پیروزی اردوغان، استحکام پایه های اقتدار گرایی
اردوغان از جنس رهبرانی است که بواسطه پرنسیب های دموکراتیک و ارزش های دنیای لیبرال و سبک مدرن مبارزه برای احراز قدرت سیاسی، به قدرت رسیده است 
تاریخ انتشار:   ۱۱:۲۱    ۱۴۰۲/۳/۸ کد خبر: 173188 منبع: پرینت

بدون شک که اردوغان از جنس رهبرانی است که بواسطه پرنسیب های دموکراتیک و ارزش های دنیای لیبرال و سبک مدرن مبارزه برای احراز قدرت سیاسی، به قدرت رسیده است. وی پخته شده در دیگ دموکراسی کشوری است که قدرت نظامیان در آن خیلی ها برجسته بوده است. اما اردوغان قوام و استحکام قدرت سیاسی خود را مدیون اقتدار گرایی معاصر است که در شعاع دموکراسی غربی، هر روز پخته می شود و به یک رسم مبدل می شود. اقتدار گرایی که آن را مشحون از تغییر سیاست های لیبرال و مردم محور به سمت فرد گرایی و قوام پایه های اقتدار گرایی مدرن میتوان تفسیر کرد. اردوغان توانست در کودتای 2016 پیروز شود و ضد کودتا را موفقانه سازماندهی کند. وی با سرکوب شدید کودچیان، نشان داد که نظام و طرز فکر اقتدار گرای وی، حتی قوی تر از کودتای نظامیان عمل می کند.

حال با پیروزی دوباره در انتخابات ریاست جمهوری که احتمال شکست وی نیز متصور بود، معلوم است که می خواهد با شدت بیشتر عمل کند و اعمال قدرت نماید. سوال اصلی این است که چرا جوامع دموکراتیک، به سمت اقتدار گرایی رو کرده اند؟ حتی در بعضی جوامع، مردم خود به استقبال اقتدارگرایی و دولت های اقتدارگرا رفته‌اند. ترکیه یکی از این جوامع است که علی رغم کودتا ها و حضور برجسته نظامیان در قدرت و سیاست در گذشته، دموکراسی را همواره ترجیع داده است. اما این ارجحیت دموکراسی حالا رخ به سوی اقتدار گرایی از جنس نوین کرده است. اقتدار گرایی با خصوصیات تمرکز قدرت در دستان یک فرد، با حلقه خاص خودش که سکان قدرت سیاسی و اقتصادی را در قبضه دارند و زمام امور ترکیه تنها حق خود می دانند.

اردغان را همانند ولادیمیر پوتین رییس جمهور روسیه و شی جینگ پنیگ رییس جمهوری چین، می توان در زمره رهبران اقتدار گرا و قاطع دانست که این قاطعیت در سایه اقتدار گرایی نوین، موجب شده تا دنیا با آن کنار بیاید و آن را منحیث یک واقعیت قبول کند. همچنان این اقتدار گرایی که با دکتورین تازه حکومت داری و حفظ قدرت عمل می کند، مدلی ترکیبی از سیاست های دموکراتیک با روش اقتدار گرایانه و فرد محور است. با این حساب، علی رغم اینکه اردوغان و رهبران همسان وی، با چالش های جدی از جانب مخالفانشان مواجه اند، هم در سطح داخلی و هم در سطح بین المللی، همواره مورد توجه بوده اند. هر حرکت شان زیر زره بین مطبوعات و منتقدان قرار داشته و حتی در بسیاری مواقع، عملکرد ویژه آن ها که وجه مشخص آن انحصار قدرت و سرکوب هرنوع مخالفت است، سرخط رسانه ها بوده است.

اردوغان که برای سالیان متمادی سکان قدرت سیاسی را در ترکیه در دست داشته، هیچ نوع مخالفتی را بر نمی تابد. حتی برخلاف سیاست های عام در واشنگتن و بروکسل، در خصوص مسایل بزرگ جهانی عمل میکند. ترکیه با آنکه دومین قدرت نظامی در چوکات ناتو است، خط سیاسی و نظامی مستقلی را به عنوان یک هژمون منطقه ای، تعقیب کرده است. این استقلال عمل باعث شده تا ترکیه تحت مدیریت اردوغان، به عنوان یک قدرت نیمه اروپایی و نیمه آسیایی با قدرت های اروپایی سرو کله بزند و با متفقین آسیایی، برای کسب منافع و منابع اقتصادی، سیاسی و امنیتی، چانه زنی کند.

