تاریخ انتشار: ۰۷:۴۱ ۱۳۹۹/۱۰/۱۷ | کد خبر: 165974 | منبع: |
پرینت
![]() |
"مسعود تنها آمد و تنها رفت".
پیش از اینکه به اصل مطلب بپردازم؛ خدمت شما دوستان نهایت عزیز یاد آور میشوم که من نه مجاهدی بودم و نه هم هیچگاهی به آقایی ولی مسعود بجز همدیاری وجوی شریکی از نزدیک اصلا آشنای نداشته و ندارم.
راستش را بگویم که کمتر علاقمندی به شنیدن رسانه ها و مطبوعات داخل کشور دارم، زیرا اکثر برنامه های خبری اینها کاپی شده است؛ ولی دوست عزیزی از من خواهش کرد که برنامه کاکتوس را در تلویزون "یک" مشاهده کنید؛ واقعآ پشت گوش کردم ولی بار دیگر اسرار نمود گفت آقای ولی مسعود در این برنامه صحبت نموده؛ خوب کنجکاو شدم تا این برنامه را دریابم.
قابل یاد آوری میدانم با اینکه قبلا یک دو مراتبه علیه برنامه بنام "وفاق ملی" آقای ولی مسعود نوشتم و آنرا به باد انتقاد گرفته بودم؛ اما باری برای بنده این جسارت اخلاقی شان نهایت با ارزش بود؛ زمانیکه وی برای کاندید شدن ریاست جمهوری همچون یک کاندید مستقل که آن تفکر هژمونی قبیلوی را شکستاند و خود را از صف گله ای معاونین خارج نمود و خود را مطرح نمودند، در همان زمان واقعا از ایشان با این عمل خردمندانه و دور اندیشی شان سپاسگزاری نموده بودم؛ اینکه بعدها چه اتفاق افتاد موضع جداگانه ای است که من نمیخواهم در مورد اظهار نظر نمایم. اما اینبار دوم است که از ایشان با اینکه خیلی ناوقت لب گشودند و اندکی سکوت را شکستاندند که البته هنوز علت این سهل انگاری ها چه میتواند باشد دقیقا من نمیدانم ولی هرگز این به این معنا نیست که آقایی ولی مسعود با این همه سکوت و گذشت قریب به دو دهه خود رامبرآ از عدم مسوولیت تاریخی بیگناه بدانند و گویا کارهای بسا مهمی انجام داده اند، نخیر قطعآ اینطور نیست، اما باز هم سخت سپاسگزارم که قسمتی از خیانت و جنایت همراهان نمک حرام قهرمان ملی احمد شاه مسعود را بیان نمودند.
با اینکه معلوم است یک قسمت این گره کور این جنایت ها هنوز افشا نشده است و هرگز این کل مسیله نبوده و نیست. صادقانه اعتراف میکنم وقتی این صحبت را دنبال میکردم که من هیچگاهی تا این اندازه زیر تاثیر نرفته بودم؛ و چشمانم در پرده تلویزیون در یک نقطه قرار گرفته بود خودم سنگ گشته بودم. خصوصآ وقتی ایشان از بی توجهی افراد امنیتی در مورد راپور قتل مسعود برای اولین بار سخن بر زبان آورد؛ وقتی وی از عدم تعقیب و بی تفاوتی دوسیه شهادت مسعود که توسط گویا یاران نمک حرام و همسنگران شکم پرست و معامله گراش سخن زد؛ وقتی ولی مسعود رازهای ناگفته دیگری را از خیانت افراد شرف باخته که از نام مسعود صاحب استخوانی شده اند و تا هنوز مهمان ناخوانده به میزبان تبدیل شده است پرده برداشت؛ بدون شک هر کدام شان به نوبه خود از عقب شمشیر را بر قلب این خانواده و آرمان مسعود وارد کردند و پیکر این سرزمین را فروختند؛ انسجام ها را توسط توطیه های رنگارنگ تا سرحد نابودی متلاشی نمودند و هر شرف باخته از هیچ جنایتی دریغ نورزیدند.
