قلبِ خونین کابل
همه دست ها کار می کنند که نیروهایی مخالف امریکا، انگلیس، پاکستان و {طالبان} از میدان مخالفت های آینده پاکسازی شوند. همه دست ها کار می کنند که باز جنگ های قومی و مذهبی و نژادی شعله ور شود 
تاریخ انتشار:   ۰۹:۰۹    ۱۳۹۹/۹/۳ کد خبر: 165597 منبع: پرینت

و کیست ستمگارتر از کسی که قتل نفس ناحق می کند و آیات خدا را میفروشد به بهره اندکی و خبر دهم ترا که شیطان به چه کسی فرود می آید به هر دروغگو در داغ دروغ روی سیاه شده. پس فرمان مبر از هیچ دروغگوی ستمگر شده. {قرآن الکریم مجید}

پس از یک دوره آرامش بسبی در افغانستان میدان جنگ قدرتها بر سر تصاحب ثروت 3 هزار میلیارد دلاری افغانستان همراه با ثروت یکصدتا دو صد میلیارد دالاری موادمخدر ما در وطن، در جنوری سال 2006، ناگهان مفرزه های طالبان زیر چتر جنرال پرویز مشرف به ولایات پکنیا، پکتیکا، ننگرهار، قندهار، نیمروز، هلمند به شمول کابل پایتخت افغانستان حملات سه ضربه ای برق آسا را به راه اندختند که در سال 2007 و 2008 و 2009، مفرزه های طالبان و شبکه حقانی تحت پوشش آی اس آی در تبانی با نیروهای سایه در داخل حکومت چور و چپاول و محتلس مافیایی کرزی، صاحب منصبان ارتش و پولیس وزارت داخله را در درون مونرهای پس انتقال آنها از وزارت خانه ها به سوی منازل شان هدف حملات خونین تروریسیم انتحاری قرار داده بودند که دود از دمار حکومت ضدملی حامد کرزی کشید و صدها فرزندان ما در وطن را به قتل نفس ناحق به خون و خاک و شهادت کشیدند.

