سیر تکاملی لذت و معیشت ناشی از آن قدرت و ثروت، این جماعت بیشرم و بیغیرت را در اوج ازخودبیگانی نشانده و از عواطف، احساس و فضیلتهای انسانی تهی کرده است | ||||
تاریخ انتشار: ۱۱:۲۲ ۱۴۰۳/۹/۱۲ | کد خبر: 176391 | منبع: | پرینت |
کارل مارکس یک نظریه جالب دارد به نام از خودبیگانگی ( Alienation ) که بر اساس این چشمانداز، انسانها در جوامع طبقاتی به دلیل نابرابری ساختاری و تحت تاثیر جاذبه ثروت و قدرت از خود و از دیگران بیگانه میشوند. این از خودبیگانگی بصورت یک فرایند واگیر شامل حال کسانی میشود که از سفره قدرت و ثروت زندگی مجلل و امکانات رفاهی و آسایشی لوکس فراهم کرده است. دسترسی فارغ از درد سر، به این امکانات، احساسات و عواطف انسانی صاحبان این امکانات را در راستای هرچه بهتر خودآرایی، خودبزرگتربینی، و فاصله از مردم مصروف کرده و رنج و مصیبتهای دیگران را برای آنها نامفهوم و بیمعنی میسازد. این فرایند از خودبیگانگی در واقع مسیری است مالکان قدرت و ثروت را از مسوولیت و رنج انسانی جدا کرده و درگیر لذت و جلوهآراییهای شخصیت کاذب میسازد.
در میان رهبران سیاسی افغانستان، آقای دکتر عبدالله نشانه بارزی از جلوهآرایهای ازخودبیگانگی است که در اوج مصیبتهای مردم افغانستان، او به دنبال بهانه ای برای نمایش شیکپوشی خود است تا از این نمایش کاذب احساس موجودیت و شخصیت کند. البته مرض ازخودبیگانگی شامل رفتار و کردار تمامی رهبران سیاسی افغانستان میگردد که تحت تاثیر قدرت و ثروت بادآورده از فضیلتهای انسانی تهی شده اند، اما آقای دکتر عبدالله را میتوان نمایه روشن و یا سرخیل این فرایند ازخودبیگانگی تعریف کرد.
مردم افغانستان افزون بر فقر، بیپناهی، بیچارگی و بیسوادی که شامل حال شان است، یکی از مصیبتبارترین مقطع تاریخی خود را سپری میکنند. این پرده تاریخی، یکی از تراژید ترین نمایشنامه زندگی مردم افغانستان است که از شدت تکرار، کمکم به یک داستان خبری تبدیل شده است. علاوه بر مصیبتهای تلخی که در داخل افغانستان دست به گریبان مردم کرده است، زندگی مصیبتبار مهاجرین افغانستان در ایران و موجی از توهین و تحقیرهای که هر صبح و شام از چشم و دهان میزبان بر سر و صورت آنها میبارد، در واقع یک سکانسی از این سریال غمانگیز است.
انسانهای بیپناهی که در جستجوی آرامش در لب مرزهای ایران تیر میخورند، دربدری پناهندگان افغانستان در پاکستان، شمار قابل توجهی که هر سال در مسیر ایران و ترکیه بیعزت و یا نیست نابود میشوند، و همینگونه تعداد قابل توجهی که هرسال برای فرار از مصیبت در آبهای شور طعمه دلفینها و ماهیها میشوند،و جمعیت دیگری که در اردوگاه مالیزی و اندونیزی که سالها است سر بر دامن حسرت و نومیدی نهاده است، سکانس دیگری از این نمایشنامه تراژید است.
