فهم مشترک حکومت و طالبان در ساختار کلان سیاسی
 
تاریخ انتشار:   ۱۷:۳۱    ۱۴۰۰/۴/۲۶ کد خبر: 167704 منبع: پرینت

یکی از دلایلی که حلقاتی در حکومت با طالبان همسویی نشان می‌دهند ریشه در فهم مشترکی آنان با طالبان از نظم و ساختار کلان سیاسی دارد.

دقت کنید برخی از افراد در اظهارات خود می‌گویند که نیروهای مقاومت مردمی خطرناک‌تر از طالبان هستند. تفسیر این حرف چیست؟ چه کسی خطرناک‌تر از طالبان است؟ اگر منظور از خطرناک بودن، قتل و کشتار و خشونت باشد، مطمینن که هیچ گروهی در افغانستان و در روی زمین خطرناک‌تر از طالبان نیست. اما مساله اصلی قتل و خشونت نیست.

بحث در مورد نظم و ساختار است. طالبان نظم‌شکن و ساختارشکن نیستند. این گروه همین نظم موجود را می‌خواهد حفظ کند. نظم موجود یعنی نظمی که قدرت و ثروت مملکت دست یک گروه خاص قومی باشد و این گروه بتواند قدرت و ثروت را در جهت تحقق اهداف قومی مصرف کند و مانعی وجود نداشته باشد. تیم حاکم هم همین را می‌خواهد. پس از نظر تیم حاکم طالب خطرناک نیست چون نظم‌شکن نیست. نیروهای ضد طالب نظم‌شکن هستند. این نیروها نظم نو می‌خواهند و به همین جهت خطرناک دانسته می‌شوند.

به بیان ساده، خطرناک و بی‌خطر در اینجا در رابطه به مواجهه نیروهای ضد طالب و طالب با نظم و ساختار کلان سیاسی تعریف و تفسیر می‌شود. نظم‌شکنان خطرناک هستند و انسان‌شکنان بی‌خطر. به همین دلیل خون انسان در این جغرافیا به اندازه خون مرغ اهمیت ندارد. میلیون‌ها انسان فدای نظم و ساختاری که برای تامین منافع یک گروه قومی حکم گا‌وشیری را داشته باشد!

نورالله وليزاده


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
حکومت
طالبان
نظرات بینندگان:

>>>   گر از دید معیار انسانی وداشتن انصاف و عدالت بر روی مردم پاکستان بلخصوص پنجابی ها ‌و نظامیان پاکستانی کار شناسی صورت بگیرد نتیجه زیر سفر خواهد بود یعنی بی انصاف ترین وظالم ترین خون خوار ترین و وحشی ترین قشر بشر است و خواهد بود. در ۱۴ اگست ۱۹۴۷ پاکستان بر رهبری محمد علی جناح از انگلیس استقلال حاصل کرد و این استقلال شامل پاکستان شرقی وپاکستان غربی یعنی پاکستان امروزی وپاکستان شرقی یعنی بنگلادش امروزی است. از ۱۴ اگست سال ۱۹۴۷ تا ۱۶دسامبر سال ۱۹۷۱ این دو کشور باهم یک کشور بودند و در طول این ۲۴ سال پاکستانی ها با مردم بنگلادش همانند برده برخورد میکردند و آنها در هیج پوست مهم دولتی حق نداشتند که در کدام مقامی باشد و تمام پست های مهم دولتی ‌عساکر تمام از پاکستان غربی بودند با وجود که بنگالی ها از هیچ امتیازی دولتی برخوردار نبودند و همیشه مال واموال بنگلادشی ها از طرف نظامیان پاکستانی دزدی وبغارت برده میشدند وهیج دختر زیبای بنگلادشی از تجاوز جنسی نظامیان پاکستانی در امان نبودند تا اینکه بنگالی ها از دست جنایت نظامیان پاکستانی بستوح آمدند و دست به شرش زدند ویک گروه شبه نظامی بنام ارتش آزادی بخش بنگلادش تشکیل دادند و جنگ مسلحانه را برضد پاکستانی ها در ۷/۳/۷۱ آغاز کردند و این جنگ تا ۲۶/۱۲/۷۱ یعنی نزدیک به ده ما با حمایت نظامیانی هندی تانست که نظامیان پاکستانی را شکست فاحش دهد. جنرال ٹکہ خان لوی درستیز پاکستان شرقی ھمرا با جنرال امیر عبداللہ خان نیازی از قوم عمران صدر اعظم فعلی پاکستان بود و فرماندہُ کل نیروھای پاکستان در این دہ ماہ نزدیک بہ سه میلیون بنگلا دیشی را قتل عام کردند و مال واموال بنگالی هارا غارت ودزدی کردند وبر میلیون ها زن بنگلا دیشی مکرر تحاوز جنسی کردند. وهرچی جنایت نظامیان پاکستانی ها بیش تر میشدند بنگالی ها حساس تر می‌شدند. و در نهایت در۱۶/۱۲/۷۱ بنگالی ها توانست که نظامیان پاکستانی را شکست فاحش دهد. وبنگالی ها پیروز شدند و بر بریت وجنایات نظامیان پاکستانی ها پایان یافت. وجنرال امیر عبد الله خان نیازی با بیش ۹۰۰۰۰ نود هزار نیروی تا دندان مسلح پاکستانی بطور ضلمت بار تسلیم بنگالی ها شدند و این شکست نظامیانی پاکستانی ها بایست استقلال بنگلادشی ها شدند… خاطره یک داکتر بنگلادش دیشی از پدرش که یک افسران عالی رتبه بنگلا دیش ومسول شکنجه اسرای ارتش پاکستان در بنگلادش بوده وی از خاطرات پدرش گفت:
تمام اسرای ارتش پاکستانی را رده بندی کردند افسران عالی رتبه را جدا و افسران کوچک تر را جدا و الی آخر عسکر های پاین رتبه را جدا صد صد نفر قطار وبرهنه می‌کردند وانهارا قطار و استاده وخمیده و با بر نامه با هرافسر عالی روتبه در روز روشن جلوی چشم همدیگر روزی ده بار باافسران علی رتبه عمل لواطط انجام میدادند وبا ‌‌پاین تر از آن هفت بار وازو پاین تر در روز پنج بار وعسکر ساده روزی سه بار عمل لواطط انجام میدادند. او می افزاید حتی افراد لواطط گر از هندوستان میامدند و روی افسران پاکستانی در روز روشن در جلوی چشم همدیگر شان لواطط می‌کردند.
و ان داکتر از قول پدرش گفت اگر عساکر پاکستانی اگر ماده میبودند هر کدام شان باید چندین بار زایمان می‌کردند…و این رسوای در تاریخ بشر مثل ندارد. طالبان این است شجاعت باداران پاکستانی تان وچی باشد مزدوران شان طالبان. ولزا سفارش من به قهرمان نیروهای امنیتی این است که هرگز نترسید آنها هیچ گوه نیستن وطن تان یعنی مادر تان مادر تان یعنی ناموس تان‌ از ناموس تان بهر قیمتی دفاع کنید.
حجت الاسلام والمسلمین داکتر عادلی

