جمهوری کوتوله‌های قوم‌گرا
 
تاریخ انتشار:   ۱۲:۴۵    ۱۳۹۹/۱۱/۲۷ کد خبر: 166313 منبع: پرینت

چگونه اشرف غنی، حمدالله محب و فضل‌محمود فضلی ابهت و جایگاه جمهوریت را در افغانستان به بازی گرفته‌اند؟

با داغ شدن بحث مصالحه با طالبان، کلیت گفتمان جنگ و صلح در افغانستان به دو واژه «جمهوریت» و «امارت» تقلیل یافته است. این تقلیل‌گرایی سبب شده است که برخی مردم با وجود این‌که می‌دانند اشرف غنی و حلقه حواریونش صدمات سنگین و جبران‌ناپذیری بر بدنه نحیف جمهوری در افغانستان زده‌‌اند، ناگزیر شده‌اند تا به خاطر پاسداری از جمهوریت در موضع دفاع ناخواسته از اشرف غنی و کوتوله‌هایش قرار گیرند.

این در حالی است که اشرف غنی و حلقه حواریون نزدیکش، یعنی حمدالله محب، مشاور امنیت ملی و فضل‌محمود فضلی، رییس اداره امور با لشکری از بلی‌گویان و چاپلوسان، چنان با آب و تاب از جمهوریت دفاع می‌کنند که همین دو سه سال قبل، با مداخله و تقلب سازمان‌یافته در روند انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی کشور، ضربات جبران‌ناپذیر و سنگینی را بر پیکر جمهوریت ضعیف و ناتوان افغانستان وارد کردند که امکان ترمیم آن در کوتاه‌مدت،‌ بسیار سخت و طاقت‌فرسا است.

از گذشته‌های دور گفته‌اند که دموکراسی را تنها کسانی می‌سازند و پاسداری می‌کنند که خود دموکرات باشند و به نهادهای دموکراتیک اهمیت قایل شوند. با این تعبیر، وقتی کلیت گفتمان جنگ و صلح در افغانستان به دو مفهوم «جمهوریت» و «امارت» تقلیل داده می‌شود، نخستین شکی که ایجاد می‌گردد، این است که دستاویز قرار دادن جمهوری از سوی کسانی که خود به نهاد جمهوریت و روند دموکراتیک، شدیدترین آسیب‌ها را زده‌اند، تلاشی جز حفظ قدرت و اقتدار شخصی‌شان نیست که در محور آن حفظ و بقای شخص اشرف غنی مطرح است. متأسفانه این کوتوله‌های قومی با خلق این روایت مجهول که گویا تنها بدیل جمهوری در افغانستان، امارت طالبانی است، تلاش می‌کنند تا ماهی مراد خویش از این آب گل‌آلود صید کنند تا اشرف غنی و حواریون بتوانند چند سال دیگر نیز بر کرسی آسیب دیده جمهوریت دوام آورند.

من به عنوان شهروند جمهوری اسلامی افغانستان از همان روزی که ضیاالحق امرخیل، رییس اسبق دارالانشای کمیسیون مستقل انتخابات، «آرای گوسفندی» را به‌نام اشرف غنی جعل کرد و بعدها غنی با سپردن کرسی مشاور ارشد در امور مردمی و سپس کرسی ولایت ننگرهار به او، وی را به خاطر «خدماتش» نوازش داد، نسبت به صداقت اشرف غنی و محب و فضلی به روندهای دموکراتیک و نهادهای آن مشکوک شدم. برای روشن‌تر شدن بیش‌تر این ادعا به چند مورد مشخص‌تر دیگر نیز اشاره می‌کنم‌.