این تراژیدی ناتمام و ویرانگر اما خود به خود خلق نشده است و از جانب خداوند نیز نازل نشده است. عامل اول این تراژیدی در واقع همین رهبران سیاسی و مدیران ارشد مملکت اند که خود به ثروتهای افسانه ای دست یافتند و مردم افغانستان را در کام هیولای طوفان سپردند. حالا سیر تکاملی لذت و معیشت ناشی از آن قدرت و از این ثروت، این جماعت بیشرم و بیغیرت را در اوج ازخودبیگانی نشانده و از عواطف، احساس و فضیلتهای انسانی تهی کرده است. اینها که هرازگاهی با لباسهای شیک، قیافههای ودکلون زده و غرور ملکوتی در برابر چشمان غرق غم و ناامیدی مردم ظاهر میشوند، تحت تاثیر از خودبیگانگی تاحال درنیافته اند که هرکدام، تندیسی از رسوایی و خیانت به وطن و به مردم افغانستان اند. اینها درنیافته اند که لباس شیک و زندگی مجلل، در هرکجایی جهان هم که باشد نمیتوانند شخصیت فقیر و ذهن بیمار آنها را از چشم قضاوت پنهان نمایند.
آنها اگر لباس شیک میپوشند و غذای مفصل نوشجان میکنند، مردم اما بر تن و جان و روی سفره غذای آنها در واقع همان گوشت و خون و آبروی مردم افغانستان را میبینند که در این سالهای مصیبت، قربانیان غارت و خیانت این جماعت بوده اند.
شدت این عارضه از خودبیگانگی این جماعت به حدی است، که چشم شان از تشخیص آبروی مردم افغانستان از غذای رنگینی که بر سر سفره شان چیده میشود، عاجز است. حالا غم سنگین در این واقعیت پیچیده است که نه برای مصیبت مردم افغانستان نقطه پایان دیده میشود و نه این فرایند ویرانگر خودبیگانگی که رهبران سیاسی افغانستان را تا فرق در کام فرو برده است، به خودآشنایی تبدیل میشود.
هادی میران
>>> آقای میران ،
رهبران دیروز و امروز افغانستان چه طالبی و غیر طالبی خر چران هایی هستند که سالهای سال این ملت را چرانده اند ، مشکل در خر چران ها نیست بلکه مشکل درگله خران است ، بسیار صاف و ساده میبینیم که این گله خر چران همه رفته اند بیرون اما در داخل جای شانرا گله ملا ها گرفته لند و مصروف خر چرانی هستند ، خر بودن به این معنی نیست که حتما" باید چهار پا باشد با گوش های دراز بلکه داشتن صفات مشترک به هویت مشترک می انجامد.
از ظاهر خان گرفته تا هبت خان غایب که میشود خر چران های معاصر دانست همه مصروف خرچرانی اند و تا خران وجود دارند نیاز به خرچران ها هم وجود دارد.
>>> این ها همه بقایایی همان اشرار اند که تا دیروز رقاصه هایی "آی اس، آی" و صهیونیزم بودند!!!!! از همین خاطر بی شرم و خیره سر اند!!!
آتش خاوری
>>> کسی میداند همی گلبیدین چی زمانی به جنت میرود ؟؟؟
>>> افسوس صد افسوس به نویسنده گان و حامینتور سیاسیون محترم مملکت مقصر اصلی ماجرای بدبختی ملت و کشور افغانستان هیچ کس نیستن نه داخلی و نه هم خارجی فقط وفقط شما هستین چون همه تان اول برای خود وبعد به قوم خود می خواهی نه در فکر ملت دربدر آواره سرگردان نه هم به کشور خود افغانستان که کشورتان است بهش وفا ندارید حامین شما آز همه هم خارجی هم داخلی شما به افغانستان و ملت افغانستان ضربه زدین نیگاه کنید به تمام دنیا هم دموکراسی هم نظامی هم دیکتاتوری ایداره میشه در همه ای این دنیا و این کشورها در راس همه اینها سیاسیون استن و سواد دار ونویسنده به بدون اینها هیچ یک از کشورهای دنیا در سر قدرت نیستن اما حقیقت شما چکاره و کجای این میز وسیاست استین آیا از خود سوال کردین دوری هم جمع شودین از همه اقوام افغانستان شما سیاسون را میگم برای