از اواخر حکومت کرزی، علاوه بر تبعیض سیستماتیک از ناحیهی حکومت علیه هزارهها، حذف فیزیکی و نسلکشی هدفمند این مردم نیز آغاز گردید و در دوران حکومت اشرفغنی به اوج خود رسید | ||||
تاریخ انتشار: ۲۲:۲۲ ۱۴۰۰/۱/۷ | کد خبر: 166696 | منبع: | پرینت |
پرسش اساسی این است که چرا جبههی مقاومت شکل گرفته است؟
۱. هزارهها با شکلگیری نظام جدید، داوطلبانه به پروسهی دیدیآر یا خلعسلاح عمومی پیوستند و تمام تشکیلات نظامیشان را منحل و سلاحهایشان را به حکومت تحویل داده و بهعنوان قانونمدارترین و مدنیترین شهروندان کشور، تلاششان را برای نهادینهسازی مدنیت، دموکراسی و زندگیای عاری از خشونت از سر گرفتند.
۲. هزارهها، قویترین حامیان نظام و حاکمیت جدید بوده و برای این حمایتشان هزینههای بسیار سنگینی را هم متحمل شدهاند، با اینکه کوچکترین نقشی در ایجاد ناامنی نداشتهاند، اما هزاران جوان هزاره برای دفاع از نظام جدید، دفاع از وطن و هموطنانشان در هلمند، قندهار، ارزگان، زابل، فراه، قندوز، خوست و... در قالب نیروهای امنیتی، جان خویش را تقدیم کرده و جایجای وطن با خون جوانان هزاره رنگین شده است.
۳. در این دو دهه، هزارهها بهعنوان قویترین حامیان نظام و حکومت، بدترین تبعیضها، ستمها، بیعدالتیها و تعصبها را از ناحیهی حکومت در ابعاد گوناگون تجربه و تحمل کردند؛ سهم هزارهها از کمکهای میلیاردی و هنگفت جامعهی جهانی صفر بود، سهم هزارهها در ادارات دولتی، هیچگاه از دو فیصد آنهم در ردههای بسیار پایین اداری بالاتر نرفت، جنرالان هزاره از نیروهای امنیتی اخراج گردید و...
۴. هزارهها برای مبارزه با تبعیض سیستماتیک و بیعدالتی شدید، هیچگاه خشونت به خرج ندادند، بلکه مطالبات خود را فقط با روشهای مدنی که نظیر آن را حتی در کشورهای غربی هم کمتر میتوان دید، دنبال کردند و باوجود تجربهی تبعیض سیستماتیک، همچنان بهعنوان حامیان نظام و حکومت جدید باقی مانده و با شرکت در انتخابات و فعالیتهای مدنی، برای نهادینههای دموکراسی و استحکام پایههای نظام جدید، تلاش نمودند.
۵. اما از اواخر حکومت کرزی، علاوه بر تبعیض سیستماتیک از ناحیهی حکومت علیه هزارهها، حذف فیزیکی و نسلکشی هدفمند این مردم نیز آغاز گردید و در دوران حکومت اشرفغنی به اوج خود رسید. در دوران حکومت غنی، هر روز شاهد سلاخیشدن، تیربارانشدن و گروگان گرفتهشدن هزارهها در شاهراهها، بهویژه در جلریز، دشت قرباغ، دره قیاق، مسیر غور و... بودیم و همچنان حملات انتحاری علیه هزارهها را در شهرها تجربه کردیم که تظاهرات مدنی، آموزشگاهها، ورزشگاهها، مساجد و... هزارهها را انفجار داده و صدها نفر را بهخاک و خون کشیدند. از جانب دیگر، حملات کوچیهای مسلح نیز به مناطق هزارهنشین آغاز گردید که مردم بیگناه را قتلعام و خانهها و مزارع آنها و حتی مساجدشان را به آتش کشیدند.
۶. باوجود همهی این ظلمها، ستمها، تبعیضها و کشتارها، هزارهها همچنان با شیوههای مدنی از حکومت خواستند تا امنیت آنها را در برابر تروریستها تأمین نماید، اما حکومت، هیچگاه به دادخواهی این حامیان نظام و حکومت توجه نکردند، نه امنیت را در جلریز برقرار کردند، نه در دشت قرباغ و نه در دیگر شاهراهها تا مسافرین هزاره سلاخی نشوند، به امنیت هزارهها در شهرها هم توجهی صورت نگرفت و در سالهای اخیر تقریباً همهی تجمعات بزرگ و کوچک هزارهها هدف حمله قرار گرفت.
