دو جمله در دو قرن و پيآمد هاي آن براي ما
بزرگترين اشتباه ما در طول تاريخ دروازه باز است و ما تنها در درون كشور هر نيروي مهاجم را درس مي دهيم، كاش بتوانيم اين درس را در دروازه هاي كشور بدهيم 
تاریخ انتشار:   ۱۰:۵۸    ۱۴۰۰/۳/۲۵ کد خبر: 167384 منبع: پرینت

افغانستان كشوري است كه دروازه باز دارد، اين امر نه تنها در ورود و خروج كالاها صدق مي كند كه ما آنرا قاچاق مي ناميم، بلكه در سياست نيز چنين است.
كشور هاي مهاجم در كشور ما آسان مي آيند و هراسان مي روند، خارجي ها در داخل شدن در جغرافياي افغانستان مشكل ندارند، تا شش ماه نيز مي توانند جولان كنند ولي بعد از اين مدت دچار مشكل مي شوند.

از همه حرف ها برايم از ديد اقتصادي و سياسي دو جمله در دو قرنٍ در مورد افغانستان بسيار جالب است.
١- ليونيد برژنف رهبر شوروي گفت: به خاطر افغانستان دوست و انقلابي و به خاطر پيشرفت و انكشاف اقتصاد ي اجتماعي اين كشور نيرو مي فرستيم و فرستاد از آسمان و زمين نيرو سرازير شد؛ جنگيدند و جنگيدند، كشتند و كشته شدند، تخريب كردن و اعمار كردند، دولت سازي كردند و چيز هاي ديگر....
اپوزبسيون مسلح از مردم افغانستان قد بر افراشتند، خارجي هاي ديگر كمك شان كردند و كشتند و كشته شدند تا اينكه نظام در شوروي دستخوش ديگرگوني شد و آنگاه گرباچف گفت: رفتن به افغانستان يك اشتباه بود و ما به خاطر احترام به مردم افغانستان و كمك آنان براي يك زند ه گي آرام از اين كشور خارج مي شويم.

چه جالب دو جمله:
- برژنف: به خاطر آرامي مردم افغانستان به افغانستان نيرو مي فرستيم اين نمايش سياست درست ما است.
- گورباچف: به خاطر آرامي مردم افغانستان از افغانستان بيرون مي رويم. اين سياست يك سياست اشتباه بوده است.
هردو بريژنف و گورباچف دايه هاي مهربانتر از مادر براي افغانستان شدند.

در نتيجه:
- ليونيد بريژنف رهبر شوروي و اندري گروميكو وزير خارجه آنوقت شوروي غلط اند.
- ميخايل گورباچف رهبر شوروي و شوارد ناتزي وزير خارجه شوروي درست اند.
- در افغانستان بيشتر از ١،٥ میليون كشته (تا هنوز دقيق نيست) بيشتر از ٣،٥ میليون مهاجر، ويراني دهات، آبادي شهر ها و دولت قوي بجا گذاشته شد.
كسي نگفت چرا آمديد، چرا رفتيد، پاسخگو كيست؟

جمله دومي:
جورج بوش: به خاطر مصونيت منافع امريكا، به جزا رسانيدن بن لادن و دموكراسي افغانستان مي رويم.
آمدند از هوا بي ام ٥٢ و از زمين ريختند، طلبان بدون مقاومت رفتند، هفت سال خوابيدند و بعد بيدار شدند و آغاز جنگ كردند.
امريكا يي ها كشتند و كشته شدند، تخريب كردند و بسيار هم ساختند،قواي هوايي را از بين بردند و دوباره ايجاد نكردند، قوت هاي زميني ايجاد شد، اقتصاد مصنوعي مناسب ايجاد شد، نظام ماركيت را آوردند ولي زمينه هاي تطبيق آنرا نساختند، سكوتر خصوصي را تقويه كردند ولي سكوتر حياتي دولتي را از ميان برداشتند.

بعد از ٢٠ سال فكر امريكايي متشنج شد، گفتند مي رويم.
امريكايي منكر اين شدند كه براي حكومت داري خوب، مبارزه با تروريزم، و محو مواد مخدر آمده اند،
خليلزاد نماينده امريكا گفت: امريكا در آمدنش از كسي اجازه نخواسته بود و در رفتنش نيز از كسي اجازه نمي گيرد.

