این بچههای «افغان» و «افغانتوب» ها که هنوز شعار های«افغانی» را یدک میکشند، تا زانو در مقابل شوونیستها خم میشدند، تملق میگفتند تا در کنف برکت و حمایت آنها برتبار خود ظلم و ستم کنند | ||||
تاریخ انتشار: ۱۰:۴۸ ۱۴۰۳/۵/۱ | کد خبر: 175747 | منبع: | پرینت |
چرا یک عده در میان ملیت تاجیک پر و پا قرص مخالف فدرالیسم اند؟ مساله شان باید و نبایدهای اخلاقی یا سلب و ایجاب فلسفی، سیاسی و جامعهشناسیک نیست، که ایکاش از این فصل و باب میبود؛ گاهی حسادت و لجاجت منشا آن است و زمانی هم غیر مستقیم چراغ سبزی است برای تعامل درجهبندیشده با شوونیستها و نیز تملق به آن عده چهرهها، که خیال میکنند، اگر ته ماندهی سفرهای هم بخش شود و برسد به این«گروه» میرسد. و این یعنی رئال پولیتیک، از نظر ایشان!
میفرمایند فدرالیسم به زیان تاجیکها است؛ دقیقاً پشت این جمله خود را پنهان میکنند، تا راه برای عوام فریبی و معاملهگری و شایعهپراکنی باز باشد. پشت«بیرق سهرنگ» پنهان میشوند، تا سینه چاکچاک شان را برای«افغانیت» و «وحدت ملی» کفنپوش کنند؛ اینجا پنهان میشوند تا چنان وانمود شود که ایشان دنبال منافع شخصی و کوچک خود نیستند، برای اسلامیت و افغانیت، یعنی برای یک چیز کلان عشق میورزند، برای زن و مرد کابل و برای کل مردم افغانستان مبارزه میکنند؟!
برگردیم به اصل موضوع، یعنی دلتنگی و نگرانی شان: تاجیکان ضرر میکنند، زبان فارسی ضرر میکند، زبانهای دیگر حقطلبی میکنند، عرصهی جولان زبان فارسی را تنگ و محدود میسازند!
یک روشنفکر واقعی، یک وجدان آگاه از ضرورت تغییر نظام حقوقی کشور، هستی شناسی فلسفی، حقوق انسان به مثابه منبع قانونگذاری، عدالت طبقاتی، عدالت قومی، عدالت فرهنگی، عدالت اقتصادی و سیاسی آغاز میکند. به تغییر رادیکال ساختار سیاسی میاندیشد، برای تاسیس و استقرار نظام سیاسیای مبارزه میکند که عدالت در وسیعترین مفهوم و معنای آن (البته از نظر فلسفی میان مفهوم و معنی تفاوت وجود دارد)، آزادی، آزادیعقیده و وجدان میتواند محقق گردد، اعتقاد به این نوع ساختار و حقوق انسان فقط از باب مجامله و احترام کذایی نباشد، بلکه سرشته به این ایده و ایقان باشد،
که ما بدون دیگری در متن زندگی اجتماعی نمیتوانیم بقا و دوام منصفانه و عادلانه داشته باشیم. ما به یکدیگر، به سخن شاعر، محتاجیم، منافع تاجیکها و هر قومی از اقوام کشور ( اگر بتوان افغانستان را کشور نامید)، در متنی از عدالت اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی باید محقق گردد؛ عدالتملی و طبقاتی باید تحقق یابد، چنین چیزی انتیتز درجهبندی ظالمانهی قومی است.
جایگاه تاجیکان کجااست، در کجا چه آسیبهایی دیده است، میتوانید احصا کنید نگرانی خود را به روشنفکران و نخبگان اقوام تحت ستم در میان بگذارید، آنچه در خلوت کدههای خود میگویید میتوانید علنی و آفتابیاش بسازید؟ چیزی که در زیر آسمانه میگویید باید بتوانید در زیر آسمان هم بگویید، در غیر آن یا نجواهای خصوصی و بیپایه و فاقد منطقاند، قابل دفاع نیستند، یا با آفتابی کردن آنها دست وجدانهای آگاه و مدافع راستین عدالت و برابری و حقوق انسان یقهی شما را هم محکم میگیرد.کلیگویی نکنید، مثلاً بگویید افغانستان تجزیه میشود، قومندانبازی شکل میگیرد، کوچه به کوچه مردم به جان هم میافتند، وضعیت تاجیکان در جنوب چه میشود، افغانها در شمال به چه سرنوشت مواجه میگردند… تا ما جواب تان را بدهیم. مشخص یک، دو، سه … بفرمایید که ملیت تاجیک چه ضرر میکند، چه چیزی را از دست میدهد نام آن چیزهای که از دست میدهید، چیست؟ واقعاً چنین است؟ این فکر محصول شقاوت و یا عدم درک درست از فدرالیسم است. خود بار ها گفتهاید که در افغانستان هیج قومی اکثریت نیست، کشور اقلیتهای قومی است. تاجیکها اگر بخواهند دیگران را حذف کنند، نمیتوانند؛ سیاست حذف دیگران، نه انسانی است و نه یک سیاست پایدار و موفق. بزرگان عرصه اخلاق و سیاست قرن هااست که میگویند: گرفتن قدرت آسان است، میشود از یک غفلتی استفاده کرد و میانبر زد مثل کودتا یا شورش؛ اما حفظ قدرتی که نتیجهی اینگونه اتفاق ها باشد، بن و برگ و بار نمیگیرد، دوام نمیآورد، مستقر و نهادینه نمیشود. یک عدهای که خود را به دروغ دردمند نشان میدهند و در عمل زیر درفش «سهرنگ افغانی»سینه میزنند، یا از مدافعان آن درفش در میان بعضی از گروههای مخالف طالبان حمایت میکنند، و آن حمایت های بزدلانه را «حکمت و هنر و دوراندیشی!» جلوه میدهند، شوونیزم افغانی را، که چهارنعل ذیل نام«افغانیت و اسلامیت» میتازد و ارزشها و میراث دیگر اقوام را بیپروا لگد مال میکند، نمیبینند، خرسوار از کنار آن میگذرند و گرد و غباراش را عطر و ریحان جنت به حساب میآورند، اما از اینکه یک اوزبیک، یا یک هزاره، یا بلوچ و یا عرب و ترکمن و… بخواهند سری در میان سرهای تاجیک و افغان بلند کنند، ناراحت میشوند. از فاشیسم که تمام مال و ملک و جانشان را در اشغال قرار داده است، در ید قدرت خود متمرکز کرده و فشرده است و با تمام شاخ و شانه در میدان است، گویا پروا ندارند، اما از ترکتبار یا نمیدانم پشهیی تباری که نه ادعای سلطهگری دارد نه امکان آنرا دارد و مثل خودش( تاجیکها )زیر ستم مضاعف (طبقاتی و قومی ) زندگی میکند مینالد، خطرناکتر از فاشیسم تلقیاش میکنند. بسیار که بخواهیم دلیل بیاورد، بالا و پایین میکند: زبان فارسی محدود میشود. باز در شمال اوزبیکها اوزبیکی گپ میزنند و درس میخوانند! اینگونه نوشتن و تبلیغ کردن و تورکهراسی و هزاره هراسی، آگاهانه یا ناآگاهانه(ژنتیک) ناشی از همان ترس دیرینه از افغانهاست، که از طریق ناخودآگاه جمعی، و نگاه روانشناسی، به صورت یک دریافت از نوع شرمگین و خنثای برتریطلبی قومی تبارز میکند؛ منتها همچنان جبون، غیر عادلانه و در نهایت در خدمت تحکیم و استمرار قدرت افغانها/پشتونها!
