شاه شجاع وطن را به انگلیس ها فروخت بابا خطاب شد.
عبدالرحمن خان 62 قوم شریف هزاره را سلاخی کرد بابا خطاب شد.
امان الله خان توسط مادر اش پدرش را کشت غازی و بابا خطاب شد.

نادر غدار که در قرآن مهر کرد و برخلاف وعده اش قران شکنی کرد و تمام اموال کابلیان را توسط قوم علجایی و درانی چور چپاول کرد شاه و بابا خطاب شد.
عنایت الله خان که برای سه روز پادشا بود تمام اموال قصر شاهی را دزدی کرد بابا خطاب شد.

ظاهر شاه که در طی چهل سال حکومت اش هیج عملی را به نفع مردم افغانستان انجام نداد و همچنان به خاطر حاکمیت قبیلوی گروه سیاه طالبان را توسط امریکا و پاکستان ساخت تا اقوام غیر پشتون این کشور را سلاخی کند بابا ای ملت خطاب شد.

داود خان که در ادارات دولتی خواندن زبان پشتو را به زور سر مامورین تحمیل کرد قهرمان بابا خطاب شد
حفیظ الله امین که تمام خانواده داود خان را به زیر خاک یکسان کرد و افغانستان را دو دسته تسلیم روس ها نمود بابا خطاب شد.
نور محمد ترکی که اکثر جوانان قلم به دست اقوام غیر پشتون را سلاخی کرد و به خاطر خوش خدمتی به روس ها از دین فاصله گرفت و شخصیت های دین دوست افغانستان را دسته جمعی تیر باران کرد بابا خطاب شد.
نجییب که به نام پسر صدیق کی جی بی معروف بود به تعداد 90 هزار شهروند هرات را به نام اخوانی در یک هفته تیر باران نمود و بالای... کرد از طرف قوم قبیله بابا و قهرمان خطاب شد.

ملا عمر که نه کسی میفهمد این شخص کی و کجا بود در حدود پنج سال حاکمیت اش در افغانستان دین اسلام را در جهان بدنام ساخت و کشور را به قبرستان اقوام غیر پشتون تبدیل کرد امیر المومنین خطاب شد.
حامد کرزی که در طول دوارن حاکمیت اش طالبان را برادر خواند و در حدود دولک نفر از طرف برادران ناراضی اش شهید شدند و این مداری در مزدوری و چاکری کشور های بیگانه سر شاه شجاع را خاریده بود بابا خطاب شد.

در زمان متفکر روانی اشرف غنی دیوانه که تمام اقوام این کشور برادر و برابر بودن امروز میان تمام اقوام درز ایجاد کرد و تعصب را به اوجش رسانیده هزران جنایات و خیانت رآ انجام داد و یکی از کار کرد های این دیوانه روانی سلاخی نمودن بیش از یک لک بیست هزار انسان این کشور است بابا خطاب میشود.

در حالی که جفاهای را که سران قوم پشتون در طول تاریخ به افغانستان کرده اند در روی دنیا نظیر ندارد اما خورد و بزرگ قوم پشتون سران اقوام دیگر را جاسوس کشور های بیگانه مینامند.
این قوم نه شرم دارند نه حیا و نه به اسلامیت و انسانیت باور مند هستند.

حنا عثمانی

>>>   نویسنده محترم !
گپ های راکه به رشته تحریر درآوردی ازآن بوی خون میآید. لطفا ازتحریرچنین سخنان خودداری کن زیراکه کدام نتیجه درقبال نداشته صرف کینه ونفرت را میان افراد عادی جامعه بمیان میآورد.
بگذارتاریخ نگاران قضاوت نمایند ونسل های بعدی ازآن درس عبرت بگیرند.
احترام

>>>   حنا جان
در قاموس سیاسی فاشیسم بابا به کسی خطاب میشود که همه رزایل بر شمرده خودت شامل حالش باشد.
اما با تاسف که فهم ناقص بعضی ها باعث میشود که گاه شخصیت های خوشنام فرهنگی را هم بابا بنامند که این یک جفا در حق آن عزیزان است.
از جمله
عبد رحمن بابا
خوشحال بابا
حمزه بابا
حمید بابا

>>>   خاینین کسان هستند که سالها در پلیگون های ای اس ای خواب بودند و بعد کابل و افغانستان را به خون خاک کشیدند.
زلمی

>>>   حنا جان شما کدام سفری هم به واقعات 30 سال اخیر هم داشتید یا چطور؟
شما باید اسم شاه شجاه را با قهر امان های دروغین و مشال های سفاک و دزد در یک ردیف یادآوری کنید،اگر قلم تان وجدان محور است و اگر انگیزه آن تومان ، کلدار و دالر است چشم را پت نموده دهن را باز ، به لق لق ..دریا مردار نمیشود.

>>>   فکر میکنم منظور حنا جان سران قوم عزیزپشتون باشند انانیکه خوردند چپاول کردند وغارت ولی برای مردم این سرزمین هیچ حکومتی در زمینه های بنیادی کاری نکرده اند این بر میگردد به زعامت پشتون ها نه اینکه برادران پشتون اگرچه از بابت قومی منصوب به قوم پشتون اند ولی همانند دیگر اقوام برای شان کاری انجام نشده اگرزمین به صفحات شمال تقسیم شده بهاراکین دولتی اگر امتیاز دهی شده به گروهای که باتیم دولتی ارتباط داشته اند درطول تاریخ مردم پکتیأ برای اولین بار ازنعمت برق برخوردارشداند میدانیم دولت های قبل مردم را به تاریکی نگه داشته اند تاندانند که درکشور چه میگذرد از سیستم های فیودالی استفاده شده هنوز تصمیم گیرنده فیودال ها اند نه مردم جمهوریت یک بهانه برای بقأ قدرت است این را بدانید تا زمانیکه فرهنگ یک ملت تمدن یک ملت استوار به پایه های علم ودانش معتدل نباشد پیروزی از آن افراطیت وتهجر است قدرت دراتحاد مردم است به امید روزیکه قدرت به مردم برگردد .
اقبال کابل

>>>   نویسنده اول اسمش را دروغ نوشته، متاسفانه که دربین هزاره ها .... من هنوز نام عثمان و عمر و ابوبکر نشنیدم.
دوم اینکه از بابه مزاری و بابه خلیلی و بابه محقق هم نام نگرفته، این آقا قومپرست و تفرقه انداز ااست.
خدا هدایتش کند!