>>>   دلار بگیران غرب و غلامان حلقه بگوش غرب با بعث و گفتار و مقالات بیهوده میخواهند اوضاع را طور دیگری برای بیننده گان نشان دهد و میخواهند با این گفتار بیهوده بر شکست خفت بار خود سر پوش بگذارند ، افغانستان متعلق به همه مردم افغانستان است و تمام اقوام و اقلیت در حکومت اینده سهم خواهند داشت ،
حبیب الله یوسف زی

>>>   دیگر جنگ بس است.تلاش برای صلح عادلانه داییمی وامنیت پایدار درافغانستان خواست اکثریت مطلق ملت مومن وجنگزده افغانستان هستند.جنگ ویرانگر وخانمانسوز چهل سال ملت مومن افغانستان را ازنگاه نیروی انسانی ،فرهنگی واقتصادی ضربات شدید وجبران ناپذیر بجا گذاشته اند. درین جنگ ویرانگر وخانمانسوز صدهاهزار انسان کشته ومعیوب ومعلول گردیدند وملیونها آواره ومهاجر درممالک همسایه ودور گردیدند.متاسفانه تاحال چنین وضعیت درافغانستان حاکم است.خداوند متعال درقرآنکریم فرموده والصلح خیر.یعنی صلح یک عمل خیر ونیکو است.پس بیایید که همه باهم صادقانه صلح را برجنگ ترجیح بدهیم وآشتی ملی وشرکت همگانی در یک حکومت وسیع البنیاد سهم فعلانه بیگیریم ونگذاریم که ملت مومن ورنج کشیده افغانستان بیشتر ازین در جنگ داخلی ویران گر، انفجار ،انتحار ووحشت شب وروز راسپری کنند.نیروهای بین المللی درحال ترک کردن افغانستان هستند ودیگر هیچ بهانه برای جنگ باقی نیست.هرکه برای تداوم جنگ تلاش میکند بداند که دشمن ملت مومن ووطن ویران شده افغانستان هستندجنگ بیشتر به هربهانه واهداف که باشد خیانت ملی شمرده میشود.الحمدالله نزدیک به دوسال است که جلسات متعدد برای آشتی ملی ومحو جنگ خانمانسوز ازطرف نمایندگان دولت ومخالفین عمده درخارج ازافغانستان درجریان است. گرچه گاهی مشکلات درمسله صلح وامنیت درین جلسات بوجود میاید اما انشالله دورنمای چنین جلسات مثبت ومفید ارزیابی شده میتواند.ازجنگ ویرانگر وخانمان سوز چهل سال افغانستان ثابت میسازد که مسله سیاسی افغانستان راه حل نظامی ندارد پس جنگ بس است. ملت مومن وجنگ زده افغانستان چشم درانتظارندکه صلح عادلانه پایدار وامنیت داییمی هرچه زود تر درافغانستان حاکم گردد.تبلیغات سوء ومسموم کننده ازهرطریق که باشد باعث اختلاف وپراگندگی وجنگ طولانی تر میشود که خیلی خطرناک است.پس بیایید که دست بدست هم داده وبرای خاتمه جنگ ویرانگر وخانمانسوز تلاش صادقانه نماییم.ازممالک همسایه،منطقه وجوامع بین المللی استدعا مینماییم که برای خاتمه جنگ وصلح عادلانه پایدار وامنیت داییمی درافغانستان تلاش صادقانه وهمه جانبه نمایند ونگذارد که ملت مومن وجنگزده افغانستان بیشتر ازین درآتش جنگ خانمانسوزو ویرانگر بسوزند. تاانشالله زمینه، برای رشد وترقی، همزیستی مسالمت آمیز تمامی اقوام برابرافغانستان ، حقوق بشر، حقوق اقوام، حقوق زنان وانکشاف سریع درافغانستان آماده گردد.زنده وجاوید باد نیروی های صلح طلب ،وحدت ملی وآشتی پذیر ،محو ونابود باد نفاق افگنان وانواع ماجراجویان درافغانستان. ومن الله التوفیق.
عبدالرشید ناصری ازآسترالیا

