افغانستان در لیست اولویت های بایدن نیست
افغانستان در لیست اولویت های جو بایدن قرار ندارد. اما مهلت تعیین شده برای خروج همه نیروهای آمریکایی، بخشی از توافق سال گذشته بین طالبان و دولت ترامپ، او را مجبور می‌سازد تا تصمیمی اتخاذ نماید 
تاریخ انتشار:   ۱۳:۳۹    ۱۳۹۹/۱۱/۲۰ کد خبر: 166253 منبع: پرینت

در گردش زمانه، افغانستان بیش از پیش در عمق بحران سیاسی داخل میگردد. به دلیل وضعیت اشغالی، رکود سیاسی وعدم پویایی دولت و جامعه افغانستان، تعیین مقدرات سیاسی کشور کماکان در بیرون ودر ماورایی جغرافیای افغانستان،بویژه در واشنگتن واسلام آباد گره خورده است. تداوم مذاکرات قطر برگرفته از همین سناریوی است.

ابتکار عمل هنوز از کف سرنشینان و کپتان کشتی طوفان زده افغانستان خارج است و سران دولت و مهره های کلیدی سیاسی جامعه افغانستان بویژه اکثر سران جهاد، در همین خط و بسوی یک خندق بزرگ به پیش میروند.

کشور های همسایه بویژه پاکستان و ایران با کاربرد مهارت های شیطانی در عمق جامعه افغانستان نفوذ نموده و با تمامی ساز و کار های نظامی، اطلاعاتی و دیپلماسی فعال در تلاش اند تا در دایره‌ای منافع راهبردی شان با ترفند های ریایی و فریبکارانه، شاهراه اقتدار سیاسی را در سمت استقرار نظام امارتی در افغانستان باز نمایند.

سیستم دیپلماسی دولت افغانستان بطرز پرسش انگیزبکلی فلج گردیده و طالبان با استفاده از اتمسفر جدید بازنگری سیاسی کاخ سفید حول مذاکرات دوحه، سنگرها را در حوزهٔ دیپلماسی یکی پی دیگرفتح نموده و جایگاه سیاسی شان را بیش از پیش در این روند استحکام می‌بخشند.

پاکستان در تلاش است تا بوسیله یاران سابق و رهبران جهادی تمامی خطوط نیم‌بند همبستگی جامعه و دولت را را آماج قرار داده و تمامی هسته ها و پایگاه های بازدارنده را چه در ماحول ساختمان نظام فعلی و چه بیرون از آن در داخل جامعه در راستای استقرار نظام طالبان در کابل از قبل متلاشی نماید.
اینبار پاکستان باسیمای صیقل یافته و کاذب بارنگ مهربانانه و شعار های مرغوب "مشارکت ملی" در نظام آینده، داخل معرکه شده و نشان میدهد که این شعار های فریبکارانه از حمایت برخی از ساده اندیشان فراموش کار جامعه ما برخوردار بوده و به سیمای دهشتناک سران اسلام آباد دیدگاه نو و دگراندیشانه دارند.

دو نیروی محرکهٔ بیرونی و درونی، نظام سیاسی افغانستان را آماج قرار داده که یکی آن طالبان و دیگرش چیدمان مهندسی شده در ارکان دولت دکتر غنی است که به مثابه دولت نیابتی، گاهی بطرز عریان و گاهی به شیوه مرموز بستر سیاسی و نظامی را برای تغییر دراماتیک سیاسی در سمت اقتدار سیاسی طالبان برداشته و با رویکرد های نفرت انگیز و گسترهٔ فساد مالی و روش های ضد مردمی، توسعه فقر، بیکاری و بد امنی پهنای دایره انزوای سیاسی خود را توسعه داده و جامعه و مردم را بطرز ناخواسته و مرموز به سمت نظام امارتی در افغانستان سوق میدهند. کارمندان بلند پایه نظام و ستون پنجم در درون آن، خود به گورکن نظام مبدل شده اند.

از آنجاییکه گره سرنوشت سیاسی افغانستان به کاخ سفید وابسته است، اما تاکنون تغییر ماهوی در استراتژی کاخ سفید نسبت به طالبان و چگونگی مذاکرات دوحه مشهود نیست، اما آنچه تغییر ناپذیر است، حفظ منافع راهبردی آمریکا در این بازی بزرگ است که افغانستان را به حیث قربانی انتخاب نموده است.
افغانستان نیز به استراتژی نوین و راهکار جدید در بازیهای جهانی، منطقوی و کشوری نیازمند است که سوگوارانه فقدان استقلال سیاسی، ابر استعمار بر فراز آن ونبود دولتمردان پراگماتیست، کشور را از دستیابی به چنین سیاست محروم ساخته است.