رنج و مصیبت ناشی از ستمگری قومی یا ملی در اشکال مختلف نسل کشیها، کوچ دادنها، غصب و اشغال مال و ملک اقوام بومی، دهنشین و پرتاریخ این جغرافیا، تحمیل و حصول مالیات غیرعادلانه و کمرشکن، حذف نامها و هویت های سرزمینی اقوام غیر افغان، محروم ساختن آنها از خدماتاجتماعی و فرهنگی و انکشافی، از حضور در مقامات بلند نظامی و سیاسی کشور، به حداقل رساندن فرصتها و کار و اشتغال و غیره، در سه-چهاردهه پسین در شکل و شمایل و کلمات آگاهی بخش اشراف بر منافع قومی و میهنی وارد میدان شده است، خوشبختانه، شمار آگاهان و درس خواندهگان متعلق به اقوام غیر افغان اندک نیستند، آنها حقوق شهروندی و قومی خود را میدانند، از آن دفاع میکنند. منتظر«ما» هم نمیمانند. بهتر است با ذهن و فکر و خواستههای تبعیض طلبانه،ظالمانه و غیر انسانی و اخلاقی وداع شود، وداع کنیم، اصل را بر عدالت، انصاف و برابری بگذاریم، حقوق را مکتوب کنیم، چهارچوب دولتی آن را تعریف کنیم و بسازیم؛ در این صورت هیچ شهروندی، هیچ قومی، هیچ دین و مذهبی، هیچ چپ و راستی، وجدانی و عقیدهای آسیب نمیبیند؛ به سخن معروف مایوتسهدون: بگذار صد گل بشکفد، صد مکتب با هم رقابت کند! و این اصل را الزام آور بدانیم نه اعلانی!به هر انجام، برای این عدهی قلیل تاجیک ضد فدرالیسم، منافع تاجیک به مثابه یک ملیت اهمیتی ندارد. مگر نفرمودند که ما منافع قومی را فدای وحدتملی کردیم، خود را قربانی منافع کلان افغانستان کردیم؟! «منافع ملی» (اگر باشد) نیز اندازهی یک جو برای شان مهم نیست؛ جهانیبودن و یا به زبان دیگر برای جهانی بودن و جهانی شدن نخست میباید خراسانی/افغانستانی بود و برای خراسانی بودن میباید به هویت قومی و فرهنگ خراسانی عادلانه و منصفانه، بیانکار و نادیده گرفتن حقوق حقهی دیگران، مهر ورزید. یا این تیوری های ساده را نمیدانند، و یا میدانند و منافع کوچک، موقتی و گذرای شان اجازه نمیدهد. خیلیها میدانند دزدی اخلاقا بد است، اما دزدی میکنند؛ مارکس حرف درستی میزند: فقر انقلاب نمیکند درک درست از فقر و عوامل آن انقلاب میکند؛ درست زمانی که اینها وجدان شوند. هانریشبل، میگفت: هیتلر علاوه بر جنایات بیشماری که در تاریخ بشریت نمونه نداشت، انجام داد، یکی و شاید هم به یک معنا مهمتر و جان سوزتر از آن جنایاتش در حق کلمات بود، کلماتی مثل عدالت، آزادی، وطن، ملت وغیره. در بیست سال پسین، به ویژه با حضور اشغالگرها و نوکرهایافغان و افغانستانی شان همه این کلمات به لجن کشیده شدند. فراموش نکنیم، که از دههی هفتاد خورشیدی شروع، تاجیکها بیشتر از هر زمانی در نظام دولتی حضور و عبور و مرور داشتند، مگر این که این عده «حاضرین» در قدرت را تاجیک ندانیم؟! که چنین نیست؛ مگر همینها نمیگویند، دوبار هژمونی قوم افغان/پشتون را شکستیم، یکبار بهدست امیر حبیب الله خان کلکانی و بار دوم به دست و به رهبری سیاسی_نظامی استاد ربانی و فرمانده مسعود؟ حالا این قدرت که یک اصول اساسی ساده، بگذریم از قانون اساسی و ده فرمان موسی(از زبان یهوه) نتوانست بنویسد، چرا در مدت کوتاه، چهار و پنچ سال کاملا به تاراج رفت، و در بیست سال پسین با حضور در قدرت، حالا نه ریسجمهوری، نتوانست از منافع بر حق تاجیکان و اقوام تحت ستم دفاع کند؟ برای اینکه فرق بین قدرت و اقتدار، زعامت و ماموریت را نمیدانستند، یا اگر میدانستند همت و جربزهی حفظ زعامت و همان حداقل دست آورد های اسلاف خود را نداشتند، همه «افغان توب» و «بچهی افغان» بودند؛ و تاجیک قوم و ملیت هم برای شان نبود،یک مفهوم فرهنگی بدون مصداق و بدون “واقع” (به بیان فلاسفه) در خارج بود!!
این بچههای «افغان» و «افغانتوب» ها که هنوز بیشرمانه و بزدلانه همان پندارها و شعار های«افغانی» را یدک میکشند، تا زانو در مقابل قدرتهای افغان (شوونیستها) خم میشدند، مدیحه سرایی میکردند، تملق میگفتند تا در کنف برکت و حمایت آنها (افغانها) برتبار خود ظلم و ستم کنند، در ترور آنها سهم بگیرند، بیعزت بسازند: من از بیگانگان هرگز ننالم/که با من هر چه کرد آن آشنا کرد!
هرباری که سر این غلامان تاجیک در برابر شوونیستها خم میشد، کمر عزت تاجیکها میشکست، کمر اقوامی میشکست که به قول دوست و رفیق ام دکتر کریم پاکزاد بر عصای تاجیکها تکیه کردند و به این قوم اعتماد نمودند. وقتی هنجارها به هم میخورند و اعتماد ها فرومیریزد، اگر کسی فرصت پیدا نمیکند حق و ناحق را با غربال بسنجد، «مشت را نمونهی خروار» میگیرد؛ که به یک نوعی حق هم همین است. آن «مشتی کثیف و غلام افغان توب» و «بچهی افغان» نمونهی خرواری تلقی شدند که ما جماعت تاجیکها باشیم، که بسیار جای تاسف و اندوه دارد؛ با این حال و روزی که افغانها، بر سرشان آوردهاند، هنوز و همچنان «پرچم سهرنگ» افغانی چونان علامت تبعیت و تسلیم زینتبخش مجالس، اتاق های کار و گردهمایی های «ملی شان» است، و اینجا و آنجا بینالمللی شان! و این بردههامیخواهند مردم را آزاد کنند!! کسی و گروهی و حرکتی و دستهای که هنوز به این باور است که متعلق به قوم درجه دوم و یا سوم و یا چهارم…است و «عقل» و «کیاست» و «سیاست» و بردگی ملک طلق افغانها است، وخود رعیت و بدبخت و گوش به فرمانی بیش نیستند، هنوز در دوران صغارت، در همان معنای کانتیانیستی، به سر میبرند. یکی دیگر از راههای رهایی، نهگفتن به این کودکان فکری است. به بیان«کوهن» برای شکستن رژیم استبدادی، برای رهایی باید «امکان های واسطهی» استمرار بیعدالتی از سر راه پس شوند، یعنی همان ایادی و نوکرانی رژیم، همان توجیه کنندگان و همان الیگارشها و مافیاهای میراثی، که قدرت و اعتبار حداقلی خود را از مردهگان میگیرند و باز به قول مارکس، یا یکی از بزرگان فرهنگ مسیحی: میراث مردگان را بگذارید تا مردگان بردارند؛ چون رسوم و عادات کهنه چون کوهی بر دوش ما سنگینی میکنند.