۷. طرح جامع امنیتی و اصلاحات اداری مناطق هزارهنشین که در اوج فعالیتهای جنبشروشنایی، مطرح گردید، هیچگاه عملی نگردید و هزارهها همچنان از چتر امنیتی کشور بیرون ماندند و گروه گروه در شاهراهها و شهرها قربانی و سلاخی شدند و میشوند، نه تنها طرح جامع امنیتی مناطق هزارهنشین اجرایی نگردید، بلکه تمام جنرالان هزارهها از رهبری نیروهای امنیتی اخراج گردید و هیچ کسی باقی نماند تا برای امنیت هزارهها که هدف حملات و کشتار سیستماتیک قرار دارند، کاری انجام دهد.
۸. هزارهها که هدف حملات و کشتار سیستماتیک از سوی تروریستها و کوچیهای مسلح و هدف تبعیض سیستماتیک از سوی حکومت قرار داشتند، هرچه دادخواهی کردند، هیچتوجهی صورت نگرفت و حکومت هیچگونه احساسی مسوولیتی و هیچگونه اقدامی در تأمین امنیت جان هزارهها و رفع تبعیض علیه آنها انجام نداد.
۹. هزارهها که از ناحیهی حکومت کاملاً ناامید شدند، از روی مجبوری و ناچاری به حمایت از علیپور پرداختند که او نیز از روی ناچاری جبههی مقاومت را علیه کوچیهای مهاجم و تروریستهای آدمکش تشکیل داده بود تا از مردمی که حکومت در قبال آنها هیچگونه احساس مسوولیتی نمیکند، در برابر تروریستها و کوچیهای مسلح دفاع کند.
۱۰. در نتیجه، علیپور و جبههی مقاومت در واقع، محصول بیتوجهی و بیمسوولیتی حکومت و نهادهای امنیتی در قبال هزارهها بهعنوان قویترین حامیان نظام است، اگر حکومت به دادخواهیهای مردم هزارهها توجه میکرد و امنیت این مردم را در برابر تروریستها و کوچیهای مسلح تأمین و از سلاخیشدن، تیربارانشدن و گروگان گرفتهشدن مسافرین هزاره در شاهراهها جلوگیری میکرد، هیچگاه جبههی مقاومت شکل نمیگرفت.
نوت:
انتظار میرفت که حکومت از جبههی مقاومت که در واقع همکار حکومت در تأمین امنیت مردم است و در حقیقت وظیفهی حکومت بیمسوولیت و راتبعیضگرا انجام میدهد، حمایت کند؛ اما ناباورانه حکومت علیه این جبهه که هیچ اقدامی علیه حکومت انجام نداده است، لشکرکشی کرد تا با برداشتن این جبهه، راه را برای تهاجم کوچیهای مسلح و تروریستها علیه هزاره صاف و هزارهها را کاملا بیدفاع بسازد.
جای تأسف است که حکومت نه خودش در قبال تأمین امنیت هزارهها که قویترین حامیان نظام هستند، احساس مسوولیت میکند و نه به خود هزارهها اجازه میدهد که از خودشان در برابر تروریستها و متجاوزین دفاع کند، در واقع حکومت در قبال هزارهها کاملا با تروریستها هماهنگ عمل میکند و راه را برای تهاجم آنها بر هزارهها صاف و سپرهای مردمی را هدف قرار میدهد.
محمد نسیم جعفری
>>> دولت می گوید هزاره ها با طالبان فرقی ندارد وآن ها را می کشد،طالب ها هم هزاره هارا به جرم همکاری با دولت قتل عام می کنند. بنائا هزاره ها مجبورند ازخود شان واز موجویت شان هر طوری که شده باید دفاع نمایند،این حق مشروع انها است.
>>> ما هزاره ها باید از فرماندهان شجاع امثال علیپور ها، حمایت نماییم.فرض است بر همه ما.
