طالبان گمان میکنند در یک قدمی گرفتن قدرت در افغانستان رسیده اند؛ امّا هنوز دو مانع عمده بر سر راه شان است؛ نیروهای امنیتی و روشنفکران و فرهنگیان | ||||
تاریخ انتشار: ۱۱:۴۳ ۱۳۹۹/۱۰/۷ | کد خبر: 165889 | منبع: |
پرینت
![]() |
در حالیکه جنگ میدانی طالبان با حکومت افغانستان در ماههای اخیر شدّت بیسابقهای یافته است، حالا جبهة تازهای از کشتارهای هدفمند بر آن افزوده شده است. ترور خاموش فرهنگیان، روشنفکران، اعضای جامعه مدنی، عالمان دینی، خبرنگاران، افسران ارشد نیروهای امنیتی، اعضای نهادهای ناظر بر انتخابات آزاد و... این ترورها اکنون به صورت برنامهای روزمره درآمده و با استفاده از ضعف حکومت، آسان انجام میگیرد. داکتر ایاز نیازی، یوسف رشید، فرشته کوهستانی، یما سیاوش، رحمتالله نیکزاد، ملالی میوند، الیاس داعی و چهرهها و نامهای بسیاری طی دو سه ماه اخیر حذف فیزیکی شدهاند.
تاکنون هیچگروه و کسی مسؤلیت این قتلهای زنجیرهای را به عهده نگرفته است. گروه طالبان اعلام کرده که افراد غیرنظامی و اعضای جامعه مدنی را ترور نمیکند. داعش خراسان که در ماههای اخیر مسؤلیت برخی عملیات انتحاری را پذیرفته بود، در مورد این ترورها سکوت کرده است.
اکنون مهمترین پرسشی که ذهن همگان را به خود مصروف ساخته این است که این ترورهای برنامهریزیشده، زنجیرهای و هدفمند را کدام گروه یا افراد انجام میدهند و انگیزة این ترورها چیست؛ و نیز این پرسش که کدام گروه یا چه کسانی از مرگ این افراد سود میبرند؟
در این مورد تحلیلهای گونهگونی صورت گرفته است؛ برخی این ترورها را کار طالبان میدانند؛ برخی آن را به مافیای درون حکومت نسبت میدهند و برخی دست داعش و پاکستان را در پشت این جنایات میبینند. هرکدام هم دلایل خود را دارند.
به نظر نگارنده چیزی که ما را در رسیدن به عوامل این ترورها کمک میکند ماهیت مشترک افراد ترورشده است. همة آنها نخبههای فرهنگی، رسانهای و مدنی بودند که فعالیتشان موجب بیداری و هشیاری مردم نسبت به واقعیتهای جاری میشد. از عالم دینی چون داکتر ایاز نیازی تا یما سیاوش و یوسف رشید؛ هرکدام از جایگاه منبر، رسانه، جامعه مدنی و نهادهای حقوق بشری تلاش میکردند واقعیتهای سیاسی و اجتماعی را در دسترس مردم بگذارند و مردم را نسبت به مسایلی که در اطرافشان میگذرد آگاه کنند؛ تا مردم فریب شعارهای دروغین ارباب سیاست و تشنگان قدرت را نخورند. مردم ناآگاه فریب میخورند، راههای رفته را به تکرار میروند، به امور تجربهشده بازهم گردن میگذارند و در نهایت خود را در باتلاق میاندازند.
حکومتهای استبدادی و گروههای تمامتخواه دشمنان افراد آگاه و بیدار هستند؛ زیرا این افراد و نهادهای مربوطهشان باعث میشوند که واقعیت حکومتهای استبدادی و گروههای تمامتخواه افشا شود و شعارهای دروغین آنها رنگ ببازد؛ مردم دیگر به آنها اعتماد نکنند و در نهایت آنها از رسیدن به اهداف خود باز بمانند و خر قدرت رام آنها نشود.
