امرالله صالح به نمایندگی قوم تاجیک بخاطر خوش خدمتی به غنی غلزی و باند وی خودکشی را شروع کرده و بحیث یک انتحاری سیاسی هسته حضور تاجیک ها در سیاست را هدف قرار داده است | ||||
تاریخ انتشار: ۰۸:۳۳ ۱۳۹۹/۱۰/۱۴ | کد خبر: 165956 | منبع: |
پرینت
![]() |
تاجیک ها اهلیت و کفایت زعامت را ندارند؟
تاجیک ها خودکشی را شروع کرده اند!
در یکی دو روز گذشته جناب امرالله صالح پنجشیری، از سمت معاونیت اول غنی غلزی، دست به خودکشی زده و در صدد محو تاجیک ها از صحنه سیاسی افغانستان به بهانه مبارزه با فساد و ... و ..... گردیده است. اگر احمد شاه مسعود به گل روی گلبدین حکمتیار و عبدالرسول سیاف، اتحاد استراتیژيک و تاریخی قوم تاجیک را با هزاره ها و ازبیک ها قربان ساخت، امروز امرالله صالح به منظور خوش خدمتی به غنی غلزی، قوم تاجیک را قربان می سازد.
چند مطلب قابل یاد دهانیست:
اول- در این روز ها نی تنها که امرالله صالح از پاچه کشیده بلکه شماری از هواخواهان وی در فیسبوک روش بسا مردارتر از حامیان غنی غلزی را در پیش گرفته اند. اگر حامیان غنی غلزی مخالفین خود را تهدید به شکستاندن ۳۶ دندان می کنند، این ها تهدید به شکستاندن ۷۲ دندان می کنند. خانمی بنام بانو حینا عثمانی همرای من دل و جان بود که قبیله گویندگان یک زبان را نقد کنیم ولی یک نقد در مورد قبیله خود را نمی پذیرد و مرا با رد و بدل یک نظر بلاک کرده متهم ساخت عقده ای برخورد می کنم. در مورد قبیله گویندگان یک زبان هر قدر بگویم وی و امثالهم از دل و جان مرا دوست دارند و تمام نوشته های مرا علمی و مستند تایید می کنند.
دوم- تا وقتی سابقه یک شخص مطالعه نگردد، قضاوت در مورد موقف و موضع فعلی شخص مفهوم شده نمی تواند. حامد کرزی، غنی غلزی زیر نظر زل خلیلزاد طی جلسه ای در ارگ تصمیم می گیرند دست پنجشیری ها را از قدرت و انحصار قدرت کوتاه سازند. بالاخره راهی را که تایید و تصویب می نمایند امرالله صالح را پیش می کنند. شخصی بنام عارف مسوولیت امنیت ملی در کابینه حامد کرزی را بدوش داشت. عارف از سمتش بر طرف و امرالله صالح بجایش مقرر می گردد.
سوم- روش و سیاست امرالله صالح بر می گردد به سیاست زعمای تاجیک در دوران حکومت برهان الدین ربانی. هیچ کسی منکر شده نمی تواند که موقف و موضع تاریخی تاجیک ها با سرنوشت هزاره ها و ازبیک ها محکم گره خورده است اما برهان الدین ربانی با حمایت فعال احمد شاه مسعود بدون هیچ دلیل موجه و آنهم به بهانه عبدالعلی مزاری و مارشال عبدالرشید دوستم و به تحریک گلبدین حکمتیار و عبدالرسول سیاف رابطه خود را با قوم هزاره و ازبیک در کل مردار ساخت!
تراژدی افشار و همچنان استفاده از طیارات جت بمب افکن سوخوی برای سرکوبی هزاره ها در دشت برچی در تاریخ جنگ ها در مسیر تاریخ بشری بی سابقه بود. در طول تاریخ بشری وزارت دفاع یک کشور از طیارات جنگی بمب افکن علیه دشمنان خارجی استفاده کرده است ولی احمدشاه مسعود از این طیارات برای سرکوبی هزاره ها استفاده کرد. این باین معناست که هزاره ها برای احمدشاه مسعود و همکاران و هواخواهانش بدتر از هر دشمن های خارجی افغانستان بود.
