طالبان در خطر مهلك قرار دارید و مانند مردم افغانستان در لبه پرتگاه قرار دارید. لطفا سياست كنيد ورنه خود و ملت را كه ادعاي آزادي آنان را داريد از پرتگاه فرو خواهيد برد | ||||
تاریخ انتشار: ۲۲:۰۱ ۱۴۰۰/۷/۶ | کد خبر: 168519 | منبع: | پرینت |
افغانستان از دير زماني است در ميان قدرت ها غوغا دارد و بيشتر از دوصد سال بعد از امپراطوري دراني ها، كه با شكست مرهته بزرگترين دلاوران هندي بدست احمد شاه بابا و كشتن ٧٠٠٠٠ هزار از اين جنك جويان مرهته، در مقابل ٢٠٠٠٠ شهيد سپاه دراني كه اكثرا سربازان شمال و جنوب كشور و در پيشاپيش آنان قوم مهمند مانند زمان بابرشاه - و واگذاري هند بدست شاه عالم ثاني و عروسي دختر شاه عالم ثاني با تيمور شاه پسر احمد شاه باباو برگشت احمد شاه دراني به قندهار (كه خود بك خلط سياسي احمدشاه بابا بشمار مي رود) راه براي نفوذ اروپايي ها بخصوص انگليس در منطقه بصورت لشكر كشي باز شد و جنوب هند جز چند مقاومت كوچك كاري نتوانست،
امپراطوري تزاري روس از شمال حركت كرد و امير نشينان شمال ما را (امير بخار، سمر قند، كاشغر، تركستان شرقي، خجند، پامير) تحت قيموميت خويش قرار داد (نمي دانم چرا پيش از يورش روس ها امپراطوري دراني به اين سرزمين ها كاري نكردند و تنها ٢٤ مرتبه به هند لشكر كشيدند، در حاليكه اين مناطق بسيار مهم تر براي امنيت امپراطوري بشمار مي رفت، يك اشتباه استراتيژيك امپراطوري دراني ها)
در زمان تيمورشاه به قول مير غلام محمد غبار هر ماه يك گوشه از سرزمين امپراطوري از بدنه اصلي جدا مي شد و تيمورشاه مم به ابرو نمي آورد و تنها گاه گاهي فرمان صادر مي كرد.
اين باعث شد كه افغانستان از شمال و شرق و جنوب و غرب كه انگليس ها پا گذاشته بودند در اوايل مورد تهديد و بعد مورد معامله قدرت ها بالوسيله حاكمان وطنفروش قرار گيرد و آرام و بي خيال عادت گوش بفرمان داشتن خارجي را عادت و ضرورت بپندارند در حاليكه در يك قلمروي كوچك حاكميت داخلي دارند ولي در مناسبات بين المللي اين انگليس بود كه دهليز مناسبات را مي ساخت.….
چهل سال پسين تكرار اين عادت ها بوده است:
١- حاكميت شوروي ها؛
٢- حاكميت پاكستاني ها و عرب ها (بصورت غير مستقيم عرب ها و غربي ها)
٣- حاكميت پاكستاني ها، قطري ها و امريكاي ها از طريق عربستان سعودي.
٤- حاكميت امريكايي ها با كمك ناتو و كشور هاي اروپايي و ارتجاع عرب و منطقه….
حالا:
به هيچگاهي باورم نمي شود كه امريكا بيرون رفته است، امريكا تنها سياست خويش را كه كارا نبود و پروژه اين سياست ختم شده بود، به پروژه جديد مبدل ساخته است…،
جايگاه افغانستان:
فضاي افغانستان در اختيار امريكا قرار دارد، پنتاگون مي گويد هـيچ طياره پايين تر از ٧٥٠٠ متر نمي تواند در فضاي افغانستان پرواز كند، حركات پرواز ها از جانب امريكا كنترول مي شود،
زنداني كردن فضايي افغانستان.
امريكا مي تواند در هرجايي از كشور حمله برد و اجازه از كسي ضرور نيست.
زنداني كردن مصونيت جغرافيايي افغانستان.
تمامي منابع مالي افغانستان به مقدار ٩،٥ میليارد دالر در امريكا مسدود شده است.
زنداني كردن منابع مالي افغانستان.