جمله هاي مشهور:
جورج بوش رييس جمهور امريكا:
به خاطر اينكه منافع امريكا در خطر نباشد طالبان را از قدرت دور كرد، دموكراسي را ايجاد كرد.
بايدن: به خاطر منافع ملي امريكا بايد با طالبان صلح كرد.
حمله بر افغانستان اشتباهات خود را داشته است امريكا تنها براي كشتن بن لادين إنجا رفته بود، حكومت سازي وظيفه ما (رد ادعاي جورج بوش) نبود.

نتيجه:
-اسامه بن لادين در پاكستان آنهم در اسلام آباد كشته شد نه در افغانستان.
صد ها هزار نفر كشته شدند، چند هزار امريكايي نيز كشته شد.
- طالبان را منحيث يك نيروي سياسي شناختند.
- خارج شدن از افغانستان را آغاز كردند.
كسي نگفت چرا آمديد چرا مي رويد.
پاسخگوي اين همه كيست؟
دوجمله ساده خون ما را در دامن ما ريخت و دو جمله ساده با رفتن مهاجمين خون ما را چه بي ارزش خواند.

جملات خونين دو قرن تا هنوز پاسخ ندارد، آنكه كشته اند سر فراز اند؛ آنكه كشته داده اند حيران به دربار خدا....
حالا بايد بدانيم بزرگترين اشتباه ما در طول تاريخ دروازه باز است و ما تنها در درون كشور هر نيروي مهاجم را درس مي دهيم، كاش بتوانيم اين درس را در دروازه هاي كشور بدهيم و مانع ورود مهاجمين شويم، اينكه اين تاكتيك را چه وقت مي آموزيم خدا مي داند.

عشق آباد
سید مسعود


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
دروازه های باز
افغانستان
نظرات بینندگان:

>>>   استاد عزیز : هرگاه خود را یافتیم وهرگاه معنی را بر ماده ترجیع دادیم وقدر نعمت الهی را که همان ازاد زیستن است دانستیم. انگاه ازیین غلام زیستن نجات مییابیم . اصف از کابل حیران.

>>>   شما صرف در صورتی میتوانید جلو ورود نیرو های خارجی را در کشورتان بگیرید و در جامعه بین المللی و نزد زورمندان جهان قابل احترام باشید که دارای نیروی اتمی باشید.
در غیر آنصورت هرکشوری به شما حمله میکند و شما در دوصف قرار میگیرید،نیم تان در پهلوی دولت مهاجم قرار میگیرید و ملا هایتان از آیات مکی استفاده میکنند و نیم دیگر تان در صف مخالف و یا مجاهدین قرار میگیرند و با کمک کشور های همسایه و دیگر کشور های دور و نزدیک،در مقابل متجاوز میجنگید و ملا هایتان از آیات مدنی استفاده میکنند.
بالاخره قوای اشغالگر یا از جنگ خسته میشود و یا به مشکلات اقتصادی مواجه میشود و یا وسایل اطلاعات جمعی و نشرات بین المللی تلفات جنگی را بر رخ کشور اشغال گر میکشد و کشور اشغالگر در مجمع بین المللی بی آب میشود و مجبور میشود که قوای خود را بیرون کند و کشورتان با جنگ داخلی و مخالفت های داخلی مواجه میشود و مجبور میشوند یک رهبر دیکتاتور انتخاب کنند که هرکه سر بالا کرد،بزنند.باز هم کشور مورد انتقاد جامعه بین المللی قرار میگیرد و یک دولت دیکتاتوری شمرده میشود.
اما دولت دیکتاتوری خوبی اش در آن است که اقلاً جان مردم در امان است و مردم یک لقمه نان بخیر و نمیر پیدا میکنند و خودشان و اولاد شان خواب آرام خواهند داشت و در ترس و خوف این نیستند که در اثر جنگ کشته خواهند شد.
بنأ یا سلاح اتمی داشته باشید و یا دولت دیکتاتوری و روابط خود را با خارج قطع کنید و شوله خود را بخورید و پرده خود را بکنید.
به پاکستان و ایران نیز هوشدار داده میشود که در فکر دخالت در امور افغانستان نباشند و کاری نکنند که شعله های جنگ وارد کشور های خودشان شود.
افغانستان باید کاملاً خلع سلاح شود و داشتن سلاح نزد مردم جرم پنداشته شود و مورد اعدام قرار گیرند.صرف مسؤلین امنیتی دولت میتوانند سلاح داشته باشند.
سرحدات افغانستان با ایران و پاکستان با توسط دولت و یا توسط جامعه بین المللی با دیوار های بلند الکتروتیکی مجهز شود و صرف گذرگاه های انتقالات مواد تجارتی وجود داشته باشند.
هیچ کشوری بنام حقوق بشر و دیگر بهانه ها،اجازه ندارد پناهنده افغانستان را قبول کند و دولت افغانستان نیر حق دارد که پناهنده افغانستان در هر کشوری که باشد،باید مسترد شود تا دیگر بهانه یی برای حقوق بشر و کودتا ها و لشکر کشی های بعدی نشود.

