سقوط دولت اسد بخشی از پروژه "خاور میانه بزرگ" بود و این، پیکر بزرگ جهان اسلام را فراخواهد گرفت و ابرازی برای تحقق کشور گشایان و سقوط دولت های مدرن خواهد شد | ||||
تاریخ انتشار: ۱۵:۲۳ ۱۴۰۳/۹/۱۹ | کد خبر: 176420 | منبع: | پرینت |
تحولات اخیر سوریه ولاجرم سقوط دولت بشار الاسد رییس جمهور سوریه بدست شورشیان سوریه در راس گروه تروریستی هیئت تحریر الشام که مارک سیاسی وتروریستی القاعده رابر جبین دارد، یکی از دراماتیک ترین رخداد های ناهنجار سیاسی است که زمین لرزه بزرگ را در خاور میانه، برانگیخته و پس لگدی های ویرانگر را در کل منطقه و بسا نقاط جهان بویژه کشور های اسلامی به دنبال خواهد داشت.
سقوط دولت بشار الاسد بخشی از طرح پروژه "خاور میانه بزرگ" بود.
طرح خاورمیانه بزرگ در واقع پروژه کلان آمریکا برای تغییرات بنیادین در یکی از مهمترین مناطق جهان و اجرای تغییراتی است که بتواند منافع طولانیمدت این کشور در منطقه را حفظ کند. در استراتژی آمریکا ثبات اقتدارگرایانه، نظامهای سیاسی بیرون از دایره منافع انکشور دیگر نمیتواند ضامن و حافظ منافع آمریکا باشند لذا باید با دگرگونی های کلان گرفتار شده متغییر شده و از شاخ و برگ های آن، قالب بندی جدیدی بوجود آمده و افسار آن بدست تروریسم گره یابد.
برخی از اندیشمندان علم سیاست بر این اعتقادند که ناآرامیهای اوایل دهه گذشته در تونس، مصر، لیبی، سوریه و یمن، موسوم به «بهار عربی»، دستاورد اولیه ایده «خاورمیانه بزرگ» بود. فاز دوم پروژه خاور میانه در حمله حماس به اسراییل در ۷اکتبر ۲۰۲۳ که از نظر ناظرین سیاسی این خود یک" پرچم نیرنگی"بود آغاز شد و با حملات اسراییل به غزه و لبنان به بن بست رسید.
تحقق این پروژه به راهکار نوین و شکست این بن بست ها نیاز داشت که حملات و تهاجمات گروه های تروریستی بالای دولت سوریه ولاجرم سقوط دولت بشار الاسد و استقرار نخستین دولت به رهبری گروه القاعده تحت نام تحریر الشام جاده عمومی را در راستای هموار سازی پروژه خاور میانه بزرگ گشایش بخشید.
طرح خاورمیانه بزرگ از لحاظ ژیوپلیتیک دارایی گسترۀ عظیمی بوده که از لحاظ جغرا فیای علاوه بر کشور های عربی، شامل کشور های مانند افغانستان، ایران، پاکستان، ترکیه، مراکش و اسراییل نیز می گردد و در برگیرندهٔ کلی ترین اهداف ژیوپولیتیک ژئوا یکا نومیک و ژیواستراتژیک امریکا در حوزه پهنا ور «خاور میانه بزرگ» است که به دنبال طرح «نظم نوین جهانی» در اوایل سده بیست و یکم «سده امریکایی» اعلام گردیده است.
در طرح خاورمیانه بزرگ، چشم انداز "اسراییل بزرگ" نیز مطرح میباشد. چنانچه لحظات بعد از سقوط دولت بشار الاسد نتانیاهو گفت "توافق بر سر جدایی نیروها با سوریه در بلندی های جولان به دلیل اینکه ارتش سوریه مواضع خود را رها کرده، باطل شده است.
نتانیاهو، نخست وزیر اسراییل، در جریان بازدید از خط مرزی اسراییل و سوریه اعلام نمود که، توافق بر سر جدایی نیروها با سوریه در بلندی های جولان که اندکی پس از جنگ یوم کیپور در سال ۱۹۷۳ حاصل شد، به دلیل اینکه ارتش سوریه مواضع خود را رها کرده است، باطل شده است و من به اتفاق وزیر دفاع و با حمایت کامل کابینه، دیروز به ارتش اسراییل دستور دادم که منطقه مرزی و مواضع تحت کنترل آن را اشغال کند.اشغال مجدد خاک سوریه بوسیله اسراییل بیانگر کامل اشتراک اسراییل، ترکیه و امریکا در نقشه براندازی حکومت اسد و همدستی آنها با گروه های تروریستی در سوریه است".