این الیگارشها، میراثخوارهای فاسد، دزدان جان و مال مردم، صاحبان ثروت های باد آورده، دشمنان سوگندخوردهی عدالت و آزادی، در نقش تیر و کمان و تازیانهی فاشیستها و شوونیستها عمل میکنند: فرمان برمت جانا بنشینم و برخیزم! این جماعت:
این گروهی برگی چرکین تاری چرکین پود…از هرگونه وضعیت دموکراتیک، نهادینهشدن دموکراسی واقعی، وا شدن ساختار صلب و سخت ایدئولوژی کاذب، و هر چیزی از نحلهی عدالت به شدت میترسند، از نام آن نفرت دارند، چرت میزنند اگر افغانستان فدرال شود، حکومت های محلی شکل بگیرند، پارلمانهای محلی نهادینه شوند، کرسیها انتخابی باشند، ساحه برای «قلدران» و « قداره بندان» رنگارنگ و میراثخواران استعمار ( کتابی هم به همین نام است) تنگ و نفسگیر میشود، فرصت برای شایستهسالاری مساعد گردد، دگر نمیشود با هیچ فریب و نیرنگ و زر و زوری، مثلاً کل اعضای پارلمان «هریوا» یا جلال آباد، یا بلخ یا شمالی بزرگ( شامل پنجشیر، پروان،کاپیسا) را از اعضای خانوادهی خود، یا ده و قریهی خود انباشت، یا همینگونه مقامات عالی ایالات فدرال را. بخواهی نخواهی اقتدار میان مردم و لایههای مختلف اجتماعی پخش میشود؛ «قدرت مطلق» تجزیه میشود. به بیان فیدلکاسترو قدرت «ملی میگردد» دردستان مردم قرار میگیرد، همین مردم عادی، ساده و نورمال که حاصل دسترنج خود اند، نه ربالارباب، پادشاه یا قهرمان. به بیان «اوژن پوتیه»، مردمی که آزاد و حر به جهان آمده اند و میباید خود سرنوشت خود را رقم بزنند.
الیگارشها و سیاستگرهای دزد و فاسد و «قدرت طلب» که بالا دستهای قدرمندتر و در عین حال فاسدتر از خود دارند، و با حمایت راس هرم قدرت بر مردم و تبار خود هم زور میگویند و ظلم میکنند، در جمهوری دموکراتیک فدرال، آدم میشوند دگر نمیتوانند از نام قوم و تبار، جهاد، سوسیالیسم، لیبرالیسم، فاشیسم، ناسیونالیسم با حلقهی اول قدرت که طی این قریب به سهصدسال افغانتبار(پشتونتبار) بودهاند زدوبند کاسبکارانه، تجارت سیاسی و معامله کنند. قدرت از حوزههای انتخاباتی، صندوق های رای و در نهایت اراده و خواست مردم، در جریان گردش آزادانهی قدرت بیرون میآید؛ نه در نان قرض دادنهای مشخص و قول و قرارهای دزدانهی فردی و خصوصی و سفارشهای خانوادگی و باند بازی سود جویانه. در جهان مدرن و نظام حقوقی انسان مدار و مبتنی بر حقوق انسان، هرکس نمایندهی خود است، کسی نماینده کسی نیست، هیچ کس عقل خود را به دست دیگری نمیسپارد.
هر کس خودش خواب خود را میبیند و تعبیر میکند، کارل گوستاویونگ در کتاب «انسان و سمبولهایش » از یک مردمشناس نقل قول میکند: … وقتی از اعضای عادی و فرودست قبیله ای پرسیدم چه خوابهایی میبینید؟ پاسخ همهشان این بود؛ ریس قبیله عوض ما خواب میبیند، ما خواب نمیبینیم! حالا، آن زمانها که ریس قبیله و قوم و اقوام به جای قوم و اقوام خواب میدید، تمام شده، به پایان رسیده است، مردم خودشان خواب میبینند و این را ترجیح میدهند،حتی اگر آن خوابها کابوس هم باشند!
داکتر لطیف پدرام
>>> بحث ما در بارهی ضرورت تغییر نامکشور، فدرالیسم، شکل دولت و… به قول حافظ امروزی نیست، مسبوق به سابقه است و اکنون انتیتز امارت تالبان هم است؛ ما برای تحقق آن اهداف همچنان مبارزه میکنیم. یک عده بر ما میتازند که وقتی جغرافیا نداریم، چرا در بارهی مثلا شکل دولت سخن میگوییم؟ شماری از این اعتراضها چیزی از نوع «حرف مفت» میباشد، که به صورت چندشآوری عوامانه است و ارزش پرداختن ندارد. اما متاسفانه یک جمع هر چند کوچک که کورهسوادی هم دارند و حضور سهلانگارانه در گفتگوها نشان میدهند، شاید به یک تامل کوتاه بیارزند.
تنها لشکر تا دندان مسلح و بیرحم و عقبماندهی تالبان بر سراسر جغرافیای میهن ما عربده میکشد، مخالفان با هر اسم و رسمی، بر هیچ شهرک، شهر و ولایتی سلطه و کنترل ندارند. آنهایی هم که بر فدرالیستها خرده میگیرند خود در صفحات مجازی حضور دارند و گهگاه در این یا آن کشور غربی یا شرقی، در مشارکتهای دوستانه و بقایای فاسد جمهوریت، ذیل پرچم سهرنگ افغانی جمع میشوند و چای و قهوه صرف میکنند.اینها نیز جغرافیا ندارند، پس چرا جلسه میکنند، سخنگو دارند، سایتهای خبری درست کردهاند و از مبارزه و دولت فراگیر هم میگویند. حالا همه باید سکوت کنند چون جغرافیا ندارند، این عاقلانه است؟ اینگونه خط و نشان کشیدن و هرزهدرایی، از هر زبانی که بیرون شود، عوامانه است و فاقد عقلانیت سیاسی. با جغرافیا، بیجغرافیا باید مبارزه کرد، یکی از راههای رسیدن به جغرافیا هم جدی گرفتن اندیشیدن به مثابهی کنش سیاسی است.
لطیف پدرام
>>> A Shariati Mahmoodi
فرق برده قدیم با برده جدید: برده قدیم را اربابش انتخاب میکرد و برده جدید خود اربابش را انتخاب میکنند.