جنگ لفظی میان جنرال پرویزمشرف حاکم نظامی پاکستان و حامدکرزی کج کلاه خان چپن پوش داستان احیا دوباره پدر طالبان «برادران ناراضی» ادبیات سیاسی ترفند دروغ هایی شعبده بازی های شعبده بازان سه پته باز سرچوک و پایین چوک و چارچته سرپوش کابل جان قدیم در گرفت که دودش به هوا شد یادش بخیر که سه پته سرخ بیشی، سیاه بیشی، سبز بیشی به هنر چالاکی دست شعبده بازان سه پته باز رسم دغل «بابای ملت» که در پایان درامه داستان جنگ سردی در دهه ی 70 قرن بیستم، که میدان زنده برده را در یک اشاره چراغ سبزی که پس از ملاقات سیاسی با هانری کسینجر توطئه گرمشهور تیوری سن جنگ سردی تیوری توطئه بدام اندازی شوروی در تلک خونین افغانستان در هوتل انترکانتینینتال باغ بالا گل نسترن تابستان سال 1352، که به وی رسید، را رها و ترک برطبق پلان جنگ سردی نمود و به بهانه ای کسالت و مریضی در حالیکه می فهمید داوودخان و پرچمی ها کودتا برضد سلطنت به راه می اندازند، به کشور ایتالیا در کنار ساحل دریای سیسلیلی رسید و همه را چپ و راست و اسلامیست را در سه پته بازی شگردهای سیاسی سرخ و سیه و سبز دموکراسی هرج و مرج بازی داد و فرار بر قرار نمود که دست چپ طرفدار شوروی را به یخن داوودخان بی خبر از داستان توطئه جنگ سردی که در افغانستان متمرکز و منظور شده، اندخت که پیامبدهای یعدی اش کودتا چیان 7 ثوررا آورد که در همان روز اول به مردم افغانستان دروغ گفتند وقتی که کودتا، که «عمل ارتجاعی در راه انقلاب است» را «انقلاب» 7 ثور نامیدند و باند فاشیست امین و تره کی از همان روز اول با به راه انداختن چرخه ی چرخ تروریسم مسلخ اگسا به ریاست اسدالله سروری برای کشتار غیر خودی ها به راه انداختند و دود از دمار مردم دیگر اندیشان افغانستانی کشیدند و سرانجام در پیچاپیچ قضایای سیاسی افغانستان که با قضایای جنگ سردی در قلب آسیا بطور ناکشودنی پیچیده در پلان توطئه سیاسی در تاریخ شده بود که شوروی را تحریک کردند که خوداش را در دفاع از منافع اش در تلک خونین افغانستان در 27 دسامبر 1979=6 جدی 1358، بیندازد که انداختنش و در خم و پیچ جنگ افغانستان و شوروی که پاکستان به جبهه ی عقیبی جنگ افغانستان و شوروی تبدیل شده بود پس از خروج شوروی از افغانستان 15 فبروری 1988 {دلو 1368} و پیامدهای بعدی آن که منجر به سقوط حکومت داکتر نجیب الله شد و ورود مجاهدین شورای نظار جمعیت اسلامی و نیروهای حزب وحدت اسلامی رهبری عبدالعلی مزاری در غرب کابل روز 8 ثور سال 1372 {1992} گردید که همراه است با ورود کاروان شورای 50 نفری مجاهدین تنظیم های هفت گانه ساخت «موافقنت نامه ناقص پشاور» نیمه شب 24 اپریل 1992، نوازشریف و حمیدگل رییس آی اس آی و عبدالرب رسول سیاف رهبر اتحاد اسلامی وهابی چوبکی شهزادگان اهل سعود داستان، به کابل که همین موافقتنامه پشاور بود که نه تنها همه را در برابر همدیگر قرار داد و افغانستان را غرق دریای خون و آش نمود، بلکه پاکستان در روکش حزب اسلامی راکتیار-گلبدین بی دین رسوای این جهان و سرای آخرت به هدف تضعیف پایه های حمایت مردمی از حکومت جمهوری اسلامی افغانستان آزاد و به هدف بدنام ساختن جهاد و اسلامیست های جهادی مکتبی و به طوری کلی به هدف نابود گردن روح آزادیخواهی و استقلال طلبی و بالاخره برطبق پلان توطئه «بازی بزرگ نو» به قصاب کابل که با خلقی هایی شهنواز تنی برضد حکومت کابل متحد شده و در چهار آسیاب 25 کیلومتری کابل سامانه های راکتی مستقر کرده بود چراغ سبز نشان دادند تا آتش مخالفت ها را با تاجیکهایی مخالفت های سیاسی با حربفان اصلی حزب جمعیت اسلامی به رهبری شیهد استاد ربانی و شهید فرمانده آمر صاحب احمدشاه مسعود تشدید و آتشین تر به پرتاب راکتهای سکرکور ساز سازد تا آشوبی خلق شود که از آب گل آلود ماهی مقصود بدست آورند.

در سحرگاه تابستان 1372 {می 1992} آتش پاره های زلکتهای کور سکر ساخت چین از چهار آسیاب مرکز فرماندهی راکتیار بسوی شهر کابل شیلیک شد که بر سر در و دیوار و بام و خانه های منازل مردم در جاده میوند و مکرویانهای کمهنه نزدیک تپه نرنجان=شهدا، شهرنو، کارته پروان و جاده ولایت مابل ده افغانان پراب گردید که تنها در مکرویانها نزدیک خط نبرد 2000 تن از شهرواندان بیگناه افغانستانی قتل ناحق نفس راکتهای کورسکرراکتیارقصاب کابل به خاک و خون و در بدی ماتم فامیل های داغدار شدند که داستان راکت پرانی های قصاب کابل در سینه آیینه پر خون دهه 90 قرن بیستم شفاف شقاف است که کس نتواند لکه های خون مردم کابل را از دامن قصاب رتکتیار پاک نماید.