هکذا انکشافات سیاسی و نظامی اخیر در سوریه از همین سناریو مایه می یابد و در صورت عدم اتخاذ تدابیر و تجویر قدرت های بزرگ وابسته به محور مقابل، این پروژه گام بگام عملی خواهد شد و حتی ترکیه را نیز در این مسیر در خون غرق خواهد ساخت.
در راستای براندازی دولت سوریه، شبهنظامیان تروریستی بویژه گروه تروریستی هیئت تحریر الشام که از حمایت فزاینده آمریکا، ترکیه و اسرایل برخوردار اند برای مدت دوهفته حملات گسترده و پیهم را علیه دولت سوریه براه انداخته و با تسخیر چند شهر مهم و استراتژیک، پایتخت کشور یعنی دمشق را به تصرف در آورد و سقوط دولت بشار الاسد را اعلام داشتند.
عوامل فروپاشی دولت اسد؛
حملات برضد رژیم اسد، از لحاظ زمانی کاملاً غیرمنتظره بود. بهندرت کسی انتظار داشت که شورشیان سوری دوباره بتوانند یک حمله بزرگ را راهاندازی کنند. دلیل موفقیت آنها بهوضوح این است که رژیم سوریه هم از عملیات تهاجمی غافلگیر شد. علاوه بر این، وضعیت کلی این است که حامیان ارتش سوریه، بهویژه روسها، ایرانیها و حزبالله، درحال حاضر سرگرم مسایل مربوط به خود هستند.
فروپاشی دولت سوریه نتیجه یک سلسله عوامل داخلی، منطقهای و بینالمللی است که در طول بیش از یک دهه بحران، این کشور را درگیر کردهاند.
مزید برنقشه های پنهان استخباراتی در خصوص سقوط دولت سوریه میتوان از عوامل ذیل در تسریع شتابان فروپاشی بدون مقاومت دولت سوریه یاد نمود: بحران اقتصادی شدید و کاهش ارزش پول ملی سوریه و کمبود سوخت، غذا و نیازهای اولیه زندگی، باعث خشم عمومی و افزایش نارضایتیها شده بود. متحدین سوریه، مانند روسیه و ایران، ممکن است دیگر قادر یا مایل به ارایه حمایت گسترده نبودند.
فشارهای بینالمللی؛
تحریمهای ایالات متحده و اتحادیه اروپا، اقتصاد سوریه را فلج نموده بود.
فقدان روابط دیپلماتیک فعال با جهان عرب و غرب، باعث انزوای بیشتر دولت سوریه شده بود.
تقسیم قدرت و عدم کنترل کامل ارضی؛
دولت سوریه کنترل بخشهایی از کشور را از دست داده بود:
مناطق تحت کنترل کردها در شمال شرقی؛ مناطقی که توسط ترکیه و گروههای شورشی مورد حمایت آن در شمال غربی اداره میشدند و هم مناطق نفت خیز که تحت سلطه ایالات متحده آمریکا در آمده بود.
یکی از فاکتور های دیگری که در فروپاشی دولت سوریه نقش ایفا کرد، احتمال معامله های پشت پرده میان بازیگران اصلی محور سوریه بود.
در آیینه موجود، رخداد های سوریه کاهش نفوذ ایران در سوریه بیش از همه عناصرخودنمایی میکند. در پی این تحولات دراماتیک در دراز مدت شکست استراتژیک ایران و روسیه در مسیر این رخداد ها بیش از پیش جلوه نمایی نموده، هکذا انکشافات موجود باعث تغییرات و دگرگونی های بنیادین در استراتژی روسیه و ایران خواهد شد.
برخی تحلیلگران معتقدند که ممکن است توافقاتی برای انتقال قدرت به یک دولت جدید یا اصلاحات سیاسی گسترده از قبل میان بازیگران عمده صورت گرفته باشد که البته رنگ این توافقات در اظهارات وزیر خارجه روسیه در اجلاس سه جانبه وزرای خارجه ایران، ترکیه و روسیه برتابید.
