تاریخ انتشار: ۱۴:۲۹ ۱۴۰۳/۹/۶ | کد خبر: 176358 | منبع: | پرینت |
«قفل زدن به دروازه های سه فابریکه ی بزرگ تولیدی موترهای فولکس واگن و به ادامه ی آن دشواری های بزرگ اقتصادی درکمپنی های بزرگ تولید موتر های بنز، بی ام دبلیو ، فورد و کمپنی مشهور بوش، در آلمان که بیکاری دهها هزار کارگر و انجنیر را در پی خواهد داشت ، تکانه و هشدار بزرگی است برای اروپائیان در مجموع وبرای آلمانی ها بطور خاص که اگر هرچه زودتر به هوش نیامده به دنباله روی بی چون و چرا از اهداف و نقشه های جنگ طلبانه ی ایالات متحده ی امریکا ادامه بدهند ، روزهای تاریک تری نصیب شان خواهد شد.
به اساس تازه ترین احصاییه هایی که در آلمان منتشر شده است ، درست پس از جنگ اوکراین تاکنون حدود بیست هزار شرکت و کمپنی خورد و بزرگ در کشور صنعتی آلمان ورشکست شده اند.
جهان شاهد است که دنباله روی بی چون و چرای اروپا از امریکا در جنگ اوکراین، در اولین گام، دست اروپاییان بخصوص دست آلمانی ها را از منابع انرژی بسیار ارزانِ وارد شده از روسیه، کوتاه کرد. وقتی پایپ لاین های بزرگ انتقال گاز ارزان از روسیه به اروپا (نورد استریم 1 و 2) محیلانه منفجر گردید، اروپا منجمله آلمان به عنوان موتور بزرگ صنعت و تولید در اروپا ، مجبور به خرید گاز مایع امریکا و قطر با قیمت دوبرابر شدند.
نبود منابع انرژی ارزان ، دنباله روی بزدلانه از تحریم های امریکا علیه روسیه، چین، ایران... و تمرکز بر جنگ بی حاصل در برابر روسیه ؛ کمر اقتصاد آلمان و اروپا را شکسته است. به نظر می رسد که قربانی اصلی تمام تحریم ها، اتحادیه ی اروپا است نه مسکو، پکن و یا تهران. به اساس جدید ترین آمارها ، هزینه های زندگی در تمام اروپا به حد سرسام آوری بالا رفته و در بسیاری کشورهای اروپایی، به دلیل بالا بودن نرخ کار، سرمایه گذاری در صنایع اساسی چنان رو به کاهش است که اکنون حتا این نگرانی به وجود آمده است که مبادا اروپای صنعتی و ثروتمند، به صنعت زدایی جبری وادار گردیده ، بیکاری، بی روزگاری و فقر در تمام قاره ی اروپا دامن بگستراند.
واقعیت این است که امریکا با براه انداختن و ادامه ی جنگ اوکراین در اروپا، می خواهد با یک تیر دو فاخته را شکار نماید: هم روسیه را تضعیف نموده ، اگر بتواند ازهم بپاشاند و هم اروپای متحد را ضعیف و محتاج تر از پیش به خود بگرداند.
به باور من اروپاییان با درک این حقیقت که نظام تک قطبی برهبری امریکا آخرین روزهایش را سپری می کند، دیر یا زود به سیاست های دنباله رویِ بی چون چرا از امریکا پایان داده، به جای رو در رویی با جهانِ جنوب – بخصوص بجای رو در رویی با چین و روسیه، سیاست همزیستی و همکاری متقابل را با این دو کشور بزرگ در پیش خواهند گرفت و جهان نو را با واقعیت های انکار ناپذیر نو قبول خواهند نمود.
اروپاییان دیر یا زود به این حقیقت هم پی خواهند برد که آنان ناگزیر به نزدیکی و همکاری با روسیه و چین هستند و اروپا تنها در دوستی و همکاری با روسیه و چین است که به رفاه و صلح حقیقی می رسد نه در دشمنی و عداوت با روسیه و چین...
جهان چند قطبی، جهان همزیستی و همگرایی است.»
اسماعیل فروغی