خیز طالبان برای گرفتن قدرت؛
بیست سال پیش گروه طالبان قدرت سیاسی را در افغانستان از دست داد. پس از شکست، نیروهای جنگی این گروه پراکنده شدند و سیاستمداران حاکمش به پاکستان گریختند. کمتر کسی گمان میکرد طالبان بتواند باردیگر قد راست کند و در برابر قدرتهای بزرگ غربی و حکومتی برساختة آنها عرض اندام نماید؛ امّا سیاستهای متزلزل و غیرصادقانة ایالات متحده امریکا، تلاشهای بیدریغ پاکستان و ناکارامدی و ضعفهای حکومتها در افغانستان به یاری طالبان شتافتند و این گروه را زنده کرده به میدان جنگ و سیاست بازگرداندند.
مهمترین دستاورد جنگهای بیست سالة طالبان، کشاندن امریکا به میز مذاکره و امضای توافقنامه صلح با این گروه است. پس از امضای این توافقنامه و بیرون رفتن ایالات متحده از میدان جنگ، حالا طالبان خود را در یک قدمی رسیدن به قدرت میبیند. برنامة طالبان در حال حاضر روی این موضوع متمرکز است؛ امّا هنوز موانعی بر سر راه رسیدن طالبان به قدرت باقی مانده است.
عمدهترین این موانع نخست نیروهای امنیتی است که در برابر طالبان میجنگند و از سلطة نظامی این گروه جلوگیری میکنند. دیگری نیروهای آگاه جامعه است که در قالب نهادهای جامعه مدنی، روزنامهنگاران، خبرنگاران، تعدادی از عالمان دینی، روشنفکران، حامیان دموکراسی و آزادی بیان، مدافعان حقوق بشر و حقوق زنان به آگاه و بیدار کردن مردم میپردازند و از آزادی و عدالت و جمهوری مردمسالار دفاع میکنند.
فعالیت این افراد موجب آگاهی، بیداری و هشیاری مردم میگردد. آگاهی و بیداری مردم بزرگترین سد در برابر رسیدن گروههای افراطی به قدرت است.
گروه طالبان چه در زمان حکومت خود و چه در بیست سال اخیر کارنامه منفی بیشماری از خود به یادگار گذاشته است که نمیخواهد بر آفتاب انداخته شود؛ چنانکه نمیخواهد ماهیت ضد آزادی و ضد حقوق بشریش افشا شود و مردم بدانند که حکومت طالبانی، حکومت استبدادی خودکامه است که حقوق مردم در آن جایی ندارد. طالبان، اسلام را ابزار رسیدن خود به قدرت و ثروت ساختهاند. مردم در امارت طالبان به نام دین برده و اسیر خواهند بود و سرنوشتشان توسط یک فرد تعیین میشود. اینها واقعیتهایی است که طالبان پنهان میکند. افشای این واقعیتها در شرایط حساس کنونی، ضربههای جبرانناپذیر بر این گروه وارد خواهد کرد.
پس میتوان گفت طالبان گمان میکند در یک قدمی گرفتن قدرت در افغانستان رسیده است؛ امّا هنوز دو مانع عمده بر سر راه است؛ نیروهای امنیتی و روشنفکران و فرهنگیانی که جامعه را آگاه و بیدار میکنند. طبیعی است که موانعی رسیدن به پیروزی باید از سر راه برداشته شود.
سید اسحاق شجاعی
>>> درشمن گفته میشود که درریاست 24 امنیت ملی اداره ایجاد شده تازبان منتقدین حکومت را ببندد
>>> فاشیسم ارگ و فاشیسم طالبی در تبانی با هم در پی نابود کردن نخبه های غیر فاشیست هستند.
غنی تا کجا میخرامی؟؟؟
آخر به خاکت می برند.