سرگی لاوروف وزیر خارجه روسیه در مورد نشست آستانه در دوحه گفت: "درباره لزوم حاکمیت و تمامیت ارضی سوریه به توافق رسیدیم. امروز با ایران و ترکیه به توافق رسیدیم که یک فراخوان قوی برای دستیابی به امنیت و ثبات در سوریه صادر کنیم. روسیه، ترکیه و ایران خواستار آغاز گفتگو بین دولت سوریه و مخالفان قانونی شدند. همچنان این کشور ها خواستار توقف فوری خشونت در سوریه شدند".
استنتاج کلی؛
دولت سوریه به دلیل مشکلات ساختاری، بحرانهای اقتصادی و فشارهای داخلی و خارجی لاجرم از نفس افتید وسقوط کرد. هرچند نشانههایی از تلاش برای توافق یا معامله سیاسی وجود دارد، اما چشمانداز حل بحران همچنان پیچیده و نامشخص است. قدرتهای منطقهای و بینالمللی همچنان نقش کلیدی در تعیین سرنوشت این کشور ایفا میکنند. باید افزود که مظاهر از خیانت نیز در در ارکان نظامی دولت سوریه مشهود بود و سرعت فروپاشی شهر ها در این معاملات نمود دار بود. معلوم است که کشور های حامی تروریسم دریک کار زار پردامنه ای استخباراتی تعداد از مهره های مهم در ارکان نظامی سوریه را برای برپایی جهنم بزرگ در سوریه خریده بودند.
سوگوارانه در تاریخ بویژه در کشور خود ما افغانستان این تجارب تلخ بار ها تکرار شده و افغانستان توسط قدرت های بزرگ بار بار به معامله گذاشته شده و مردم افغانستان قربانی منافع استعماری و قدرت های بزرگ جهانی و منطقه ای شده است.
این رویکرد، روال حکومت های ضعیف، مردم نافهم و نامتحد بوده است.
با مسوولیت باید اظهار نمود که با فروپاشی دولت سوریه بار دیگر یک مدل سیاه و قرون وسطایی جدید در جهان معاصر ما افزوده شد و این خط به مثابه دانه های سرطانی پیکر بزرگ از جهان اسلام را فراخواهد گرفت و ابرازی مهم ای برای تحقق کشور گشایان در جهان و سقوط دولت های مدرن خواهد شد.
سقوط دولت سوریه آتش فشان های عظیمی را در منطقه ویژه کشور های اسلامی بود خواهد آورد و ابزار تروریسم را به بزرگترین سلاح مرگبار جهانی مبدل خواهد ساخت؛
با حرمت
عارف عرفان
لندن، دسامبر ۲۰۲۴
>>> در خصوص سقوط دولت سوریه میتوان از عوامل ذیل در تسریع شتابان فروپاشی بدون مقاومت دولت سوریه یاد نمود: بحران اقتصادی شدید و کاهش ارزش پول ملی سوریه و کمبود سوخت، غذا و نیازهای اولیه زندگی، باعث خشم عمومی و افزایش نارضایتیها شده بود.
تحریمهای ایالات متحده و اتحادیه اروپا، اقتصاد سوریه را فلج نموده بود.//
تحلیل درستی است. تانک های ارتش سوریه نه سوحت داشتند و نه قطعات یدکی. اما مهمتر از آن نارضایتی عساکر از حکومت بود بدلیل ضعف اقتصادی و معاش ناکافی.
تحریم های رژیم های کافر و خونخوار غربی اقتصاد سوریه را نابود کرد.
سوریه کشور فقیری است. مختصر نفتی در شرق سوریه بود که امریکا آنرا غارت میکرد و پولش را به تروریست ها میداد.
پس رکن سقوط حکومت اسد اقتصاد ضعیف بود که علتش رژیم کثیف امریکاست.
جرم اسد جه بود؟ ضدیت با اسرائیل جنایتکار.
اگر غلامان امریکا_به شمول امارات و عربستان و قطر _به رژیم تروریسی "تحریرالشام" میلیاردها دالر کمک کنند این تروریست ها در سوریه باقی خواهند ماند. تا کی؟ تا 2040. در 2040 حادثه عظیمی رخ خواهد داد که نه از طالبان اثری خواهد ماند نه از تحریرالشام و نه از اسرائیل. تاریخ مرگ اسرائل 2040 است یعنی صرف 15 سال دیگر. این خط و این نشان.
>>> مشکل اصلی سوریه این بود که تابع آمریکا نبود. هر کشوری تابع هژمونی جهانی نباشد مورد انتقام جویی قرار می گیرد. مثلا هندوستان وقتی میخواست مستقل شود انگلیسی ها پاکستان را ازش جدا کردند. مصر وقتی کانال سوئز را ملی کرد انگلیسی ها سودان را جدا کردند. عراق وقتی مالیات شرکت های نفتی را زیاد کرد انگلیسی ها کویت را ازش جدا کردند.
