طالبان و چالش های بقا در قدرت سیاسی
گروه طالبان، یک گروه نظامی، جنگی و یک لشکر نیابتی است که تجربه حکومت داری موثر، سیاست گذاری به موقع و توان ایجاد یک نظام مقتدر سیاسی را ندارد 
تاریخ انتشار:   ۱۶:۵۰    ۱۴۰۲/۱۲/۱ کد خبر: 174918 منبع: پرینت

طالبان به واسطه یک بازی سیاسی جهانی در تحت یک برنامۀ خاص امنیتی، به قدرت برگشانده شدند. این گروه به اساس اسنادی که امروز فاش می شود، تقریبا از سال 2007 به این سو، برای فاز برگشت به قدرت، احیای دوباره شدند. امریکا با متحدانش، به حضور نظامی خود در افغانستان، خاتمه داد و افغانستان را سپرد به طالبان تا منحیث لشکر نیابتی، در خدمت اهداف امریکایی، قرار داشته باشند. حالا، منطقه بیشتر از همه دست به کار شده و این برنامه را در سطح منطقه ای، خنثی کرده است. اما سوال مهم و محوری، در خصوص چالش طالبان برای بقا در قدرت سیاسی است که به یک موضوع محوری در مورد آینده افغانستان مبدل می شود.

قسمی که دیده می شود این گروه که از دوسال و نیم، در قدرت حضور دارد؛ با چالش های متعددی منجمله مشکلات و چالش ها با همسایگان، منطقه و جهان مواجه است. برداشت من این است که این گروه، با وجود چالش های موجود، بسیار دشوار است، بتواندبه یک نظام سیاسی استحکام یافته مبدل شود وبه یک شریک بین المللی و منطقه برای منطقه و جهان، مبدل گردد. در حالیکه دلایل زیادی برای شکنندگی ساختار قدرت آن در آینده وجود دارد ک منجره به سقوط آنی آن، خواهدشد. پس به دلایل ذیل، حضور طالبان در قدرت شکننده و احتمال اینکه هر تکانه ی باعث فروپاشی رژیم نا مشروع شان شود، وجود دارد:

- عدم تحکیم قدرت یکدست به مثابه یک نیروی ایدیولوژیک؛ همانطوریکه خود این گروه ادعا می کند. انشعاب در درون این گروه به شاخه های متعدد، مصداق این مدعا است؛
- گروه طالبان، یک گروه نظامی، جنگی و یک لشکر نیابتی است که تجربه حکومت داری موثر، سیاست گذاری به موقع و توان ایجاد یک نظام مقتدر سیاسی را ندارد. پس در میدان جنگ موفق است نه سیاست؛
- فقدان مشروعیت داخلی و خارجی این گروه؛ حتی در نزد جهان اسلام؛
- رژیم این گروه، فاقد نیروی متخصص برای حکومت داری و عرضه خدمات برای مردم است و فرار مغز ها از زمان به قدرت رسیدن این گروه، به اوج رسیده است؛

- وجود مشکلات با همسایگان و منطقه که قرار ذیل طبقه بندی می شود:
1- ایران: حقابه، موجودیت گروه های تندرو سنی مذهب تحت حمایت طالبان، درگیری های مرزی، مواد مخدر، بحران مهاجرت، مساله شیعیان و مسایل تجارتی؛
2- پاکستان: تی تی پی، مساله دیورند، مساله پشتون ها، بحران مهاجرت و مسایل تجارتی؛
3- روسیه: گروه های تروریستی، مواد مخدر، عدم تشکیل حکومت فراگیر؛
4- آسیای مرکزی: تروریسم، مواد مخدر، جدایی طلبی، مسایل تجارتی؛
5- چین: مساله تروریسم، چالش ها در برنامه های اقتصادی و معادن چین در افغانستان، تاثیر وضعیت امنیتی افغانستان بر موفقیت پروژه یک کمربند- یک جاده؛
6- رقابت اعراب، ایران و فرا منطقه و در میان ماندن طالبان در این بازی؛

