سَنگ‌کُویَک یا سنگ‌کُوشُور
در این سال‌ها که دیگر کوچیان به مناطق هزاره‌نشین نمی‌آیند، نه خانه‌ای سنگ‌باران می‌شود و نه مسافری در کوره راه‌ها زیر باران سنگ قرار می‌گیرند. اگرچند مردم هنوز باور دارند که سنگ‌باران توسط اجنه انجام می‌شده 
تاریخ انتشار:   ۰۸:۰۶    ۱۴۰۰/۲/۷ کد خبر: 166930 منبع: پرینت

مردم، سَنگ‌کُویَک یا سنگ‌کُوشُور را به اجنه ارتباط می‌دادند. آنان باور داشتند که وقتی لشکر اجنه از کسی یا اعضای خانه‌ای به خاطر رد شدن از میان عروسی آنان و یا انداختن خاکستر قوغ‌دار و آب گرم روی کودکان آنان، ناراحت شوند، خانه را سنگ‌کُوشُور یا سنگ باران می‌کنند. آنان از روی شب آن قدر خانه را سنگ‌باران می‌کنند که اعضای خانواده مجبور به ترک خانه و زمین‌های‌‌شان شوند. این اتفاق گاهی در راه‌های دور از آبادی به ویژه در درون دره‌های سنگلاخ و دورافتاده نیز اتفاق می‌افتاد. در این مسیر، مسافران آن قدر سنگ باران می‌شدند که پس از آن، کسی جرات نمی‌کرد از آن مسیر رد شود. در نتیجه منطقه متروک می‌شد و هیچ کسی از آن راه نمی‌گذشت و دره تبدیل به منطقة اسرارآمیز می‌شد.

سنگ‌باران خانه‌ها و مسافران در درون دره‌ها تا روزگاران پسین وجود داشت. مردم خاطره‌های زیادی از سنگ‌باران خانه‌ها و مسافران در درون دره‌های دورافتاده در دیارشان دارند. این سنگ‌باران اسرارآمیز را در غزنی و ارزگان سنگ‌کُوشُور و در دیگر مناطق هزارستان، سَنگ‌کُویَک می‌گویند؛ اما اکنون هیچ خانه‌ای سنگ‌باران نمی‌شود و هیچ مسافری در راه با سنگ زده نمی‌شود. راز این سنگ‌باران که به اجنه نسبت داده می‌شده است، چه بوده است. آیا اجنه‌ها کوچ کرده‌اند و یا این ترفند ریشه در سیاست تصاحب زمین و چراگاه‌ها توسط کوچی‌ها داشته است.

سَنگ‌کُویَک یا سنگ‌کُوشُور، ترفندی برای ترسان، کوچاندن و تصاحب زمین هزاره‌ها توسط کوچی‌ها بوده است. کوچی‌ها با این ترفند که ریشه در باور‌های اسطوره‌ای و افسانه‌ای هزاره‌ها از اجنه دارد، در درون دره‌ها و کوره راه‌ها پنهان می‌شدند، وقتی مسافری از آن منطقه می‌گذشت، شروع به سنگ‌باران او می‌کردند و مسافر که از باران سنگ جان سالم به دَر می‌برد، آوازة ترسناک می‌انداخت که منطقه «ناصاف» شده است و اجنه خانه کرده است. از آن پس هیچ کسی جرات نمی‌کرد از آن راه بگذرد. کوچیان به راحتی منطقه را به چراگاه رمه‌های‌شان تبدیل می‌کردند و اگر معدن ارزشمندی وجود داشت، آثار عتیقه‌ای یافته بودند، کنده‌کاری می‌کردند و برای فروش به پاکستان انتقال می‌دادند. همین گونه وقتی قریه‌ای را محل دایمی چراگاه‌های‌شان انتخاب می‌کردند، با این ترفند صاحبان قریه را کوچ می‌دادند و ضمن تصاحب زمین آنان، منطقه را به چراگاه امن برای رمه‌های‌شان تبدیل می‌کردند. براساس روایت‌های شفاهی بسیاری از مناطق لب‌مرزی هزاره‌ها با این ترفند نخست به منطقة متروکه تبدیل شدند و سرانجام رمه‌جای کوچیان قرار گرفتند.

