تاریخ انتشار: ۱۹:۰۱ ۱۳۹۹/۱۲/۲ | کد خبر: 166377 | منبع: | پرینت |
طوریکه تحقیقات علما و دانشمندان نشان میدهد تمام انسانها هنگامی که بدنیا قدم میگزارند با یک تعداد معین ژن های حیاتی متولد میشوند که این ژن ها همانا در ساختار بیولوژیکی و فزیکی انسانها رول بس ارزنده و مهمی را دارند. در قبال این, طوریکه علمای ژن شناشی ادعا دارند که این ژن ها در حقیقت همان سلول های حیاتی اند که طول عمر شخص را معین میکند.
بدون شک زمانی این عقیده دانشمندان جامه عمل خواهد پوشید که این ژن ها بصورت خوب و درست آن مورد استفاده انسانها قرار بگیرند. درینجا نقش حوادث طبیعی چون زلزله, سیلاب ها,سونامی ها, طوفان ها, قحطی, گرسنگی, امراض و غیره حوادث طبیعی و همچنان حوادثی که خود انسانها در آن نقش دارند چون جنگ ها, قتل و کشتار ها, زندانی کردن ها وغیره اعمال شکنجه, زورگویی و بدرفتاری که در کمیت طول عمر تاثیر گذار میباشند.
ولی بحث اساسی ما روی کیفیت, خوب بودن و لذت بردن از حیات و زندگی است. اگر ما دو نفر را بشکل مقایسوی با هم در نظر بگیریم که هر دو 65 سال عمر کرده اند. نفر اول مورد نظر ما اگر آدمی بوده باشد که همیشه فعالیت فزیکی داشته و در مقابل نفر دومی آدم تنبل و کم فعالیتی بوده و این خود رفته رفته میرساند که نفر اولی که همیشه فعالیت فزیکی نموده و شخص سالم بوده کمتر یا هیچگاهی مریض نشده بدن سالم داشته و میتوانسته درست خواب کند, آرامش روانی بهتری نسبت به آن شخص تنبل داشته باشد, از زندگی بیشتر لذت ببرد وفعالیت های بیشتری از این قبیل انجام دهد.
و یا هم دو نفری را مقایسه کنیم که یکی عادت به کشیدن سگرت, خوردن و استفاده از مشروب و مواد مخدر داشته باشد و در مقابل شخص دوم که هرگز دست به سگرت, مشروب و مواد مخدر نبرده, به آسانی میتوانیم دریابیم که شخص مصرف کننده این مواد همیش کسل, ناتوان, گرفتار مشکل شش و معده وغیره اعضای بدن بوده و سرو کارش با داکتر و دوا خواهد بود و شبها درست نمیتواند بخوابد و نسبت اعتیاد, روش و برخوردش هم با خانواده , دوستان و اطرافیانش خوب نبوده که هم خود از زندگی لذتی نمیبرد و هم مزاحمتی برای دیگران ایجاد میکند.
نا گفته نباید گزاشت که اکثرآ استفاده درست و معقول این ژن های حیات در دست خود شخص و نحوه استفاده از آن میباشد. مثلآ یک شخص نورمال در یک شبانه روز به 7 الی 8 ساعت خواب نیاز دارد, اگر ما بجای این 7 یا 8 ساعت 2 یا 3 ساعت بخوابیم در این صورت ما مصرف ژن های بدن مانرا بالا میبریم و به آنها سرعت می بخشیم و زود مصرف شان میکنیم و یا اگر نیروی بدنی ما طوری بافت خورده باشد که روزانه بتوانیم 8 ساعت کار فزیکی بکنیم و سنگینی وزنی را هم بیشتر از 25 کیلو گرام را بلند نکنیم, بجای این همه اگر ما در 24 ساعت 18 ساعت کار کنیم و بجای 25 کیلو هم 50 کیلو وزن را هر بار بالا و پایین کنیم, در این صورت فشار غیر قابل قبول به بدن مان وارد می کنیم که باز هم به مصرف غیر عادی و نورمال ژن های بدن مان را می افزاییم و آنرا فرسوده کرده و یا زود از بین میبریم.