اشرف غنی بعد از به قدرت رسیدن به اکثریت تعهدات خویش در رابطه به ایجاد حکومت وحدت ملی که وثیقه تشکیل حکومتش را می‌ساخت، پشت پا زد. یکی از تعهدات عمده در توافق‌نامه حکومت وحدت ملی، ایجاد کمیسیون اصلاحات در قانون اساسی و بعد از آن برگزاری لوی‌جرگه برای تعدیل نظام سیاسی افغانستان به یک نظام صدارتی بود. اما از آنجایی که ایجاد نظام صدراتی باعث کاهش اختیارات و صلاحیت‌های شخص خودش می‌شد، هرگز تن به ایجاد آن کمیسیون نداد و در نهایت با برگزاری چهارمین انتخابات ریاست جمهوری، رویای تعدیل نظام سیاسی را به تاق فراموشی سپرد.

از سوی دیگر، اشرف غنی با ایجاد شوراهای متعدد و تمرکز بیش از حد اقتدار در نهاد ریاست جمهوری، به صورت سیستماتیک نهادهای جمهوری را از صلاحیت، اقتدار و صلابت تهی کرده است. این تمرکز به حدی گسترده است که در حکومت اشرف غنی، نهادهای دیگر جمهوری جز نقش ظاهری و سمبولیک در هیچ‌گونه تصمیم‌گیری‌های کلان ملی نقش ندارند. به عنوان نمونه در چیدمان کرسی‌ها در جلسات مشترک اشرف غنی با قاضی‌القضات و روسای مجلسین شورای ملی، وی خودش پیوسته در راس می‌نشیند و اکت و اداهای شاهانه از خودش نشان می‌دهد که به هیچ صورت در شأن و شخصیت رییس جمهوری یک کشور دموکراتیک که در آن اصل تفکیک قوا، یک اصل بنیادین است، همخوانی ندارد.

عدم جدی گرفتن نهاد قانون‌گذاری، مداخله در امور نهاد قضا و صدور فرامین تقنینی بی‌شمار از سوی وی، از دیگر نشانه‌های بارز عدم تمکین و باور غنی به نهاد جمهوری است.
پرسش عمده‌تر اما این است که چگونه می‌توان به کسی که پول بیت‌المال را در راستای تامین اقتدار خودش مصرف کرده،‌ با تقلب به ریاست جمهوری دست یافته و آینده انتخابات را مغشوش ساخته است، به عنوان پاسدار و حامی «جمهوریت» باور داشت؟‌

در پهلوی این مسأله، جمهوریت اشرف غنی بر محور دو کوتوله قوم‌گرا بنا یافته است که نه تنها از دانش و تجربه سیاسی در افغانستان برخودار نیستند، بلکه رفتارها و تصمیم‌گیری‌های آنان بیش از پیش آینده جمهوری و ثبات سیاسی را در افغانستان با خطر مواجه کرده است. این دو تن که از معاشران نزدیک و افراد بسیار قابل اعتماد اشرف غنی هستند،‌ کسانی جز حمدالله محب، مشاور امنیت ملی وی و فضل‌محمود فضلی، مشاور و رییس اداره امور نیستند.

حمدالله محب، مشاور امنیت ملی افغانستان؛
آقای محب جز ارادت خالصانه به اشرف غنی، سرمایه دیگری برای حضور در کرسی مشاوریت امنیت ملی ندارد. او نه متخصص امنیت ملی‌ است و نه از پیچیده‌گی‌های سیاسی، تاریخی و امنیتی افغانستان و منطقه آگاهی کافی دارد. آقای محب دانش‌آموخته مسایل مرتبط به کامپیوتر است و در زمینه تصاویر سه بُعدی از یکی از دانشگاه‌های کشور انگلستان دکترا دارد. علاوه بر آن، آقای محب بخش عمده‌ای از زندگی خود را در خارج از افغانستان سپری کرده است. تنها تجربه کاری مرتبط آقای محب، نمایند‌گی از دولت افغانستان به عنوان سفیر در واشنگتن دی سی بوده است.

یک نگاه کوتاه و مختصر مقایسه‌ای به کارنامه مشاوران امنیت ملی سه کشور منطقه (ایران، پاکستان و هندوستان) با کارنامه آقای حمدالله محب، نشان می‌دهد که جایگاه مشاوریت امنیت ملی برای ایشان خیلی بزرگ است.