چهارم- تیکه داران قوم تاجیک مطلقا ثابت ساختند و ثابت می سازند که اهلیت و کفایت زعامت را ندارند. احمدشاه مسعود حتی درایت و توانایی امیر حبیب الله کلکانی را نداشت. احمدشاه مسعود به قیادت برهان الدین ربانی با حمایت و همکاری هزاره ها و ازبیک ها در کل بدون در نظر گرفتن ماجراجویی های اشخاص اگر یک حکومت در کابل تشکیل می کرد، و کار را به ورود سران جهادی دزد و رهزن از پشاور موکول نمی کرد، امروز افغانستان افغانستانی نمی بود که زعیمش غنی غلزی است!
امروز امرالله صالح به نمایندگی قوم تاجیک بخاطر خوش خدمتی به غنی غلزی و باند وی خودکشی را شروع کرده و بحیث یک انتحاری سیاسی هسته حضور تاجیک ها در سیاست را هدف قرار داده است.
عبدالحمید
>>> معامله گر ترین تاجیکان از پنجشیر بودند مانند فهیم ، قانونی ، عبدالله و صالح که به کرزی و غنی خوش خدمتی کردند
>>> آقای عبد حمید
وقایع گذشته کمی تامل به کاردارد.
اما حالت موجود در نهایت به خفت صالح می انجامد.
امروز صالح برای خوشی دل بی بی گل از گل بی بی خودش هم میگذرد تا چه رسد به قوم تاجک.
تاجک فعلا" هیچ رهبر و سرکرده ندارد.
عطا و صالح و امقالهم بگیل های شکست خورده یی هستند که از مغاره های ایجاد شده از خرابه های چتر تاجک برای خود نگهداری استفاده میکنند.
رهبری تاجک در راه است و آن هم در نهایت مقاومت دوم شکل میگیرد.
>>> آقای عبدالحمید!
اول: در افغانستان قومی بنام تاجک حضور ندارد، این کوبیدن بر طبل تاجک بیمعنی و میان تهی است.
دوم: تاجک یک ملت است دارای هویت ملی ، سیاسی و حاکمیت در یک قلمرو بنام تاجکستان.
سوم: اگر بالفرض قومی بنام تاجک در افغانستان وجود داشته باشد، امرالله صالح نمایندۀ این قوم در حکومت نه بلکه از نام یک روند سیاسی بنام روند سبز در این حکومت حضور دارد و سابقه اش بر میگردد به جمعیت اسلامی افغانستان.
چهارم: در مورد تاجک منحیث یک ملیت منسجم و دارای یک رهبری واحد در افغانستان اتفاق نظر وجود نداشته و کسی ادعای رهبری این قوم را کرده نمیتواند.
پنجم: کوبیدن بر طبل ملیت و قومیت بنام تاجک محض رسیدن به اهداف شخصی بوده که بیشتر خاک زدن به چشم مردم عام است و بس.
ششم: برهان الدین ربانی، احمدشاه مسعود و سایرین رهبران ملیت تاجک نبوده بلکه عمال سیاسی گروهای جهادی در افغانستان بوده و استند.
هفتم: بیشترین ضرر این رهبر نماها به قوم مظلوم فارسی زبان (که اینک مسمی به تاجک اند)رسیده که بیشترین نخبه های قوم فارسی زبان قربانی جنایات این رهبرنما ها شده اند.
هشتم: ملیت تاجک؟ در افغانستان با غصب هویت اقوام و سایر خرده هویت ها شکل گرفته و اگر این اقوام با هویت اصلی شان بر بگردند، کمیت این ملیت به حد آخر کاهش خواهد یافت.