مسدود و مشروط شدن كمك هاي صندوق وجهي بين الملائكه افغانستان و كمك هاي مشروط جهان.
زنداني كردن كمك هاي بشري افغانستان.
بيرون نكشيدن تعداد از رهبران طالبان از لیست سياه كه تعداد آنها جز كابينه اند و نداشتن حق سفر و در حال پيگردي آنان.
تروريست خواندن تعداد از اعضاي كابينه.
زنداني كردن حيثيت طالبان افغانستان.
دامن زدن فقر و بيرون كردن متخصص ها از كشور و خالي كردن دولت از رهبران كادري.
زنداني كردن اداره افغانستان.
تبديل كردن افغانستان با برامدنش به جايگاه بيست سال قبل.
با خزانه خالي و متوقف كردن كمك هاي جهاني.
زنداني كردن پروژه هاي اقتصادي و بودجه انكشافي افغانستان.
تبديل كردن طالبان به يك دولت كه حتی بودجه عادي خود را نمي توانند آماده كنند.
بسته بودن اكثريت از ادارات دولتي و پايين آمدن كار دولت در سطح ده درصدي.
زنداني كردن بودجه عادي كار رسمي افغانستان.
دامن زدن فقر تا سرحد ٩٧ درصدي كه بعد از جنگ دوم جهاني سابقه ندارد.
زنداني كردن مصونيت غذايي.
عدم برسميت شناختن طالبان حتی از جانب نزديك ترين آنان پاكستان.
زنداني كردن روابط بين المللي افغانستان.
در خانه نشستن ٣٥٠٠٠٠ هزار افسر و سرباز با تمامي قوت هاي هوايي.
زنداني كردن اردوي مجهز افغانستان.
حالا با اين فكتورها جايگاه افغانستان براي همه معلوم است و بخصوص اينكه در مراكز تعليمات اردوي افغانستان مدارس از پاكستان انتقال مي كند و تعبير همسايه ها و جهان را خود مي توانيد پيشبيني كنيد.
هشدار به طالبان:
طالبان در خطر مهلك قرار دارید و مانند مردم افغانستان در لبه پرتگاه اند لطفا سياست كنيد ورنه خود و ملت را كه ادعاي آزادي آنان را داريد از پرتگاه فرو خواهيد برد
مطالب بالا را خوب مطالعه كنيد نه از ديد منفي - آسيب شناسي كنيد و بعد گام بعدي را برداريد.
نشود پاكستان براي نجات خودش، افغانستان را به قربانگاه ببرد.
عشق آباد
سید مسعود
>>> متوجه اوضاع نابسامان جاری هستیم، امریکا خلاف توافقنامه دوحه عمل کرده است ، قرار بود بزرگان ما از لیست سیاه حذف شوند اما هنوز به قول خود عمل نکرده ، اگر پول های بلوکه شده ازاد نشود اقتصاد افغانستان سقوط خواهد کرد ،
حبیب الله یوسف زی
>>> طالبان یک سلسله انعطاف ها از خود نشان دادند.اما این انعطاف ها شکل مؤقتی دارند که شاید بعضی از آنها به شکل دایمی تبدیل شوند و بعضی از آنها لغو و جایگزین شوند.
کابینه مؤقت:امکانات این که به کابینه دایمی تبدیل شود،وجود دارد.
قانون اساسی مؤقت ظاهر شاه:امکان این که لغو شود و قانون شریعت اسلامی جایگزین آن شود،وجود دارد.
مانع شدن رفتن دختران به مکتب از صنف شش به بعد موقتاً،تا زمانی که شرایط برای آن مساعد شود:امکانات این که برای دایم از رفتن مکتب از صنف ششم به بعد محروم شوند،وجود دارد.
زیرا طالبان به خلقت باور دارند و در خلقت خدا نقص نمی بینند و دختر ها تا سیزده سالگی به بلوغ میرسند و اولین قاعده ماهانه گی شان شروع میشود و باید ازدواج کنند.
این که جامعه بین المللی سن قانونی بلوغ را هژده سالگی میدانند و کوتکس را برای زنان کشف کردند،این کار خلاف طبیعت و خلقت است.
اگر خداوند سن بلوغ و ازدواج را هژده سالگی میدانست،خودش از سیزده سالگی به بعد،برای دختران مثل حیوانات یک دمبک خلق میکرد که مثل کوتکس کار میداد و بعد از سن هژده سالگی،این دمبک،خود بخود از بدن شان جدا میشد و آنها ازدواج میکردند.