و یا هستند کسانی که همیشه روز کار کرده اند و شبها خوابیده اند و بدن شان بدان عادت همیشگی گرفته, یک باره کار دیگری مییابند که شبها باید کار کنند و روز بخوابند. درین مورد از کسانی که بصورت شفت کار میکنند و یا کسانی که تکسی رانی میکنند مخصوصآ در اروپا که اکثرآ از طرف شب کار تکسی رانی انجام میدهند. این زیان بار ترین پدیده در از بین بردن ژن های حیات شمرده میشود که برهم زدن نظم و عادت های روزمره و متداول حیات است که یک باره بهم خورده که قابل جبران نمی باشد.
طوریکه در بالا گفتیم و دو نفر را بصورت مقایسوی در نظر گرفتیم که هر دو فرضآ 65 سال عمر کرده اند و یا ساختار ژن ها و یا تعداد ژن های حیات آنها به اندازه بوده که باید 65 سال عمر بکنند ولی اکثرآ کیفیت حیات تنها متعلق به ژن نبوده و شرایط و نحوه زیست هرشخص درین مورد نقش حیاتی را بازی میکند.
درینجا نقش پول , رفاه همگانی, امنیت, شادابی خانوادگی, داشتن دانش های ضروری برای امرار حیات و دها فکتور دیگر را میتوان نام برد که هر کدام شان جا و نقش منحصر به فرد خود شان را دارند.
مثلآ کسی که پولدار است اگر واقعآ از پول و سرمایه اش بخاطر بهروزی, زندگی با کیفیت, خوشی و لذت بردن از حیات, سفر و سیاحت وغیره استفاده درست کند ( فراموش نباید کرد که لذت بردن از پول و حیات نه تنها بخاطر لوکس زندگی کردن و تنها برای خود زندگی کردن نه , بلکه با کمک به دیگران و معاونت پولی و دیگر خدمات نیک اجتماعی کردن به ضرورت مندان میتوان آرامش خاطر کسب کرد و روان را تقویت نمود که بدون شک در کیفیت حیات خیلی با ارزش است.) در مقابل کسی که عاید کم داشته و پول کمی غرض امرار حیات دارد میتواند مزیت و کیفیت حیاتش را بالا ببرد. داریم و می شناسیم پولدار هایی را که ( اینکه این پولها را از کجا و به چه شکلی بدست آورده اند بدان کاری نداریم چون بحث ما روی کیفیت حیات است) خود شان در خدمت پول قرار دارند, در حالیکه پول باید در خدمت انسان و بخاطر رفاه و آسوده حالی انسان قرار داشته باشد.
کیفیت حیات در خوب زیستن و آموختن شیوه های خوب زیستی است. پاکی و نظافت, شادابی و محرک بودن, خوب کار کردن و خوب خوابیدن, کمتر غم دنیا را خوردن ودر فکر خود بودن,آگاهانه وبا درک تصمیم گرفتن, در خدمت هم نوعان بودن و به کسی آسیب نرساندن و بالاخره زندگی را برای زندگی کردن دانستن است.
بیآموزید زندگی تانرا کیفیت بدهید, زیرا طول عمر و کمیت آن هر چند هم اگر باشد و در آن کیفییتی اگرنباشد مفهومی نخواهد داشت.
حفیظ حازم
>>> متن خوبی است مگر:
۱- ما تا هنوز درک درستی از ژن ها و فیزیولوژی آنها نداریم و دانش بشر درین مبحث رو به به تکامل است.
۲- یک چیز را باید در نظر داشت که همه چیز نسبی است و چیزی مطلق وجود ندارد. از همین سبب کسانی اند که در طول عمر همه چیز را مراعات کرده اند مگر جوان مرده اند و کسانی را هم میشناسم که در طول عمر شان آدم های عملی بوده اند (سگرت، چلم، مشروب.....) و یا هم در زیر فشار فقر و بیچارگی زیسته اند مگر بیشتر از ۸۰ سال عمر کرده اند. یاد پیر مرد هایی که جوال های ۶۰ و ۷۰ کیلویی را در پشت شان انتقال میدادند همیشه در خاطره ام است.