غلامی و بردگی در همه اعصار وجود دارد و این ناممکن است که خراسان بزرگ ما این مسئله را بصورت کلی از یاد ببرد
چرا؟
چون: الان ما سخت دوچار فقر فرهنگی هستیم اصلیت مان را فراموش کردیم خیلی زمان بر خاد بود تا بتوانیم اون شکوه و عظمت که در فرهنگ ما در تاریخ ما بوده است باز یابی کنیم!
>>> نجیب الله خالقیار
درود پدرام گرامی؛
سخنان شما و برنامه های شما را نه تنها تاجیک ها بلکه اقوام دیگر چون هزاره و اوزبک به دیده ی قدر میپذیرند، اما کی و چی وقت لباس عمل به تن میکنید، میدان اکنون خالیست، مردم که غرورش نابود شد باز...
وارد میدان شوید به سخن گفتن اگر میشد در طول بیست سال جمهوری شما ناب ترین سخنان را گفتید، اکنون نوبت سخن نیست، نوبت کمر بستن به میدان است.
>>> شفیق احمدی کوهدامن
درود پدرام صاحب گرامی.
پدرام صاحب منظور پشتین در پاکستان صدا آزادیخواهی بلند کرد به هزاران قوم قبیله اش در کنارش جم شدن. ازش با يک صدا حمایت کردن. من که تجربه کمی که دارم فعلا تاجیکها پراکنده هستن یک فکر واحد ندارند یکی در یک شاخ مستی دارد دیگر به شاخ دیگر مستی دارد.
من هرگز نمی گویم در هیچ لحظهایی از این سفرِ دشوار، گرفتار ناامیدی نباید شد من می گویم، به امید بازگردیم، قبل از اینکه ناامیدی، نابودمان کند.
>>> Mohammad Naeem Akbari
پدرام صاحب یکی هستی طاق هستی
به مبارزه حق طلبانه ات ادامه بده ما حمایت ات می کنیم.
حق حتی از برادر هم گرفته میشود
>>> Samir Aryaee
شما یگانه سیاستمدار نترس و با ثبات بودین که همیش در مقابل افغان های فاشیست سخن حق را بیان کردین
درود ها
>>> Jonbesh Petramian
کسانیکه که خود را تاجیک میدانند و با فدالیزم و تجزیه مخالفت میکنند تاجیک نه بلکه حرامی و نوکر حلقه بگوش اوغانها هستند
>>> Farida Frogh
درود برشما 🙏 این طیف انسانها بخاطر منافع خانواده و جیب شان حتی دختران خودرا بخاطر سیاست شخصی شان به نکاح اوغانها در آورند تا برای همیشه غلام بچه باقی بمانند
>>> Mirahmad Rohan
اینها در نجاست خود گیر ماندن، ورنه هیچ حاکمیتی بعد از رسیدن به رسم وخط نام و نوع نظام، رسم نمی کند ونکرده است گذشته ی حاکمیت های اوغانی همه اش در خارج طرح به حمایت کشور های برونی به زور قمه ودریدن به قدرت رسیدن، باور کنید بعدی این هم بجز فدرال، در طرح حاکمیت عبدالرحمنی وامانی هیچ جای نخواهند داشت!
>>> Shekib Ghafoor
🔹امروز ظلم که بالای مردمما «تاجیکها» میشود در تاریخ سابقه نداشتهاست.
پشتونها با مفکورهی افغانی توانستهاند پرچم سه رنگ افغانیتوپ خود را بالای هر یک ملیتهای مملکت تحمیل کنند و در این عرصه خیلی زحمت کشیدهاند و این یک چیزی حقیقت است که باید انکار نشود.
تعجب در این مسئله است که چرا جوانان تاجیک یا هزاره و ازبک و دیگر اقوام در مفکورهی چون وحدت و برادی هستند جای فراتر از تعجب نیز است.
راه حل تنها از بین بردن مفکورهی افغانی و مبارزه علیه نا برابری پشونوالی در سطح مملکت است که این مبارزه از هر راه که بتواند نتیجه مطلوب ارائه کند باید از حد و مرز گذشت...
>>> پارسا پارسی
جناب آقای دکتر اگر به بیانیهها، حرفها و استدلالهای این مجموعهی مدعی به دقت توجه کنیم میبینیم که ادبیات شان همان ادبیات کوچهکاه فروشی کابل و کوچه حمام است.
اروپا و مخصوصا آلمان آب و هوای افسرده کنندهی دارد این مدعیان دروغین آزادی و به اصطلاح استاد و غیره را عمیقاً افسرده کرده، برای همین است که هر جا مایک ببینند یک جیغی میکشند.
>>> S Shafiq A Qadir
دقیقاً همینطور است که فرمودید
تسخیر شدگان در بار اهریمنی هیچگاه اهمیت سرزمین و هویت را درک کرده نمیتوانند!!!!!!
برای آنها منافع شخصی خودشان مهم است! نه مردم و جامعه خراسان/ افغانستان:!
>>> Sabera Stanikzai
با این همه سر و کله و این همه «کتهگویی» آمدهیی وقت مردم را مصرف میکنی و محتوای یادداشت مضخرفت هم اینکه غلط خودت را با غلط یک مشت مثل خودت توجیه میکنی؟! این هم شد منطق؟! همین منطق و همین ذلت.
>>> Tahery Arianfar
خوب وقتی آنها جغرافیا ندارند چرا شما از آنها انتظار دارید برای اهداف و منظور شما بجگند!
راه تان مشخص است، راه خودرا بروید اگر میتوانید .
همه کشور های همسایه و منطقه نام قومی دارد، در تمام دنیا همینطور است، نام کشور را کسی انتخاب میکند که حاکم است و قدرت دارد.
پیشنهاد گفتگو را هم کسی مطرح میسازد که در موقعیت ضعیف قرار دارد .
>>> دولت محمد فرزاد
پدرام صاحب رهبر بزرگ و استوار بنظر مه او کسانیکه این گپ های مفت را میزنند که جغرافیا ندارید، آنها هم مزدبگیر های همان قهوه نوش ها از جمله یتیم های نا تو می باشند که، هنوز هم منتظرند امریکا و خلیلزاد براشان تعین تکلیف کند.
>>> عبدالقدیر فطرت
تا ما به یک انسجام قوی برنامه محور ودر عین زمان قاطع و جدی و با رویکرد فعال بودن در عرصه سیاسی و نظامی پیش نرویم ودست پیدا نکنیم نه جغرافیا از ما است ونه نوع نظام را به خواست خود ومردم تعین کرده میتوانیم
>>> Ezatullah Ghani
می خواهی نام کشور هویت سردرگم باشد 😅!
کشور اسم آش : هویت سردرگم .
نه هویت داری ، نه زبان مادری داری و نه هم تاریخ پادشاهت و سیاست و حکومتداری .
شما ره مولانای رومی خوب شناخته بود :
حمله آمد و حمله شب و تاریکی
چستی کن و تُرکی کن نه سستی و تاجیکی 😁
ببین ما خواهان این استیم که هویت سازی شود بر خودت و همفکرانت تا چه وقت هویت سردگم خواهی بود.
اقلیت بیش نیستی و به مثل اقلیت ها به خود آرزو داشته باش نه کم نه زیاد 😌.
