بدنامی سیاست
 
تاریخ انتشار:   ۱۰:۱۲    ۱۳۹۹/۱۲/۱ کد خبر: 166360 منبع: پرینت

یکی از بحث‌های جدی در باب قدرت روان‌شناسی سیاست است. رابطه‌ی روان‌شناسی و سیاست نقش بسا مهمی در جذابیت سیاست‌مدار و نحو مدیریت قدرت دارد. وقتی شما با سیاست‌مدار متعصب، مغموم و پریشان مواجه هستید، احساس خوشی از برنامه‌هایش به شما دست نمی‌دهد. این در حالی ا‌ست که سیاست‌مدار باز و بدور از جزم‌اندیشی، شگوفایی و امید به بار می‌آورد.

سیاست‌مدارانی که فکر می‌کنند در هر زمینه متخصص هستند، دچار بیماری روانی هستند و نیاز به روان‌درمانی بستری یا مشورتی دارند. در مقابل سیاست‌مدارانی که فروتن و شکسته هستند، از ثبات روانی بهتری بهره‌مند هستند و پیام شان مؤثریت بیش‌تر و بهتر دارد.
بر بنیاد هنجار های ارزشمند سیاست معاصر، سیاست‌مدار خوب کسی‌است که بداند هرچیز را نمی‌داند و از همین‌رو به سازمان‌دهی و سیاست رو آورده است.

اینجا سیاست یعنی هماهنگی اندیشه‌ها برای حل دشواری‌ها و رهایی از بحران. نه این‌که سیاست یعنی «من»، منی که همه‌چیز را می‌دانم و بناَ باید نسخه‌ی نهایی من باشم.
در سیاست معاصر به این سیاسیون می‌گویند سیاست‌مدار روانی و خودشیفته. احزاب، جنبش‌ها و گرو‌ه‌های سیاست و قدرت تلاش می‌کنند تا رهبری و مدیریت خود را از این چهره ها مبرا سازند.

مشکلی دیگری که سیاست‌مداران متعصب و خودخواه بار می‌آورند، ایجاد گروهی‌است که هم‌شکل و هم‌باور سیاست‌مدار من‌اندیش فکر و عمل کند. این گروه جناب یگانه‌ی من را چنان ارج می‌گذارد که گویا نبود وی آخر عمر بشریت است. به این ترتیب گروهی از بیماران روانی که به شدت به روان‌درمانی نیاز دارند، سیاست را محصور یگانه‌پرستی من می‌سازند و در نتیجه سیاست با روان‌شناسی در تضاد می‌افتد. این روش مریض بر جامعه‌ی سیاسی اثر بدی می‌گذارد و سیاست به بدنام‌ترین سطح نزول می‌کند.

دکتر ملک ستیز


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
سیاست
سیاستمداران
نظرات بینندگان:

>>>   نمونه عملی اش غنی و سیاست های فاشیستی ارگ

>>>   اينجا افغانستان است و معادلات طور ديگر صورت ميگيرند. در جامعه ايكه بين سي تا چهل مليون نفوس دارد و نسل جوان بين شصت تا هفتاد فيصد نفوس راتشكيل ميدهد يعني واجد شرايط راي دهي استند، اما ريس جمهور آينده كمتر از يك مليون رأي ميگيرد و انهم با همه تقلب و فضاحت، اين خود نمايانگر روند نورمال نيست. در اينجا اراده مردم تمثيل نميشود بلكه دستهاي نابكار دروني و بيروني باعث اين همه بدبختي گرديده و يك شخص ديوانه و رواني را بر اين مردم آزاده تحميل نموده اند. اين شخص حتي در فاميل خود به ديوانه مشهور است. تركي به نابغه شرق ملقب گرديد، در فكر تفريگاهاي ظاهر خان و داود خان شد، أمين هم اورا مصروف عياشي و ميگساري كرد تا كه خودش مطلق العنان باشد و به انهم بسنده نكرد و با بالشت سر به نيستش كرد. حالا نوبت مغز متفكر است كه ريس جمهور است، اما در پشت صحنه بي بي گل، فضلي، محب ، اتمر ، سلطانزوي ، وعيد عمر و چند تا دسيسه بازان نابكار استند كه ما باين سرنوشت رسيده ايم. پهلوان زنده خوش است.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است