۳- متن بالا تنها برای کمتر از ۲۰٪ مردم عملی است (در کشور ما شاید کمتر از ۴٪) زیرا همه باید مثل ماشین کار کنند و کنترولی درپلان های روز مره داشته نمیتوانند.
۴- فشار هایی روانی از طرف آمرین بمراتب کشنده تر از هر عاملی دیگری است که با تاسف ۹۰٪ مردم در سراسر جهان آنرا تجربه کرده اند و هنوز هم میکنند
۵- بنأ برای تحقق این آیده ها اول ضرورت به یک جامعه انسانی است که در آن عدالت اجتماعی، طبقاتی، نژادی، زبانی و.....بطور نسبی تامین شده باشد.
آتش خاوری
>>> زندگی به عرض اش است و نه به طولش.
>>> فعلاً ساعت های هوشمند وجود دارند که ضربان قلب،فشار خون،مقدار حرکت،سرعت حرکت و بعضی مشخصات دیگر صحی شما را نشان میدهند.
این ساعت ها در آینده با اضافه شدن سایر اپلیکیشن ها،مقدار ضرورت مواد وجود شما ،اعم از پروتین و ویتامین و منرال ها و مقدار آب مورد ضرورت وجود شما را برایتان نشان میدهد تا مواظب آنها باشید،همچنان با کنترول نیرون های مغزی شما و احساس خستگی شما،ضرورت شما را به استراحت نشان میدهد.
در صورت دق آوردن شما،برای شما فکاهی و جوک ها خواهد گفت تا شما خنده کنید و سر حال باشید.
اینها همه مرحله اول است.
در مرحله دوم انترنت 6Gیا نسل ششم انترنت پر سرعت در حال تحقیقات قرار دارد که سرعت آن از یک تیرا بایت تا شش تیرابایت یعنی هزار گیگا بایت تا شش هزار گیگا بایت است ،یعنی یکصد و شصت ویدیوی یک ساعته را در یک ثانیه داونلود میکند. این انترنت تا ده سال دیگر به بازار عرضه میشود.
ازین انترنت6G در ارتباط بین مغز انسانها و سایر وسایل الکتریکی و دیجیتالی استفاده میشود.یعنی در مغز انسانها چیپ های الکترونیکی نصب میشوند که داده های الکترونیکی و دیجیتالی را ،مستقیماً به مغز شما انتقال میدهند.یعنی شما را به یک انسان سایبری یا ابر انسان تبدیل میکند.
بنأ شما در آینده نه چندان دور شاهد تغیرات بزرگی در نوعیت و کمیت و کیفیت زندگی انسانها خواهید بود.
در زمان های سابق تعداد مکاتب کم بود و مردم فاصله های بزرگی را می پیمودند تا خود را به مکتب برسانند و درس بخوانند.
آهسته،آهسته تعداد مکاتب زیاد شد و مکتب ها در فاصله یک کیلومتری و یا کمتر موقعیت پیدا کردند.
حالا که ویروس کرونا آمده است،در کشور های اروپایی و بعضی کشور های دیگر،شاگردان،آن-لاین از طریق کمپیوتر و لپ تاپ و موبایل درس میخوانند.یعنی مکتب داخل خانه هایشان آمده است.
با بمیان آمدن انترنت نسل ششم،دروس مکتب از طریق چیپ مغزی شما،مستقیماً،مثل پیچکاری،در مغز شما ترزیق میشود.
>>> با بمیان آمدن انترنت نسل ششم،دروس مکتب از طریق چیپ مغزی شما،مستقیماً،مثل پیچکاری،در مغز شما ترزیق میشود.
آه همه که چقدر خندیدم
تا حال اینقدر نخندیده بودم که ما تا چی حد تنبل هستیم که دوست داریم معلومات در کله ما خودبخود پیچکاری شود و برایش فکاهی میسازیم!
>>> به نظر دهنده چهارم!
در یکی از قریه جات افغانستان که اولین مرتبه یک موتر لاری رفته بود و مردم آن قریه که در زندگی موتر را ندیده بودند،خیال کدام حیوان بزرگ کزده بودند.