>>> جناب داکترصاحب نظریات بسیار مقبول را به نشر رسانیدید ولی کسانی است تا هنوز به غلامی افتخار میکند و هرچه برایش گفته شود از سرخر شیطان پائین نمیشود.
>>> تاجیک ها به این خاطر مخالف فدرالیزم اند چون مانند تو ...نیستند که فدرالیزم و خراسان گفنه از وطن خویش یعنی افغانستان گم شوند و بلاخره به تاجکستان غیر فدرال خیرات خور و بی وطن شوند. چون تاجکستان نه خراسان است و نه فدرال بلکه ریاستی مطلقه و استبدادی است- که وطن تو هم نخواهد شد چون آنرا روس ها به فاحشه خانه خود تبدیل کرده اند.
راستگوی
>>> آقای پدرام من نوشته شما را تا آخر با حوصله خواندم متوجه شدم که شما اصلآ به قانون سیر تکاملی منحیث یک ماتریالیست باور ندارید بخاطر که خودتون فدرالیسم در قرن شانزدهم میلادی که اکنون افعانستان درآن از نگاه وسایل تولید قرار دارد به مردم پشنهاد میکنید یک مثال فدرالیسم خو از کدام کشور جهان در قرن شانزدهم میلادی نشان بده.اگر همه دست آوردهای پشرفت جهان پیشرفته از افغانستان دور شوند افعانستان در قرن شانزدهم میلادی قرار دارد بنآ افغانستان حالا در جای خود ازنگاه سيرتکاملی قرار دارد ونو راه بطرف روشنگری یعنی مبارزه با رول دین در دولت گشوده، چنین سير تکامل کشورهای اروپایی در قرن شانزدهم میلادی سپری کردند مثال های بارز آن خاندان تئودور های انگلیس و قیام های ماترلوتیر در آلمان و ژاک کلوین در سويس و فرانسه است، بنآ فرموده شما کمی بیوفت است مشکل افغانستان در مليت های نيست مشکل افغانستان در کله های است.تکامل در فکر تکامل در جامعه است نه بر عکس. شما در لفافه لغت پرانی اصل مطلب را گم کردی اگر کسی میخواهد خانه بسازد از گرمای تابستان و سردی زمستان قصه نمی کند تصمیم می گیرد نقشه آنرارسم ومواد ساخت آنرا محاسبه میکند که در دسترس است یانه یعنی اگر پلان کدام تغییرات در نظر دارید بیا افغانستان مانند ماندیلا یا گاندی رهبری نظرات خود کنید و مانند کرزی دیموکراسی را به دختر وزن همسایه نخواه.
حکیمی
>>> ما جنگ نمیخواهیم، دزدهای دوره سیاه جمهوریت نمیخواهیم، چورلمان نمیخواهیم، ما یگ زنده گی آرام میخواهیم....
>>> جناب داکتر صاحب پدرام،
همه آنچه نوشتید قبول و مقبول، اما
اگر قرار شود که افغانستان فدرالی شود و یا تجزیه شود و یا هر ولایت یک مملکت شود و در ضمن بدخشان هم یک ایالت فدرال و یا یک مملکت شود آیا شما حاضر هستید که آقای جلال را به حیث والی ایلت فدرال و یا هم رییس جمهور مملکت بدخشان بپذیرید؟؟؟؟؟
چه بهتر است که پیش از فدرال سازی اول روی اصول مشترک و نحوه اداره و شیوه انتخاب و انتخابات به تفاهم بین ولایتی یا بین کشوری برسید و بعد انتخاب اینکه کدام یک از قالب ها را میشود استفاده کرد.
خودت و آقای بیژن در یک تشکیلات کوچک حزبی نتوانستید به یک دیدگاه مشترک برسید با قبول اینکه هر کس حق دارد نظر خود را داشته باشد اما در یک چوکات قبول شده سیاسی دیدگاه قبول شده حزب یا سازمان یا هر تشکیل دیگر بر نظرات شخصی ارجحیت دارد، به هر حال نسل من و شما که نتوانستند و حالا به آخر خط هستند چه بهتر تجارب خوب و بد خود را با شرح صدر در اختیار نسل جدید قرار بدهید و بدهند تا دوباره راه بیراهه صد سال اخیر و چهل سال پسین و بیست سال آخر حماقت تکرار نشود.
>>> آقای پدرام:
تو که سر غوندی خیر نشسته و امنیت داری، لطفاً مردمت را که به خطر نیانداز!
حکیم حکیم
>>> جنوب افغانستان هم از نظر تاریخی تعلق به فارسی زبانان داشته. تمام شهرهای افغانستان قبلا فارسی زبان بودند. افغان ها اخیرا به افغانستان مهاجرت کردند.
>>> آقا پدرام اگر قرار باشد افغانستان یک جمهوری فدرال افغانستان شود باید یک همه پرسی شود که برای فدرال شدن افغانستان زمینه مساعد شود. شما که از پیشتازان فدرالی میباشید و با این ایده خود را کاندید ریاست جمهوری در سال ۲۰۱۹ نموده و شعار شما فدرالی بود چند رای را از آن خود نمودید، با کمتر از ۳۰۰۰ رای برای شما شرم است که از فدرالی شدن سخن بزنید فرار برای شما یک گزینه خوب بود زیرا اولاً بدخشانیان
ایده شما را قبول نداشتند و نخواهد داشت باقی مردم شریف افغانستان هم قطعاً قبول ندارند
>>> داکتر لطیف فدرام شما با این سواد با این مدرک داکتری در این پنجاه سال در سیاست و قدرت بودین از زمان فیض الله امین وببرک ووو واین که در ایران بودید بماند تا جمهوریت شما در این مدت زیاد شما برای این وطن وبرای این ملت کدام کار کردین به غیر منافقت شیطنت که کوشت وپوست وخونت از خون این جوانان ساده لوح رشد نموده است اگر اشباه است افغانستان که قدرت جزیره ای بود چرا این کار نکردی چرا در وقت مجاهیدین این کارنکردی چرا در جمهوریت این کار را نکردی میدانی چرا عمر دراز کردی در این انقلاب چون جرعت کار از ایراده خود نداشتی حامیشه دنباله رو دیگران بودی بی ادبی نباشه تو مثل .... استی چون خود نمیتوانی شکار کنی منتظر میمانی تا دیگران شکار کند تا تو ....کنی هیچ وقت به ارزویت نمیرسی چون ترسو استی سو استفاده گر استی در وقت خلقی و پرچمی که جوان بودید هم چالاک تو اونجا هم لاشه خوری میکردی چه برسه به این سن سال که حال داری باز افغانستان پنجاه سال در دست قدرت جزیره ای بود این نقشه شما کومنست ها ان وقت اجرای دارد تا در افغانستان یک دولت سرا تا سری بیاید وسی یاچهل سال حکومت کند تا تمام ملت افغانستان سوادار بشه باز ان موقیع میشه با ملت صحبت از دمکراسی ازادی کفت شما خلقی ها وفرچمی ها تا تاق به توق میشه باز هم شما درخارج نشسته نقشه ای فنجاه سال پیش سر مردوم پیاده میکنی شما ترح جدید به روز ندارید شما تا هنوز نقشه ای ببرک وترکی وفیض الله امین دارید شما در وقت انتخابات مردوم به لقب جاسوس ایران میداد حال نمیدانیم که باز کی به دالر داده است که جاسوس کی باشی در افغانستان یک چیز باید خوب یاد