>>> اقای شجاعی پاینت های مثبت ومنفی زیاد درین تحلیل جنابعالی نمایان است ذکر جنایات ضدحقوق بشری وخونریزی طالب رازیر ذره بین وتحقیق قرار داده اید خیلی بجا وبا موردبود ومداخلات همسایه ای شرقی را به بحث و تجزیه گرفته اید حق امانت را ادا کرده اید واز رویه ای فاشیستی وگروه های مافیای ارگ وزمانداران پرده برداشته اید در تنویر اذهان همچو ما از مسایل بیخبران کمک شایان نموده اید ولی انچه ازان به اهستگی وبی مبالات عبور نموده اید برنامه وپلان طالب سازی وهدف اساسی ایجاد انها بود برکسی پوشیده نماند بعد ازین که حکمتیار والقاعده ودارودسته ای شان در برابر دولت بنام اسلامی ربانی ناکام ماندند وبرنامه های پیش روی شان بسوی اسیای میانه خنثی ونا کام گردید طالب رادر کویته ای پاکستان ایجاد وتمویل انهارا بعهده ای خلیجی ها واداره ای ان را بدوش پاکستان وشخص نصیرالله بابر وزیر داخله زمان بی نظیر بهوتو سپردند وچون طالب به تنهای نتوانست کاری را از پیش ببرد فوج منظم پاکستان داخل اقدام گردیده اکثر مناطق کشور را اشغال کردند تا این که نقشه ای خارجی ها تکمیل گردیدوروی علت وعللی تصمیم گرفتند تا نوکران را تعویض نموده خود به صحنه بیایند این که به پرویز بی شرف چه گفتند شب هنگام از طریق زمین وهوا نیروهای مسلح خودرا از کشور بیرون نمودند وطالب ها هم پس از چند روز مقاومت فرار را برقرار ترجیح دادند والقاعده هم که از همکاران طالب محسوب میشددر بلندترین قله های توره بوره هم مقاومت نتوانست مجموعه ای نیروهای مقاومت شمال از ده هزار بیش تر نبود در حالی که طالب ها والقاعده و... وفوج منظم پاکستان بیش از ۵۰ تا ۷۰ هزار نفر بودند تا اینکه قهرمان ملی را شهید نساختند مقاومت نمود ولی در مرحله ای بعدی خارجی ها ونیروهای دولتی و... قریب به ششصد وهفتصد هزار نفر میرسید طالبی که از صفر شروع نمود بلاخره هشتاد در صدخاک کشور را در اختیار داردچه راز وسری درین فیلم ودرامه نهفته است خود استخبارات خارجی میداند وبس از ناحیه ای کمک مالی هم ربانی ومسعود بکلی ناتوان بودند گاه گاهی هندوستان وایران کمک های بخور ونمیر میکردند وروسها هم هنگام بیرون نمودن نیروهای خود از افغانستان پیمان های دوجانبه با خارجی ها داشتند در حالی که دولت نام نهاد وخارجی ها نزدیک به یک تریلیون دالر را نقل وانتقال دادند وچقدر سلاح ومهماتی که ردوبدل شده از محاسبه بیرون است با اینهمه طالب دعوی پیروزی دارد!!!
گل نبی عیدی زاده
>>> بیچاره گرگان که اسحق جان به آنها توهین کرده است زیرا حداقل آنها باخبر حمله می کنند. دوم آنکه به اندازه مافیای ارگ و همدستان و همچنان طالبان چتلستانی درنده نیستند.
هیچ حیوان وحشی را نمیتوان برای درنده گی و بی رحمی آنها به مقایسه گرفت. تنها خفاشان را میتوان نام برد نه بخاطر بی رحمی بلکه بخاطر حمله شان از تاریکی.
