوگند خورده مردم افغانستان که پس از تولد انگلیسی در 14 اگوست 1947 در روکش پاکستان اسلامی سر دشمنی های فتح و غلبه بر افغانستان را دنبال می کرد و به ویژه پس از بدام افتادن لشکر چهلم ارتش سرخ شوروی در 27 دسامبر 1979 {6 جدی 1358} که چاقواش دسته پیدا کرد در وجود حزب تسلامی را کتیار و اتحاد اسلامی سیاف و هابی شیاد داستان شیادی ها که در تاریخ شفاف است این روی سیاه روایت گوشیخ الحدیث که در سنت پیامبر {ص} و صحابه و خلفای راشده دیده نشده است و تمام زیر بنای های اقتصادی افغانستان را بوسیله قوماندانان حزب اسلامی حکمتیار و سیاف و به ویژه حزب اسلامی مولوی یونس خالص شبکه حقانی نابود کرد و پسته شولزارهای کوهی و همچنان جنگلات درختان چارتراش اغلی قیمتی و درختان بلوط را از بیخ و ریشه برکشیدند و به پاکستان برند و فروختند و بند برق های ماهیپر و نغلو و درونته را در سر بی شرق کابل ما بود کردند همراه با پایه های بزرگ انقال برق و همه را به پاکستان بردند و فروختند.

جنایات جنرال های پاکستان در طول چهل سال و به ویژه در دهه ی 90 قرن بیستم در روکش طالبان پلان انگلستان در حق مردم افغانستان در بازی بزرگ نو، در حافظ تاریخی مردم افغانستان ثبت است. چیزی که است این است که: پاکستان با همه جنایات و توطئه ها و ترورهای زنجیره بهترین فرزندان وطن از جمله جنرال مولانای سید خیلی قوماندان پولیس ولایت کندز و جنرال داوود داوود امرزون شرق و جنرال شاه جهان نوری قوماندان پولیس ولایت تخار و ترور فرزانه شهید مسعود که در جنگ مقاومت ملی علیه پاکستان که در روگش طالبان افغانستان را اشغال کرده بود، هفت بار لشکرهای تحت پوشش آی اس ای را شکست های خونین درس های تاریخی داد، امروزه در اوضاع و احوال و شرایط تغییر کرده جهان و جنگ افغانستان در حلقه ی محاصره قدرت های به مراتب قوی تر از خود {امریکا و چین و روسیه قدرتهای بین المللی} و قدرت های منطقه ای {ایران، هندوستان، ترکیه، عربستان، تاجیکستان، ازبیکستان، قرغزستان و قرقزستان و ترکمنستان داستان تضادهای چندجانبه گیر افتاده است که قادر نیست مثل دهه ی 90 بازور کابل را فتح کند.

چنرال های پاکستان در پیچ مخالفت های چندجانبه بین المللی و منطقه ای و داخل افغانستان که سراسر شمال و شمالی مسلح شده اند، در میدان پر ثروت و ژیوپولیتیک-استراتژیک گیر افتاده اند که توان شکست دادن این نیروها را ندارد.

در میدان رقابت در داخل افغانستان پاکستان با ایران که بخش بزرگ از طالبان ضدشورای کویته را در زاهدان تحت پوشش قرار داده که نادیده گرفتن ایران و همچنان نادیده گرفتن ترکیه که در وجود جنبش ملی و اسلامی نفوذ قایم ساخته و مارشال دوستم علناً سر اشرف غنی صدا کرده که امر کند که مارشالی اش را در جنگ با طالبان ثابت سازد و همچنان نادیده گرفتن هند و روسیه و کشورهای آسیای میانه از توان جنرال های شیطان پاکستان در حلقه محاصره چندجانبه قدرتها ساخته و پوره نیست. زیرا به مجرد که دولت کابل سقوط کند انواع لشکرها به شمول لشکرهای طالبان مخاف شورای کویته و حضور پاکستان در افغانستان وارد جنگ علیه طالبان استنگزی و ملا برادر و خلیلزاد دلال و خیل و ختک مربوط به پاکستان می شوند که طالبان تحت پوشش ایران و تمامی نیروهای مخالف طالبان پاکستان در یک جبهه جنگ علیه طالبان که حتی مردم تحت کنترول آنها از نزدوران آی اس آی متنفرند متحد و می جنگند.

پاکستان از درون و بیرون در اوضاع و احوال و شرایط مشخص جهان در انبوهی از مشکلات ها پیچیده است. پشتون های حزب تحریک پشتون و تمامی احزاب ضد دیکتاتوری جنرال های با هم متحد شده اند و طالبان پاکستان نیز خودشان را در دور دیگر نبر آماده می سازند. پاکستان با همه قتل عام ها و جنایت ها و فتنه ها که تا امروزه ادامه دارد و اکنون قلب شان باستان را هدف قرار داده است در حق مردم کشورمان مرتکب شده که افغانستان را ببلعد، اکنون افغانستان به یک لقمه بزرگتر از دهن جنرال هایی پاکستانی تبدیل شده که بلغیدن آن از توان پاکستان دال خورجنایت کار بیرون است. طالبان هوس دوباره سلطانی را در افغانستان به گور خواهند برد. هیچ قدرتی خراسان- افغانستان سربلند و سلحشور تسلیم ناپذیر را فتح و آزادیخوانش را برده و مزدور و غلام حلقه بگوش ساخته نمی تواند. این را تاریخ خونین مبارزات چهل سال اخیر ثابت کرده است.

محمد صدیقی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
بدخشان
ناامنی
نظرات بینندگان:

>>>   مردم بدخشان بسیج شوید.
مسعود زنده است
مسعود در هیکل و قامت احمد قد بر افراشته است
بدخشان ،
قد خم مکن
قد بر افراز که این بار
نوکران تجاوز سیاه را
در گودال های کوه های پامیر
مدفون خواهیم ساخت
بدخشان گریه مکن
این جنگ ایت
یک زخم خوردی
هزار زخم بر تن عدو لزن
جنگ جنگ است
و
دشمن دشمن

>>>   وقتیکه مردم با چشم دیده خود یک رهبر ناقص و همجنسگرا را مانند لطیف پدرام انتخاب میکند از انها چی توقع خواهد داشت ولی شما نویسنده متن که نمیدانم چرا و برای چی در هر مثله پشتون و پشتونبازی مینویسید وهمین سبب شده که سر نخ از پیش تان گم شده است اگر شب زن تان همرایی تان نخوابد باز می‌گوید که کار پشتون است در ولایت بدخشان بنام کلمه پشتو کسی چیزی را نمیشناسد چی ماند رهبر پشتون که شما نوشته اید رهبران ‌پشتون بدخشان حیف همین تحصیلی که شما کرده اید

>>>   اوغان های بدخشان از جمله ناقلین اند که در ترکیب طالبان حضور دارند.

>>>   قلب خونین بدخشان ، خون میدارد دلم
ای بدخشان! من فدای تو ، تو باشی منزلم
لعل سرخ تو گرفته رنگ از خون دلت
خون سرخ هر جوانت، لعل میسازد گلم

>>>   بد ترین خصوصیت بدخحشی ها اینست که فکر میکنند تنها افراد بدخشی مانند پدرام فوزیه کوفی نواقص دارند اما از سایر ولایات همه فرشسته اند ، درحالیکه مردم سایر ولایات به پدرام وکوفی افتخار میکنند اما تعد ادی بدخشی های بدل هنوز عیب جوئی میکنند


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است