>>> خطاب به نظر دهنده اول
ما حاضریم اقتصاد افغانستان سقوط کنند ولی جهان
شما مزدور هایی تروریست نیابتی پاکستان را به
رسمیت نشناسد
>>> تا وقتیکه حکومت مردم قبول و مدرن به اساس قانون اساسی { که طالبان محترم
نیت و ظرفیت آن را ندارد ) تشکیل نه شود و سرنوشت کشور به اساس رای مستقیم،
آزاد و سری شهروندان رقم نخورد به رسمیت شناختن حکومت طالبی و دسترسی به
پول ها با تعامل بانک ها محقق نخواهد شد .این قانون عام دنیای امروز است .
چون حق زور است
نه زور است حق
دسیسه مردود نارواست
باطل، باطل است مطلق
حاجی کوت وال
>>> یوسف زی تو هنوز دلخوش به امریکایی شماهم از غنی یاد گرفتید خریطه گدایی بدست گرفته کشور به کشور میگردید
>>> ارگان های امنیتی .ودغاعی .قوای مقننه وحارنوالی هاومحاکم باکادر های مجرب ومسلکی بایدوباید فعال شود. به ملت اعتماد شود. یکه تازی محکوم بهشکست است. فضارا باز کنید. غیرمسولهارا از شهر ها جمع کنید .
اصف . از شهر ارواح<کابل>
>>> مسعود صاحب طرفدار طالب شده است
>>> امارت اسلامی امنیت را تامین کرد اما آن شروفساد بجز فساد اختلاس دزدی غصب کاری نداشتند حکومت کرزی وغنی را همان شروفساد ناکام ساختند
الهر شکر که همو شـــــرو فـساد مردم آزار ناکام وفراری شدند
غ
>>> امپراتوری!!!! درانی! توهم اوغانی پایان ندارد.
>>> به رهبر ی محترم امارت اسلامی افغانستان×
برای اینکه مشکل کوچی ها طور دایم حل وفصل گردد یکی از السوالی ها که چراگاه زیاد داشته باشد وکوهستانی باشد مثلا السوالی پنشیر کوچیها جابجا گردند ومردم محل به سایر جاها که زمین های زراعتی داشته باشد وکوهستانی نباشد مسکن گزین گردند
با این کار وحدت ملی ازین هم بیشتر تقویه میشود
غ
>>> بلی آ مریکاه سری خوگ است نا طالبان دم خوگ است
هیچ فرق از هم ندارد به خاطر شیطنت بی رحمی
دل سنگ دلی گرگی دلی ماری دلی عفربی دارد هر دو
>>> خالد پاینده، وزیر سابق مالیه افغانستان، در مصاحبهای با شبکه تحلیلگران افغانستان، ابعاد تازهای از فساد در دولت افغانستان را آشکار ساخته است.
به گزارش اسپوتنیک، به نقل از ایندیپندنت، خالد پاینده که سالهای درازی را در دولت افغانستان و بانک جهانی کار کرده است، در سال آخر عمر حکومت اشرف غنی مسئولیت سنگین وزارت مالیه را بر عهده گرفت. او قبل از آن سمت معاون این وزارت را دارا بود. پاینده در سال 2018 در بحبوحه انتخابات ریاست جمهوری افغانستان از سمت معاونت وزارت مالیه کنارهگیری کرد، زیرا به گفته او میترسید که سوءاستفادهها در زمان انتخابات از پول بیتالمال، پای او را هم به فساد بکشاند.
پاینده میگوید: پس از استعفا به آمریکا برگشتم. اما در نوامبر 2020 غنی از من خواست تا برای ارزیابی وضعیت وزارت برگردم. چند روزی را در وزارت کار کردم و دوباره برگشتم. اما پس از چند وقت رئیس جمهور و نزدیکانش مانند محب و فضلی با اصرار زیاد مرا به کابل برگرداندند و وزارت مالیه را به من دادند. من میخواستم تغییرات گستردهای در وزارتخانه ایجاد کنم. هرچند از سوی دوستانم از جمله اکلیل حکیمی، وزیر سابق توصیه شد که این شغل را نپذیرم. اما من که دراین وزارت کار زیادی کرده بودم. وارد معرکه وزارت دارایی شدم.