اما در سطح داخلی، با آنکه ترکیه خواستار عضویت در اتحادیه اروپا است و در تشکل نظامی ناتو نقش برجسته دارد، با تعدیل ساختار سیاسی، تغییر در قانون اساسی، از یک کشور دموکراتیک که باید یکی از شروط یک عضو ناتو و اتحادیه اروپا باشد، به سمت یک کشور با مشخصه اقتدار گرایی محض در حرکت است. این کشور در بسیاری موارد تحت مدیریت اردوغان اقتدار گرایی نوین را با ملی گرایی ترکی، دیدگاه های اسلامی مرکب ساخته و مدل جدیدی از تفکر سیاسی در خصوص یک نظام سیاسی را بوجود آورده است. با این کار اردوغان و رهبران همسان وی، نه تنها به حفظ و قوام قدرت سیاسی خود فکر کمک کرده اند، بل باعث خواهد شد تا کشور های همانند ترکیه که موقعیت استراتیژیکی در برهه های مختلف تاریخی داشته، از یک بازی گر کوچک در سطح منطقه به یک بازی گر برجسته و تصمیم گیر در پویایی ها و دینامیک قدرت و امنیت، مبدل شود.

نقش فعال ترکیه در سطح منطقه، بحران های نظیر سوریه، عراق و حتی ایفای نقش قاطع در بحران لیبیا و سودان، باعث می شود که یک کشوری با ساخت سیاسی بی مانند در سطح منطقه به هژمون مبدل شود و حضور آن برجسته گردد که این قاطعیت را می توان محصول اقتدار گرایی اردوغان و ترکیه تحت مدیریت وی دانست. در حالیکه تمام این اقدامات باعث شده تا اردوغان که ترکیه را برای سالیان دراز اداره می کند و احدی از مخالفت و مقاومت را تحمل نمی کند، علیرغم آن که نظام سیاسی آن دموکراتیک است و روند های دموکراتیک باید در آن غابلیت بیشتر داشته باشد، با مشخصه منحصر به فرد به اعمال سیاست بپردازد و نوع جدیدی از اقتدار گرایی مدرن را به معرفی بگیرد.

این کشور با اعمال سیاست های مستقلانه در خصوص مسایل بزرگ منطقه و جهان که منافع آن ایجاب میکند، راه جدا از ناتو و واشنگتن را در پیش گیرد و در بسیاری مواقع از این درک از جانب واشنگتن و بروکسل تنبیه شود. خرید راکت های اس 400 از جانب روسیه، قرارداد تحویل دهی هواپیمای های اف 16 و مدل های جدیدی از آن را از جانب واشنگتن به دنبال داشت.
به هرصورت این کشور ملاحظات واشنگتن و بروکسل را در بسیاری موارد مدنظر نمی گیرد و بر مبنای برداشت ها و سنجش های خودش تصمیم می گیرد.

تمایل این کشور به سوی روسیه، چین و تمرکز اصلی آن بر کشور های ترک نژآد آسیای مرکزی و قفقاز، نقش فعال آن را در روند های منطقه ای و سهم بیشتر در سیاست های بزرگ نشان می دهد. این کار به ترکیه جرات بیشتر داده تا مستقلانه از تصمیم های واشنگتن تصمیم بگیرد و مستقلانه عمل کند. تمایل به سمت روسیه، تلاش برای تامین ارتباط با چین و در بعضی موارد، همسویی با سیاست های شانگهای بعنوان رقیب ناتو، تناقض در تبعیت اردوغان به عنوان یک رهبر اقتدار گرا است. رهبر اقتدار گرایی که هم در میز ناتو می نشیند و در جهت منافع خودش رای می دهد و هم با سهم داران شانگهای، وارد معامله های بزرگ سیاسی می شود.