قره باغی
>>> غنی و غنی ها رفتنی است اما علیپور و علیپور ها در قلب مردم جاودانه مبشوند.
>>> علی پور بهانه ای است برای تضعیف و از بین بردن مردم هزاره. اشرف غنی قبلا بارها دیدگاه خود را نسبت به مردم غیر پشتون به خصوص مردم هزاره به صراحت اظهار کرده است اما این غیر پشتونها است که هنوز در گوش فیل خوابیده و هیچ واکنشی از خود نشان نمی دهند. اشرف غنی از این عصبانی است که چرا مناطق مردم هزاره در امنیت کامل است. اشرف غنی می خواهد مناطق مردم هزاره را ناامن کند تا عدالت جنگی و خونریزی در کشور به وجود آید. اشرف غنی می خواهد به جهانیان وانمود کند که مردم هزاره نیز مانند پشتونها تروریست هستند و باید سرکوب شوند. اشرف غنی از آنجا می سوزد که با آمدن علی پور کوچی های پاکستانی نتوانسته اند وارد سرزمین مردم هزاره شوند تا دار و ندار مردم هزاره را از بین ببرند.
این در حالی است که علی پور فقط در راستای حمایت از دولت و نظام جمهوریت در کنار دولت برای امنیت منطقه اسلحه به دست گرفته و حتی یک فیر علیه نیروهای دولتی از سوی علی پور انجام نشده و حتی یک مورد دزدی و آدم کشی و ... که تروریست بودن او را ثابت کند، در پرونده او وجود ندارد. پس مانند آفتاب روشن است که اشرف غنی چه می خواهد. او می خواهد قوم خود را بر تمام افغانستان مسلط کند. او می خواهد افغانستان کوچینیزه کند و همه چیز را فرایاین قوم بی فرهنگ و ضد تمدن کند. او در حقیقت می خواهد مردم غیر پشتون را فدای قوم خود نماید. او واقعا همان سیاست عبدالرحمن خانی را به شکل مدرن در پیش گرفته است. او با نقشه های شیطانی اسرائیلی کشور را به به سوی نابودی سوق می دهد. او در تمام این چند سال بحران آفرینی نموده و در حوزه های مختلف با دست خود چالش و بحران ایجاد کرده و اقوام را به جان هم انداخته است.
غنی در بهسود به دنبال ناامن کردن مناطق هزاره جات است تا برای جهانیان وانمود کند که مردم هزاره هم مانند پشتونها مخالف دولت و دموکراسی هستند. غنی با این بهانه می خواهد راه را برای ورود کوچی ها در مناطق هزاره جات هموار کند. غنی می خواهد کار نیمه تمام عبدالرحمن خان را تمام کند. اما او کور خوانده است. شرایط امروزی با شرایط زمان عبدالرحمن غدار بسیار تفاوت دارد. او ممکن است با پشتیبانی آمریکا و اسرائیل مردم هزاره و سایر اقوام را تحقیر کند اما به آنچه که خیال می کند هرگز نخواهد رسید.
غنی دشمن مردم افغانستان است او با این کار خود در حقیقت قوم پشتون را نیز تحقیر نموده و آنان را بی منطق نشان می دهد. از دشمن نباید گله کرد. چیزی که گله آور است و قلب انسان را به درد می آورد همگامی و همراهی سران غیر پشتون با این نامرد روزگار است. با نهایت تأسف باید اعتراف نمود که سران سیاسی غیر پشتونها به خاطر یک لقمه نان پس خورده غنی در اطراف او جمع شده و جنایات و خیانتهای او را توجیه می کنند. آنان اگر غیرت می داشتند از غنی فاصله گرفته و دست از پولهای مردار غربی ها بر می داشتند و در کنار مردم خود قرار گرفته و مانند آنان زندگی می کردند. حضور و وجود آنان در اطراف غنی، غنی را علیه اقوام غیر پشتون جسور نموده و فرماندهان غیر پشتون را از بدنه دولت به خصوص ازاردو و پولیس اخزاج نموده و با پشتونیزه نمودن دولت هرکاری که دلش بخواهد انجام می دهد. دل کندن از پولهای باد آورده و معاشهای صدهزار افغانی و دلاری بسیار مشکل است. بنابراین می توان گفت که آنان در جرم و جنایت با اشرف غنی شریک هستند و هیچ توجیه قابل قبولی برای حضور شان در کنار اشرف غنی ندارند.