در این روز ها، جنگ واژگان، گستره عظیم از جامعه افغانستان را درهم پیچانیده و کاربرد واژه های "جمهوریت" و "دولت موقت" بدون بار ماهوی و خاستگاه اصلی سیاسی آن پرده ابهام را در جامعه گسترده ساخته ومسیر اصلی بازیهای پیچیده وچند پهلوی پروژه مطروحه قطر را تاریک ساخته است.بیگمان در استراتیژی واشنگتن-اسلام آباد، هردو جویبار به یک رود خانه سر خواهد کشید. نباید فراموش کرد که قالب هردو خشت توسط آمریکا و پاکستان دیزاین گردیده و در یک تیاتر سیاسی به نمایش در آمده است.

هر نظام عاری از مشارکت ملی، مردم سالاری، دموکراسی واقعی و عدالت اجتماعی یک نظام استبدادی و ضد مردمی است.
افغانستان به "دولت ملی" نیازمند است و در شرایط کنونی به مثابه بدیل قابل قبول میتواند از دل گفتمان ملی و یا توسط یک جبهه گسترده ملی و در نهایت توسط انتخابات شفاف، منصفانه و دموکراتیک بوجود آمده و به مثابه نهاد پرقدرت و باعظمت و به حمایت وسیع مردم افغانستان، پروسه جنگ و صلح افغانستان را مدیریت نموده و ارزش های بزرگ سیاسی و تاریخی کشور را در این تلاطم بزرگ حراست و پاسداری نماید.

در شرایط کنونی بحران افغانستان و رویکرد اداره جو بایدن نسبت به آن در چشم انداز گفتمان و مباحثات جهانی بیش از پیش بازتاب روشن دارد، وبگاه «فارین پالیسی» این جریان را تحت عنوان "بایدن برای ترک افغانستان، باید مشکل شخص غنی را حل کند" به تازگی به تصویر کشیده خاطرنشان میدارد:[۱]
"با توجه به میزان بحران هایی که کشور در داخل و خارج با آن روبرو است، افغانستان در لیست اولویت های رییس جمهور ایالات متحده، جو بایدن قرار ندارد. اما مهلت تعیین شده برای خروج همه نیروهای آمریکایی، بخشی از توافق سال گذشته بین طالبان و دولت ترامپ، اورا مجبور می‌سازد تا در این مورد که به سرنوشت ریاست جمهوری وی و میراث ۲۰ سال جنگ آمریکا مرتبط است، تصمیمی اتخاذ نماید".

نویسنده این مقاله با توجه با مندرجات معاملات مذاکرات دوحه، چگونگی خروج ارتش آمریکا از افغانستان را مورد پرسش قرار داده می نگارد: "با توجه به قول بایدن برای اختتام به اصطلاح "جنگ های ابدی" این سوال مطرح نیست که آیا او نیروها را از افغانستان بیرون خواهد کشید؟ بلکه این سوال مطرح است که او چگونه می تواند این کار را انجام دهد تا به گونه ای که برخی از دستاوردهای افغانستان را حفظ کند و اطمینان حاصل کند که دهه ها فداکاری آمریکایی ها در افغانستان بی فایده نبوده است. مساله این است که واشنگتن بین دو حرکت منفور و غیر مردمی گیر افتاده است.

طالبان که طی یک سال گذشته وحشت آفرید، در سطح ملی مورد نفرت قرار گرفته اند، اما دولت اشرف غنی نیز بطور بسیار شدید غیر مردمی و نا محبوب است. اکثر افغان ها و مقامات آمریکایی اتفاق نظر دارند که توانایی طالبان در ادامه شورش عمدتا به دلیل رهبری بد غنی بوده است و او علاقه چندانی به دستیابی به یک توافق صلح پایدار که ممکن است وی را از دایره قدرت خارج کند ، نشان نداده است".

نویسنده در امتداد این بحث حول مذاکرات دوحه تمرکز نموده می نویسد:" بزرگترین مانع کوتاه مدت برای تیم بایدن می تواند وراثت توافق نامه دوحه باشد، توافق صلح ۲۰۲۰ که به خواهش دونالد ترامپ رییس جمهور سابق آمریکا و توسط زلمی خلیلزاد، نماینده ایالات متحده در افغانستان انجام یافت. این یک تلاش خیرخواهانه اما عمیقا ناقص برای پایان دادن به حضور دو دحهٔ آمریکا در این کشور بود.خلیلزاد، تحت فشار ترامپ برای بیرون کشیدن سریع نیروهای آمریكایی از افغانستان، قادر به تضمین حقوق بشر، دموكراسی یا حمایت از حقوق زنان نشد.