در این سال‌ها که دیگر کوچیان به مناطق هزاره‌نشین نمی‌آیند و سیاست تصاحب زمین کمرنگ شده است، نه خانه‌ای سنگ‌باران می‌شود و نه مسافری در کوره راه‌ها زیر باران سنگ قرار می‌گیرند. اگرچند مردم هنوز باور دارند که سنگ‌باران توسط اجنه انجام می‌شده است و اکنون که جمعیت انسان بیشتر شده است، اجنه‌ها مجبور به ترک منطقه شده‌اند.
یاهو

حفیظ شریعتی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
سنگ باران
کوچی ها
هزاره ها
نظرات بینندگان:

>>>   اجنه ها هم نمیتوانند با افغانها زندگی کنند آنها هم مانند یهودی ها هندی ها ازین وطن کوچ کردند وحتما از اجنه های غیراسلام درکشورهای اروپا امریکا پناهندگی اخذ نموده اند

>>>   بسیار قصه جااب
پس از این به بعد وقتی کوچی ها آمدند شب ها سنگ باران شان کنید تا از ترس اجنه دیگر نیایند.

>>>   یک قصه واقعی می خواهم از گرگ کشمیر را به همین مناسبت نقل کنم. پس از آنکه مناطق هزاره جات توسط عبدالرحمن خان سرکوب گردید و مناطق هزاره جات را به پشتونهای پاکستان بخشید، پدیده گرگ کشمیر بلای جان مردم هزاره شده بود. این پدیده شوم حتی تا اوایل حکومت ظاهر شاه در مناطق دایچوپان و ارزگان جان هزاره ها را می گرفت. تبلیغ شده بود که از طرف خداوند گرگ کشمیر که شبیه انسان است مآمور گشته تا هزاره ها را بدرند. این مسئله به گونه ای القا شده بود که این حیوانات هزاره ها را از بوی شان تشخیص داده و آنها را حتی در میان پشتونها پیدا می کند. داستانهای زیادی وجود دارد که گرگ کشمیر هزاره های زیادی را در مناطق مختلف دریده است. جای حساس داستان اینجا است که یک هزاره در یکی از مناطق دایچوپان جهت آرد کردن گندم شب در آسیاب می ماند. آتشی هم در بیرون آسیاب روشن می کند. همین طور نشته بود که ناگهان می بیند دو تا گرگ کشمیر دارد به سوی آسیاب می آیند. او بسیار وحشت کرده و از ترس آنها داخل آسیاب شده و خود را در میان پالان های خر قایم می کند و یک منفذی می گذارد که آنها را ببیند. گرگهای کشمیر بااحتیاط وارد آسیاب شده و همه جا را بررسی می کنند وقتی مطمئن می شوند که کسی نیست مقدار آرد را داخل ظرفی می اندازند تا نان فطیری بپزند. از آسیاب بیرون می شوند و کنار آتش می روند و پوستهای که بر تن داشتند بیرون می آورند. آن مرداز زیر پالانهای خر می بیند که یکی مرد است و دیگری زن و هردو با پشتو دارند گپ می زنند. وقتی مطمئن می شود که اینها آدم هستند از زیر پالانهای خر بیرون شده و به سرعت خود را کنار آتش رسانده و پوستهای پشمی آنها را داخل آتش می اندازد و با آنها درگیر می شود. در نهایت گرگ کشمیر مرد را می کُشد و زنش را زنده نگه می دارد و با خودش به قریه می برد و سپس بااو ازدواج می کند. وقتی که هویت گرگ کشمیر افشا می گردد پس از آن پدیده گرگ کشمیر کاملاً از بین رفته و مردم هزاره از شر آنها در امان می گردد.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است