اجیت دوال، مشاور امنیت ملی هندوستان: مشاور امنیت ملی برحال هندوستان، اجیت دوال، فارغ‌التحصیل دانشگاه نظامی است و فوق لسانس اقتصاد دارد. او دارای دو دکترای افتخاری در زمینه مسایل امنیتی و استراتژیک و یک دکترای افتخاری در زمینه فلسفه است. آقای دوال سال‌ها به عنوان افسر پولیس ایفای وظیفه کرده و برای یازده سال مسوولیت ریاست آژانس استخبارات داخلی هندوستان را بر عهده داشته است. علاوه بر این، مشاور امنیت ملی هندوستان چندین سال در چندین دانشگاه معتبر داخلی و بین‌المللی در زمینه مسایل استخباراتی و دفاعی تدریس کرده است.

معید یوسف، مشاور امنیت ملی پاکستان: آقای یوسف از دانشگاه معتبر بوستون در ایالات متحده امریکا لیسانس مدیریت و تجارت و نیز فوق لسانس و دکترای فلسفه دارد. آقای یوسف سال‌ها به عنوان معاون بخش آسیایی انستیتوت صلح امریکا کار کرده و نیز در زمینه علوم سیاسی و روابط بین‌المللی در دانشگاه‌های امریکایی و پاکستانی تدریس کرده است. او هم‌چنان نویسنده و ویراستار چندین کتاب و نشریه در زمینه مسایل دفاعی، امنیتی و استخباراتی است.

علی شمخانی، مشاور امنیت ملی ایران: آقای شمخانی دانش‌آموخته مهندسی و دارای کارشناسی ارشد در زمینه مدیریت است. او به عنوان فرمانده ارتش ایران، فرمانده ستاد مشترک نیروی دریایی ارتش و سپاه و قرارگاه دریایی خاتم‌الانبیا و نیز وزیر دفاع کار کرده است. آقای شمخانی یک‌بار به عنوان نامزد ریاست جمهوری ایران نیز با سید محمد خاتمی، رییس جمهوری اصلاح‌طلب ایران، رقابت کرد. او نیز سال‌ها به عنوان استاد دانشگاه در زمینه مسایل امنیتی و دفاعی تدریس کرده و نیز مولف نخستین دکترین استراتژی دریایی جمهوری اسلامی ایران و هم‌چنین دکترین تطبیق استراتژی امریکا و شوروی سابق نیز است.

آنچه از این مقایسه کوتاه بر می‌آید، این است که حمدالله در برابر همتایان منطقه‌ای خویش، کوتوله‌ای بیش نیست. او نه تنها دانش دفاعی ندارد و از مسایل استراتژیک امنیتی چیزی دست‌گیرش نمی‌شود، بلکه اداره مشاوریت امنیت ملی را به مکانی برای عقده‌گشایی‌های قومی و تباری خویش بدل کرده است. یک نگاه مختصر به آنانی که در پست اجرایی شورای امنیت ملی گماشته شده‌اند، به روشنی این ادعا را آشکار می‌کند.

به گفته شماری از اشتراک‌کنندگان جلسات امنیتی و دفاعی که اکثر آن‌ها را جنرالان و افسران وطن‌پرست و شجاع کشور تشکیل می‌دهد، حضور آقای محب در کرسی شورای امنیت ملی توهین آشکار به نیروهای دفاعی و امنیتی و صلابت این نیروها است.

از سوی دیگر، برای من به عنوان شهروند جمهوری افغانستان پرسش این است که وقتی جناب حمدالله به عنوان مشاور امنیت ملی جمهوری با همتایان منطقه‌ای خویش گفت‌وگو می‌کند، با دکترای خویش در زمینه تصاویر سه بُعدی چگونه می‌تواند منافع امنیت ملی افغانستان را تفکیک و دسته‌بندی و از آن به بهترین وجه دفاع کند؟‌

فضل محمود فضلی، رییس اداره امور افغانستان؛
‌فضلی یکی دیگر از سه عضو اصلی و عمده جمهوریت کوتوله‌ها است. آقای فضلی در کنار آن‌که دانش‌آموخته طب است، خطاط لایق و معروفی نیز در شهر جلال‌آباد بوده است. آقای فضلی هم‌زمان با اتمام تحصیلات خویش در دانشکده طبی ننگرهار به انگلستان رفت و برای هفت سال – تا سال ۱۳۹۴ مقیم دو کشور اروپایی بود.