خلاصه تمام این ابتکارات را رهبری اقتدار گرای اردوغان به ترکیه تحفه داده است. اقتدار گرایی که کنون در نصف جهان( شرق) مد است و وجه بارز آن حساب می شود، ولی در این طرف میز که ناتو در آن قرار دارد، انحراف از اصول دموکراسی پنداشته می شود. این استقلال عمل ترکیه در تعقیب سیاست های اقتدار گرایانه، نشان می دهد که دنیای به رهبری امریکا که هژمونی لیبرال را سیاست های بزرگ جهانی معرفی می کند، با چنین نمونه های مصداقی مواجه است که به یمن کمک های هنگفت تسلیحاتی در دوران جنگ سرد، یار و یاور ناتو و واشنگتن بوده است.

بااین حال، پرسشی ممکن است مطرح شود که در دهه‌های آغازین قرن بیست و یکم دقیقاً چه می‌گذرد که کشورهایی که در اواخر قرن بیستم به دموکراسی گرویده بودند هرچه بیشتر به سوی اقتدارگرایی تغییر جهت داده‌اند. در پی سقوط اتحاد شوروی، حتی آن کشور به سوی انتخابات آزاد و باز رفت. اما ولادیمیر پوتین رفته‌رفته و سپس به‌ناگهان قدرت را از مردم گرفت و کشور را بیشتر شبیه به اتحاد شوروی پیش از فدراسیون روسیه گردانید. باید درنظر داشته باشیم که اقتدارگرایانِ امروز از گونۀ جدیدی هستند و از خطاهای رهبران فاشیست گذشته آموخته‌اند. آن‌ها برای حفظ قدرت و فرونشاندن انتقاد خارجی، با برگزاری انتخابات پوستۀ دموکراسی را نگه می‌دارند، سپس با تقلب یا حتی جلوگیری از شرکت رقبای قدرتمند سیاسی در انتخابات خرابکاری می‌کنند.

به هر حال، دور دوم انتخابات ریاست‌جمهوری کشورش، سه عامل تعیین‌کننده وجود داشت که توانست بر نتایج انتخابات تأثیرگذار باشند.
معادله اول، تأثیر ترجیحات کاندید ایتلاف «آتا» یعنی «سنان اوغان» و حمایت‌های «اومیت اوزداغ»، رییس حزب «ظفر»، بر رای‌دهندگان طرفدار آن‌ها است.
معادله و عامل دوم، نوع پاسخ مردم ترکیه به فضای منفی و کمپینی است که «کمال قلیچداراوغلو»، کاندید ایتلاف مخالفان با «لفاظی‌های راست‌گرایانه و افراطی» خود ایجاد کرده است.
عامل سومی که می‌تواند معادلات این دور از انتخابات را تعیین کرده و یا تغییر دهد، موفقیت ایتلاف اردوغان و طرفداران قلیچداراوغلو در میزان بسیج آرای واجدین شرایط ترکیه از جمله قشر جوان و رای‌اولی‌هااست. در اینکه اردوغان با ۴درصد بیشتر، دور اول انتخابات را از قلیچداراوغلو با برتری ۴۹.۵ درصدی برده و راهی دور دوم شده، شکی نیست، اما برتری دیگر او این است که «ایتلاف مردم» اکثریت پارلمان را به دست آورد.