باور کنید وقتی به این داستان و سرنوشت غم انگیز تنهای احمد ولی مسعود گوش میدادم فکر میکردم که یکایک در وجودم همچون تیری است که اصابت میکند؛ در حقیقت احمد شاه مسعود را تنهاتر از وی یافتم، گرچه سالهای قبل در زمینه مطلبی تحت عنوان "مسعود تنها آمد و تنها رفت" نوشته بودم با اینکه تعداد هموطنان ام از این نوشته ناراضی بودند و خوشنود به نظر نمیرسیدند؛ ولی حالا مطمین شدم که احمد ولی مسعود تنها و قهرمان ملی تنهاتر از این بود. باور کنید بدون هیچ نوع تظاهری صادقانه اعتراف میکنم پیش از اینکه از چشمان ولی مسعود اشک بریزد؛ چشمان من پر از اشک شده بود و این اشک من بخاطر بی حرمتی این تعداد شرف باختگان قرن که در حق یک همسنگر با عزت شان که به شکل نا جوانمردانه و دور از عزت انسانی انجام دادند بود. نان و نمک حرام تان باد.
فیلم ساز ایرانی محمد محسن جعفریان فرسنگ ها راه را پیمود تا فیلمی علیه مسعود بسازد؛ وقتی با مسعود از نزدیک آشنا شد و هم کلام شد؛ بر عکس به تمجید مسعود پرداخت به بزرگی مسعود پی برد، ولی گویا این همسنگران و یاران نمک حرام اش برای تمجیدش در ظاهر امر در نزدش حضور یافتند فریاد کشیدند ولی عاقبت در حق اش خیانت کردند.
(البته یاد آور میشوم که این یادداشت به هیچ وجهه شامل آن یاران و همسنگرانش که نه خوردند و نه بردند نمیشود).
بارها گفته ام و بار دیگر تاکید میکنم که سکوت را بشکنید و آن حقایقی که شما را پیهم اذیت میکند بیرون کشید.
عطا صفوی
>>> به قول ان خبرنگار معروف فرانسوی«احمد شاه مسعود شیر پنجشیر باقی ماند نه شبر افغانستان»
تمام امکانات دولت کمونیستی داکتر نجیب را با همکاری و همیاری باداراهای خارجی و خلقی های وفادر بخودش را غارت کرد، و با خودخواهی منحصر بفردش همه ی امکانات را برای خودش می خواست دیگر اقوام مانند ازبکها و هزاره ها را از خود متنفر کرد و راند در نهایت مزد خودخواهی اش را گرفت، حالا اقایان دم از مظلومیت و تنهایی مسعود می زنند.
قهرمان ملی ! یعنی که تمام ملت او شخص را قبول داشته باشد.
شما در مورد مسعود بروید از هزاره ها و ازبکها وسایر اقوام دیکر پرسان از امر مسعود که بفهمید که جوابشان چیست؟
در هفته ی به اصطلاح شهید در کابل بروید طرفداران واقعی مسعود را که با لنکروز و پول های حرام باد اورده مسعود مظلوم جولان می دهد ببینید
>>> امـردم که می گفتند :شـــــرارا برای چی میگفتند ؟؟؟
مردم از همه بهتر می شناسند
>>> بتایید نوشته جناب عالی باید گفت که کسانی از نام شهید قهرمان ملی سویی استفاده کردند بخور زر اندوزی کردند بزرکترین خاینین و بی پاس ترین انسان نمک به حرام هستند احمد ولی مسعود برادر قهرمان ملی کشور شخصیت عالی دارد و صادق و رستگو است پسر قهرمان ملی کشور مان احمد مسعود روش و رفتار و اخلاق پدر را دارا است و هزاران در هزار طرفدار دارد و شکسته نفس است با دانش و بادرایت و باتقوا و دوستدار کشور و مردم خود است و خاهان صلح و ارامش و پیشرفت و ترقی کشور بدون هیچ تعبیض عین خواست پدر شهید اش احمدشاه مسعود قهرمان ملی کشور است صحت و سلامتی به یگانه فرزند قهرمان ملی کشور و فامیل و خانواده محترم شان از خداوند میخواهم .