میهن زرغون
>>> تاجک ها مردم قوم پرست نستند بلکه مسلمانان دین دوست و خدا دوست و مردم غیور و بافرهنگ هستند و تاریخ گواه آن است. تاجک ها خوش ندارند به خاطر قدرت و قوم پرستی جنگ کنند و با تجاوز خون مردم را بریزند و مردمان خدا ترسی استند و گر نه مستوانند هر متعصب و قوم پرست و وابسته به کشور های خارجی را در هم بکوبند. به هر حال در شرایط کنونی تاجیکان اکثر رهبران شان را از دست داده اند و مردم پنجشیر یک بخش کوچکی از تاجک ها بوده نمایندگی از همه ما نمیکند. او هنوز هم خام است و بازیچه ای استخبارات امریکا و انگلیس قرار گرفته است. به هر صورت یک نصیحت به برادران و خواهران هزاره خود دارم، اینکه رابطه خود را به ایران و کشورهای دیگر به اساس شیعه ایزم و مذهب پرستی برقرار نکنید و همیشه مستقل و بیطرف بانید. اگر میخواهد در این خاک زندگی کنید، از ارزش های کشور تان دفاع کرده و به وطن تان خیانت نکنید. شما باید شخصیتی مثل استاد محسنی (روحش شاد) داشته باشید. هیچگاهی عکس امام خمینی و غیره را در شهرهای افغانستان نصب نکرده به نفع بیگانه ها شعار ندهید و اگر خود را صاحب این خانه میدانید، مانند دیگر افغانستانی ها علیه اشغال امریکا و انگلیس و اسرائیل و غیره مبارزه کنید. به امید اتفاق و همپارچگی همه اقوام در افغانستان.
جاوید
>>> صالح نماینده قوم تاجک نیست.
تعداد بوتل خای پرتاب شده بر صالح در کاپیسا نشان دهنده پوقعیت صالح در بین تاجکان است.
ور حال حاظر تاجک رهبر نوارد و آنچه است رخبران تنظیم ها اند.
>>> عبدالحمید جان درست گفتی اماچه فایده؟
بیایید باهم متحد شویم و حزبی بنام (( تا ته))تشکیل بدهیم
تاته یعنی:
ت:تاجیک
ا:ازبک
ت: ترکمن
ه:هزاره
ارادتمنندشما محمد علی هزاره
>>> حقایقی بسیار دقیق . تشکر. ا
حمدمسعود
>>> حق تمام تاجیکان را 5 شیریان میخورند
>>> هرگز نام جعلی افغان را قبول ندارم نام افغان برای خودت مبارک باشد پشتوجان من تاجیک میشوم تو هم افغان شو
صالح قیوم
>>> خرما نتوان خورد ازین خار که کشتیم ***** دیبا نتوان کرد ازین پشم که رشتیم (سعدی شیرازی)
سر جان بلییو مردم شناس انگلیسی که در آخر قرن ۱۸ از افغانستان دیدن کرده بود ودر مورد اقوام این کشور کتابی نوشته است در مورد تاجیک ها مینویسد :
« تاجیکها شبيه زنان خانه دار خوبی هستند؛ شوهر می طلبند؛ ازین رو رام مهاجمین خشن میشوند که برای شان تعین تکلیف نماید.»
باور کنید که حالا بسیار دیر شده است تا با نوشتارهایی فیس بوکی چندی جلو اینهمه جنایات پلان شده را گرفت؛ دیگر زمان لاف از غیرت رستمی و کمان آرش و شاهنامه فردوسی و .. گذشته است.
این بیخردان کوته فکر بجای اندوختن ثروت های ملیونی و قصر و باغ و آرگاه که بطور یقین میراث خواران ایشان جز خانان و ملکان قبایلی کسی دیگری نخواهند بود؛ باید اقلا در اندیشه ای زنده ماندن خود و مردمانشان میبودند و از تاریخ درس عبرتی میآموختند٬
این همان تکرار تلخ تاریخیست که:
« وقتی مسلم گشت که بغداد سقوط می کند، خلیفه پیشنهاد کرد اگر لشکر مغول مزاحم وی نگردد، وی حدود هفت صد دختر جوان عرب و مقدار زیاد طلا و زیورات را تسلیم سربازان مغول خواهد کرد.