>>>   در سی سال اخیر
ملا عمر بابا
ملا منصور بابا
ملا هیبت بابا
ظاهر بابا
کرزی بابا
غنی بابا
همه شان به حد کافی رزایل اخلاقی و سیاسی دارند و مستحق لقب بابا هستند.

>>>   اگر اینطور باشد که همه خاینان "بابا" خطاب میشوند پس بابا مزاری نیز خاین بود. چرا نام آن را یادنکردی؟ و آیا از کارمل خاین تر به این ملک کسی است؟ راستی همه ما پدرکلان خویش را بابا صدا میکنیم پس بابای همه ما خاین هستند.آیا این گفته ات توهین به پدرکلان ات نیست؟ تو که احترام بابای ات را نداری از تو هیخ گله نیست.

>>>   شاه شجاع در چهره غنی باز آمده اما ملا هیبت رقیب اش در نوکری پیشی گرفته و هردو منتظر فرمان ارباب ایستاده اند تا که باشد و که برود.

>>>   از بابا مزاری از بابا ربانی ار بابا کارمل نگفتی از دیگه اقوام هیچ یادی نکردی بسیار جالب نبود.

>>>   حنا جان درودبر تووغیرتت تحمل حرف حق بر ....بسیار سخت است........

>>>   افغانستان را با با ها خراب کردند. البته دکتور نجیب ‌رهبر خوب و صادقی بود، جایش در لست بابا ها مناسب نیست.
متاسفانه استعمار بدترین ها را ا ز میان قوم پشتون برای رهبری انتخاب کرده است.
شخصیت های وطن‌ دوست و ملت دوست همه اقوام به شمول پشتون ها سر کوب شده‌اند.

>>>   یکی از نظر دهنده ها حدس زده که نویسنده احتمالن هزاره است. می خواهم بدانم چطور این خانم یا آقا این احتمال را داده‌اند. فکر کنم شب و روز هزاره خواب می بینند.
اولن نویسنده هر کی باشد حقایق را بیان کرده ولی افغانستان و خود ملت پشتون قربانی رذالت های رهبران، سیاسیون و اکثریت با سواد شان استند.
ولی هزاره ها بهترین قوم از هر لحاظ در بین افغانستانی ها هستند.
من هزاره نیستم ولی بیان حقیقت قوم و ملیت نمی شناسد.

>>>   مطالعه تاریخ سیاسی قدیم و معاصر کشور برای ما میاموزد تا ما به دو اصل اساسی درون جامعه توجه کنیم {هستی جامعه } و اگاهی جامعه یا هستی اجتماعی و اگاهی اجتماعی. هستی اجتماعی یعنی تمامی روابط و حیات مادی .تمامی شرایط عینی زیست و رابطه انسانها با طبیعت و از همه مهمتر فعالیت تولیدی انسان و بالاخره مناسبات اقتصادی بین خود انسانها در جریان تولید نعمات مادی.
اگاهی اجتماعی همانا حیات معنوی و روحی انسانها مجموع اندیشه هاو تیوری ها که فعالیت انسانها را رهنمایی میکند. هرگاه در یک جامعه هستی اجتماعی یعنی مناسبات کهنه در هم شکسته و مناسبات جدید اقتصاد جایگزین ان گردد به همان اندازه تغییرات بنیادی اگاهی اجتماعی نیز صریحا رخ خواهد داد و از جمله دگر جای برای زورگویی های قومی باقی نخواهد ماند.
هر قدرجامعه به پیش رانده شده و توزیع نعمات مادی حد اقل عادلانه صورت گیرد و شرایط دموکراتیک در جامعه بوجود اید به همان اندازه دگر کیش شخصیت سازی قلابی هم جایگاه خویشرا از دست میدهد.بدین منظور افغانستان به یک خیزش انقلابی ضرورت دارد تا زنجیر های استثمار و استعمار را در هم شکند و توده ها واقعا در رهبری قدرت قرار گیرند و مسایل ملی به شکل درست ان حل گردد انجاست که ما به یکی از مقاصد اصلی یعنی تساوی حقوق ملیتها و ختم دادن القاب کذایی و برتری جویی های قومی نایل خواهیم گشت.
تاریخ سیاسی افغانستان شخصیتهای را در خود ثبت دارد که انها طور خستگی ناپذیر برای هدف بزرگ یعنی پیشرفت جامعه و تساوی حقوق ملیتها مبارزه و پیکار کرده اند.برای شناختن چنین چهره ضروت ان است تا تعصبات
عقیده یی قومی و زبانی خویشرا کنار بگذاریم و واقعا به اسناد اثار مراجعه کنیم . ببرک کارمل در قطار چنین افراد میاید. او یک مبارز نستوه در راه تساوی حیات اجتماعی و مادی شهروندان جامعه ی عقبمانده چون افغانستان بود ولی حیف که کشور بنام دین ومذهب مورد استفاده قدرتهای عظیم قرار گرفت و تا هنوز در اتش جنگ میسوزد.
فخر اهنگر

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است