گنجینه باختر، بزرگترین گنجینه طلایی جهان در معرض تهدیدات قرار دارد. داکتر نجیبالله اکنون زنده نیست؛ اما ارزش گنجی که او از آن حفاظت کرد، از گنج توت عنخ آمون از فراعنه مصر کمتر نیست | ||||
تاریخ انتشار: ۱۱:۳۴ ۱۳۹۹/۱۱/۱۱ | کد خبر: 166173 | منبع: | پرینت |
گنجینه طلایی باختر ارزشمندترین گنجینه جهان و از جمله یادگارهای دوران یونان باختری به شمار میرود. گنجینه باختر یک گنجینه زیبا و خیلی ارزشمند است که موجودیت آن در بیش از ۲۵ سال مبهم بود و هیچکس نمیدانست که با ارزشترین گنجینه طلایی جهان در کجا است؟
در تاریخ آمده است که در نخستین روزهای سال ۱۹۷۸ میلادی، ویکتور سریانیدی، باستانشناس نامدار دوران شوروی، بالای تپهای در شهر شبرغان ایستاده بود. ناگهان فکری در اندیشه او آمد که همین فکر باعث شد تا بزرگترین گنجینه جهان پس از ۲۰۰۰ سال ابهام، پیدا شود. در جریان ۲۰۰۰ سال، بسیاری از جهانگشایان و شاهان و حتی بسیاری از ماجراجویان به دنبال این گنج در افغانستان میگشتند. اما هیچکس نمیدانست که بزرگترین گنجینه جهان، میراث حاکمیت دوران یونان باختری پس از تصرف اسکندر در کجا موقعیت دارد؟ بسیاری از باستانشناسان در بلخ، به دنبال این گنجینه میگشتند و بسیاری هم به این باور رسیده بودند که وجود چنین گنجی، افسانهای بیش نیست.
ویکتور سریانیدی، باستانشناس نامدار شوروی به این نتیجه رسید که در کنار معبد ۳۰۰۰ سالهای که در کنار تپه طلا قرار دارد، باید گورهایی از شاهان و شاهزادهگان قرار داشته باشد.
در اوایل زمستان ۱۹۷۸ میلادی، افغانستان در یک حالت بسیار بحرانی مانند اکنون قرار داشت، پس از کودتاها و جنگهای چریکی و داخلی، این کشور در حال از دستدادن تمام داراییهای خود در مقابله با دشمنان نظام بود. دقیقاً یک روز قبل از آنکه نیروهای شوروی وارد کشور شوند، سریانیدی توانست با یافتن تکههایی از پارچه طلا، یکی از دو بزرگترین و با ارزشترین گنجینههای طلایی جهان را پیدا کند.
سریانیدی با یک گروه مشترک از افغانستان و شوروی تصمیم گرفتند که این گنجینه بزرگ را از دل خاک نجات دهند. گورها و تابوتها یکی پس از دیگری پیدا میشد، گمان میرود که تمام تحفههای گرانبها و شگفتانگیز طلایی شاهان و شاهزادهگان یکجا دفن میشده است.
اما این آثار بیمانند از طلای ناب از کجا پدید آمده بود؟
بر بنیاد یافتههای تاریخ، تمدن یونان باختری پس از فتح باختر توسط اسکندر مقدونی در سال ۳۲۷ پیش از میلاد، بنا نهاده شد. رفته رفته این منطقه به یکی از مناطق تمدنخیز آن زمان مبدل شد. پس از آن، صحرانشینان جلگههای آسیای میانه به طرف جنوب به حرکت در آمدند. آنان در قلمرو یونان باختری قدرت را به دست آوردند و شاهنشاهی بزرگ کوشانیان را بنیاد نهادند. با گذشت زمان بر تاجرانی که از سوریه به چین سفر میکردند، مالیات وضع کردند و با بازرگانانی که از جاده مشهور ابریشم میگذشتند، به تجارت پرداختند و آنان از این طریق طلای زیادی اندوختند.