>>> عارف سروری تجار یا سیاست زده؟
در افغانستان رسم بر این است هرکس که از مقامی در دولت کنار زده شود فعالیت سیاسی اش بیشتر میشود و صدای مخالفتش علیه نظام طنین انداز میشود و درین راستا تا حدی پیش می روند که به مقصد و غایه شان برسند.
ما اگر صرفا به رؤسای ریاست عمومی امنیت ملی از دوران آقای کرزی تا امروز نظر اندازی و یا مرور گذرای داشته باشیم در خواهیم یافت که بجز انجنیر عارف سروری در میان شان دچار سیاست زدگی شده است و دیگران همچون امرالله صالح، اسدااله خالد، نبیل، استانک زی.. همه با کنار رفتن و یاهم کنار زدن شان ازین پست به مبارزات سیاسی شان ادامه داده تا اینکه بالاثر سعی و تلاش شان توانسته اند هریکی از آنها به مقام بالا تری نایل آیند. امرالله به هر وسیله ممکن «قبول ذات و بردگی» توانست به مقام معاونیت اول ریاست جمهوری برسد، همچنان اسدالله خالد پست وزارت دفاع ملی را احراز کرد و ستانکزی «طالب» هم عضویت شورای رهبری صلح را بخود اختصاص داد و آقای نبیل خود را کاندید ریاست جمهوری ساخت ومبارزه اش علیه اشرف غنی احمد زی بشدت ادامه دارد.
بگیلی عارف سروری را در میدان سیاست می توان به نکات آتی قابل توجه معطوف داشت:
۱-عارف سروری تا قبل از ترور قهرمان ملی احمد شاه مسعود، در میان مجاهدین و مقاومتگران پنجشیر، بنابر موجودیت و حضورش در کنار مجاهدین از حمایت خوبی برخوردا بود. اما باشهادت قهرمان ملی او مورد سوء ظن مستقیم مجاهدین پنجشیر، قوماندانها و اعضای خانواده احمدشان مسعود قرار گرفت.
۲-عارف سروری یکی از معدود کسانی است که با شهادت مسعود بزرگ توانست بخشی از دارایی های جبهه جهاد و مقاومت را تحت الجیب کند و از موجودیت و باز پرداخت آن انکار ورزد.
۳-غارت ملیونها دالر پول های سیا و باد آورده امریکایی ها و جامعه جهانی را در زمان زمامداری کرزی که سمت ریاست عمومی امنیت ملی را عهده دار بود از حساب بی احتساب «پول های اپراتیفی» و انتقال آنها بخارج از کشور
۴-برهم خوردن روابط و نظام خانودگی آنهم در ارتباط به تراکم پول های بی حساب و ملکیت های خریداری شده آن در داخل و خارج از کشور.
۵-پیوستن پسر ارشدش به صف داعش و اعلان جنگ و رویارویی با پدر که قبل از نایل شدن به این هدف در جبهات جنگ در سوریه کشته شد.
از نظر بنده نکات مندرج فوق عارف سروری را وادار به عزلت سیاسی نموده و رو آوری به تجارت و ا داشته است.امروز او یکی از تاجران و سرمایه داران چند ملیونی ایست که هرگز از زندگی اش حظ نمیبرد و راضی نیست و حتی ممکن است روزی به قول نزدیکانش دست به خودکشی بزند!!! اینست سرنوشت کسانیکه به غارت بیت المال دست زده و میزنند.
شمس
نوت؛ اگر بر روی صفحه به دست نشر سپرده شود توجه خانندگان را بیشتر جلب میکند.
>>> جناب صفوی!