در این معامله هیچ شرطی برای آتش بس یا حتی ارایه قول صریح طالبان برای پایان دادن به خشونت صورت نگرفت. از نظر آنها، طالبان هنوز در افغانستان در جنگ هستند و فقط متعهد شده اند كه به عنوان بخشی از توافق صلح بین الافغانی مذاكره كنند. این معامله کژ و یکطرفه توسط مردم افغانستان به عنوان یک عمل بدخواهانه تلقی شد و به درستی طالبان را متقاعد کرد که ایالات متحده برای خروج عجله دارد. حس این پیروزی در برابر اشغال آمریکا این اطمینان را به آنها داده است که در مذاکرات خود با گروههای افغان قاطعانه بایستند"

در بخش دیگر این مقاله نویسنده در خصوص دیدگاه بایدن ودکتر غنی نسبت به پروسه صلح و معاملات سیاسی پرداخته می نگارد:
"تیم امنیت ملی بایدن در مورد این معامله لحنی بدبینانه نشان می دهد اما هیچ کس خوشحال تر از غنی نیست. مشاور جدید امنیت ملی ایالات متحده، جیک سالیوان، در یکی از اولین تماس های خود به همتای افغان خود گفت که دولت "نگاه سختی" به این دارد که آیا طالبان به تعهدات خود در این توافقنامه عمل می کنند یا خیر.

طالبان حمله به نیروهای ایالات متحده را متوقف کرده اند. اما بازرس کل وزارت دفاع در افغانستان این هفته خاطرنشان کرد که سطح خشونت های شورشیان و افراط گرایان از جمله موج ترورهای برجسته مقامات افغانستان همچنان ادامه دارد و طالبان همچنان که قول داده اند با القاعده قطع رابطه نکرده اند".

در بخش دیگر مقاله، نویسنده سیاست نرم افزار آمریکا نسبت به طالبان را در خصوص معامله صلح مورد نقد قرار داده و بگونه ای بطور بکجانبه به منافع امریکا بذل توجه نموده اذعان می‌دارد:
"خلیلزاد برای تکان دادن طالبان برای حمایت از معاملات انجام یافته، باید یک پیام بدون ابهام هم در میز مذاکره و هم در میدان جنگ برای طالبان بفرستد که آمریکا تا زمان ختم شورش، افغانستان را ترک نحواهد کرد. این پیام می تواند ساده باشد:" سریعترین راه برای بیرون کشیدن ارتش آمریکا انجام معامله است."

اما این پیام نباید فقط مربوط برای طالبان باشد. واشنگتن همچنین باید به غنی، که می هراسد معامله ای در مذاکرات صلح بین الافغانی منجر به پایان دوره ریاست جمهوری وی شود، هشدار دهد که تخریب روند صلح قابل تحمل نخواهد بود. سخنان غنی فراتر از تلاش او برای متوقف ساختن توافق صلح است. در پروفایل سال ۲۰۱۶ جورج پکر، وقایع نگار متفکر افغانستان، از غنی به عنوان "تکنوکرات بینا" یاد کرد که به معنای واقعی کلمه کتاب "احیای دولت های شکست خورده" را نوشت، اما نخبه بودن و فقدان مهارت های سیاسی مانع از موفقیت او در دولت داری شد".

نویسنده در بخش پایانی مقاله اش بر چگونگی ماهیت سیاسی دولت غنی پرداخته اظهار میدارد: "غنی بابیگانه ساختن هر حوزه احتمالی انتخابی پارلمانی، دور ساختن جنگ سالاران، سازمان ها و دستگاه های سیاسی جامعه تباری کشور، خود را باچند مشاور نزدیک از جمله حمدالله محب مشاور امنیت ملی و امرالله صالح معاون رییس جمهور محاصره کرده است. آنها برای جلوگیری از خوی نفرت انگیز و رسوای او، در برابر خشونت های کشور سپر شده اند.

اعتماد غنی به رهبران دستچین شده جامعه، که تصویری گلگون از سیاست های روستایی ارایه می دهند، این اطمینان را القا می بخشد که او از آنچه در افغانستان فراتر از دروازه های قصر در جریان است، اندکی معلومات می داشته باشد. فساد در دستگاه های اجرایی کمافی السابق در جریان است، کاخ از قراردادهای نظامی گسترده سود می برد و مداخله مداوم غنی و حلقه داخلی وی در انتصاب پرسنل امنیتی، جایگزینی فرماندهان جوان آموزش دیده توسط ایالات متحده با افسران وفادار، اعتماد مردم و نیروهای امنیتی را نسبت به رژیم برهم زده است".