>>> سران حکومت خاین وبی دین هستند
>>> هزاره ها در جستجوی امیر عبدالرحمنخان!
>>> یک بار هزاره ها حسن نیت نشان دادوبه حکومت اعتماد کرد وتمام سلاح های خود را تسلیم کرد.ا ین بار باید هوشیار باشند وفریب سیاست دوگانه و تبعیض آمیز دولت را نخورند وبر حق خود مقاومت کنند واز بزرگان خود تبعیت نمایند واز جناب علی پور دربرابر ظالم ها باجان ومال حمایت کنند.ان تنصروالله ینصرکم ویثبت اقدامکم.
>>> متاسفانه سران و رهبران هزاره همگی در خواب هستند و لب تاکام حرفی نمیزنند که چرا فقط قوماندانان هزاره باید تقاعد بگیرند و یا اینکه چرا از این قوم کسی ریاست بخشهای مهم را در دست ندارد و به زیر دستی عادت کردند.
>>> علی بیگی :
برای دولت وارگنشینان ، منافع بیگانگان اولویت دارد ومهم است ،زیرا این دولتهای بیگانه مثل انگلیس وامریکا و... هست که حاکم افغانستان است ، وتمامی حرکات ورفتار وعزل ونصب مقامهای دولتی وامضای پیمانهای امنیتی وسیاست های داخلی وخارجی ، به دستور اجنبیها انجام می شود ، بدلیل اینکه همین کشورهای خارجی هستند که پول وبودجه دولت را می دهد ، مامردم هزاره ضرب المثلی داریم که می گوید : (هرآن کس نان دهد فرمان دهد)
واما دولت سه نفره اشرفغنی که همه اش ازوقوم وتبار اشرفغنی هستند ،ازین امکانات خارجیها برای منافع قوم وتبار خود یعنی پشتونها کار می کند ،
ویک حکومت فاشیصتی وقوم سالاری را پیش می برد ،مردم شریف واقوام کشور شاهد است که با تذکره الکترنیک چه افتضاحی را بار آورده ؟
فعلا هم متمرکز شده که زمینه وراه تسلط اوغانان وطالبان را در سراسر کشور فراهم کند ،لشکری به امن ترین منطقه کشور مثل بهسود وقتل کشتار یارزده نفر بیگناه و...نشانه های خوبی برای آینده کشور نیست ، درحالکه شاهراه دره ای میدان جلریز سالهای سال تحت کنترل طالبان بوده وسرها ی مردم بیگناه ومسافر بریده شد وزن اطفال مردم به گروگانگرفته شد و... دولت هیج اقدامی صورت نمی دهد ؟
اگربه اقدامات خود ادامه دهد بطور یقین ،افغانستان دوباره درگیر جنگهای داخلی خواهد شد ، که نتیجه آن تجزیه کشور است ،هرچند ارگنشینان به پشتبانی باداران خود انگلیس وامریکه دلگرم است ولی ،وقتی مردم به پا خواست هیج قدرتی نمی تواند مانع اراده مردم شود ،
فعلا دولت اشرفغنی می خواهد باتوافق کردن باصطلاح طالبان ، بهترین خدمت را به قوم وتبار خود نموده وهمه قدرت کشور را تصاحب کند ، وبه هدف خود یک کشور تماما اوغان بوجود آورد ، ؟؟
>>> این یک اصل قرآنی است:
و اعدّوا لهم ما استطعتم من قوه و من رباط الخیل ترهبون به عدو الله و عدوّکم
باید آنقدر قوی شوید تا دشمنان از شما حساب ببرند
به گفته شاعر:
برو تلاش کن قوی می باش
که در نظام ظبیعت ضعیف پاماب است
در نظام فاشیستی غنی جز قدرت چیزی تأثیر ندارد هزاره ها به جای مدیحه ثرایی باید به فکر قوی شدن باشند.
حق گرفتنی است نه دادنی
>>> می ترسند روزی شان قطع شود .
>>> قومی ساختن بعد ازهرکاری بهترین راه نجات وفرار است
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است