حالا تیم مشترک افغانستان و شوروی به سرعت در حال ثبت و عکسبرداری از آثار بودند و در پایان کار، آثار را در یک اتاقک مهرشده که تحت مراقبت جدی قرار داشت، گذاشتند. اما جنگ نگذاشت که باستانشناسان کارشان را تمام کنند؛ آنان در حالی که تازه گور جدیدی را یافته بودند، کاوشهایشان را نیمهکاره رها کردند و با وخامت اوضاع آثار به دست آمده را برداشتند و به کابل بردند. پس از ترک باستانشناسان، این گورها به سرعت تاراج شد، کاوشهای غیر فنی دیگر این منطقه را به کلی ویران کرد و به این ترتیب باستانشناسان موفق به تحقیق درباره سلسله کوشانیان نشدند.
در سال ۱۹۸۹ میلادی، ده سال پس از کشف با ارزشترین گنجینه جهان، اوضاع افغانستان بدتر از هر زمان دیگری بود. نیروهای شوروی افغانستان را ترک کردند، دولت دموکراتیک افغانستان در یک حالت متزلزل قرار داشت و احتمال سقوط و فروپاشی آن متصور بود. در چنین وضعیتی گنجینه طلایی باختر را هم خطر بزرگی تهدید میکرد.
در این زمان، داکتر نجیبالله به فکر حفاظت از بزرگترین سرمایه ملی کشور شد. او در یک عملیات فوق سری، گنجینه طلایی باختر را از موزیم کابل به بانک مرکزی افغانستان برد که در آن وقت در نزدیک ارگ ریاست جمهوری موقعیت داشت و از جمله امنترین مکانها بود.
تمام آثار به دست آمده در میان پنبهها و صندوقهای کهنه گذاشته شد. وقت آن بود که از گاوصندوق دوران داوود خان که آن را یک شرکت آلمانی ساخته بود، استقاده شود. او، گاو صندوق را در بانک مرکزی افغانستان در یک زیرزمین سه طبقهای قرار داد. گاوصندوق دارای هفت کلید بود، چنانچه بدون این هفت کلید امکان بازشدن آن نبود. داکتر نجیبالله، هفت کلید را به اشخاص معتمد خود سپرد و از آنها تعهد گرفت که این کلیدها را به جز رییس جمهور قانونی افغانستان، به هیچکسی ندهند.
اما از این ماجرا اشخاص زیادی خبر نداشتند. شایعه گمشدن گنجینه باختر بالا گرفت. شماری میگفتند که روسها این گنجینه را سرقت کردند و شماری هم میگفتند که داکتر نجیبالله آن را به جهانیان فروخته است. این شایعهها زمانی اوج گرفت که حکومت داکتر نجیب سقوط کرد.
با شدت گرفتن جنگها در کابل، هیچکس نمیدانست که سرنوشت گنجینه باختر چه خواهد شد؟ در نخستین روزهای حاکمیت طالبان، داکتر نجیبالله و برادرش، شاهپور احمدزی اعدام شدند. طلبان تمامی مجسمههای تاریخی و هنری را که به دستشان افتاده بود، نابود کردند. با تخریب تندیسهای بودا در بامیان، دیگر امیدی برای مخفیماندن گنجینه باختر وجود نداشت. طالبان چندین بار به سراغ زیرزمین بانک مرکزی افغانستان رفتند؛ اما نتوانستند قفل گاوصندوق را باز کنند.
سرانجام در دوم می سال ۲۰۰۳، حامد کرزی و اشرف غنی وزیر مالیه وقت، به خزانه بانک مرکزی رفتند. تصوری که آنها داشتند، این بود که در این گاو صندوق به ارزش ۹۰ میلیون دالر شمش طلا وجود خواهد داشت. آنها از کشور آلمان یک تیم خواستند تا گاو صندوق را باز کنند. در این میان، ویکتور سریانیدی با موهای سفید و با گذشت بیش از ۲۵ سال از سرنوشت نامعلوم گنجینه باختر مضطرب بود و نمیدانست چه چیزی در حال وقوع است.