به هر حال، اردوغان پیروز میدان شد و نظم اقتدار گرای وی که از دموکراسی و انتخابات بهره می گیرد، حالا حاکم میدان است. ترکیه در سال های پیش رو، باید آزمون های سختی از قبیل مهار بحران اقتصادی، جلوگیری از سقوط بیش از حد ارز در برابر اسعار خارجی، تلاش برای ارتقای جایگاه منطقه ای اش، حفظ جایگاه در ناتو، تلاش برای عضویت در اتحاد اروپا و انتخاب میان شرق و غرب را موفقانه پشت سر گذراند. بدون شک که اردوغان برنامه های در سر دارد. می خواهد از این فرصت برای ارتقای جایگاه ترکیه در معادلات منطقه ای و بین المللی، بهره ببرد. با همه طرف ها شراکت راهبرد ایجاد کند و همانند موقعیت برازنده در دوران جنگ سرد، منافع سیاسی، اقتصادی، امنیتی و هیدروپولیتیکی خود را تحصیل نماید. به همین سان هم بروکسل و واشنگتن و هم پکن و مسکو مترصد فرصت اند تا از متحدی همچون ترکیه یار گیری کنند. تا توازن قطب های شرق و غرب به هم نخورد. با این حال، اقتدار گرایی که اردوغان در ترکیه ابتدا کرده، تحریف نظم لیبرالی است که امریکا آن را خطوط کلی یک دنیای تحت رهبری این نظم تعریف می کند. در حالیکه ترکیه تحت کنترول اردوغان،کماکان به سیاست های اقتدار گرایانه ادامه می دهد، نظم لیبرال تحت امریکا، در بسیاری از طرفدارانش را از دست داده و جایگزینی همانند مدل شرقی یافته است.

عبدالناصر نورزاد- پژوهشگر امنیت و ژیوپولیتیک


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
اردوغان
ترکیه
نظرات بینندگان:

>>>   چه خوشبخت ملتی که در کمتر از ۲۴ ساعت هم انتخابات کردند و هم نتیجه آن مشخص شد و همه به آن تمکین کردند.
به چنین ملتی باید سلام کرد و به انتخاب شان احترام قایل شد.
وقتی ملتی به بلوغ فکری برسد نتیجه اش همین است.

>>>   جناب نورزاد بسیار دقیق و با جزییات نوشتید. پاینده باشید.
من یکی دو مطلب را با اجازه در خصوص ترکیه اضافه میکنیم.

ترکیه به رهبری اردوغان یک ویژگی داد که هم دافعه است هم جاذبه. آن ویژگی تمرکز بر راهبرد ترک گرایی و عثمانی‌گری است. میتوان گفت تنها برنامه‌ای که ترک ها طی حدود ۲۰سال رهبری اردوغان داشتند همین گسترش پانترکیسم بود و در هیچ زمینه دیگری ثبات فکری و سیاسی نداشتند و بیگمان میدانید که همیشه با چرخشهای بسیار زیاد سیاسی در همه امورات درگیر بوده‌اند. مانند ارتباط با روسیه و مخالفت با امریکا، ارتباط یا مخالفت با عربستان بخاطر خاشقچی. ارتباط یا مخالفت با رژیم صهیونیستی. ترکها در این موراد شدیدا دچار چرخشهای ناگهانی بودند ونمیتوان برای تفکر سیاسی آنها ثبات در نظر گرفت.

تنها تفکری که ثبات سیاسی در سطح ترکیه داشته است همان پانترکیسم است. این مساله دافعه دارد. از سوی کشورهای اروپایی نوعثمانیگری تحمل نمیشود. از سوی ایران و سایر همسایگان از جمله اعراب نیز تحمل نمیشود. از جانب روسیه نیز تحمل نمیشود (بخاطر کشورهای اسیای میانه). از سوی چین نیز تحمل نمیشود (باز هم بخاطر ههمسایگانش در اسیای میانه) و از سوی امریکانیز تحمل نمیشود.
بنابراین ترکیه برای آنکه تنها برنامه راهبری درازمدت خود را عملی کند باید با کشورهای زیادی سرشاخ شود و این باعث میشود این برنامه نوعثمانیگری هرگز به جایگاه درستی نرسد و تنها کاربرد آن در سطح تفکرات عوام فریبانه مردم ترکیه محدود بماند.