این پیشنهاد رد شد٬ هلاکو خلیفه را برای سه روز گرسنه و تشنه در بند نگه می دارد. خلیفه از اثر گرسنگی و تشنکی شکایت نموده و عرض خویش را پیش هلاکو تقدیم می دارد. بدستور هلاکو یک پطنوس طلا و زیورات از خزانه شخصی خلیفه برایش فرستاده می شود.
خلیفه می گوید طلا و جوهرات خورده نمی شود. هلاکو در پاسخ میگوید: وقتی می فهمیدی که این طلا و زیورات خورده نمی شود٬ و خلیفه را از گرسنگی و تشنگی نجات داده نمی تواند، پس جمع آوری آن بکدام مرام و مقصد بود؟ و چرا این طلا و زیورات را برای دفاع از خود و مسلمان های خویش در برابر مغول ها مصرف نکرد؟»
راقم گوید که:
««« با فرقه تاجیک بسیار معاشرت کرده و با ایشان روزگار برآورده٬ عموم ایشان نفاق پیشه و حسد اندیشه اند و حریص و ناسپاس و حق ناشناس باشند.»»» گرچه از آن طایفه علما و فضلای بسیار و عرفا و حکمای بیشمار برخاسته و جمع کثیر از ایشان به زیور فضایل انسانی و کمالات نفسانی آراسته اند. بستان السیاحه شیروانی ۱۲۴۷ ق / ۱۸۳۱ م صفحه ۱۸۴.
( از کتاب تاجیکان دوکتور لعل زاد )
از تاجیکان چرا شکوه دارید؟ ایشان فطرتآ برای سرسپردگی زاده شده اند. مگر همین روشنفکرنماهای خودی تاجیک نبودند که وسیله ترور قهرمان ملی را فراهم ساختند؟
مگر همین ها نبودند که معصوم ستانکزی را که قاتل مرحوم استاد ربانی را باخود به محل سکونت استاد انتقال میداد تا داخل خانه رهنمایی کردند؟
تاجیک ها در طول تاریخ بار بار سرسپردگی خویش را به باداران و حکام پشتون ثابت ساخته اند. آنهم بادارانی که هیچ اراده مستقل ملی از خود نداشتند و خود مزدوران اجنبی بوده اند.
داستان همکاری و سرسپردگی تاجیکان در به قدرت رساندن عبدالرحمان سفاک و قلع و قمع همین سرسپردگان تاجیک توسط عبدالرحمان حین رسیدن به قدرت که تیغش را قبل از همه بر گلوی همین سرسپردگان گذاشت.
تاریخ شاهد سرسپردگی علی محمد بدخشی وزیر خارجه رژیم نادری و بعدآ هم وزیر دربار ظاهرشاه که به قاب چی باشی شهرت داشت؛ موصوف قرار اظهارات مرحوم غلام محمد غبار مورخ نامدار کشور که خود شاهد صحنه بود مینویسد؛
« علی محمد چگونه برای حفظ جایگاه خویش در مقابل یک بدخشی با شهامت و نامداری چون محمد ولی خان دروازی شهادت دروغ خیانت را داد و منحیث دسته تبر رژیم مزدور نادرخانی و هاشم خانی وسیله قطع آن درخت گشن و نیرومند گردید.»
خراسان خواهان ما خواب خراسان را مگر در خاک گور ببینند(آنهم به آن شرط که برادران ناراضی انتحاری های طلبای کرام وجود ننگین شان را متلاشی نکرده و صاحب گوری شوند).
تکرار طوطی وار تاجکان بافرهنگ را از فردوسی بزرگ بارها شنیده ایم که:
«««هر که نامخت از گذشت روزگار ***
هیچ ناموزد ز هیچ آموزگار»»»
با وجود زمزمه کردن این اخطاریه ها چنین پنداشته میشود که این بزرگان ممکن است حتی برداشت و درک درستی ازاین درس تاریخی استاد بزرگ طوس و ندایی که به سده ها بر میگردد را نداشته باشند.