کرفته باشی اگر نکرفتی صد درصد جاسوس وغلام استی بر افغانستان انکلیس نتوانست حکومت کند شوروی نتوانست امریکا با ناتو با چهل هشت کشور متهد امریکا نتوانست به شمول غلامان داخلی نظر من داکتر جان اگر واقعن داکتر استی این اخر عمری بیا ده وطن به حامین مردوم خود بیچاره برای رضاء خدا طبابت کن هم با مردوم خود هم صحبت استی هم برای این مردم خدمت کرده باشی اگر داکتر نیستی شاعر استی بیا ده وطن خود شاعری ات بکن ملت افغانستان بعد پنجاه سال یک دولت سر تا سری امده است امنیت است زور نیست اختیتاف نیستبچه بازی نیست سر چهارا ترافیک لت کوب نمیشه بدخشان میری قندهار میری هرات میری مزار میری پنشیر میری لغمان میری بامیان میری جلااباد میری کابل میری نر واری برو شب میری یاروز کسی نمیتواند جلو تو را بگیرد پس ملت شما خلقی ها وپرچمی ها و رهبران جهادی ودوزدان مافیای چکار کند شما چند نفر که تازه بهم رسیدین مراقب خودتان واولادی خود باشید که شما هرجا هرافغانستانی از هراقوام شما را ببیند وظیفه دارد تا شما را به جهنم.... ده پورت کند
>>> "گاهی حسادت و لجاجت منشا آن است و زمانی هم غیر مستقیم چراغ سبزی است برای تعامل درجهبندیشده با شوونیستها و نیز تملق به آن عده چهرهها، که خیال میکنند، اگر ته ماندهی سفرهای هم بخش شود و برسد به این«گروه» میرسد. و این یعنی رئال پولیتیک، از نظر ایشان!" پوره موافقم و زیادتر چشم براه "ته ماندهی سفره"هم همان هایی اند که در دامان رژیم هایی بنیاد گرا و مرتجع منطقه و با پول هایی باد آورده "مولی کراسی" و چکره هایی اروپایی، دینار های وهابی هایی صهیونیست (آنهم با رسد تنها دم گاو)، دزدی بر حال معادن در باند هایی شرر خو (اشرار) درس شرارت آموختند و می آموزند. این جنایتکاران حرفوی که توسط عرب هایی بربر و استادان صهیونیست تربیه شده بودند روی چنگیز، تیمور لنگ، هیتلر، قاتلان مردم ویتنام، چیلی و .... را سفید و در قطار بی گناه هان قرار دادند. حتی اشرار پارسی زبان (مسعود و انوری) در قتل و کشتار مردم پارسی زبان و هزاره افشار بیشتر از سیاف یهودی و باند صهیونیست اش دست داشتند.
تفرقه انداز دیگر مذهب گرایی است که پارسی زبانان را یکی بجان دیگر انداخته است که حتی تا سطح حکومت ها رخنه کرده است (سنی تاجیکستان با تشیع ایران) که چه گله از هموطنان خودمان. نمیدانم که باغ هایی خیالی عرب ارزش آنرا دارد که ما یکدیگر را برای آن فدا سازیم؟؟؟؟!!!!
آتش خاوری
>>> و فعلا" روسای احزاب و تنظیم ها و امارت ها به جای ما خواب میبینند. خواب شان خوش
>>> آقا پدرام اگر قرار باشد افغانستان یک جمهوری فدرال افغانستان شود باید یک همه پرسی شود که برای فدرال شدن افغانستان زمینه مساعد شود. شما که از پیشتازان فدرالی میباشید و با این ایده خود را کاندید ریاست جمهوری در سال ۲۰۱۹ نموده و شعار شما فدرالی بود چند رای را از آن خود نمودید، با کمتر از ۳۰۰۰ رای برای شما شرم است که از فدرالی شدن سخن بزنید فرار برای شما یک گزینه خوب بود زیرا اولاً بدخشانیان
ایده شما را قبول نداشتند و نخواهد داشت باقی مردم شریف افغانستان هم قطعاً قبول ندارند
>>> آن تاجیکان ...چاپلوس و افغانپشتون مشرب که دلالان بوده و هستند
که فطرت خینزیرانه دارند و.....
>>> آقای پدرام
ما از جنگ خسته شدیم، ما از جنایت های که نیروهای اشغالگر و قاتل آمریکای و ناتو در افغانستان کرد سخت ضربه خوردیم، ما از جنایتهای که پنجاپیهای خبیث پاکستان در طول چهل سال در افغانستان کرده اند خسته شدیم، ما دیگه جنگ نمیخواهیم. ما همه اقوام برادر همدیگه هستیم. ما نمیخواهیم که رهبران خود خوانده فراری دزد قاچاقبر دوباره بالای گرده های مردم حاکم شوند.
>>> ما نمیخواهیم که طالبان این غلام بچه های پاکستان بر ملت آزاده ما فرمانروایی کنند و به دهل پاکستان اتن کنند و به سرنای امریکا برقصند.
>>> 👩🎓👩💻🚦🛑 برخی تاجیکان و هم ترکتباران یا هزارگان و فارسیزبانان بخاطر بیخبری فرهنگقومیت شان، به دلیل نافهمی شناسه اش و نادرکی در (هویتی/شناسه تباری-زبانی) قومیت شان، از زندگی باامن آزادی انسانی و بافرهنگ بودن محرومند .....، چه برسد که بفهمد بر مخالف فدرالیسم!؟
👈👈 در یک نشستی یا گردهمایی قومیتی، رئیس جمهور روسیه ● آغای《پوتین》● گفته است که؛
نباید وقت را تلف کنیم، آنقدر در برابر غرب و آمریکای تجاوزگر نباید همیشه با سلاح و اتوم جنگید، بلکه در اول آگاهی دهی به ملیتها داده شود و نهاد های قومیت مردمی و منطقه ای در برابر امریکایزورگو ایجاد گردد، که با ایجاد نمودن (یک هویت/شناسه جدید) انسجام قومیتها و خودحمایتی مردمی خودبخود بوجود می آید،
👈همین بود که (یک هویت جدید جهانی یا قومیت یا گروه بریکس) را بوجود آورد و.....
که درنتیجه گروهی نیرومند جهانی بریکس (برضد امریکای-تمامیتخواه) بوجود آمد.
👈 که هویت-مردمی جدید غرب خونخوار و آمریکای قلدر را کمرشکن کرده و عنقریب هویت پولی جدید بریکس نیز می براید که قلدری و هویت جهانی پولی=نیرویی آمریکای را به زانو می نشاند و....
👈👈همینگونه اولین و آخرین و مهمترین (عامل دلیل شناسه/هویت مردمی) ما نیز میباشد که باید برای مایان که (غیرپشتون-ناافغان) هستیم بما مردم فهمانده شود ذهنیت سازی و آگاهی رسانی در فضای مجازی شود
👈 که ای ما مردم فارسیزبان/پارسترکان اغفال ساخته شده، فریب خورده و بلاخره (ما مردمان ناهویت و طفیلی در هویت پشتونی=افغانی درآمده) و جعلگرانه مسموم و خرافغان گشته که برده و نسل دوم جامعه گشته ایم
👈 یعنی افغان پوچ، افغانجعل طفیلی-امانتی بر ما تحمیل و تاپه زده شده از طرف حیله و مکر تحمیلی رژیمهای پشتونی غاضب !؟
👈ضروریترین (عنصر یا عامل) ما مردم (غیرافغانپشتونی) همین بازیابی (هویت زبانی-نژادی) ما است که هرچه ذودتر (هویت/شناسه اصیل تباری-زبانی) ما فورا اعاده و تثبیت جهانی شود.