یکی از خانم های قریه کاسه خود را گرفته بود و در زیر موتر در آمده بود و لاخ موتر را میپالید که شیر بدوشد.
دریور را آنقدر خنده گرفته بود که مثلی که حالا شما را خنده گرفته است.
اما خنده دریور بجا بود و خنده شما نا بجا.
در ینجا مقصد از انتقال دروس به مغز شما، در مورد تنبل بودن و یا تنبل نبودن شما نیست،بلکه در مورد نوعیت انتقال داده ها به مغز شما و مقدار داده ها و سرعت داده ها است که درینجا سرعت عکس العمل مغزی ازدیاد می یابد،صرفه جویی در وقت برای یاد گرفتن اطلاعات میشود و اپدت اطلاعات و دیلید اطلاعات است.
شما حالا یک موتر خود ران را در نظر بگیرید که در فاصله یک میلی ثانیه باید ده ها گیگا بایت داده ها را از اطراف خود ثبت کند و آنها را مورد بررسی و تحقیق قرار دهد و از نتیجه آن بخاطر عدم تصادف در جاده و حرکت نورمال در روی جاده استفاده کند.
و تمام وسایط نقلیه در روی جاده از طریق انترنت پر سرعت باهم در ارتباط هستند تا از حادثه جلوگیری شود.
آیا شما میدانید که در بازار های بورس جهانی که توسط کمپیوتر ها اداره میشود،در فاصله یک ملی ثانیه میتواند یک شرکت ملیارد ها دالر مفاد و یا نقص کند و هرچقدر یک کمپیوتر به مرکز بازار نزدیک باشد،قابلیت انتقال داده ها نیز زیاد تر است.
شما در خواب خرگوش هستید و نمیدانید که انسانهای آینده عبارت از ابر ماشین هایی هستند که دیزاین میشوند و برای عرصه های مختلف کار داده های مختلف در کوتاه ترین زمان ترزیق میشوند و اپدیت میشوند و دیلیت میشوند.
شما از جمله همان افرادی هستید که میخواهید با وسایل نقلیه خدا داد یعنی اسپ و حر و قاطر و شتر و گاو مسافرت کنید،نه موتر و ریل و طیاره و کشتی و غیره .
>>> به نظر دهنده چهارم!
داده ها چگونه ثبت میشوند؟
اول توسط حواس پنجگانه ما داده ها در قسمت هیپوکامپوس مغز انتقال می یابد و در آنجا تحلیل و تجزیه میشود و بعداً در قسمت های مختلف مغز ذخیره میشود و هر زمانی که ما به این داده ها ضرورت پیدا کنیم،هیپوکامپوس از نقاط مختلف مغز ما جمع آوری میکند و به ما یاد آوری میکند.
کسانی که هیپوکامپوس مغز شان بیرو کشیده شود،دیگر داده های جدید را در مغز شان ثبت کرده نمی توانند.
دوم با نصب یک چیپ در مغز،میشود داده ها بطور میخانیکی درین چیپ ثبت شود و در چشم نیز لینر دیجیتالی نصب شود که این داده ها مثل صفحه کمپیوتر در آن میشود با فکر کردن و یا بصورت امر صوتی خود ما انتقال پیدا کنند و ما میتوانیم مثل صفحه کمپیوتر در چشم خود آن را بخوانیم.
حالا شما در عوض آن که ساعت ها و روزها و ماه ها و سال ها در کتابخانه ها کتاب ها را مطالعه کنید و با مشکل در حافظه خود ثبت کنید،تمام این کتاب ها را به یک بارگی در چیپ مغز خود ذخیره میکنید و در صورت ضرورت به لینر چشم خود انتقال میدهید و آن را میخوانید.
شما میتوانید ساعت ها در یک محفل بدون آن که فکر کنید از روی لینز چشم تان بیانیه بدهید.
اگر از شما سوالی شود،سوال نیز به انترنت انتقال میکند و انترنت جواب را به چیپ مغز شما انتقال میدهد و از مغز شما به لینر چشم شما و از روی لینر چشم تان،جواب سوال کننده را میدهید.
مثل عینک گوگل،اما این عینک در داخل مغز و چشم شما قرار دارد.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است