بگذارید تیغ بر گردن همدیگر نهند. ابومسلم ها با آن همه دلیری و شهامت و شجاعت٬ سرهای شانرا در پای خفاشان عباسی افگندند و حلقه های دار را خود فراهم کردند٬ اینان نیز همان را می کنند که تاریخ برایشان به یادگار گذاشته است؛ اینان را نباید با شهامت تر و بااندیشه تر و والاتر از ابومسلم ها دانست٬
این تاریخیست تکرار شدنی؛ بگذارید چنین صیدهای خواب برده را کفتار های بیدار قبایلی شکار کنند٬
هر پاره گوشت این خواب برده ها به طعم کرگسان شیرین و هر قطره خون شان هم نوش جان خفاشان باد! ا
جوان با درکی به نام غفران بدخشانی از تاجییکان خویش چنین مینالد:
داد از تاجیک متمدن
تاجیکان در چند چیز استادند. یکی در کلوخ بر آب گذاشتن و گذشتن و دوم در مسوولیت گریزی.
حالا مهم نیست که با کوچک تاجیک روبه رو باشی یا با بزرگش، شکایت تاجیک همچون نی مولانا پیوسته در خروش است:
اگر عرب به خراسان بزرگ و با شکوه تاجیک حمله نمیکرد؛
اگر مغول بلخ و هری باستان، گهوارهٔ تمدن بشری و مادر شهرها را خراب نمیکرد؛
اگر انگریز دست را با پشتون یکجا نمیکرد؛
اگر پشتون قبیلهیی نمیبود و قدرت سیاسی را از دست تاجیک نمیگرفت، اکنون جهان تاجیک گل و گلزار بود و ما در سرزمینی زندگی میکردیم که نه بیعدالتی را میشناخت و نه فقر و بدبختی را.
به پوسیدگان سالخوردهای که یک عمر خود را با شعارهای انترناسیونالیستی و اخوت بازی دادند، کاری ندارم.
جوان عزیز، چرا سر در گریبان خودت فرونمیبری؟
اگر پشتون اینقدر عقبمانده و قبیلهیی است، چرا بیشتر از دوصد سال است که بر تو حکم میراند؟
اگر تو از پشتون قبیلهییتر نیستی، چرا مرزهای ذهنیات از پنجشیر و بدخشان و تخار و بلخ فراتر نمیروند؟
چرا دست کم مانند همان پشتونی که به قبیلهیی بودن متهمش میکنی، دور «ارزشهای» تباریات جمع نیستی؟
وقتی کسی بنام خلیلزاد به تنهاییاش، مسعود و ربانی و قانونی و دوستم و محقق و الا آخرت را بازی میدهد، تو با کدام رو به خودت حق گپ زدن میدهی؟
آقای متمدن، با کدام زبان و جهانبینی میخواهی باجهان مدرن تماس برقرار کنی؟ تو هنوز زبان مادریات را به درستی بلد نیستی، میخواهی امریکا خریدار داستان تو باشد؟
تو چرا خودت را نمیسازی؟ گیریم فردا پشتون از قدرت سیاسی دست کشید، با کدام درایت و فهم سیاسیات میخواهی حکومت کنی؟
مگر حکومت پس از فروپاشی دولت نجیب به تمام معنا در دست تاجیک نبود؟ آن زمان که هم سرود ملی به «زبان تو» بود و پرچم دلخواه تو برافراشته، مگر بغیر از افراشتن پرچم اسلام بر فراز کاخ سفید و کرملین دغدغهٔ دیگری هم داشتی؟
عفران بدخشانی
>>> ما قومی به نام تاجیک نداریم این ساخته وپرداخته یگانه هاست شما بلبل واری گپ های شان را تکرار نکنید پارسی زبان های ایران مرگزی یا فغانستان انگلیسی بگوهید یا هم ایران شرقی یا تاجیکستان استالینی بگوهید ما همه ایرانی و پارسی زبان هستیم ایران غربی یا ایران سیاسی امروز است نه تمامی ایران
خراسانی
>>> نخیر برادر هزاره جان اتحاد خراسانی تشکیل میدهیم.