پس از آنکه توطئه گران بازی بزرگ نو، که از زمین سوخته و به خون خفته افغانستان بسوی آسیای میانه و بحریه کاسپین پر از ثروت طلای سیاه نفت و گاز می گذرد، طالبان پلان انگلستان را از طریق حکومت بی نظیر بوتو {جولای 1993-نوانبر 1996} در 24 دسبامبر 1994 وارد کار زارها در افغانستان کردند، که در جنوری همان سال نیروهای شورای هماهنگی که قصاب کابل هم در آن جمع بود بر نیروهای حکومت جمهوری اسلامی افغانستان مستقل به رهبری استادربانی حمله کرده بودند که راکت پرانی هایی گلبدین و راکت پرانی های حزب وحدت اسلامی و راکت پرانی های جنبش ملی اسلامی جنرال دوستم دود از دمار مردم کابل کشیده بود که جنگ تن به تن میان نیروهای دولتی و نیروهای شورای هماهنگی در داخل شهر در نزدیک رادیو تلویزیون بر سر تصاحب قدرت سیاسی در گرفته بود، ولی نیروهای دولت کابل شکست سختی به شورای هماهنگی دادند، در خم و پیچ کازارها نیروهای طالبان در مارچ سال 1995 به چهار آسیاب مرکز فرماندهی قصاب کابل حمله کردند و راکتیار از منطقه فرار بسوی سروبی و از آنجا به لغمان رسید، قوای دولتی با طالبان در نبرد شد که طالبان از چهار آسیاب عقب نشستند.

برای بار نخست پس از دو سال نبردهای شدید میان دولت و مخالفان به شمول طالان قوای دولت کابل بر چهار آسیاب مستقر شد. مردم دربدر شده کابل از شر راکتهای کور در امان شدن برای مدتی کوتاه طالبان پس از سقوط در اماتیک حوزه جنوب غرب هرات و فراه و هلمند و غور و نیمروز تحت فرماندهی اسماعیل خان در سپتامبر 1995، در یک یورش ساخت و بفت شده به چهار آسیاب دوباره چهار آسیاب را به نیروی پول از نیروهای دولت ربانی باز پس گرفتند و بار دیگر باران راکتهای کور بر سربام و دیوار خانه های مردم ماتم دیده در میدان جنگ تنها بی کس و کوی باقی مانده باریدن آتش ها گرفت که دود دل سوخته مردم کابل به هوا بلند شد.و فریادها و شیون ها مادران داغدار باری دیگر در فضای خون آلود و دود آلود و آتشین کابل طنین انداز شد که داستان تراژدی خموشی مردم نگون بخت را می نماید که در آتش خشم نلایان دیوبندی ساخت استعمار انگلیس ملاساز و پیرساز پیران پیرگیر افتاده بدند به قوماندانی جنرال های پنجابی دشمن مردم افغانستان در هر صورت، پس از سقوط طالبان در نوامبر 2001، وروی کار شدن حکومت کنفرانس بن، یک آرامش نسبی برای چند سال اول تا جنوری 2006 در افغانستان قایم شده بود..که پس از ظهور دوباره طالبان در جنوری 2006 زیر چتر حمایت جنرال پرویز مشرف، آن آرامش نسبی بر هم خورد و رفته رفته به مرحله بی امنیتی و بی روزگاری و دربدری امروزه شده که پس از 20 سال چند روز پیش ماه جدی سال 1399، در اولین روزهای برفباری های برفی کردنهای رسم قدیم مردم کابل، بار دیگر شهر کال مور جملات راکتی قرار گرفت که تعداد از باشندگان شهررا هلاک تعداد را زخمی و به خانه ها و اموال مردم از جمله موترهای به آتش کشیده خسارات وارد کرده است.