>>>   به یک کلام شراکت ملیشه ها در رژیم فاشیستی یعنی: تبدیل یک کشور به ولسوالی ولایت چرکستان هند.
آتش خاوری

>>>   کدام فهم مشترک پیمان و قرارداد اصلی در بین امریکا و پاکستان امضا شده است و این جنگها، تصرف ولسوالیها و اشغال شهرها و نکاج جهاد داعشی زنان مظلوم و غارت شمال همه بفرمان امنیت ملی و سی آی ای و آی اس آی پاکستان داده میشود محبت مهره اصلی سی آی ای است

>>>   ملت حقیقی در برابر ملت مصنوعی : بسیج مردمی نماد ملت حقیقی افغانستان است که امروز نه تنها در برابر طالبان جنایتکار وطن فروش به عنوان ملت مصنوعی و ساختگی غربی ها و دیگر حامیان بل در برابر حامیان آنها و توطئه های امریکا و غربی ها نیز برخاسته اند و قیام کرده اند.قیام یک ملت حقیقی همیشه پیروز است و هیج ابر قدرتی یارای شکست او را ندارد و ما در توان چنین بسیج های مردمی را در عراق و حتی در دوران جهاد مردم افغانستان علیه شوروی دیدیم حال این جه تهمت نادرستی است که گفته میشود سبب شکست در برابر طالبان نیروهای مردمی است . این یک اتهام و یک توطئه علیه ملت است و هم راستا با خواست پاکستان و سناریوی کشورهای غربی به عنوان حامیان طالبان است. طالبان ملت مصنوعی و ساختگی امریکا و پاکستان و دیگر کشورهای حامی است که می خواهند این ملت مصنوعی را بر ملت حقیقی افغانستان تحمیل کنند.

>>>   صلح تحمیلی امریکایی - پاکستانی : بوی صلح به مشام میرسد اما صلحی که طبق استراتژی امریکا و چرکستان پیش میرود.پاکستان محل زایش و تقویت طالبان به عنوان جنگجویان نیابتی است.پاکستان میخواهد بر ملت افغانستان از طریق طالبان کنترل داشته باشد.امریکا هم به جز پاکستان متحد خوبی در این منطقه ندارد و از طرفی میخواهد به کمک پاکستان بر افغانستان کنترل داشته باشد پس چه گزینه ای بهتر از حمایت پشت پرده از ملت مصنوعی طالبان و فشار بر ملت حقیقی افغانستان برای پذیرفتن صلح مطابق با منافع درازمدت این کشورها.اما اشرف غنی در این میان گیج و درمانده شده که برنامه ها چرا طبق خواست او پیش نمیروند و یا شاید هم عمد خیانتکارانه ای در میان باشد اما آنچه مسلم است این است که اشرف غنی را امریکا به عنوان نماینده ملت و جمهوریت با تقلب به قدرت رساند تا او را به عنوان یک سپر بلا (خیزش دوباره نیروهای مردمی و اتحاد رهبران جهادی و سیاسیون مخالف دولت و موافق ملت در برابر سناریوی صلح تحمیلی) برای خود داشته باشد.دولت سه نفره اشرف غنی اکنون کارکردی جز سرکوب خیزش های مردمی علیه طالبان و جلوگیری از اتحاد رهبران جهادی مخالف و سیاسیون بیدار و هوشیار موافق ملت ندارد و بطور دست و پا بسته طبق سناریوی صلح تحمیلی امریکایی - پاکستانی پیش میرود.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است