>>> یک روزنامه نگار خطاب به مردم سوریه نوشته:
وقتی غبار شادیتان بنشیند و بتوانید مرکب خود را ببینید، خواهید فهمید که از اسب پیاده شده و بر خر سوار شدید!
>>> بشار الاسد گفت
از غنی اموختم راهی فرار
تا برای من بماند یاد گار
سرنوشت من به مانندی غنی
او به دوبی من به مسکو بر قرار
نیست کاری هر کسی راهی فرار
تیا ره میخواهد میلیون ها دلار
nabi jaghori
>>> زمانی که عده ای از افراد بنام لیدر و رهنما بخشی از جامعه را به خاطر اهداف دور مدت سیاسی خویش بدنبال خود میکشانند ، دو نقطه عطف در این پروسه وجود دارد ..۱-یا این رهبران متعهد به آنچه توده های ملیونی میخواهند اتکا دارند و۲-یا این لیدران منافع یک بخش کوچک را در داخل و در ابعاد گسترده منافع بخشی از جامعه ای بین المللی را تامین میکنند....
در افغانستان جمهوری دموکراتی افغانستان ،دولتی بود که در آن همه اقشار و ملیت ها قدرت را تمثیل میکردند ، تامین وحدت ملی در یک کشور بخش مهم و اساسی است و موازی با آن دولت سعی داشت که با حفظ موقف دولت در کنترول اقتصاد بر اساس منافع مردم سکتور خصوصی را نیز رشد دهد...به همین ترتیب مسایل تحصیلی ، خدمات صحی ، اینها همه موضوعاتی بودند که دولت تلاش داشت که طور کلی عام سازد تا همه شهروندان کشور بدان دسترسی داشته باشند.،بناء رهبران دولت دموکراتیک به نفع حاکمیت عامه کار میکردند. و مذهب و عقاید مذهبی کاملا کنار گذاشته شده بود هم شیعه احترام میشد هم سنی و هم هندو ،اما رهبران بعدی بعد از سقوط نجیب الله صرف منافع گروهی ،شخصی خود و پاکستان و ایران را تمثیل میکردند. که این مرحله هم شکست و ربخت و طالب آمد و بعدا امریکاییان آمدند همه چیز به ترحم سکتور خصوصی بر اساس سفارشات تکنوکراتها افغان سپرده شد و در نتیجه بازار فساد ایجاد شد و اردوی بیکاران بوجود آمد و زندگی اقتصادی و معنوی مردم به صرف تقلب کرد به جز عده ای محدودی از حاکمان در قدرت.
در سوریه قضیه بر عکس بود. حاکمیت یک جمعیت هشت فیصده برای مدت هفتاد سال ، میدان دادن به فعالیتهای سیاسی و نظامی ایران و ترس از توسعه شیعه گری حسادت و حساسیت کشور های حاشیه را بر انگیخت ....و البته اسراییل از دیر مدت انتظار هرج و مرج در سوریه را داشت تا خود را برای اشغال زمین های بیشتر آماده سازد.
وضعیت فعلی سوریه از همین اکنون مکشوف است. سوریه در حال زایمان است.تجزیه و پارچه خواهد شد هر کشور خواهان یک قسمتی از آن است....و اگر سوریه زنده بماند در قالب یک کشور کوچک باقی خواهد ماند.
من ساهد رقص و پای کوبی و خوشی های موقتی عده ای از مردم در سوریه استم. روز های دشوار و جنگهای کوچه به کوچه آمدند است...
بزودی این خوشی ها به ماتم و مهاجرتهای گروهی باز مبدل خواهد
در این موضوع اسد نیز مسوولیت مستقیم دارد. در افغانستان حزب و دولت وقت خواهان آشتی ملی بودند و مشی مصالحه ملی به همبن منظور بوجود آمد...مگر در سوریه سباست خلاف افغانستان. را دارد
فخر اهنگر
>>> هر دیکتاتوری در نهایت به سقوط می انجامد.
