امرالله نوشته نمی‌خواند، نویسنده می‌خواند
 
تاریخ انتشار:   ۱۶:۴۸    ۱۳۹۹/۱۲/۱۳ کد خبر: 166474 منبع: پرینت

چند روز قبل، در شماره ۳۵۵۱ مورخ دهم حوت سال ۱۳۹۹ روزنامه ۸صبح، یادداشتی از این قلم زیر عنوان «امرالله صالح؛ هرکاره فیس‌بوک، هیچ‌کاره دولت» منتشر شد که واکنش‌های زیادی را در پی داشت. از آن جمله، شخص آقای صالح نیز در یادداشت روز دوشنبه خویش به صورت غیرمستقیم نویسنده را متهم به داشتن «قلم‌ کرایی» کرد و نویسنده را «نقاب‌پوش و کلی‌گوی» خواند؛ بی‌آن‌که اشاره‌ای به پیشنهادات و سفارشات آن نوشته کرده باشد. آقای صالح، یادداشتش را این‌گونه به پایان می‌رساند: «دلم در میان همه انتقادکننده‌ها به قلم به دستان زیر نقاب می‌سوزد. چون می‌دانم که آن‌ها با دستان خود می‌نویسند، ولی با قلب خود همان دست خود را محکوم می‌نمایند و به قلم خود نفرین می‌فرستند. نقاب تان را بردارید و با نشانی حرف بزنید.»

من با شناخت نزدیکی که از آقای صالح داشتم، انتظارم این بود تا به جای طعنه و کنایه‌گویی و درخواست برای افشای هویت نویسنده، به آنچه در آن یادداشت پرداخته شده بود، پاسخ می‌داد – که متأسفانه چنین نشد. من مطمین هستم که آقای صالح که در میان سیاست‌مداران ارشد افغانستان از انگشت‌شمار افرد باسواد و کتاب‌خوان است، با مفهوم «مرگ مولف» آشنا است. در مفهوم «مرگ مولف» هویت، شهرت، عقاید سیاسی و سوابق تاریخی، مذهبی و شخصی مولف هیچ‌گونه جایگاهی ندارد؛ بلکه این متن است که محک قضاوت و نقد قرار می‌گیرد، نه مولف متن.

با توجه به همین مسأله بود که من انتظار داشتم، آقای صالح به جای کنایه‌گویی و متهم کردن نویسنده به داشتن «قلم کرایی و نقاب‌پوشی» به آنچه در آن نوشته تذکر داده بودم، پاسخ روشن می‌داد تا فضای یک گفت‌وگوی سازنده شکل می‌گرفت. اما از آنجایی که آقای صالح متأسفانه با وجود سواد گسترده، به مسایل نگاه استخباراتی و امنیتی دارد، برایم ثابت شد که امرالله خان، نوشته نمی‌خواند، بلکه نویسنده می‌خواند.
از سوی دیگر، با توجه به اشاره آقای صالح به «نقاب‌پوشی» نویسنده که منظورش اسم مستعار من است، در اینجا می‌خواهم تذکر بدهم که چرا آن یادداشت و برخی از یادداشت‌های دیگری را که این روزها به نام مستعار «س. پامیری» از روزنامه ۸صبح منتشر شده است، با نام مستعار منتشر کرده‌ام.

مستعارنویسی یک امر معمول در رسانه‌های چاپی است. این کار اهداف و مقاصد متنوعی را در بر می‌گیرد. من اما از میان همه‌ آن‌ها تنها به دلیل امنیتی، از اسم مستعار استفاده می‌کنم. جناب امرالله صالح به خوبی در جریان است که متأسفانه به دلیل مدیریت ضعیف نهادهای امنیتی و استخباراتی کشور، دشمن در همه‌جا حضور پیدا کرده است. چنانچه شهادت شمار گسترده‌ای از هم‌وطنان و هم‌مسلکان من به اثر ترور‌های هدفمند و ماین‌های چسبکی در چند ماه گذشته گواه روشنی بر این مدعا است. متأسفانه حکومتی که آقای صالح در آن شخص شماره دوم به حساب می‌آید، نه تنها در تامین امنیت شهروندان، به‌ویژه فعالان رسانه‌ای و مدنی بسیار ضعیف عمل کرده است، بلکه حتی به خاطر بلاهت فکری و ذهنی دست‌اندرکاران ارشد حکومتی و مشغولیت بیش از حد آنان در سوءاستفاده از منابع دولتی و فساد، امروزه حتا خود آقای صالح و بسیاری از همکاران ارشدش حتی در ساحات «سبز» کابل نیز احساس امنیت نمی‌کنند. این وضعیت حتا اگر در نتیجه عدم مشارکت معنادار آقای صالح در عرصه امنیت و استخبارات نباشد، حداقل ناشی از بیهوده صرف شدن انرژی و توانایی ایشان به چند یادداشت بی‌معنای فیس‌بوکی و جلسات بی‌تأثیر «شش‌ونیم» است.