بنابراین پرسش این است اگر پانترکیسم و نوعثمانیگری نتواند از یک ایده‌ال ذهنی به جهان واقعیت راهی پیدا کند پس راهبرد درازمدت ترکیه چیست؟
پاسخ این است که هیچ چیز! این ویژگی جاذبه کشور ترکیه برای همه همسایگان میشود که فاقد یک برنامه راهبردی درازمدت واقع گرایانه است. مثلا ایران از چهل سال پیش بدین سو راهبرد مستمر جنگ با استعمار امریکا را سرلوحه امورات خود داشته است و پس از چهل سال به اینجا رسیده است که میتواند بگوید امریکا را تقریبا به طور کامل از غرب آسیا بیرون رانده است. مثلا چین از دهه ۹۰ میلادی اصلاحات اقتصادی (سیاست درهای باز سرمایه‌داری در کنار کمونیسم) را در پیش گرفته است و امروز میبینم پس از سی سال یک ابر قدرت اقتصادی است. یا روسیه در دوران پوتین سیاست بازگشت قدرت شوروی را پیشه کرد و بدان رسید. این امورات واقع گرایانه بودند.
ولی ترکیه چنین برنامه درازمدتی ندارد. یک برنامه نوعثمانیگری دارد که امکان وقوع در عالم واقع را ندارد. این مساله یک پیامد مهم دارد. سیاست خارجی ترکیه یک بازی با مجموع صفر است و باعث سقوط اقتصادی و چه بسا جغرافیایی ترکیه میشود.

این نکته ادعایی بسیار بزرگ ولی بسیار مهم است. مثال میزنم.
در آغاز آشوبهای سوریه اردوغان مدعی بود که میخواهد در فلان مسجد سوریه نماز بخواند. کمی قبلتر از آن بشار اسد را برادر خود میخواند. پس از گسترش داعش حمایت لجستکی از داعش داشت و هم پیمان امریکا در سوریه بود. پس از حدود هشت سال ترکیه از سوریه میرود. یک دیوار حايل مرزی را ایجاد کرده ولی در گفتگوهایی بناست آنجا راترک کرده و امنیت مرزها را به سوریه واگذار کند. ولی هزینه چهار میلیون سوری اواره را برای هشت سال پرداخت کرده است و برای ترکها مشکلات اجتماعی اقتصادی بهمراه داشته است.

اکنون امریکا در سوریه پشت کردهای همسو با خود است که دشمن اردوغان بحساب میایند. ترکیه امید داشت امریکا با کاهش حضور در سوریه جای خود را به ترکیه بدهد تا ترکیه به میدانهای نفتی سوریه تسلط یابد و از بزرگترین مشکل خود یعنی نبود انرژی اولیه رهایی یابد ولی نه امریکا چنین کرد نه ایران اجازه میدهد نه روسیه. پس ورود و خروج ترکیه به سوریه بجز هزینه‌تراشی چه داشت؟ مطلقا هیچ.

ترکیه در ایران به گسترش شکافهای قومی پرداخت. بخشی از خطوط ترانزیتی جاده ابریشم را تکمیل نمیکرد تا مسیر تورانی زنگه‌زور را ایجاد کند و ایران را از مسیر کریدورها دور بزند و سپس ایران که وابسته به ترکیه میشد زمینی مساعد برای امتیاز گیری ترکها از ایران میشد و گردن ایران زیر تیغ ترکها میرفت. در این راه بسیار آذربایجان را شیر کرد تا با ایران تنشهای مرزی درست کند و به زور بخواهد بخشی از ارمنستان را تصرف کند.

ایران برای موقعیت ترکیه احترام قايل بود تا بتواند به مدیترانه برسد. ولی ایران در سوریه به مدیترانه رسید و راه ابریشم از هند و تاجیکستان و ترکمنستان به درون ایران امده و سپس چهار خط به روسیه میرود و خطی نیز به عراق و عربستان و خطی به عراق و سوریه و سپس شمال افریقا. پس ترکیه در این مسیرها دور زده شد. از شمال ایران چهار خط به روسیه است. یکی از ترکمنستان و ضلع شرقی دریای کاسپین. یکی از خود دریای کاسپین توسط ناوگان دریایی. یکی از غرب دریای کاسپین به اذربایجان که اخیرا قراردادبخش رشت استارا نیز با روسیه امضا شد. یکی نیز از سیونیک ارمنستان به گرجستان روسیه. پس راه ایران به اروپا از دو طریق هموار شد. گرجستان و رسیه اروپا و راه دوم نیز عراق و سوریه و مدیترانه. پس ترکیه دور زده شد.
از این روز نتیجه بازی پرهیاهو و پرتنش ترکها برای ایجاد دالان زنگه‌زور و دالان تورانی چه بود؟ کنار گذاشته شدن. خسارتی که ترکها در این بازی متحمل میشوند بسیار گزاف است و اکنون مجبورند مطابق قواعد ایران بازی کنند.