آقای فضلی نیز از معاشران خیلی نزدیک اشرف غنی و نیز طبیب شخصی ایشان است. آقای فضلی به تمامی راز و رمزهای صحی اشرف غنی آگاه است و برای درمان بیماری‌های ایشان نسخه می‌پیچد. از آنجایی که ماده شصت‌وهفتم قانون اساسی جمهوری اسلامی افغانستان «بیماری صعب‌العلاج» را به عنوان یکی از عوامل برکناری رییس جمهوری پیش‌بینی کرده است، آقای غنی با گمارش فضلی در پست طبیب شخصی خویش، امکان هرگونه تشخیص بیماری «صعب‌العلاج» در بدن «مبارک» خویش را منتفی و دور از امکان ساخته است.

برای یک رییس جمهور متقلب، ارزش طبیبی که بتواند «بیماری‌های صعب‌العلاج» احتمالی‌اش را کتمان کند، چه پاداشی بهتر از کرسی ریاست اداره امور یک کشور می‌تواند باشد؟ یک اداره کلان، طویل و مهم که شبیه کرسی نخست‌وزیری یک کشور است.

متأسفانه آقای فضلی کارنامه مغشوشی در انتخابات پارلمانی سال ۱۳۹۷ دارد. او در جریان آن انتخابات نه تنها تلاش گسترده‌ای برای تغییر نتایج در برخی ولایت‌ها انجام داد، بلکه حتا از سوی یکی از مشاوران رییس جمهوری و نزدیکان آقای غنی متهم به «ترویج فساد و فحشا» از طریق دستبرد در نتایج انتخابات شد.

نکته جالب این است که آقای فضلی در برخی نشست‌های دوستانه و خصوصی و حتی در یکی از سخنرانی‌هایش در شهر جلال‌آباد، خودش را با مرحوم محمدموسی شفیق، آخرین صدراعظم دوران سلطنت ظاهر شاه مقایسه می‌کند. مرحوم شفیق که از قضای روزگار هم‌شهری آقای فضلی است، هیچ نسبت و سنخیتی با ایشان ندارد. او شاعر و نویسنده برجسته، دیپلمات تیزبین و سیاست‌مدار بزرگواری بود. آقای شفیق با رأی اعتماد مجلس به نخست‌وزیری رسید و در کارنامه سیاسی خویش امضای یگانه معاهده آب کشور، یعنی آب دریای هیرمند/هلمند را با ایران دارد. از سجایای نیک مرحوم شفیق این‌که به قول مرحوم عبدالله بختانی، وی مرد حلیم، دانشمند و زیرک بود و در برخورد‌های خویش با زیردستانش پیوسته جانب احترام و مساوات را رعایت می‌کرد.

این در حالی است که به نقل برخی از مسوولان بلند پایه حکومتی، آقای فضلی روش مدیریتی خیلی آمرانه دارد و حتی در برخی موارد جانب احترام و تربیت را رعایت نمی‌کند.

او برخلاف تمامی اصول و پرنسیپ‌های اداری، وزرای کابینه را که با رأی نمایند‌گان مردم انتخاب شده‌اند، احضار می‌کند و آن‌ها را مورد استنطاق و پرس‌وجو قرار می‌دهد. از سوی دیگر، برخی از وزرای کابینه در شماری از جلسات خصوصی خویش نسبت به ایجاد موانع و برخورد‌های گزینشی آقای فضلی در رابطه به پی‌گیری اسناد و مدارک ادارات خویش شاکی‌اند. آنان می‌گویند که آقای فضلی با ایجاد تاخیر‌های غیراصولی و برخورد‌های گزینشی و قومی در برابر شماری وزرا، به صورت عملی عرصه را بر «غیرخودی‌ها»‌ به شدت تنگ کرده است.