با احترام بی پایان
عارف عرفان
لندن، فبروری ۲۰۲۱


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
بایدن
افغانستان
نظامیان آمریکا
نظرات بینندگان:

>>>   امنیت+استقلال افغانستان=طالبان

>>>   در شرایط فعلی تمام غیر اوغان ها یا غیر پشتون های کشور ما از هر قومی غیر اوغان که هستند باید شدیدا با هم متحد شوند چون بزرگترین دشمن همه شما همین تمامیت خواهی اوغان ها یا پشتون ها و انحصار قدرت توسط اوغان ها است نه هیچ چیزی دیگری بشمول داعش وغیره۰
اوزبیک هزاره تاجیک ترکمن پشه ئی بلوچ ایماق سادات و غیره تمام قوم های غیر اوغان با هم متحد باشید و بر ضد تمامیت خواهی و انحصار گرائی اوغان با هم یکجا ایستاد باشید، در غیر آن هویتتان را از دست میدهید تاریخ تان را از دست میدهید و اولاد اولاد تان مجبوراً غلام اوغان میشوند و ناگذیراً تسلیم تقلب و جعل کاری های اوغان خواهند شد۰
نه این هویت جعلی اوغان را میخواهیم نه این وحدت ملی دروغی اوغان را۰ ما فقط عدالت اجتماعی واقعی میخواهیم۰

>>>   بايدن اين روزها مشغول بازنگرى برنامه ترامپ براى افغانستان است.
طالبان زيركانه ميز قطر را رها كرده اند و شديدا مشغول ديپلماسى، رايزنى و لابى گرى براى هماهنگ شدن با دولت جديد امريكا هستند. آنها به خوبى مى دانند كه اگر از همين روزهاى نخست، پا به پاى واشنگتن مراقب كار باشند و بتوانند به سياست بايدن جهت بدهند، اهداف شان تامين خواهد شد.
كابل بايد بيشتر از آنها فعال باشد و منتظر تماس هاى تلفنى واشنگتن ننشيند. حكومت مى تواند در ساخت استراتژى بايدن براى صلح كه در واقع استراتژى سرنوشت ارگ و نظام است، حضور داشته باشد و اگر غفلت كند، همان بلايى كه ترامپ بر سرش آورد، آمدنى است.
دستگاه ديپلماسى كابل، ساكن و ساكت است و بايد تكانى به خود بدهد.
شجاع محسنی

>>>   سوختِ جمهوریت و امارت!
طبقه فرودست جامعه یا به اصطلاح اولادِ غریب در دو طرف جبهه‌ی جنگ بیشترین قربانی را می‌دهند.
حقیقت اینست که طالبان و دولت توانایی تسلط کامل و شکست مطلق طرف مقابل را ندارند. کاش انسان‌های باوجدان در دو طرف جبهه وجود می‌داشتند تا زودتر به صلح می‌رسیدیم.
اگر احساسات‌مان جریحه‌دار نشود و واقع‌بین باشیم باید عرض کنم که بسیاری از نیروها در دو طرف جبهه بخاطر دریافت معاش می‌جنگند و البته تعدادی هم بخاطر باورهای شان.
جواد بیات

>>>   Soraya Baha
غنی و رولا هستی این مردم و کمک های جهانی را به تاراج بردند و روی گرده هایی مردمی حکومت می کنند که از فقر و گرسنگی در صف فروش گرده های خویش ایستاده اندو این کودک که نسل فردای کشور است گرده اش را برای لقمه نانی فروخته است که قلب انسان صد پاره می شود. اوباشان عنی این مشتی ددان و جانوران با چه وجدانی از غنی دفاع می کنند؟

>>>   اشرفغنی ظالم است او رییس جمهور نیست او فقط. یک اجیر غلام حلقه بگوش است که وطن ما را پاره پاره میکند و مردم و اقوام را به جان یکدیگر می اندازد مفکوره های فاشیستی اشرفغنی موجب تمامیت خواهی و انحصار طلبی در چوکات حکومت جعلی افغان است.
عباس کابل

>>>   آیا تابحال فکر نکردید چرا ما خیابان های بنام رودکی سنایی غزنوی ابوریحان بیرونی ابوعلی سینا خوارزمی فرخی سیستانی مولوی بلخی ناصرخسرو که مفاخر ملی سرزمین ما هستند نداریم اما بنام افراد غدار پشتونها که برخی قاتل ملی تاجکان و هزاره ها هست چون و اشخاص ظالم بودند صدها نام خیابان وجود دارد.

>>>   افغانستان تاریخ دارد بالآخره میتواند دراولویت خداوند ومردم خود قرارگیرد

>>>   برای حل مشکل نام کشور سه نام را بهم ترکیبی سازیم
افغانستان +خراسان+آریان = افخراسیان /فخراسیان


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است