سومین مساله که شما اشاره کردید حضور در لیبی بود. این حضور بسیار پرهیاهو بود و به نیست تسلط بر منابع نفتی و گازی شمال افریقا بود. ولی باز هم سودی برای ترکها نداشت و به تامین انرژی منجر نشد. بنابراین پرسش این است برای کشوری که مواد اولیه و انرژی ندارد حضور در لیبی در کنار هزینه و یاداوری عثمانیگری تاریخی برای مردم منطقه چه سودی دارد؟ مطلقا هیچ. تنها هزینه و تبلیغات داخلی.

چهارمین مساله بحث دریای اژه است که ترکها در ان منابع گازی یافته اند ولی با یونان درگیر هستند. طبیعتا غرب با تسلیح جنگنده بسیار به یونان پشت یونان ایشتاده و اجازه تسلط ترکیه به میدانهای گازی و نفتی را به ترکیه نمیدهد. از این رو دسترسی به منابع گازی در دریای خود نیز نیازمند سرشاخ شدن با کل بلوک غرب است. پس هر قراردادی که بین افریقا و ترکیه بسته شود که متضمن انتقال انرژی یا بهره‌برداری انرژی از این منطقه باشد بطور طبیعی یک ایده‌ال گرایی صرف است و یونان مانع از آن میشود.
علت اصلی همه این مسائل این است که ترکیه کشوری نیست که منابع نفتی و کازی داشته باشد و هرچه تلاش کرده است بر منابع نفتی و گازی عراق و سوریه و شمال افریقا و دریای اژه مسلط شود توسط رقبا به بن بست رسانده شده است. امروز ترکیه در هر زمین جنگ منطقه که وارد شده بسیار پرتبلیغات و پر طمطراق وارد شده ولی با سکوت کامل خارج شده بدون هیچ امتیازی.
این مساله باعث شده که برایند کنش سیاست خارجه ترکیه در منطقه صفر باشد. بازیگران منطقه بسیار باهوش هستند و اجازه نمیدهند سیاست نوعثمانیگری ترکیه راه بجایی ببرد.

پس ایا این ماجراجوییهای ترکیه هزینه ندارد و پیامد ان برای اقتصاد ترکیه چیست؟ ترکیه در سه سال اخیر حدود ۷۵۰ میلیارد دلار ارز بدون پشتوانه چاپ کرده است که در مقایسه با کل پول چاپ شده بی پشتوانه ایران طی چهل سال پس از انقلاب است!! این عدد را بار دیگر ببینید. این مساله باعث ارزش سقوط لیر شده و حذف آن از اقتصاد یا جذب آن از اقتصاد نیازمند سرمایه گذاری بیرونی در مقیاس کلان است در حالی که در وضعیت امنیتی جهانی کنونی سرمایه گذاریهای کلان در زمینه راههای ترانزیتی و جاده ابریشم تقریبا اسکلت خود را یافته است و ترکیه جز بازی نیست.
خود اردوغان میداند چه بلایی بر سر اقتصاد ترکیه اورده است و گذشت از پرونده خاشخچی و افزایش روابط با اسراییل برای این بود که سرمایه گذار به کشور بیاید.
اقتصاد ترکیه بناست یک دوره سنگین بحران را طی کند و دست کم دو دهه باعث تضعیف روزافزون ترکها میشود. پس باز عاملی مطلوب برای رقبای منطقه‌ای ترکیه است.
با این تفاسیر وجود اردوغان در قدرت باعث تضعیف شدید ترکیه میشود و اگرجه ایران دل خوشی از ترکها و بویزه اردوغان ندارد ولی چون کله شق است و سیاستمدار آگاهی نیست برای ایران بهترین گزینه است چون با تفکر نوعثمانیگری باعث میشود ترکیه تنها در حد سر و صدا و هیاهوی کلامی مزاحم باشد ولی در عمل جایگاهی ندارد.