گاوصندوق بزرگ باز شد. در کنار شمشهای طلا، صندوقهای فولادی با مهر داکتر نجیبالله وجود داشت. بعد از اینکه صندوقها گشوده شد، سریانیدی باستانشناس شوروی با حیرت دید که گنجینه باختر در میان آنها حفظ شده است. بعد از این، اکنون گنجینه باختر یک منبع عایداتی برای دولت افغانستان به شمار میرود و پس از سفرهای گوناگون در دور دنیا، حالا در اختیار بانک مرکزی افغانستان قرار دارد.
اما امروزه گنجینه باختر، بزرگترین گنجینه طلایی جهان در معرض تهدیدات قرار دارد. شایعه قاچاق پول از بخش VIP میدان هوایی و خاموششدن کمرههای امنیتی بانک مرکزی افغانستان، نگرانیهایی را در مورد امنیت گنجینه باختر به وجود آورده است.
داکتر نجیبالله اکنون زنده نیست؛ اما ارزش گنجی که او از آن حفاظت کرد، از گنج توت عنخ آمون از فراعنه مصر کمتر نیست.
ایمانالله یارمل
هشت صبح
>>> و امروز بانک مرکزی را کسی ریاست میکند که از نظر قانون اساسی حق یک لحظه بودن را در بانک مرکزی ندارد اما چرا هنوز هم هست؟؟؟؟؟؟؟
شاید برای دزدی گنجینه باختر و ملیارد ها دالر ذخیره ارزی.
شرمت باد غنی
>>> خاطر تان جمع باشد حتما امریکاای ها به غارت بردن شان چیزی در این کشور نمی گزارند. آیا کسی تخمین می تواند به زند امریکاای ها تاجتان چند تن سنگ یورانیم را غارت کرده باشند؟
>>> کسانی که پول یگ کشور را به نام قوم خود کردهند کاری که نازی های آلمان هم نکردهند کسی که هویت نا ملی یک کشور را به نام قوم خود میکند کشور را به نام قوم خود میکند چی رزشی قائیل به گنجینه طلایی آن کشور ساخته و پرداخته انگلیس دارد چون حمایت انگلیس را دارد در خیانت هایش
پارسا خورشیدی
>>> زنده باد ایمان الله یارمل ،که این مطلب نوشتید ،اگر این گنجینه دست زاده های آی اس آی می افتاد هم از سران جهادی که زاده اولش بود و یا زاده دومش که گروه خون خوار هست طالب وبیعضت وطن فروش که با یهود صلح میکند، همه این گنجینه باارزش را دودستی به اربابانشان تقدیم میکرد، و خون مردم بیگناه و ارتش و اردو ملی را که پاکستان ازش ترس دارد به دستور آی اس آی به خاک خون می کشند ، و روحش شاد این مرد دلیر وطن پرست داکتر نجیب الله شهید وبرادر عزیزش که این گنجینه را حفظ کرد اینطور، ولعنت خداوند به زاده های آی اس آی که یک عده مردم بی سواد افغانستان همراهی شأن میکند، ومن نمیدانم که این عده مردم افغانستان چرا خوب و بد را تشخیص نمی دهد و ازشان پیروی میکنند،
امیری
>>> در گذشته آوازه شده بود که این گنجینه را روس ها عکاسی کردند و از روی عکس ها تقلب آنها را ساخته اند و اصل آن در ماسکو است و این تقلبی است.
باید باستان شناسان این گنجینه را تحقیق کنند که اصلی است و یا نقلی؟
در مورد اجناس غیر فلزی باستانی از طریق مطالعه کاربنی اجناس،میشود عمر آنها را تخمین زد.