به گفته پاینده، رئیس جمهوری اختیارات کافی برای ایجاد تغییرات به او داده بود. غنی به پاینده گفته بود که میخواهد یک وزارتخانه حرفهای داشته باشد نه یک وزارتخانه سیاسی.
سرپرست وزارت مالیه در نشست افشاسازی مقامات حاضر نشد
خشم مجلس نمایندگان از حاضر نشدن سرپرست وزارت مالیه برای پاسخگویی+ ویدئو
پاینده میگوید که وزارتخانه پیش از او به شدت به هم ریخته بود و او مجبور بود که آن را از نو بسازد. اما هرچه بیشتر وارد عرصه کار میشد، بیشتر در باتلاق فرو میرفت. پاینده میگوید در پست معاونت وزارت مالیه، این قدر در معرض فساد گسترده قرار نداشت. اما حالا که سمت وزارت را بر عهده داشت، تازه متوجه شد که عمق فساد و اختلاس تا چه حد گسترده است.
به گفته پاینده، تقریبا همه اعضای دولت اشرف غنی فاسد بودند. «غنی خود یک هفته هم استقلال کاری مرا تحمل نکرد و مداخلههایش در کارهای من شروع شد. این مسئله مرا بهشدت نگران کرده بود. هرچه شکست در میدان نظامیبیشتر میشد، او بیشتر در کار وزارت مالیه مداخله میکرد. اصلا منطقه مانور او این وزارت بود. به همین دلیل من از وزارتخانه رفتم . مردم فکر می کنند که من نخستین کسی بودم که از جمهوریت فرار کردم. اما واقعیت این است که من هیچ پیشفرضی در مورد سقوط جمهوریت نداشتم. بیشتر من به دلیل اعمال رئیس جمهور بیرون زدم. »
وزیر سابق میگوید که دخالت در امور وزارت بیش از حد بود. «رئیس اداره امور، فضل محمود فضلی، تلاش داشت تا نفوذ بیشتری در وزارتخانه داشته باشد. اما من تا حد ممکن مانع شدم. بخشی از اختیارات وزارت مالیه به ریاست جمهوری داده شده بود. من بخشی از این اختیارات را برگشت دادم، اما بخش دیگر همچنان در حیطه قدرت رئیس جمهوری ماند و تا زمان فروپاشی همچنان در کنترل او بود. »
به گفته پاینده، عمق فساد تا حدی بود که حتی یکی از معاونهای او هم در فساد شریک بود. «تاجری به من مراجعه کرد و گفت که یکی از معاونان از من در حدود یک دالر دلار درخواست رشوه کرده است. من برنامهریزی کردم کهاین معاون خود را حین گرفتن رشوه دستگیر کنم، ولی گویا او خبر شد و به آمریکا رفت. من او را اخراج کردم و آن زمان دانستم که شبکه فساد چقدر گسترده است. فشار اداره امور و حتی معاونت اول رئیس جمهوری برای باقی ماندناین فرد روی من افزایش یافت. اما در نهایت من کار خود را کردم و او را کنار گذاشتم. ولی یک هفته بعد ریاست جمهوری تصمیم گرفت او را به عنوان مدیرعامل شرکت هواپیمایی آریانا تعیین کند. ازاین جا بود که باور من به رئیس جمهوری از بین رفت.
او میافزاید که بیشترین فساد در گمرکات افغانستان بود. «والی ننگرهار (ضیاءالحق امرخیل) ماهانه 40 هزار دالر از گمرک تورخم برای خود میگرفت و کارمندان مجبور بودند برای جمع آوری این پول رشوه بیشتر بگیرند.» آن معاون گمرک به پاینده گفته بود که حتی به خبرنگاران روزنامههای معتبر افغانستان نیز پول میدهند تا فساد را برملا نکنند.
به گفته پاینده تقریبا همه فرمانداران، ولسوال ها، پلیس و شوراهای ولایتی فاسد بودند.
«به محضاین که رئیس پلیس جدید تعیین شد، اولین کارش برکناری فرماندهان پلیس گمرک و گماشتن افراد مورد نظر خودش بود زیرا پلیس عایدی زیادی از گمرکات داشت. من گزارش آن را به رئیس جمهوری دادم و اواین رئیس (احمدزی) را برکنار کرد. اما چند روز بعد او به سمت رئیس ستاد ارتش افغانستان منصوب شد.»