👈تا به قول ●پوتین● با هویت نیروی مردمی-جهانی مان موجودیت منطقه ای خود را را بدست گیریم
👈تا سپس با مدرک هویتی خودمان با نیروی هویتی تباری-زبانی مان در مقابل زورگویان ناقلین تجاوزگر بر علیه قلدران افغانپشتونی به مبارزه حقوقی و قدرتمندانه به پا ایستیم و امنیت همه جانبه، ثروت قدرت ملکیت حوزه ای، سهم دولتداری، تاریخ فرهنگ کار دانش ... و معاش خودمان را خود ما تعین و بدست بی آوریم.
👈حال که زمانه قدرت هویتی و منطقه ای است که باید با هویت جدید به آن بیپیوندیم دست بکار شویم تا زندگی انسانی دلاورانه شویم
👈لحظه فکر کنید و ببینید که با هویت جعل-جهل و غیر نژادی-زبانی (پشتونی=افغان؟)چگونه توسط تلقین افغانیت به فغانیت خون آلود و دربدر شده ایم
👈اینجاست که در واقع از انسان بودن و فهم و فرهنگ و زندگی انسانیت دور گشته و در خواب غفلت، مظلومگونه توهین شده محقر، مرده متحرک و زنده سرکوب شونده با محرومیت مداوم عادت در زندگی حیوانیت کرده ایم!؟
👈بازهم اینجاست که ما مظلوم شدگان و پشتونظالم منفور دنیا و ملعون فرشته و خدا قرار گرفته ایم
👈که زودتر از ریسمان و لجام استعماریت و استثماریت (افغان/افغانیت) حیله گرانه هویت افغانپشتونی خود را خلاص و خطا بدهیم که حیوان آزاد صحرایی از ما بهتر است که در تلک (هویت افغان=فغانیت) که در بند نیست!؟؟
. . . . . . ،
👈چگونه ذلیلانه و تا به کی مورد تجاوز افغنپشتونی قرار گرفته که ناموس تانرا و حامله دار شدن خودت و خواهرت را بی ننگانه و بیغیرتانه تحمل دیدن و شنیدن داری!؟
مرگ ما مردم فارسیزبانان=ترکپارسیان بهتر چقدر بیفرهنگ و بی تاریخ... شده ایم! به روایت کتابها باور کنید که خوک از ما تنفر میکند!؟؟؟
. . . . . . . .
👈بهمین دلیل یعنی (عدم هویت نیرویمردمی زبانی-تباری) به بیناموس شدن و بی عزت شدن سوق شده اید که روزانه گ ا ی ی د ن خواهر مادر و زن شما قومیت ترکتباران/فارسیزبانان از طرف سیاسیون افغانپشتونی عادی-سازی شده و عام گشته از سوی همین تجاوزگرانه افغانپشتون های ناقلینسرحدی!؟
👈و هم خون و جان گرفتن شما مردم مفت و عادی سازی گشته ار طرف رژیمهای افغانپشتونی که در دوران پشتونغنی و هم پشتونطالبان به مانند مرغ گوشتی بی ارزشانه کشته خورده ترور و نسلکشی میگردید!؟
👈هر فردی فارسیزبان ترکمن هزاره ایماق تاتار ازبک و تاجک که خودش را بیهویت نژادی-زبانی قبول کرده و یا بیخبر از شناسه و فرهنگ قومیتی اش بوده همین است که نادانسته حذف هویتی شده و به نسل دوم یعنی به بردگی-غلامی، به معاونیت، به خایه مالشی، چاپلوس فطرت گرفته و دلال گشته اند.
👈ببینید که چقدر ذلیل گشته، سرخم، بی دفاع و زنچو آید به سبب عدم یا نبود (هویت/شناسه اصیل نیروی مردمی)!؟
👈همه مردم ترکتباران/فارسیزبانان (از قبول و یا تحمیل افغانهویتی=پشتونی) همیشه در خون-فغان بوده و از افغانیت در مظلومیت گدا و کمرشکن گشته اند!؟
👈این لفظ هویتی مرموزاثر (افغان) به همه مردم ترکتباران/فارسیزبانان به نوعی سبب و عامل سرکوبی و محرومسازی شده، همین شناسه ای پشتونی (نام افغان/افغان-ستان) تمامی زنان دختران جوانان پسران فارسیزبانان را زنده در گور کرده و حقارت فقر غربت یتیمی بیوه گی..... را ببار آورده و عامل محرومیت زندگی ما و شما گشته است تا چی وقت منتظر کی و چی اید!؟؟؟؟؟
>>> 👩🎓👩💻🚦🛑 برخی تاجیکان و هم ترکتباران یا هزارگان و فارسیزبانان بخاطر بیخبری فرهنگقومیت شان، به دلیل نافهمی شناسه اش و نادرکی در (هویتی/شناسه تباری-زبانی) قومیت شان، از زندگی باامن آزادی انسانی و بافرهنگ بودن محرومند .....، چه برسد که بفهمد بر مخالف فدرالیسم!؟
👈👈 در یک نشستی یا گردهمایی قومیتی، رئیس جمهور روسیه ● آغای《پوتین》● گفته است که؛
نباید وقت را تلف کنیم، آنقدر در برابر غرب و آمریکای تجاوزگر نباید همیشه با سلاح و اتوم جنگید، بلکه در اول آگاهی دهی به ملیتها داده شود و نهاد های قومیت مردمی و منطقه ای در برابر امریکایزورگو ایجاد گردد، که با ایجاد نمودن (یک هویت/شناسه جدید) انسجام قومیتها و خودحمایتی مردمی خودبخود بوجود می آید،
👈همین بود که (یک هویت جدید جهانی یا قومیت یا گروه بریکس) را بوجود آورد و.....
که درنتیجه گروهی نیرومند جهانی بریکس (برضد امریکای-تمامیتخواه) بوجود آمد.
👈 که هویت-مردمی جدید غرب خونخوار و آمریکای قلدر را کمرشکن کرده و عنقریب هویت پولی جدید بریکس نیز می براید که قلدری و هویت جهانی پولی=نیرویی آمریکای را به زانو می نشاند و....
👈👈همینگونه اولین و آخرین و مهمترین (عامل دلیل شناسه/هویت مردمی) ما نیز میباشد که باید برای مایان که (غیرپشتون-ناافغان) هستیم بما مردم فهمانده شود ذهنیت سازی و آگاهی رسانی در فضای مجازی شود
👈 که ای ما مردم فارسیزبان/پارسترکان اغفال ساخته شده، فریب خورده و بلاخره (ما مردمان ناهویت و طفیلی در هویت پشتونی=افغانی درآمده) و جعلگرانه مسموم و خرافغان گشته که برده و نسل دوم جامعه گشته ایم
👈 یعنی افغان پوچ، افغانجعل طفیلی-امانتی بر ما تحمیل و تاپه زده شده از طرف حیله و مکر تحمیلی رژیمهای پشتونی غاضب !؟
👈ضروریترین (عنصر یا عامل) ما مردم (غیرافغانپشتونی) همین بازیابی (هویت زبانی-نژادی) ما است که هرچه ذودتر (هویت/شناسه اصیل تباری-زبانی) ما فورا اعاده و تثبیت جهانی شود.
