ایران و روسیه بزرگترین بازنده های این تحول به حساب می آیند. ترک ها با خنجر زدن به پشت روس ها و ایرانی ها، بزرگترین نمایش قدرت خودشان را ارایه کردند | ||||
تاریخ انتشار: ۱۳:۱۳ ۱۴۰۳/۹/۲۰ | کد خبر: 176426 | منبع: | پرینت |
سوریه منحیث کلیدی ترین نقطه اتصال خاوری میانه، افریقا و اروپا از صده ها بدینسو جفرافیای نهایت با اهمیت تلقی شده و در محراق بازی های قدرت دنیا قرار داشته است. سقوط دولت بشار الاسد بعد از تقریبا نیم صده این میدان بازی ژیوپولیتیک را برای اولین بار دوباره بروی بازیگران جدید قدرت باز میکند.
برای درک بهتر این مساله کافی است کوتاه خاطر نشان بسازیم که قبل از جنگ اول جهانی بازیگر کلیدی این منطقه دولت عثمانی بود. بعد از سقوط عثمانی الی ختم جنگ جهانی دوم بازیگر ان اصلی قدرت این منطقه انگلیسی ها و فرانسوی ها بودند. در جریان جنگ سرد شوروی سابق و امریکا بازیگران کلیدی این میدان به شما می امدند و اما بعد از سقوط شوروی سابق، خصوصا بعد از سال ۲۰۰۰ این میدان شاهد حضور بازیگران جدید قدرت گردید که تعداد شان برخلاف گذشته نسبتا زیاد بود.
کدام بازیگران اساسی برای کدام اهداف کلیدی در این میدان حضور داشتند؟
۱. روسیه به دلیل نگهداشتن آبروی قدرت سیاسی شوروی سابق به شدت از حضور اش در این میدان حراست میکرد.
۲. ایران به دلیل اسراتژی عمق امنیتی دولت اسلامی و در عین حال به دلیل نگهداشتن ابروی دکترین قدرت هخامنشی ها این میدان را نهایت با اهمیت تلقی میکرد و از حضور اش در این میدان به شدت حراست میکرد.
۳. عرب ها در کل این کشور را به دلیل اهمیت تاریخی ان در قدرت سیاسی اسلام یکی از میدان های اساسی بازی ژیوپولیتیک خودشان پنداشته و برای حضور پر رنگ تر در این میدان به شدت کوشش میکردند.
۴. ترک ها به دلیل نگه داشتن ابروی قدرت سیاسی عثمانی ها این میدان را برای پروجکشن قدرت اینده ترک ها کلیدی پنداشته و به شدت برای جای پای پیدا کردن پبیشر کوشش میکردند.
۵. اسراییلی ها به دلیل امن نگهداشتن اسراییل و هم چنان به دلایل نگه داشتن ابروی قدرت یهودی ها در صده های دور منتظر فرصت بودند تا جای پای پبیشتر برای خودشان در این میدان باز کنند.
۶. امریکایی ها به دلیل قدرت بزرگ دنیا بودن و هم چنان به منظور تحفظ امنیت انرژی برای کشور های متحد اش در این میدان پیوسته حضور اش را نگه داشته است. ولی از همه مهمتر امریکایی ها به دلیل نگه داشتن بیلانس قدرت میان قدرت های نو ظهور خاور میانه حضور اش را حتمی می پنداشته است.
در بین این همه بازیگر ها، ایران و روسیه از همه بیشتر حضور شان در سوریه را جز محور های حیاتی قدرت سیاسی شان می پنداشتند. به همین دلیل ایران و روسیه بزرگ ترین بازنده های این تحول به حساب خواهند امد. ولی اگر در بین این ها به مقایسه بپردازیم به احتمال زیاد ایران بیشتر از روسیه دست اش از این میدان بریده شده است. ممکن است روس ها به شکلی از اشکال بتوانند با نیروی ها جدید قدرت در سوریا داخل معامله شده و تا حدودی حضور شانرا در سوریه را با منابع مالی بخرند. ولی احتمال اینکه دیگر در سوریه دولت شعیه روی قدرت بیایید به شدت از بین رفته است.