- داعش خودساخته و بروز خطرات امنیتی که متوجه امنیت منطقه است و طالبان مسوول درجه یک آن، حساب می شوند؛
- فقر، بیکاری، استبداد، تعصب و هژمونیسم قومی که منجر به شکل گیری جبهات متعدد مقاومت های مدنی و سیاسی در برابر این گروه شده است و افغانستان را تا مرز پارچه پارچه شدن، نزدیک کرده است؛
- جبهات متعدد مقاومت که بگونه مسلحانه در برابر این گروه مبارزه می کنند و حجم وسیعی از حملات را در برابر افراد این گروه، انجام میدهند؛
- چالش های اقتصادی و تحریم های وضع شده بالای افغانستان؛ توام با مسدود ماندن ذخایر ارزی افغانستان؛
- تقابل همسایگان در افغانستان تحت کنترول طالبان بر سر منافع اقتصادی، سیاسی و امنیتی؛
- تقابل منطقه با فرا منطقه در افغانستان در موضوعات امنیتی، سیاسی، اقتصادی؛
- تضاد منافع میان کشور های همسایه، منطقه و فرا منطقه بر سر منابع زیر زمینی افغانستان؛
- بیگانه بودن و غیر قابل قبول بودن ایدیولوژی طالبانی در منطقه و جهان؛
- افشا شدن طرح های جهادی فرا مرزی پروژه طالبان و واکنش منطقه در برابر آن. ایدیولوژی طالبانی، کم کم از طرف منطقه و همسایه ها، واکنش بر انگیز می شود؛
- سیاست قومی طالبان در افغانستان که منجربه تجزیه افغانستان خواهد شد؛
- گیرماندن در رقابت های منطقه با فرا منطقه که انتخاب هرکدام آن برای طالبان، گزینه دشواری خواهد بود.
به این اساس، اگر چالش های بالا، باقی بمانند، عمر رژیم طالبان کوتاه خواهد بود. این محاسبه باید در نزد مخالفان طالبان، برای سنجش یک برنامه منظم سیاسی و نظامی برای مبدل شدن به بدیل طالبان، وجود داشته باشد.

عبدالناصر نورزاد


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
طالبان
قدرت سیاسی
نظرات بینندگان:

>>>   بگوییدکی تجربه حکومتداری موثر و سیاست گذاری بموقع دارد ویاداشت که طالب نداردوطندارچیزی نوشته کوارزش خواندن راداشته باشد.

>>>   چرا این همه راه اشتباه نشان میدهید طالب را آمریکا آورده کشور و اردو را تسلیمی به او داده هفته چهل میلیون دالر کمک میکند برای چی بر ما مجهول است

>>>   یک ضربالمثل است که میگویند دیوانه را گفت در کونت درخت سبز کرد گفت زیر سایه آش مینشنم وقتکه یک آدم فضول مانند محقق خردوان عطای چور بسم الله پشقل دزد سیاق اختطاف چی صالح پنچرمین ضیای کور قانونی شیر فروش ربانی نداف پدرام همجنسگر حکومت می‌تواند کند این نمیتواند حکومت کند هر قدر .....پاره کنی دنیا فهمیده است

>>>   طالب از حکومتداری کردن خیلی فاصله دارد بر علاوه گذشته در بیشتر از دو سال طالبان ثابت کردند که طالبان قدرت و توان حکومتداری را ندارند کشتن و بستن و به زور میله تفنگ سر انجام اش از هم پاشی و نابودی خلق ازار .

>>>   این نوشته شما از روی احساسات است و واقعیت ندارد

>>>   اوغانهای فاشیست که سالها کاسه لیسی قومی داشتند اینجا هم جفیده از تروریستان اوغان خود دفاع کرده اند این طایفه هیرا مندوی فکر میکنند همه اوغان استند او احمقها ۲۴ میلیون نفوس کشور غیر اوغان و انسان استند .

>>>   این مقاله کاملا بجا و دور از احساسات است. نویسنده استدلال می کند که حکومت طالبان کاملا بر عکس جریان آب حرکت می کند.پس نمی تواند حکومت دوام‌دار داشته باشد.
خدایا شکرت که دشمنان انسان و انسانیت را احمق و جاهل افریدی


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است