اما در مورد طلا نمیدانم چگونه تاریخ قیامت آن را تثبیت میکنند؟
>>> روحت شاد داکتر نجیب الله قهرمان وطن پرست که با برادر قهرمان نش به طرز فجیع به شهادت رسید و انشأ الله در روز محشر در نزد خدا وند ج رو سفید سر بلند هست واین غلامان وطن فروش های آی اس آی رو سیاه هستند طالب وسران جهادی غلام آی اس آی که باعث بد بختی مردم افغانستان هستند
>>> حسن شرق که در آخر حکومت نجیب همکار او در ارگ بود در یک مصاحبه با نذیره کریمی خبرنگار آزاد تشریح داده که چگونه نجیب خاد کوشش کرد تا گنجینه باختر را دزدی کند و به هند انتقال بدهد و چگونه موفق نشد و جلوگیری گردید۰ آن مصاحبه در یوتوب موجود است۰
>>> گنجینه باختز را هم بلاخره این دمبریده دزدی میکنند چون آن آثار تاریخی با هویت و تاریخ این بدوی ها هیچ ارتباطی ندارد۰
تمام اساس این بدوی ها بر بنیاد جعل تقلب و دروغ تاریخ استوار است.
داوود گوه دیوانه و چند احمق دیگر مثل او چند تا خر را در دفتر های پشتو تولنه انداخته بودند تا تاریخ این دیار را از امروز به عقب برایشان فرمایشی و به دلخواه خودشان نوشته کنند.
امیر کرور، ملالی میوند، پته خزانه و بسیاری اختراعات دیگر تاریخی نتیجه کار همان خر های پشتو تولنه است، و گنجینه باختر با آن جعل ها و تقلب های تاریخی هیچ سازش ندارد.
>>> غنی احمدزی دزد است و طالبان دزدان مزدور و قاتل اند که تمام افغانستان را بپاکستان فروخته اند و کنجینه باختر را پیش از پیش به پاکستان فروخته اند. غنی احمدزی آن برای خود نگهداشته است تا به امریکا بفروشد. مردم افغانستان باید از آن حراست کنند و سازمان ملل باید در حفظ آن بامردم کمک کند.
>>> بدهکار جمهوری دموکراتیک افغانستان استم
تاریخ قدیم افغانستان امدن اسکندر مقدونی و ترویج فرهنگ باستانی یونان و امتزاج فرهنگ یونانون-باختر را با حدت و شدت یاد میکند. چنین باید باشد...
کاوشگران خارجی چه فرانسوی و چه روسی بودند برای حفظ اثار افغانستان کوششهای فراوان کرده بودند و حتی مسوولین موزیم اثار عتیقه کشور که بسیاری شان افراد مسلکی و وظیفه شناس بودند نیز صادقانه وظیفه وطنی شانرا در حفظ اثار و گنجینه باختر انجام داده اند .
اما....اما بعد از سقوط نظام جمهوری دموکراتیک افغانستان نسلی در کشور قدم گذاشت که در رگ رگ انها حس انسان کشی انتقام جویی ,ملیت ستیزی ,زبان ستیزی, وطنفروشی , تاراج دارایی های عامه ,دزدی چپاول شهر کابل وجود داشت. بلی هموطن منظورم جهادی های افغانستان است.
افراد نزدیک به قهرمان ملی احمد شاه مسعود :هر یک: قوماندان سبحان قل ابراهیمی , بشیر قایت , مامور منصور, قاضی کبیر مرزبان و پیرم قل ضیایی از جمله مسوولین شماره یک در تاراج اثار بدست امده از تپه ای خانم در ولایت تخار میباشند اینها حتی ستونهای بزرگ را از تپه ای خانم بدست اورده و در هوتل و خانه ای شان منحیث پایه نصب کرده اند. در ولایت ننگرهار .همچنان صد ها منطقه حفر شده که در ان مجسمه های کوچک بودا در زیر زمین {بنده چند موزیم انرا در زمان داود خان که متعلم در لیسه عمر شهید بودم به چشم دیده ام.} بدست امده بود یا تخریب گردیده یا بالای این موزیم های زیر زمینی خانه هاباد شده و هم به تعداد زیاد ان توسط حاکمان جهادی و طالبی به فروش رسیده است
گنجینه باختر واقعا عواید فراوان اسعاری برای افغانستان دارد همانطوریکه تاج محل شاهکار معماری در هندوستان سالانه میلونها توریست را بطرف خود جلب میکند...ویا اهرام مصر که سالانه هزاران گردشگر خارجی بدیدن ان میروند.