👈تا به قول ●پوتین● با هویت نیروی مردمی-جهانی مان موجودیت منطقه ای خود را را بدست گیریم
👈تا سپس با مدرک هویتی خودمان با نیروی هویتی تباری-زبانی مان در مقابل زورگویان ناقلین تجاوزگر بر علیه قلدران افغانپشتونی به مبارزه حقوقی و قدرتمندانه به پا ایستیم و امنیت همه جانبه، ثروت قدرت ملکیت حوزه ای، سهم دولتداری، تاریخ فرهنگ کار دانش ... و معاش خودمان را خود ما تعین و بدست بی آوریم.
👈حال که زمانه قدرت هویتی و منطقه ای است که باید با هویت جدید به آن بیپیوندیم دست بکار شویم تا زندگی انسانی دلاورانه شویم
👈لحظه فکر کنید و ببینید که با هویت جعل-جهل و غیر نژادی-زبانی (پشتونی=افغان؟)چگونه توسط تلقین افغانیت به فغانیت خون آلود و دربدر شده ایم
👈اینجاست که در واقع از انسان بودن و فهم و فرهنگ و زندگی انسانیت دور گشته و در خواب غفلت، مظلومگونه توهین شده محقر، مرده متحرک و زنده سرکوب شونده با محرومیت مداوم عادت در زندگی حیوانیت کرده ایم!؟
👈بازهم اینجاست که ما مظلوم شدگان و پشتونظالم منفور دنیا و ملعون فرشته و خدا قرار گرفته ایم
👈که زودتر از ریسمان و لجام استعماریت و استثماریت (افغان/افغانیت) حیله گرانه هویت افغانپشتونی خود را خلاص و خطا بدهیم که حیوان آزاد صحرایی از ما بهتر است که در تلک (هویت افغان=فغانیت) که در بند نیست!؟؟
. . . . . . ،
👈چگونه ذلیلانه و تا به کی مورد تجاوز افغنپشتونی قرار گرفته که ناموس تانرا و حامله دار شدن خودت و خواهرت را بی ننگانه و بیغیرتانه تحمل دیدن و شنیدن داری!؟
مرگ ما مردم فارسیزبانان=ترکپارسیان بهتر چقدر بیفرهنگ و بی تاریخ... شده ایم! به روایت کتابها باور کنید که خوک از ما تنفر میکند!؟؟؟
. . . . . . . .
👈بهمین دلیل یعنی (عدم هویت نیرویمردمی زبانی-تباری) به بیناموس شدن و بی عزت شدن سوق شده اید که روزانه گ ا ی ی د ن خواهر مادر و زن شما قومیت ترکتباران/فارسیزبانان از طرف سیاسیون افغانپشتونی عادی-سازی شده و عام گشته از سوی همین تجاوزگرانه افغانپشتون های ناقلینسرحدی!؟
👈و هم خون و جان گرفتن شما مردم مفت و عادی سازی گشته ار طرف رژیمهای افغانپشتونی که در دوران پشتونغنی و هم پشتونطالبان به مانند مرغ گوشتی بی ارزشانه کشته خورده ترور و نسلکشی میگردید!؟
👈هر فردی فارسیزبان ترکمن هزاره ایماق تاتار ازبک و تاجک که خودش را بیهویت نژادی-زبانی قبول کرده و یا بیخبر از شناسه و فرهنگ قومیتی اش بوده همین است که نادانسته حذف هویتی شده و به نسل دوم یعنی به بردگی-غلامی، به معاونیت، به خایه مالشی، چاپلوس فطرت گرفته و دلال گشته اند.
👈ببینید که چقدر ذلیل گشته، سرخم، بی دفاع و زنچو آید به سبب عدم یا نبود (هویت/شناسه اصیل نیروی مردمی)!؟
👈همه مردم ترکتباران/فارسیزبانان (از قبول و یا تحمیل افغانهویتی=پشتونی) همیشه در خون-فغان بوده و از افغانیت در مظلومیت گدا و کمرشکن گشته اند!؟
👈این لفظ هویتی مرموزاثر (افغان) به همه مردم ترکتباران/فارسیزبانان به نوعی سبب و عامل سرکوبی و محرومسازی شده، همین شناسه ای پشتونی (نام افغان/افغان-ستان) تمامی زنان دختران جوانان پسران فارسیزبانان را زنده در گور کرده و حقارت فقر غربت یتیمی بیوه گی..... را ببار آورده و عامل محرومیت زندگی ما و شما گشته است تا چی وقت منتظر کی و چی اید!؟؟؟
این واقعیتهای اثباتی و درد انسانی و حقوق انسانی ما را شریک یاران تان نموده در هر جا بفرستید
>>> رئیس جمهور فدراسیون روسیه پوتین مرد زیرک گفته است در برابر هویت تحمیلی هویت پولی (دالر) که آمریکا و غرب در جهان قلدرانه و حیله گرانه ترویج کرده و در ضمن سلطه یافته است
همین هویت پولی را باید تخریب و ازبین برد تا مردمان جهان بی دفاعی مظلوم از شرارت تمامیتخواهی و تروریستی غرب یکقطبی نجات و رهایی یابد که اکنون در جریان و شرف زانو زدن قلدران جهانی هستیم.
نظر نشرشده در فوق در مورد هویت تکقومیتی قلدری و هویت پولی بسیار بجا فرموده است.
ولی گوش شنوای تان ضرورت است و هم واقعیت بوده که هویت پشتونی (افغان) بر قومیتهای دیگر تحمیل شده است
و این هویت افغان در طول تاریخ خونی کشور بنامی افغانستان، که یک هویت توهم وسیله ای بوده است
و عامل شرور استفاده نیابتی انگلیسی و غرب بوده و با این هویت از سران پشتون و جنگجویان پشتونی یاد شده است
همچنان همین هویت همیشه در برابر روس به شعار ایدئولوژیک قومی تبدیل شده و کار گرفته شده است و ملیون ها انسان بی گناه مسلمان و نامسلمان را با شعار همین هویت و دین به قتل رسانده اند و بر سر مردم بی گناه الله گذاری شده که در نتیجه به نسلکشی تدریجی سوق داده اند.
که فعلا همین مشکلات هویتی در تمام مناطق غیرافغان این سرزمین و هم در مرز روسیه سابق، چین و احتمالا در مرز ایران جابجا ساخته شده و به مثابه آتش زیر خاکستر است که عاقبتش جنگ داخلی و منطقوی را دربر خواهد گرفت
و بدون شک که حذف و برچیدن این هویت تحمیلی ناتباری جعل از قومیتهای فرهنگی دیگر، این کشور و مردمانش را بطرف صلح و امنیت جمعی و منطقوی سوق می گرداند.
احمد از شاگردان رشته سیاست 🍒
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است