علاوه بر آنچه گفته شد، آقای فضلی کنترل کاملی بر تقسیم‌اوقات دیدارها و ملاقات‌های رییس جمهوری دارد و به همین دلیل نیز است که دست‌رسی بسیاری‌ها به رییس جمهوری باید از فلتر آقای فضلی بگذرد. شاید یکی از دلایلی که اشرف غنی دست به تصامیم احساساتی و غیرقابل پیش‌بینی می‌زند، نیز ناشی از حساب و کتاب‌هایی باشد که فضلی آن را رقم می‌زند؛ چرا که آقای فضلی متأسفانه در تهیه تقسیم اوقات دیدارها و چیدمان افراد بسیار گزینشی و قومی برخورد می‌کند.

س. پامیری
هشت صبح


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
کوتوله
جمهوری
نظرات بینندگان:

>>>   ادب خود را بفهم اشرفغنی بزرگترین بابا و رهبر افغان ها است که خدمت های او به افغانستان بی نهایت زیاد تر بوده است.
تاجک ها شماره درک میکنم که چیقدر به بابا غنی حسادت دارید اما او رهبر دلسوز است که شما تاجکان را هم رهبری و هدایت میکند.
ملالی احمدزی

>>>   غنی از لوگر است و فضلی میداند که دل لوگری چگونه خوش میشود.

>>>   این سریال ازدهه 70 شروع شده چیز نو نیست

>>>   جناب س. پامیری! در این مقاله تحقیقات خوبی نموده اید؛ ولی متأسفانه احمد زی را دیر شناختید. ایشان که در سال های ۱۳۵۳ -۵۲ از لبنان تشریف بکابل می آورند منزل شان یکی از جاسوس خانه های سی آی ای بوده است. می توان گفت که ۹۰ در صد دانشگاهی های صنوف چهار و پنج در خانه ای شان شب رفت و آمد داشتند. ایشان هرشب چهار تا پنج قوری نان داشتند که این دانشجوها می آمدند. جالب است که بدانید هر یک از این دانشجوها که فارغ التحصیل می شدن در هر اداره ای که می خواستن به سفارش آقای غنی شامل بست می شدند. شم خیانت شان را دیر خبر شدید.
سهیل.

>>>   من با خود این نوشتار کاری ندارم زیرااکثریت متن های آن در گذشته بیان شده. مگر سوال من اینست که نوشتارها و نظرهایی بدون توهین چاپ نمیشوند مگر نوشتار چنین توهین آمیز به نشر میرسد؟
کوتوله در پارسی دری به آدم قد کوتاه گفته میشود و شخص همانطور زاده شده است (نتیجه خلقت است) که اگر آنرا عیب بدانیم پس خلقت را زیر سوال برده ایم! و از نظر قوانین مدنی تجاوز به شخصیت یک انسان حساب میشود.
اگر درین متن کوتوله به مفهوم دیگری بکار رفته است (در مورد قد آنها اطلاع ندارم) باید نفر مسول صفحه پیش از نشر با نویسنده در تماس میشد وآنرا اصلاح میکرد.
آتش خاوری

>>>   طایفه احمدزی ملالی یا بی بی گل معلوم است غنی رمزدور را حمایت میکند ما را همین غنی و دار و دسته اش بد بخت و فغانستان ساخته است.

>>>   نویسنده اول تو خود ادب خود را بفهم ما هرگز افغان نبوده و نخواهیم شد خواب و خیال چپاندن اوغانیت به نام ما تاجکان را به گور خواهید برد ما از خود تاریخ و تمدن و هویت داریم بابای تان هم ارزانی خودتان باشد ما بابای اوغانی نخواستیم بالای ما احمد شاه مسعود بود او را شهید ساختید و یک مزدور تقلبی که تاجک تقلبی است بنام امرالشیطان فاسد بر ما تحمیل کردید.
آه مظلومان و ستمدیدگان وطن دامانتان را خواهد گرفت و خداوند منتقم شما خواهد بود.
سعید پروانی متخلص خراسانی


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است