من با تاسف کشور را در سال ۱۹۷۹ ترک کرده و بالاخره به کشور کانادا
رسیدم . از دولت وقت و اندیشه انهاخوشم نمیامد . اما بعد از مرور زمان و امدن جهادی ها و دست یافتن به اثار تحلیل گر مشهورNOAM CHOMSKY وبخصوص پلان وسیع ایالات متحده زیر عنوان Operation Cyclone Code وده ها کتاب در مورد تجاوزات خارجیان از امریکاییان تااروپا ییان و ایران و پاکستان به افغانستان و پلانهای پشت پرده صهیونیستها و سعودی ها حقایق را دریافتم و بیشتر از ان وقتی به حقایق پی بردم که جهادی ها افغانستان را گرفتند و این کشور را به ویرانه تبدیل کردند و تا امروز همین دزدان در دزدی و غارت سنگهای قیمتی از زمرد و لاجورد تا سنگ رخام تلک و دگر اثار بدست امده از محلات مختلف افغانستان تا کنون مصروف اند.
من وجدانا مقروض نظام جمهوری دمکراتیک افغانستان استم . خیلی ها دیر فهمیدم که وطنپرستان واقعی کی ها بودند و استند.
گنجینه باختر در سال ۲۰۰۶ تحت نظر مقامات افغانی چون اشرف غنی وزیر مالیه وقت وزیر اطلاعات و کلتور مسوولین موزه کابل توسط طیارات نظامی فرانسویان به پاریس انتقال داده شد . د رانجا این اثار پاک کاری گردید و در موزیم Musee Guimer برای هشت ماه به نمایش گذاشته شد بعدا در سال ۲۰۰۷ گنجینه باختر و باقی اثار در کشور های هالند ایتالیا و بعدا به ایالات متحده امریکا و بالاخره به کانادا به نمایش گذاشته شد. بینندگان این اثار بار اول متوجه شدند که افغانستان سرزمین جنگ نه بلکه سرزمین تمدن هزاران سال قبل میباشد و این تمدن حق افغانستان است نه ایران که همواره انچه افتخارات تاریخی ما است به خود تخصیص میدهند.
گنجینه باختر در کانادا در یک موزیم به نا م The Canadian museumof Civilizatio در ایالت کیوبک Quebec شهر Gatineau از تاریخ ۲۳ اکتوبر ۲۰۰۹ الی ۲۸ مارچ ۲۰۱۰ با نشان دادن تقریبا دوصد ابجیکت از گنجینه باختر و هم چنان اثار از عصر برونز از تپه ای خانم به نمایش گذاشته شد.من همراه با فامیل بدیدن این گنجینه از شهر مونتریال رفتیم .فرزندانم از دیدن این اثار حیرت زده بودند. بعد از ان انها به درک حقایق تاریخ علاقمند تر گردیدند.علاقمندان زیاد کانادایی از هر سو بدیدن این گنجینه امده بودند . این تنها نبود. انها یک ویدیوی دیجیتال از تاریخ و نوع ساختمانها در تپه ای خانم ولایت تخار را نیز در دسترس علاقمندان گذاشته بودند. اشکارا چهره هر بیننده کانادایی را میخواندم که با دیده حیرت و تحسین به این اثار نگاه میکردند.
یک کتاب با تصاویر از اثار موزیم کابل به شمول گنجینه باختر و اثار بدست امده از تپه ای خانم تحت عنوان:
AFGHANISTAN
Hidden Treasures from the National Museum Kabul
به چاپ رسیده است.
اقای فریدریک هییبرت نماینده نشنل جیگرافیک در این کتاب چند سطری نوشته که توجه تانرا جلب میکنم:My own participation began in 1987 when I went to Soviet Union to work with Viktor Sarianidi in Turkmenistan.MR Viktor told me the story of his discovery of the bactrian gold in north of afg.in 1978.