اگر گفته شود پس چرا توده مردمی در ترکیه اینگونه بار دیگر به رجب رای دادند؟ علت روشن است. تاثیر بیرونی امریکا بر انتخابات و دوباره روحیه پانترکی. رجب سه سال است که پا پی امریکا شده و از بحث همان خرید s400 و عدم شراکت ترکها در پروژه f35 و عدم تحویل
f16 جایگزین و عدم بازپرداخت پول ترکیه باعث تشنج میان ترکها و امریکا شد. اظهارات رجب درباره این امورات که یا پول ما را بدهید یا f16 و رویگردانی امریکا باعث شد روحیه ضد امریکایی در ترکیه طی این چند سال گسترش بیابد. از طرفی روسیه نیز قراردادی بست تا چند پایگاه هسته‌ای را در ترکیه فعال کند. حال در این شرایط کافیست امریکا از نامزدی دفاع کند که مطلوب وی نیست. فراموش نکنید که چگونه تیتر یک روزنامه توانست یکی را بنام دومین مغز متفکر به مردم افغانستان تحمیل کند.

ما روسها را بهتر میشناسیم سی سال نیروگاه هسته‌ای بوشهر را لفت دادند. بنا نیست پس از انتخابات برای ترکها چیزی بسازند.
بنابراین برای منطقه و جهان مناسبتر بود کسی مسئول سیاست خارجه ترکیه باشد که برنامه راهبردی ثابتی ندارد مگر آنگه واقع گرایانه نباشد و باعث تحمیل هزینه و عقبگرد به ملت خود شود.
هنوز هزاره‌ها مانده است که ترکها بتوانند بازی راهبردی را از ایرانیان بیاموزند ولی پرهیاهو هستند. پس روسیه و امریکا و چین و ایران دوست داشتند اردوغان بر سر کار بیاید در یک کلام چون نادان است و حتی کسانی در ایران پیش بینی میکنندو به آرامی زمزمه میکنند که احتمالا ترکیه به سمت تجزیه رود به دلیل انباشت بحرانها و نبود افق روشن در برابر آن.

ببخشید طولانی شد ولی انتخابات ترکیه مطابق میل همان اقتدارگرایان جهانی پیش رفت.

>>>   به اقای جلالتماب اردوغان موفقیت اورا
که حاصل تایید و محبت او در دل مردم ترکیه و مدیریت وی است تبریک میگویم .
اما یک چیز روح مرا می آزارد که آن نداشتن اخلاق سیاسی از یک تعداد محدود
رقبای محفل انتخاباتی میباشد.
این گروهک کم سیر و کم نظر یک کاریکاتور را به تصویر و نشر دادند که بسیار خسیف
است آن اینکه :
تصویر یک خراس سفید( مرغ خانگی )را نشر کردند که به جای تخم ( که آنهم در
طبیعت مرغ نر نیست ) فوتوی آقای قلیچدار اولو از عضو خلفی ان خروس می براید و به هوا میشود و آذان هم میدهد
اگر شما فلسفه اخلاق و یا اخلاق سسیاسی
را بخوانید این عمل آنها بسیار زشت است
و دیموکراسی با آبرو و عزت ترکیه را
رفتار این چند نفر صدمه میرساند .
اینها باید به تکرار از مردم شریف ترکیه معذرت بخواهند .
م . ش. ف. مهاجر در ترکیه