واقعا مسعود تنها بود حتی ضیا وولی هم با او نبودند با تدبیر وخبره ای توانای که خداوند برایش ارزانی نموده بود توانست تا یک مدت دوام بیاورد وبا این همه اهریمنهای داخلی وخارجی پنجه نرم نماید حتی استاد ربانی که همه امتیازات خویش را ازوی بدست اورده بود ربانی را طوری ساخته بودند که خدمات ارزنده ای اورا نادیده بگیرد واورا زیر فشار قرار دهد قانونی وعبد الله و...همه به بهانه های مختلف خودراازاو دور ساخته بودند سه کس را از نزدیکانش به او مخلص یافته بودم ریگستانی ده در صد غیاثی بیست در صد وعتیق الله بریالی سی در صد هرچه در رده های پاین تر خیلی ها مخلص وارادت مندش بودند یادم نرود که کاکا تاج الدین هم پنج در صد محبت اورا در دل داشت ولی در بیرون میگویند پس از اوازه ای زخمی گردیدن امر صاحب یک چوبان از دیگرش در ولایت غور پرسید لالا از مسعود خبر داری چه شد؟دیگر ش گفت مسعود بمرد یعنی وفات کرد سوال کننده با گریان تیاق چوپانی را انداخت وگفت وقتی مسعود بمرده دیگر زندگی چه بکار! واقعا مردم اورا دوست داشتند ودارند وخواهند داشت واز قلب هم دوست دارند من استادی پوهنتونی را در امریکا سراغ دارم در شهادت مسعودچنان میگریست که گویا خدای نخواسته فرزند خودش شهید شده باشد وهنوز ان محبت ها غیر از پنجشیری های سیاست مدار در دیگران باقی است ولی نیک گفته اند که یار تنها خداست
زید الله بیگ از رخه
>>> توی دور زمانه، یگانه کسی که بهت پشت می کنند دوستان و هم فکران توست ، و این موضوع که نان و نمک و این جور حرف دیگه بازاری ندارند و تو این دنیای فعلی معنویت، انسانیت ، مهربانی، عشق،صداقت ، حرمت نان و نمک و... بی ارزش هستند ، پول ،پول پول ، هم شرافت است، هم عزت هم احترام ، اگر پولدار باشی هم شرافت داری،هم عزت و حرمت ،گر چه قرونی به کسی نمی دهید اما همه به خاطر پول تو رو می شناسند افسوس که بعضی ها این رو به پول فروختند وجدان، شرافت حیثیت ، آبرو ،همه چیزی های خوب که آدم ها رو به انسانیت می رسانید ، دیگه فعلآ ما تنها آدام ماندیم از انسانیت خبری نیست که نیست.و چند صباحی دیگه همه انسانها ماشینی و روبات می شوند، ممکنه روبات بهمون قصه بگن غذا بده به پیری مان کمکی بکند و باز هم انسان ها چیزی دیگریست و آن زمان محتاج آدم های می شویم که بودن شأن باز هم بهمون نیرو میده ، گر چه کمکی نمی کنند اما خوشحال میشم که یه انسان است نفس می کشد حرف می زنند و با زبان خودمان . آی آدمها کجایید که دیگه فاتحه انسان و انسانیت خوانده شده .
>>> یاد مردانگی مسعود و نامردی های همراهان اش ثبت تاریخ است.
>>> عبدالله عبدالله، انجنير عارف سروري و امرالله صالح سه چهره ثروت مند سيا عاملين بالواسطه ترور احمد شاه مسعود قهرمان ملي هستند.
از برادران و اقاربش ميخواهيم تا يكبار از أنها استجواب نمايند.
درين هيچ شکی وجود ندارد که در اصل یک توطیه بررگ جهانی بوده که به راهنمایی و رهبری داخلی اینها قضیه به منصه اجرا گذاشته شد. کشتن تروریست دومی مصداق این مدعا است! اگر او زنده بود همه رازها برملا می شد.
شمس
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است