بعدا باستانشناس روسی از طریق دفترNational Geographic
به امریکا دعوت میگردد تا در مورد کاوشهایش در افغانستان معلومات دهد.
در همین کتاب یک نقل از امر شورای انقلا بی افغانستان سال ۱۹۷۹به امضای ببرک کارمل امده است. شورای انقلابی وقت به صدراعظم سلطان علی کشتمند و سلسله مراتب به وزارت عدلیه هدایات لازمه در مورد حفظ اثار تاریخی داده است.یعنی حفظ ابدات و اثار تاریخی منقول و غیر منقول از سر خط وظایف جدی دولت و حکومت محسوب میگردید...ولی بعد از سقوط نظام سیکیولر دگر افغانستان به امر پاکستانیها به مرکز چور مبدل شد و مجری این امر خود افغانها از ملیتها و اقوام مختلف کشور میباشند... نه بس های برقی و نه بس های ملی و نه اثار تاریخی به این کشور گذاشتند. تمام ماشین الات فابریکه نساجی گلبهار بگرامی به تاراج رفت. تمام عراد ه جات دولتی به یغما رفت. قرار اسناد نشر شده پنج عراده بنز ضد مرمی سیاه رنگ مربوط دولت از ارگ ریاست جمهوری مفقود گردید.
دل سنگ هم به حال این وطن از دست فرزندان نا خلفش میگیرید...
م.ن. توفیق
شهر مونتریال کانادا
>>> اگر اشرفغنی عقل داشته باشد و مزدور خارجی نباشد می فهمد حتی کدام کشوری آثار تمدن و تاریخ خود را در معرض نمایشگاه خارجی قرار نمیدهد چون اکنون موزیم های اروپا پر شده است از آثار ملی دیگر کشورها که به سرقت برده شده است اولا با نام نمایشگاه فریبشان دادند و بعد دزدیدند هرگز آن آثار را برنگرداند من در موزیم های انگلیسی و فرنسوی آثاری دیدم که از هند ایران و مصر و یونان چور وچپاول شده بود.
بلخ معروف است به مادر شهر ها که تحت نام مدنیت تخارستان آن را میشناسیم این شهر هم در دورههای دولتهای یونانی و ایرانی و اسلامی همواره تمدن باشکوه داشته است و نقطه مرکزیت و اتصال فرهنگ و علم و ادب بوده است. این شهر همچنین از مهمترین و باشکوه ترین بلاد خراسان بزرگ بوده است و هم اکنون میباشد نباید بگزاریم مفاخر و تمدن ما فراموش شود.
محمد امین بلخی مزار شریف
>>> زنده باد نجیب الله .
کشور را باید کسایی مثل آقای نجیب الله اداره کنند .
حیف که نجیب دوره بدی رئیس جمهور شد وگرنه کار های خیلی مفید برای افغانستان میکرد
>>> نجیب خاد کوشش کرد تا گنجینه باختر را دزدی کند و به هند انتقال بدهد و چگونه موفق نشد
>>> اقای بلخی .شما کاملا در تاریکی قرار دارید. و نمیدانید نمایش گنجینه های کشور های که تاریخ قبل از میلاد دارند برای اروپاییان و امریکاییان تا چه حد جالب است.زیرا تاریخ تمدن اروپا خیلی ها دیر تر از اسیا افریقا بومی های امریکا شروع شده بود. ساسله به نمایش گذاشتن اثار عتیقه از حوزه های یاد شده کاملا یک امر معمول است. مثلا تا حال چندین بار اثار موملایی شده و دگر گنجینه های مصر در موزه های جهان به نمایش گذاشته شده است.
مرا غلط درک نکنید من هوادار اشرف غنی نیستم ولی اینکه اشرف غنی و وزیر اطلاعات و فرهنگ افغانستان و شخص کرزی در سال ۲۰۰۶ موافقه کردند که گنجینه ها به اروپا و جهان به نمایش گذاشته شوند بهترین تصمیم را گرفتند و ده ها هزار بیننده که از گنجینه دیدن کردند از تاریخ پر بار افغانستان واقف شدند و هم پول وافر از ان بدست امد.اثار مذکور حساب شده به تضمین و با بیمه بین المللی از افغانستان خارج گردید . این اثار را نظر به قوانین حفظ ابدات تاریخی یونسکو نه کسی حق فروش و نه حق خرید انرا دارد.