>>>   اردوغان تتها قهر خود را بالای اروپایی ها خالی میکند.
زمانی که جورج بوش به عراق حمله میکرد،اردوغان گفت که ما اجازه نمیدهیم که دولت امریکا از خاک ما برای انتقال سربازان اش به عراق استفاده کند.
جورج بوش پشت گپ اردوغان نگشت و سربازان خود را در ترکیه پیاده کرد و از طریق ترکیه و مناطق کرد نشین،به عراق حمله کرد.
اردوغان به جورج بوش گفت:هی، هی،چه میکنی؟اجازه نیست!
جورج بوش گفت:مه به اجازه تو ضرورت ندارم.
ترکیه میخواست با تمام کشور های منطقه،بشمول اسراییل،روابط خوب داشته باشد،اما بالای اروپا قهر بود که چرا ترکیه را شامل اتحادیه اروپا نمی کنند.
روابط خود را با روسیه نیز نزدیک کرد و روسیه نیز با ترکیه روابط خود را نزدیک کرد و در موضوع قره باغ کوهی،ترکیه در پهلوی آذربایجان قرار گرفت و روسیه از ارمنستان خواهش کرد که عقب نشینی کند و قره باغ را به آذربایجان واگرار کند.
این همه بخاطر ترکیه بود.
ترکیه جتی کنفرانس ترک تبار ها را در ازبکستان،جایی که تحت نفوذ روسیه قرار دارد،دایر کرد و حتی از رییس جمهور هنگری نیز منحیث ترک تبار دعوت کرده بود و در آنجا جلسه دایر کردند،روسیه هیچ عکس العملی نشان نداد.
بعد ار جنگ اوکراین،روسیه خیلی بالای ترکیه محاسبه میکرد که منحیث عضو ناتو که حق ویتو را دارد،شاید مخالفت خود را در مقابل عضویت فنلند که همسایه روسیه است، ابراز کند.
اما ترکیه مخالفت نکرد و موجب نا رضایتی پوتین شد.
با وجود آنهم پوتین دوباره انتخاب اردغان را برایش تبریک گفت.
این که آیا ترکیه دو تربوز را در آینده در یک دست گرفته خواهد توانست و هم عضو ناتو و هم عضویت شانگهای را بدست خواهد آورد،آینده نشان خواهد داد.

>>>   اردوغان از جنس رهبرانی است که بواسطه پرنسیب های دموکراتیک !!!!!!! و ارزش های دنیای لیبرال !!!!!! و سبک مدرن مبارزه برای احراز قدرت سیاسی، به قدرت رسیده است //
مغز تو قسم دیگر کار می کند.شوخی می کنی یا این اراجیف را باور داری؟ چرا بدیهیات را سرچپه قصه می کنی؟ آیا دین نداری و به آخرت و روز جزا بی باوری؟
اردوغان جلادی شووینیست است که برای اعمار امپراتوری سفاک عثمانی تا اکنون خون « صدها هزار مسلمان بیگناه» را در سوریه و عراق و لیبیا ریختانده.
[[[ اگر در جهان عدالتی بود این « شرور قصاب خونانشام» ترکیه را به محکمه می بردند و به جرم همدستی در ویرانی سوریه و عراق و تربیه دهها هزار داعشی در کمپ های ترکیه همچو گوسپند دار می زدند.]]]
این جلاد ترکی از خلیلزاد هم بیشرف تر و آدمکش تر است.صرف کافیست به یادآوری که داعش با مردم عراق و سوریه چه کرد.از جنایات سازمان میت ترکیه (استخبارات ترکیه) دوصد سال که نگذشته. حالا آیا بازهم میتوانی خزعبلات نوشته کنی؟
ریاضی بخوان پسرم. ریاضی بخوان تا ذهن منطقی داشته باشی و جای جلاد و شهید را عوض نکنی. اگر ریاضی نخوانی و این راه کج را ادامه دهی آنوقت : (این ره که تو میروی به ترکستان است). ناگهان می بینی که در BBC مصروف جعلکاری هستی و همدست مشتی مزدور خائن وطنفروش شده ای. کار شیطان بر تدریج است. آنها هم از روز اول خائن و مزدور نبودند. کم کم ابن الشیطان شدند. (مراقبت از نفس خود اوجب واجبات است)

>>>   می سزد که از کشور از دستر فته ،گرسنه
و خراب خود زیاد بگویید. تا اظهار کمالات و به رخ کشیدن دانش خود در باره
خدا دادگان که هم داد خداست برایشان
و هم اتحاد و درایت و احترام به عدالت
و مردم سالاری و دموکراسی که در میدان
مقایسه اشکهای مان به سیلاب تبدیل میشود
م. زمین بوس

>>>   ملت جمهوری ترکیه بهترین دموکراسی و
بلندترین سطح دانش سیاسی رادر انتخابات ۲۰۲۳ بروز دادند و به حافظه تاریخ سپردند
م . ش .ف. کابل


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است