من در نوشته قبلی نیز به صورت خیرخواهانه به ایشان مشورت دادم تا به جای مصرف بیهوده وقت و انرژی‌اش در جلسات شش‌ونیم که متأسفانه منجر به تقلیل و کاهش ابهت نهادهای مسوول شده، بهتر است وقت و انرژی‌اش را صرف مشارکت معنادار در قدرت و تصامیم استراتژیک سازد و از اشرف غنی بخواهد که به جای خطاط، داکتر طب و متخصص تصاویر سه بُعدی، به وی صلاحیت دهد تا به عنوان یک نظامی و استخباراتی با تجربه، در مسایل عمده و استراتژیک کشور نقش ایفا کند؛ زیرا پرداختن به جرایم خیابانی و مسایل نظم شهری هم توهین به جایگاه قایم مقام رییس جمهوری است و هم توهینی به خودشان.

آقای صالح بر مبنای متن صریح قانون اساسی، قایم مقام رییس جمهوری به حساب می‌آید و در صورت مرگ و استعفای رییس جمهور، نخستین کسی است که سرپرستی اوضاع کشور را به دست می‌گیرد. برای یک چنین فردی مناسب نیست که کشور را با یادداشت‌های فیس‌بوکی اداره و مدیریت کند. خنده‌دارتر از آن این‌که یک نگاه کوتاه به یادداشت‌های ماه‌های پسین آقای صالح نشان می‌دهد که حتا ذهنیت و فکر ایشان نیز از شبکه‌های اجتماعی تغذیه می‌شود. آیا مناسب است که یک دولت‌مرد بزرگ، بر مبنای پیام‌ها و واکنش‌های چند صد نفر در فیس‌بوک، آمار و ارقام تهیه کند و به رویت آن به قضاوت در مورد میزان رضایت سی ‌و چند میلیون نفوس افغانستان در رابطه به عمل‌کرد‌های یک جلسه نمایشی بپردازد؟ در کجای دنیا دولت‌های مسوول، آمار و احصاییه‌های خود را بر مبنای واکنش‌ مردم در رسانه‌های اجتماعی تهیه و مطابق آن سیاست‌های خود را عیار می‌کنند؟‌ من مطمین هستم که آقای صالح اهمیت احصاییه و آمار واقعی را در سیاست عامه می‌داند؛ ولی متأسفانه عمل‌کرد ایشان در یادداشت‌های فیس‌بوکی‌‌اش خلاف این را ثابت می‌کند.

از جانب دیگر، برای آقای صالح که تجربه طولانی در استخبارات و امنیت ملی دارد، توسل به آمار و ارقام چند یادداشت فیس‌بوکی، توهین به شعور و عقل یک جامعه سی و چند میلیونی است. کار در حوزه عمومی، به‌ویژه سیاست‌گذاری عامه مستلزم تهیه آمار و ارقام واقعی، شفاف و دور از اغراض و احساسات روزمره است. شاید به خاطر همین اتکای بیش از حد به چند یادداشت و لایک فیس‌بوکی است که تلاش‌های بیهوده آقای صالح از طریق جلسات شش‌ونیم ره به جایی نبرده است. بلکه در عوض از او در ذهنیت شمار زیادی از دوستان و خیرخواهانش، چونان یک بازیچه کوکی ساخته که حاضر است با هر ساز اشرف غنی برقصد.