این کشور و این ملت از خایشات نفسانی خود گذشت کردین نی هیچ گذشت نکردین که ما ملت می دانیم هم شما به این واقیف آستین حال به تمام دنیا نیگاه کنید که در زندان های این کشورها چقدر زندانیان سیاسی استن شما چندهزار چند صد نفر زندانی دارید نی ندارید اما شما هم ما ملت می داند هم شما چون شما به مفت خوردن عادت کردین حال که نمی توانید کشور و ملت به آبادانی برسانی پس خایشا لطفا دست از سر این بیسوادان خودخاه بی عقل خود خانده رهبران افغانستان بردارید اگر شما بین اینها نباشی اینها بین خود به کم زیاد رازی میشن باز هم که شما باشید شما هیچ کاره در تسمیم اینها نیستین این مملکت و این ملت شما به آتیش کشیدین که هر کدام تان برای یک از این جنگ سالاران قلم میزنید و زیر دست بدترین انسان بیسواد بی عقل خودخاه خود پسند زورگو ونادان کار میکنید ملت و شما قضاوت کنید که مقصر این بدبختی این ملت و این کشور کی هستن حال دوباره قلم میزنید که که پنجاه سال سر سرگورده این ملت سوار بودن اینها که یا کوهن سال شدن یا به مادیات خود رسیدن باز قلم های خائنانه میزند که باز در این مملکت که چند گوروه چند نفر تعصوبی بی سواد خودخاه بجای اینها بیارین یا از ضعف اینها سو استفاده کنید که خود تان به نان نوای برسی یکمی اخلاق این سواد و روشن فکری و حرمت سیاست و حرمت این ملت و حرمت این کشور را نگاه کنید باز هم اگر حرمت این نعمت خداوند که به شما وامثال تان داده حرمت این نعمت را نگاه دارید آگه این را هم نمی توانید به سواد دارای سیاسیون کشورهای دیگر نگاه کنید که اون ها برای کشور و ملت خود چی فکرها میکند چی تصمیم های سخت میگیرن که حتا از اولاد خود گذشت نمیکند چی برسه به چند نفر مگر ما نمی بینیم دنیار را که درشان جنگ میشه انقلاب میشه کوتتاه میشه بعد چند ماه یا خیلی زیاد یک دو سال به آرامش آسایش میرسه خیلی دور نرویم حامین همسایه ها دیوار به دیوار که از شوروی چند سال پیش جدا شدن حال اونها را ببین ما را ببین غیر از این بودن که همه سیاسیون وسوادار و قلم به دستان همه برای آبادی کشورش و ملت ش تصمیم میکرفتن ومیگیرن اما شوربختانه مال مارا ببینید که چی وووو بدبختی برای این کشور و این ملت میاره صد افسوس
>>> ممنون شما آقای میران. حقیقت را چنانکه هست و بدور از جانبگیری های تباری بیان کرده اید.
سر فراز باشید.
داود
>>> سلام!
نظرشما عالیقدردرموردتقلید برایم مهم است. فکرمیکنم اگرتوانایی واستعداد ابتکاروپیشرفت وخلاقیت رانداریم، پس یگانه گزینه معقول تقلیدخواهدبود. مگرتقلیدازکی؟
ازیک جامعه پیشرفته وتکامل کرده قرن ۲۱ امریکا واروپا که اکثریت سیاره هارا یکی بعددیگرتسخیرکردند، یااعراب بیسوادشترچران...؟
نظرشماعالیجناب برایم مهم است.
عاقل
>>> آمل اصلی بدبختی ما انمی بیشوران استن رهبار طالبان ارکدام فکرمیکنی نه ماه درشکم بچه دارن همش حرام است اوقبلیها فاسدبی حرزترازهرکسی بودن یک کت انمی داکترعبدلله گفت خریدم هفسددلار این ازکجاکردی بیناموس راکت یارغیره ارکدام یک حزب دارن ازکجامخارج میدن خداوندبحال مردم مهاجرافغانستان رحم کنه
>>> اصلاماملت بیغیرت هستیم چون خرراهم نرمیگویم ودست بوسی می کنیم ،
ما امانت را با اهلش می سپردیم زعیمان خود را به اساس برنامه وکارکردشان انتخاب و درضمن تعقب عمل کرد شان می بودیم چنین برده ونوکر،اسیر جهل نمی شدیم جوزجانی
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است