کشور های اروپایی مثل عده ای از ما افغانها دزد نیستند. این ما بودیم و استیم که تلاش داریم به چه طریقی به کشور خود خیانت کنیم و اثار و سنگهای قیمتی انرا دزدیده و به پاکستان بفروشیم.
اثار ای خانم دزدیده شد و عکسهای اثار دزدیده شده در خانه های قوماندانان حزب جمعیت مربوط ولایت تخار است عکسها در انترنیت موجود است.
مجسمه بودا را ما افغانها یکبار در زمان امیر دوست محمد خان و بار دگر در زمان طالب تخریب کردیم.ما نه از اسلام درک درست داریم و نه از وطنپرستی .
فخر اهنگر
>>> دکتور نجیب الله وطنپرست بود نه دزد
اقای حسن شرق که نودو چند ساله شده اند در یکی دو انترفیو ی شان با چینل تلویزیون بهار از موضوع گنجینه ها یاد کرده اند که گویا داکتر نجیب میخواست اثار را به خارج انتقال دهد؟؟؟؟
این یک ادعای دور از منطق است. زیرا دکتور نجیب خیلی ها قبل از کناره گیری گنجینه ها را زیر نظر یکتعداد افراد مطمن به شمول رییس موزیم کابل و بعض مسوولن دگر در د افغانستان بانک پنهان کرد. داستان انرا اقای ایمان الله یارمل با جزییات ذکر کرده اند.من زمان صدارت اقای شرق را بیاد دارم ... یکی از کارهای نا مناسب اقای شرق توزیع ذخیره های مواد ارتزاقی بخصوص ارد بدون مشوره با کابینه میباشد که همین موضوع اغاز مشکلات بین اقای شرق و دکتور نجیب بود تا بالاخره موصوف از کار برکنار شد.از نظر اقای شرق در افغانستان هیچ وطنپرست نیست و اگر است انهم سردار محمد داود است. این اندیشه هم در کتابهایش و هم در انترفیوهایش بیان گردیده است.
تاریخ در قضاوتهای خود بیرحم است. رهبران حزبی و دولتی ومذهبی در جهان دچار خطا ها شده اند جلوگیری از خطاها اکثر ا مقدور نمیباشد.
هشتاد سال قبل مهاتما گاندی و جواهر لعل نهرو و دگر رهبران حزب کانگرس هند نظر به پافشاری های محمد علی جناح و پیشنهاد انگلیس به تقسیم هند بدوحصه موافقت کردند.شاید انها در ان زمان فکر میکردند که مسلمانان کشور جدا میخواهند و برای رضای خاطر شان موافقت کردند و شخص گاندی
بهای انرا به قیمت جان خود نیز پرداخت.او در سال ۱۹۴۸ توسط یک هندو ترور شد.ولی امروز ما میدانیم که بزرگوار گاندی و یارانش چه اشتباه عظیمی را مرتکب شده اند . انها کشوری را برای جهان و همسایگانش تحفه دادند که
سراپا بیماری است ....و این کشور پاکستان است...
متاسفانه بسیاری از کتابها و یا رسالات که در مورد حزب و دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان تحریر گردیده اکثرا پر از دشنام و تضاد گویی است این کتابها کمتر به یک اثر تحقیقی میماند.
دکتور نجیب اگر زندانی میکرد انها کی ها بودند؟؟؟
تبنگ فروش و میوه فروش روی جاده نبود. افراد بیطرف و وطنپرست نبودند انها افرادی تحصیل کرده یی بودند که عملا با پخش اثار و سازماندهی ترور ها بر ضد دولت فعالیت داشتند. مثلا داکتر داد فر اسپنتا...او هیچگاهی زندانی نه شده است ولی او ازترکیه وارد پاکستان شده و با صدور مواد تبلیغاتی و ماشین چاپ وغیره فعالیت ضد دولتی داشت یقینا اگر در کابل میبود مزه زندان را میچشید . از یکسو دولت با پاکستان در جنگ بود و از سوی دگر افراد تحصیلکرده در تخریب حزب و دولت عملا سهم میگرفتند.