آزاده
>>> پروژه ترورهای هدفمند نخبگان، روشنفکران و کادرهای فرهنکی و داشمند افغانستان با نقشه مستقیم آی اس آی پاکستان، سی آی ای امریکا و با خبری ارگ کابل ملاغنی احمدزی صورت میگیرد. میخواهند جامعه افغانستان را از نور و امید و دانش و فرهنگ خالی کنند. طالبان از حوانات درنده جنگل وحشی تر و خونخوار تر اند طالب را برای کشتار و قتل عام مردم ساخته اند. در این مرحله پاکستان و امریکا میخواهند مغزهای روشن و متخصص و کارشناس و آگاه را ترور کنند تا زمینه برای استعمار مشترک پاکستان و امریکا آماده شود و تجارت مواد مخدر و بعد ذخایر معدنی و آب افغانستان را پاکستان و امریکا در بین خود تقسیم کنند. آی اس آی و سی آی ای بطور مشترک برای چین هم پلان ریخته اند امریکا توسط پاکستان چین را بدام میآورد. پاکستان در دونقش بازی میکند از امریکا دالر میگرد تا برای تخریب چین تروریست اویغوری تربیه کند و با چین قرارداد میبندد تا چند دانه تروریست را به او میدهد. پاکستان به گوشت و خون مردم افغانستان تجارت میکند و از امریکا و چین و عربستان پول میگیرد. تا پاکستان در جهان باشد آرامی در افغانستان و منطقه نمیآید.
>>> مارشال دوستم دوباره برای سرکوب طالبان آمادگی کامل گرفته است
>>> کدام نخبه گان؟ این سراسیمه های رشوت خوار و بی دین و مرتدین؟
>>> استخبارات و جاسوسان پاکستان در کوشش اند تا از رقابتها بین امریکا و چین استفاده کنند از امریکا مثل همیشه دالر بگیرند و بر ضد چجین توطئه کنند و از چین کمک اقتصادی بگیرند و خود را دوست چین معرفی کنند. پاکستانیها رقابتها بین چین و امریکا را به دشمنی تبدیل میکنند تا راه برگشتی برای چین باقی نماند. متأسفانه که چین از اوضاع افغانستان اطلاعات کافی ندارد و دنباله رو دستتگاه جهنمی جاسوسی پاکستان است و پاکستان در راه بسیار خطرناکی چین را میکشاند و این کشور بزرگ را بچاه میاندازد و از سر چاه به آن مشوره میدهد و کمک اقتصادی میگیرد این است پلان استراتیژیک پاکستان در کشاکشهای چین و امریکا. چین در افغانستان ضرورت به مطالعات مستقل دارد تا شیطنتهای رذیلانه پاکستانیها را درک کند. پاکستانیها از رقابتها تاریخی هند و چین نیز استفاده میکنند و کوشش دارند تا این رقابتها را بجنگ خونین تبدیل کنند و خود بسوی کشمیر پیش روند. چین اگر هشیار نشود در دام پاکستان در جنوب آسیا و آسیای میانه و خاورمیانه به مشکلات زیادی گرفتار میشود که عامل اصلی آن سیاستهای شیطانی پاکستان است.
>>> در بین هر کی کشت بنام طالب و داعش ختم میکند۰ تیم مخکش های غنی کوچی درین میان نخبه های آینده قوم های غیر اوغان این کشور را آرام خونسردانه و به دل جمع هدفمند کشته میرود و جنایت ختم میشود بنام طالب یا داعش که آنها هم در اصل از شئونیست های قومی اطراف غنی کوچی فرقی چندانی ندارند۰
>>> درین کشور داعشی وجود ندارد۰ همین اوغان ها یا پشتونها هستند که گاهی طالب میشوند، و گاهی گلبیدینی، گاهی داعشی، و حتی گاهی جنایتکاران خلقی و نجیبی ویا فاشیست های اوغان ملیتی میشوند۰ تمام این وحشت و کشتار ها را همین اوغان ها میکنند، فقط به اشکال مختلف، و فقط همین اوغان ها۰ رهبر های اینها همه یکی هستند، یعنی همه اوغان هستند و باهم وجه مشترک دارند که به اساس آن در وقتش باهم همبستگی و همکاری میکنند۰ واقعیت را باید گفت.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است