به گفته وزیر سابق، شدت گرفتن جنگ برای بعضی ها جشن بود، زیرا در چنین شرایطی میتوان بیشتر دزدی کرد. "برای اسماعیل خان [والی هرات] فقط 100 هزار دالر فرستادند و من شوکه شدم، زیرا میلیونها دالر دیگر که باید به اسماعیل خان فرستاده میشد گم شد و معلوم نشد کی برد و خورد.»
خالد پاینده میگوید افغانستان هرگز ارتش 300 هزار نفری نداشت، حتی ارتش 120 هزار نفری هم نداشت. در خوشبینانه ترین حالت 40 تا 50 هزار سرباز حضور داشتند، بقیه یا ترک خدمت کرده بودند یا کشته شده بودند. اما فرماندهان همچنان سهم و حقوق و دیگر امتیازات آنان را میگرفتند.
به باور خالد پاینده، هیچ انگیزهای برای جنگ در میان نیروهای ارتش وجود نداشت، زیرا فرماندهان بیشتر درگیر جمع کردن پول بودند در حالی که سربازان گرسنه و بی پول در سنگرها مانده بودند. حتی به گفته پاینده، تعدادی از فرماندهان ارتش افغانستان بیشتر در قلیانخانههای دبی بودند تا در دفتر کارشان.
پاینده میگوید اشرف غنی کم کم دچار نوعی جنون سوءظن شده بود. او به هر گزارشی شک داشت. شورای امنیت ملی افغانستان و اداره امور، گزارش ها را طوری تنظیم میکردند که رئیس جمهوری فکر کند همه چیز به روال عادی پیش می رود.
«هر روز حدود 350 سرباز کشته میشد یعنی ماهانه نزدیک به ده هزار سرباز. دولت به فکر استفاده از نیروهای محلی و ضد طالبان افتاد اما فساد باعث شد تا پولهای هنگفت به ولایات فرستاده شود و میان والی ها و نیروهای محلی کاذب تقسیم شود، اما برای اسماعیل خان فقط 6 میلیون افغانی داده شود تا علیه خیل عظیمیاز طالبان بجنگند.»
>>> جناب یوسفزی:
امریکا اگر قرار بود به عهد و وعده عمل کند نوبت به طالبان نمیرسید که به افغانستان مسلط شود
>>> هرج و مرج در افغانستان نه تنها تهدید بلکه وسوسه ایست برای کشورهای منطقه که در خاک افغانستان نمایندگان خود را دارند و سعی می کنند از این وضعیت سود ببرند. این احتمال وجود دارد که شماری از کشورهای آسیای میانه و مرکزی سعی کنند گزینه ها را تا الحاق واقعی بخشی از خاک افغانستان اجرا کنند. این سناریو در صورت تضعیف قابل توجه طالبان و تجزیه نهایی کشور به مناطق جداگانه متخاصم میتواند واقع بینانه شود. برای نمونه- اقدامات ترکیه که به بهانه ضرورت از بین بردن تهدیدات تروریستی بخشی از شمال سوریه را اشغال کرد. به شیوه ای مشابه «برای محافظت از هم قبیلهها» برای نمونه ازبکستان میتواند عمل کند. نه تنها نخبگان محلی بتوانند تلاشهایی را برای مداخله کشورهای آسیای میانه و مرکزی در روندهای افغانستان آغاز کنند بلکه بازیگران خارجی نیز ممکن است به افغانستان علاقه نشان بدهند. در مورد اخیر برای مقامات محلی نقش میانجیها را در اجرای پروژه های بازیگران اصلی ژئوپلیتیک قایل شوند. اشاره می کنم که مشارکت فعال کشورهای آسیای مرکزی در بحران افغانستان و تلاش برای بدست گرفتن کنترل قلمرو افغانستان ممکن است باعث واکنش منفی بازیگران اصلی ژئوپلیتیک شود. فرار گسترده نظامیان از افغانستان می تواند همچنین منجر به تقویت پتانسیل نظامی شماری از کشورهای منطقه شود. برای نمونه نظامیان افغانی بیش از 40 هواپیما را به ازبکستان برده و در آنجا باقی گذاشتند. این هواپیماها میتوانند بخشی از نیروی هوایی آن کشور شوند. همچنین در خاک کشورهای منطقه، در درجه