>>> هر دیکتاتوری در نهایت به سقوط می انجامد.//
آیا این غیظی که به اسد داری نسبت به نتانیاهو که خون 50 هزار زن و طفل مسلمان را ریختانده (ریخته) و کلگی را با بم های 1 تنی سنگرشکن توته توته کرده داری؟
تروریست های چندملیتی آمریکایی_اسرائیلی_ترکی یک دموکراسی در سوریه بیاورند که ابلیس هم ندیده باشد!! (چرا هرچه مزدورهای دو روپیه ماهواره می گویند باور می کنید؟ از مخ خداداد بکار بگیرید. شما مثل .....های زودباور ایران نباشید)
>>> افغانستان ۲۰ سال تابع آمریکا بود به کجا رسید؟
>>> در این روز مطبوعات غربی و امریکایی از جولیانی رامبو ساخته اند ، سرخط خبر ها و مقالات شان نام تروریست مشهور القاعده است. این شخص مثل طالبان اولین بار پروسه انتحاری را علیه رژیم اسد آغاز کرد. اصل نام این آقا عبدالحسین است. و هشت سال در بند امریکاییان بود و بعدا رها گردید.
خیر جان مطلب در این است که چگونه غرب و امریکا اکنون از او یک شخصیت قابل پذیرش با Brand جدید میسازند تا جهان او را قبول کند.
از سال 2000 بدینسو نام پنج کشور در لیست سیاه امریکا برای آوردن تغییرات یعنی تبدیل رژیم درج بود
1-عراق
۲ - افغانستان
۳-لیبیا
۴-سوریه
۵-ایران
پلان روی چهار کشور تطبیق شده است . حالا دیده شود که نوبت ایران چه وقت خواهد بود. ولی خاطر نشان باید کرد که حمله بر ایران ، به معنی جنگ وسیع و بزرگ خواهد بود که در آتش ان کشور های حاشیه خلیج و اسراییل خواهند سوخت...
حنظله
>>> در ۲۴ ساعت گذشته حمدی اسماعیل ندی شیمیدان سوری، شادی حبال فیزیکدان عضو ناسا و زهرا الحمصی دانشمند هسته ای به قتل رسیدند.
یادآوری می شود بعد از اشغال عراق توسط آمریکا بین ۴ هزار تا ۶ هزار دانشمند و استاد دانشگاه که به فرانسه مهاجرت کرده بودند توسط موساد ترور شدند.
>>> در سوریه تروریست های چند ملیتی وهابی و تکفیری همانند اسب سواران در حال تاخت و تاز و گردو خاک هستند. بعد از مدتی این گردو خاک هم می خوابد و آنوقت مردم سوریه خواهند فهمید که یک مشت خر بر آنها حکومت می کنند. همین حالا هم رژیم صهیونیستی بدون یک تلفات از ارتش خود حداقل 80 فیصد از توان نیروی هوایی و کل توان نیروی دریای سوریه را نابود کرده است. اسرائیل با پیشروی زمینی به 30 کیلومتری دمشق هم رسیده است. علاوه بر این اسرائیل در حال ترور دانشمندان و افراد موثر در پیشبرد برنامه های علمی و تکنیکی سوریه هست.
بله از ارتش و سلاح سوریه فقط همان تفنگچه، آر پی جی، سلاح سبک مانده است که فقط برای کشتن و جنگ داخلی سوریه ای ها مورد استفاده قرار می گیرد. این کشور همانند لیبی بدبخت شد. در لیبی هم مردم هنگام سرنگونی قذافی بسیار شادی کردند ولی 13 سال است که نتوانستند یک حکومت واحد تشکیل دهند و این کشور به سه تکه تقسیم شده است. همین حالا هم سوریه به سه تکه تقسیم شده و شرق آن تحت کنترل آمریکا، شمال و شمال غرب تحت کنترل اردوغان منافق و جنوب غرب آن هم تحت کنترل اسرائیل قرار دارد. بله به سوریه ازاد خوش آمدید و حالا هم مردم آنجا و وهابی های مناطق دیگر جشن بگیرند.
>>> یک علت سقوط بشار اسد محاصره سوریه توسط آمریکا بود. ۱۰ سال قبل دشمن تا ۷۰۰ متری کاخ بشاراسد رسیده بود و دمشق سقوط کرده بود. شهید همدانی کوچه به کوچه و خیابان به خیابان به کمک مدافعان حرم سوریه را پاکسازی کرد. ولی امروز مرز خاکی سوریه در تصرف کردها و آمریکایی بود و اجازه فرود هیچ هواپیمایی را از ایران نمی داد. آن ها حتی شبه نظامیان عراقی را که راهی سوریه شده بودند را بمب باران کردند.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است