>>>   استاد گرانقدر وطن،
گستاخی نشود ، افغانستان مزرعه موش های لابراتواری است و کشور های دنیا برای آزمایش های گوناگون خود اینجا تشریف می آورند.

>>>   افغانستان کشور نیست و مردم افغانستان ملت نیستند
افغانستان یک سرزمین جغرافیایی است با اقوامی که به دلیل عدم وجود زیربناهای فرهنگی قابلیت ملت شدن را ندارند در نتیجه اگر چند مدتی هم آرامش در این کشور پدید آید به شدت شکننده خواهد بود
استعمار بریتانیا با کشورسازی های مصنوعی از اقوامی گوناگون در یک سرزمین و حائل کردن آنها بین قدرت های بالقوه اهدافی استعماری داشت مثلا اسرائیل را در سرزمینی که اقوامی عبرانی و سامی و قبطی و کنعانی بودند بوجود آورد و عراق را که سرزمینی از اقوامی کورد و تورکمن و عرب و... بود و پاکستان را همچنین و افغانستان را که پبش تر از آنها و همه در جهت اهداف بلند مدت استعماری و بی نظم کردن هژمونی تاریخی منطقه انجام داد و به این جهت هست که این کشورها اینک سردرگم نه تنها مشکلات هویتی و بنیادی دارند بلکه برای همسایگان خود نیز دچار زحمت و اشکال و مشکل کرده اند لذا تنها راه برای بزرگان این کشورها این است که با پیمان های منطقه ای و بازتعریف هویت خود و انعطاف ها و کارهای سیاسی عمیق این مسبر را در جهت ادغام در هویت های تاریخی تر طی کنند مثلا پاکستان راهی ندارد مگر انکه با هندوستان و افغانستان بر سر هویت جدید خود که نعارضی با بقای خودش نداشته باشد به یک توافق تاریخی برسد وگرنه با اتمی شدن و نظامی تر شدن فقط از قافله مدرنیسم عقب تر خواهد افتاد و همچنین افغانستان بزرگان این سرزمین باید راه چاره ای بنیادی را بیابند به دور از تعصب و وابستگی های کنونی

>>>   سرنوشت کشورهی ضعیف در طول تاریخ متاسفانه همینگونه است در نظام طبعیت همیشه فعال است---- گر راحت جان طلبی برو قوی شو!
تیمور بیک -کابل

>>>   نطردهنده دوم حرف حق زدی لالاجان شیرمادرحلالت باد

>>>   هر وقت از قومیت عبور کردیم و واقعا ملّت شدیم صاحب همه چیز خود می گردیم نه مانند اکنون که یک قوم با مزدوری برای بیگانگان و با کشتار و تخریب زیر بناها دیگران را مرعوب سازد.
تا روحیه بدوی و کوچی گری در پشتون های وطندار جایش را به روحیه مدنی و مدارا ندهد، ملت شدن هم آرزو و خیالی بیش نیست.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است