دولت نظر به ارزوی اسپنتا ها و گلبدینها سقوط کرد. بدبختی مردم هزار چند شد اما فایده اصلی را کیها کردند؟؟؟ گلبدین ربانی مسعود خیل گیلانی خیل حضرات شوربازار مجددی از همه مهمتر اقای اسپنتا .او دولت کارمل را دست نشانده خطاب میکرد ولی خودش وزیر خارجه یک حکومتی شد که هم شما و هم جهان میداند که چگونه بود. اگر اینها در برابر موجودیت خارجیان حساسیت داشتند پس چرا اسپنتا پستهای عالی دولتی را به پیشنهاد امریکاییها قبول کرد؟؟ چرا پنجشیریها دوباره جهاد را علیه اشغال افغانستان توسط امریکا اغاز نکردند چرا گلبدین در کابل امد و زیر بیرق امریکا نماز هایش را ادا میکند چرا گیلانی خیل ....
چرا امروز مردم از یخن اشرف غنی گرفته اند که جلو ترور و راکت زنی و بی امنیتی را بگیر ... چرا در زندانهای کابل و اطراف ده ها هزار نفر بنام ترور یست زندانی اند و هر روز مردم خواهان اعدام این افراد اند چرا؟؟؟
مثل یما سیاووش که شهید شد هزاران جوان ملکی و غیر ملکی توسط همین جهادی ها در مرکز وولایات ترور شدند هزاران سرباز و افسر شهید شدند اینها برادر یا عضو خانواده ای ما وشما بودند ایرانی و پاکستانی نبودند .... مسعود با روسها پرتوکول میکرد اما سرباز وطن را که حافظ ناموس مردم بود مثل گنجشک در دره های پنجشیر میکشت...
برادران محترم :
داکتر نجیب خار چشم پاکستان و ایران و امریکا بود. هیچ رهبری از مخالفین وی در برابرش حرف زده نمیتوانستند . او قدرت افهام و تفهیم فوق العاده داشت. ناطق خوب و صحبت پرشور داشت فهم و دانش او را هم در داخل حزب به جز ببرک کارمل و یکعده محدود وهم خارج از حزب هیچ رهبری نداشت...
با احترام
دگروال متقاعد اردوی ج.د.ا.عبدالحلیم
>>> درپاسخ متن فوق نجیب الله زنده نیست اوبه رحمت خدارفته است
>>> نجیب اگر انسان درست یا رهبر خوب برای کشور میبود ملک ما از دستش به این بدبختی نمی لغزید۰
میگویند در آنوقت کشور مجهزترین و قوی ترین اردو را داشت ولی چون در راس یک خائنی چون نجیب خاد قرار داشت مثل موش شکست خورد و تمام قوایش متلاشی شد۰
جفنگ گوئی ها و فالبینی های روز های آخرش مثل خینه بعد از عید بودند و به درد خودش هم نخوردند۰
مرگ بد با صد فضیحت ای پسر
تو شهیدی دیده باشی از ...
>>> من اینچنین فکر نمیکنم و فکر نمیکردم بسیار متاسف هستم محترم فخر آهنگر با تفکراتی شبیه شما در کشور همان بهتر است که آثار ما توسط غربیها دزدیده نشود ما شایسته تمدن گذشتگان خود نیستیم واقعا ما سحر شده ایم ما نهایت بی غیرت شده ایم در قبال دفن کردن تاریخ چند هزار ساله خراسان خاموش شده ایم به حدی بی خیال هستیم که برای نان و نام تاریخ و هویت و تمدن خود را به فروش می گذاریم آری لیاقت ما همین است که دم به دم ناله و فغان سردهیم.
سید رحیم گردیزی
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است