گزارشات مشعر است که 23 راکت به شهر کابل از ستحه ی تهیه مسکن مربوط حوزه هفدهم و منطقه ای بین چهاردهی چهاراهی گل سرخ و چهاراهی مارکیت حوزه چهارم از درون موتر نوع سوزوگی پرتاب شده که در نتیجه آن 8 نفر کشته شده و 31 نفر زخمی گردیده است. این راکتها در مربوطات نواحی دوم، نهم، دهم، یازدهم، و شانزدهم اصابت نموده است. که نشان دهنده بی چاره گی و ضعف استخباراتی و نفوذ عمیق آی اس آی را در همه بافت های سیاسیی و نظامی و استخباراتی در داخل تمام ارگان های دولتی می نماید و این که این آتش پاره های فیر شده سرآغاز جنگ راکتی مفرزه های آی اس آی است که پس از خاروج عساکر امریکا و ناتو از افغانستان به یقین دوباره از نو در دستور کار لشکرهایی ملیشایی بیرون مرزی پاکستان {طالبان} که با قوماندان دزدان راکتیار در شمالی و ماریز میروقره باغ و کلکان و فرزه و دوراهی بگرام جوش خوده اند، قرار خواهد گرفت تا باز شهر کابل را مانند دهه ی 90 قرن بیستم، غربال غربال به توده های خاک و سمنت و سنگ سوخته تبدیل کنند.

همه دستها کار می کنند که نیروهایی مخالف امریکا، انگلیس، پاکستان و {طالبان} از میدان مخالفت های آینده پاکسازی شوند. همه دستها کار می کنند که باز جنگ های قومی و مذهبی و نژادی انتقام جویانه در افغانستان پس از خروج امریکا و ناتو جنایت کار سگ امریکا، میان مردم کشورمان شعله ور شود. پس هوشیار باشید. پس همدل و همیار شوید و غمخوار همدیگر و بدانید که پاکستان و یاران وی از جمله انگلیس و امریکا و در پرده دیگر چین با کسی شوخی ندارد. این ها می آیند خرابه ها را با پول مردم کشورها می سازند و دزدی های چند جانبه می کنند و باز چون منافع شان اقتضا کرد آبادی ها را خرابه می سازند این جانی های فراتر از قانون و دادگاه لاهه داستان توطئه گرانی که جهان را به نوک قدرت سیاسی پول و زوز تسحیلات آتش پاره های هسته ای و غیر هسته ای می چرخانند و 20 سال است که مردم و کشورمان را بنام مبارزه با «تروریسم» به گروگان گرفته اند و ثروت ما را غارت و فرزندان ما را هر روز در جاده های می کشند و از داخل شهر کابل در روز روشن از موترها راکت پرتاب می کنند و ریاست عمومی امنیت ملی اشک تمساح می ریزد و دایم سر به سر بی چاره می شود و اشرف غنی هیاهوی بی جای سیاسی می کند و امرالله صالح در کار خود جیران مانده است. رهبران اپوزیسیون هر روز ملاقات های تودعی سیاسی با سفرای سفارت خانه های شیاد می کنند و عکسهای تبلیغاتی نشر سر نشر می نمایند این بی حیاهای شرمساران زمانه ها.

محمد صدیقی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
کابل
خونین
نظرات بینندگان:

>>>   چه میتوان کرد جز اینکه زندگی کرد و مقومت کرد.
ما زاده شده ایم که قد خم نکنیم و تسلیم نشویم و ایستاده بمیریم.
هر اهریمنی از هر ناکجا آبادی به هر منظوری که بر ما یورش آرد در برابرش ایستاده ایم.
و فردا هم مثل دیروز و مثل امروز هستیم و میمانیم و خواهیم ماند هرچند که نوکران شیطان دلخوش نباشند.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است