چون همگی باشندگان سرزمینی هستیم که ده ها قرن خراسان نام داشت حتی شاهان اوغان هم تا صذچد و پنجاه سال قبل خود را شاه خراسان می خواندند.
>>> میهن زرغون باید حتمن یکی از همین اوغان های اتن باز لر و بر خواه باشد که ادعا دارد در افغانستان تاجیک اصلن وجود ندارد و تاجیک ها تنها در داخل جغرافیای کشور تاجیکستان هستند۰
اوغان جان، در آنصورت در افغانستان پشتون هم هیچ وجود ندارد و پشتون ها تنها در داخل جغرافیای مناطق پشتونستان کشور پاکستان قرار دارند و همه پاکستانی هستند۰ عجب ....های هستند این .... ها۰
>>> صالح نماینده قوم تاجک نیست. او در همان پنچشر و حتا در قریه خودش هم حمایت ندارد.
>>> مخاطب عفران بدخشانی:
در لابلای صحبت های تان به موضوعات ظریفی اشاره کردید و نظرتان با ارزش است. اما معلوم است که شما متاسفانه یا یک مستشرق یا تربیه شده غرب هستید که فقط میخواهید اذهان روشن ما را مخشوش کنید. نکاتی که اشاره کردیده صد فی صد اشتباه و غرض آمیز نبوده و بعضی آن حقیقت دارد. اما شما فقط از نظر بسیار منفی و عناد به قضیه نگاه کردید. حالا اسم ما را تاجک میگذارید یا فارسی وان (زبان) یا خراسانی یا آریایی یا هرچیز دیگر، فرقی نمیکند. ما مسلمانان موحد استیم و مسیر تاریخ را تغیر خواهیم داد (انشاءالله) و شما در شک و ابهام زندگی خود را ادامه دهید. البته موج دوم مقاومت این بار طوری دیگری خواهد بود.
در یک کلمه بگویم، ما به قرآن و سنت چنگ زده از آن خارج نمیشویم و در هر حال پیروز خواهیم بود. به رسانه های غربی یا دست نشانده های شان نه گوش بدهید و نه تحت تاثیر تبلیغات شان بروید.
منتظر باشید و ببینید.
>>> آقا یا خانم که جاوید نام داری هزاره ها متهم به ارتباط با ایران میکنی در حالی که نمایشگاه قاسم سلیمانی هرات وبلخ پر کرده وعکس های مسعود وسلیمانی در مجازی به رخ میکشین وعطا نور از قاسم سلیمانی نام میبرد که در جهاد عطا نور کمک شان کرده بعد ملت هزاره متهم میکنید که با ایران ارتباط دارن شما اول نگاهی به خودتان بندازین و وطن فروشی های تان زیر نام فارص وپان عاریایی گرایی تون
هزاره
>>> آری ما تاجیک ها آریایی هستیم هیچ کدام چیز از کسی پنهان نیست فارسی زبان هم هستیم و از اول هم فارس زبان اصیل بودیم خراسانی و ایرانی هم هستیم نیاکان ما هم خراسانی و ایرانی بود یعنی از ایران بزرگ باستانی که تا سرحد تاجکستان ادامه دارد اما خود ما مسلمانان هستیم و روی آداب اسلامی غیرت داریم و اگر از پشتونها زیاده مسلمان نباشیم کمتر نیستیم. آری ما در مراسم یادبود سلیمانی اشتراک کردیم چون او همراه قهرمان ملی افغانستان شیر احمدیان مسعود جهاد کرده بود ما سران تاجیک که غلام افغان میشوند دیگر بریشان کدام حیثیتی نمیشناسیم اما شما هزاره ها که شیعه هستید سرانتان به خود شما خیانت میکند و منافع هزاره جات را به اشرفغنی ارزان فروشی میکند اما شما همچنان روی رهبرانتان زوم میکنید و حاضر نیستید از اینها فاصله بگیرید اگر سر زبان و دینتان غیرت ندارید ایکاش حداقل سر منافعتان غیرت داشتید و اینقدر ساده باور نمیشدید راحت غلام اوغان نمیشدید.
مجید بدخشانی
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است