نخست ازبکستان و تاجیکستان، می توانند صدها نظامی ارتش افغانستان از جمله افسران عالی رتبه بمانند. برخی از این افسران دارای تجربه رزمی هستند و احتمالا دارای مهارت مدیریت تکنسینهای مدرن تولیدات صنایع روسی و آمریکایی اند. تقویت پتانسیل کشورهای منطقه می تواند در عمل انگیزه ای برای استفاده از نیرو باشد، مثلا، برای حل مسائل بحث انگیز قدیمی زور و نیرو بکار برده شود. تغییر حکومت در افغانستان چشم اندازهای عملی ساختن تعدادی از پروژه های منطقهای را زیر سؤال می برد. به این پروژه ها بویژه طرح «کاسا- 1000» (ایجاد زیر ساخت برای صادرات برق از تاجیکستان و قیرقیزستان به افغانستان و پاکستان) و پروژه «تاپی» (ایجاد خط لوله انتقال گاز از ترکمنستان به هند از طریق افغانستان و پاکستان) مربوط هستند. در دهه های اخیر، آمریکا آغازگر پروژه هایی بوده است که روابط اقتصادی کشورهای آسیای مرکزی و میانه را با افغانستان تقویت می کند. در واشنگتن ضمن عملی ساختن این پروژه ها، قرار بود روابط اقتصادی کشورهای منطقه با روسیه به حداقل برسد. اکنون که آمریکا سرانجام کنترل خود بر خاک افغانستان را از دست داده است، چشم اندازهای مشکوک پروژه ها واهی و خیالی شدند. چشم اندازهای توسعه کریدورهای حمل و نقل مرزی که از افغانستان عبور میکنند زیر سؤال قرار دارند. یاد آوری می کنم که در آینده حکومت جدید افغانستان می تواند، ضمن تثبیت اوضاع ایمنی چنین پروژه هایی را تضمین کند. موفقیت های طالبان که در جنگ آمریکا پیروز شد، منجر به رشد محبوبیت جنبش در کشورهای همسایه شود و اقدامات طالبان هم بعنوان یک مدل پیروزی و هم بعنوان قهرمانانی که از استقلال و ایمان واقعی کشور دفاع کردند، تلقی شود. ایدههای عدالت اجتماعی اعلام شده توسط طالبان میتوانند شمار قابل توجهی از هواداران خود را، بویژه در شرایط دشوار اقتصادی و اجتماعی موجود در منطقه و انحطاط کادرهای اداری و مدیریت محلی، پیدا کند. همچنین بحران افغانستان می تواند تا حدی احتمال ظهور احزاب سیاسی اسلامی و سازمانهای افراطی را در قیرقیزستان، قزاقستان، ازبکستان افزایش دهد. فعالیت چنین ساختارهایی می تواند هم در منطقه و هم در روسیه - از طریق مهاجرانی که برای کار به این منطقه می روند، ظاهر شوند. در حال حاضر نخبگان آسیای مرکزی شروع به درک رویدادهای افغانستان می کنند. ولی رخوت و سستی تفکر و شماری شرایط دیگر منجر به این می شوند که بخش بزرگی از شخصیتهای سیاسی منطقه اوضاع را در چارچوب 10-15 سال پیش درک کنند. تنها بخش کوچکی از کارشناسان و سیاستمداران در حال درک این مسئله هستند که وضعیت از نظر کیفی تغییر کرده است- چین تقویت شده است، آمریکا برخی از مواضع را از دست داده است، چین و روسیه تکه پاره های باقی مانده از نفوذ آمریکا را دارند تحت فشار قرار می دهند. اکنون این امر در وهله نخست به افغانستان مربوط است، اما در آینده می تواند به هریک از کشورهای آسیای مرکزی و میانه و بویژه آن کشورهایی که نفوذ آمریکا ( و نمایندگی سازمانهای آن) در آنها بیشتر است مربوط شود
>>> اگر پول ها آزاد شود حیف و میل میشود چون طالب نه فهم کاری دارد و نه فهم دولت داری.
تمام مولوی های طالب مصروف مطالعه کتاب های مدرسه هستند
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است