در آخر می‌خواهم به آقای صالح تذکر بدهم که حکم شان در مورد نوشته قبلی من متأسفانه ناشی از سطحی‌نگری و برخورد احساساتی شخصی است. حدس نمی‌زدم که آقای صالح با خواندن آن نوشته مرا به داشتن «قلم کرایی» متهم کند و یک روزنامه‌نگار منتقد ولی خیرخواه را در صف «طالبان، تروریستان، اخلال‌گران نظم و جرم‌پیشه‌ها» قرار دهد. اما وقتی متوجه شدم که امرالله خان به جای نوشته، نویسنده می‌خواند، دلم به حال خودم و آزادی بیان در کشورم سخت گرفت.
از سوی دیگر، اگر تمام قضاوت‌ها و اقدامات آقای صالح در برابر مسایل حاد و حساس جامعه‌ای در حال جنگ ما این‌گونه باشد، به حال وطن و حکومتی که معاون اولش غرق چنان سطحی‌نگری و احساسات است، نیز باید گریست. سوال اصلی این است که این چگونه ترازوی قضاوتی است که در آن طالب، تروریست، اخلال‌گران نظم و جرم‌پیشه‌ها با یک روزنامه‌نگار منتقد یک‌سان و یک‌دست وزن می‌شوند؟
«خوش بود گر محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود هر که در او غش باشد».

س. پامیری


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
امرالله
روزنامه
نظرات بینندگان:

>>>   صالح می گوید که ریاست امنیت ملی، شانزده نقطه در کابل را شناسایی کرده که طالبان قصد داشتند در این مناطق در مسیر رفت و آمد وی، بمب گذاری کنند.
امروز چهارشنبه(13 حوت) در صفحه رسمی فیسبوک خود نوشته که ریاست عمومی امنیت ملی طرح ترور او را از سوی طالبان، خنثی کرده است.
خدا میداند که پنج فیصد این گفته صحت باشد واگر حقیقت باشد این بار اول است که ریاست عمومی امنیت ملی مشهور به کمپنی خصوصی امنیتی پنشیر وردک لمتد شمشیر زده است وواقعه را پیش از وقوع کشف کرده است !!
همچنان دست آورد دیگر امنیت ملی ما اینست که داغشی های جنایتکار ووحشی می خواستند سه خواهر مظلوم وعزیز ماراکه در رسانه خصوصی بحیث دوبلر کار میکردند در ننگرهار شهید سازند اما پرسوتنل همیشه بیدار امنیت ملی پیش از جنایت آنهارا زنده دستگیر نمود ونگذاشت فا میل های دیگری به ماتم بنشینند، براستی که آن امکانات تخنیکی .لوژستیکی ومادی که امریکا در دست رس شان قرارداده خوب استفاده میکنند وبه همیبن دلیل هر جنایت را پیش از عملی شدن کشف وخنثی میکنند!!
در شهر کابل نیز دست ۀآوردی دارند اینکه ترورست های بی ایمان می خواستند یک عالم واقعی دین را بنام فیضی که استغاد دارالعلوم بود شهید سازند اما پرسونل همیشه بیدار امنیت مکلی ما پیش از واقعه جنلایتکاران ترورست را شناسائی ودستگیر نمودند!!وجان عالم دینی وطندوست مارا نجات دادند!!
حالا حکومت باید هنمه این پرسونل همیشه بیدار را به رتبه سه تر جنرالی مُفته خـــــــر سازد !
استخبارات پاکستان باید بیایند واز استخبارات ما بیاموزند!!

>>>   معین ارشد امنیتی وزارت داخله روز سرباز را با زدن یک سربازپولیس وزارت داخله توسط موترش تجلیـــــــل کرد!!
این افراد چاپلوس که بدون مستحق بودن و.لیاقت صاحب چوکی برای چئور کردن شده اند از زور وشجاعت همین سربازان است که تو معین شدی > اگر این سرباز نباشد طالبان وداغشی ها ترا زنده پوست میکنند
اگر من صلاحیت میداشتم رتبه خورد ظابطی را برایت هم نمیدادم ،
اینکه کی وبه چی دلیل ترا به رتبه سـه تـر جنرالی مُفته خــــــــــر ساخته است لعنت باد برانصافش ! هزار کسانی مانند تو برابر یک سرباز دلیر پولیس ارزش ندارید
ر

>>>   حیف که تا حال شما صالح پنچرمین را نشناخته اید که او صرف یک اوباش و پنچرمین سرایی شمالی است صالح و نوشتن و خواند فرق بین زمین و آسمان است


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است