چرا؟
شیعه های علوی یکی از اقلیت های سیاسی در کشور سوریه میباشند (به نقشه مراجعه کنید) و دلیل اساسی به قدرت رسیدن شان معیار های سیاسی دوران جنگ سرد به ویژه شوروی سابق بود چون در جوامع سوسیالیستی گذشته دست رسی به قدرت سیاسی برای تمام اقشار جامعه از بعد نزدیک بودن شان به ارزش های سوسیالیستی بیشتر محاسبه میشد تا از روی قدرت ایتنیکی و یا مذهبی. بطور مثال اگر این معیار های شوروی سابق نمی بود کسی مانند سلطان علی کشتمند هیچ وقت نمیتوانست در محراق قدرت افغانستان تا سطح صدراعظمی سعود کند. به عین شکل حافظ الاسد در چنین یک فضایی سیاسی توانست پله های قدرت سوریه را پیموده و بعد با شیوه به خصوص خودش قدرت را در بین اقلیت های علوی نگه دارد.
یکی از دلایل اساسی که سوری های نسبتا تحصیل کرده هم از سقوط دولت بشارالاسد بدست بنیاد گرا های اسلامی خشنود هستند همین است که یک اقلیت نهایت کوچک توانست بیش از نیم قرن با زور نیزه و سرکوب بر سر مردم سوریه حکومت اش را تحمیل کند.
تصور کنید که اگر سلطان علی کشتمند میتوانست با یک کودتای نظامی رییس جمهور افغانستان شود و بعد برای ۵۴ سال به زور نظامی و سرکوب گری حتی فرزند اش حاکم مطلق افغانستان بماند. اگر امروز چنین یک دولتی در افغانستان سقوط میکرد حتی اگر به دست بنیاد گرا های مذهبی هم میبود برای پشتون ها و تاجیک های افغانستان چقدر با اهمیت میتوانست باشد.
به هر صورت این دولت سقوط کرد و چانس اینکه دیگر دولت شیعه در سوریه شکل بگیرد بی نهایت کم است.
میشود چنین جمع بندی کرد که بعد از فامیل الاسد بزرگترین بازنده این بازی دولت اسلامی ایران به شمار می اید. چون دیگر برایش ممکن نیست از طریق پل ارتباطی دولت های شیعه قدرت شانرا الی کرانه های مدیترانه پروجیکت کنند و از دید ژیوپولیتیک برای اولین بار دولت اسلامی ایران ابروی دکترین قدرت هخامنشی ها را بر زمین افتاده میبیند و کاری هم از دست شان ساخته نیست. احتمالا اگر فردا برای تعین سرنوشت سوریه قدرت های مطرح در این میدان بازی دور یک میز جمع شوند چانس اینکه برای حکومت اسلامی هم صندلی یی پیدا شود خیلی کم معلوم میشود.
بعد از ایرانی ها روس ها بازنده ترین بازیگر این میدان به شمار می ایند چون بعد از تقریبا صده ها در طی کمتر از ۱۰ روز ریس جمهور پوتین ابروی قدرت سیاسی روس ها در خاور میانه را نقش بر زمین میبیند. حتی اگر دولت اینده سوریه دوباره قرار داد امنیتی برای حضور نظامی روسیه در پایگاه های سوریه را امضا کنند و روس ها برگردند باز هم با فرار عساکر شان از پایگاه نظامی و بجا گذاشتن تجهیزات و تکنالوژی حساس روسی در پایگاه های نظامی ان ها این شکست را برای سال های متمادی به یاد خواهند داشت. به عباره دیگر روس ها عین وضعیتی را که فکر میکردند امریکایی ها در افغانستان سردچار شدند تجربه کردند و به قول بعضی ژورنالیست ها «افغانستان خودشان را بدست اوردند.»
قبل از انکه برندگان این تحول را برشماریم میخواهم خاطر نشان بسازم که ممکن است مردم سوریه هم یکی از بازندگان اصلی این تحول به شمار بیایند مگر اینکه معجزه یی صورت بگیرد وادم های مثل الجولانی بتواند خارق العاده تر از اتاترک عمل کند. اگر در میدان جدید بازی که دارد اهسته اهسته باز میشود ترک ها با اسراییلی ها، عرب ها و امریکایی ها داخل مسابقات جدید زیوپولیتیک شود مردم سوریه به مشکل خواهند توانست در چنین میدانی سرنوشت خودشانرا رقم بزنند.
و حال هم برگردیم به برندگان کلیدی این بازی جدید:
۱. ترک ها با خنجر زدن به پشت روس ها و ایرانی ها و سقوط دادن دولت سوریه طی کمتر از ۱۰ روز بزرگترین نمایش قدرت خودشانرا ارایه کردند. اکثر ویدیو های نشر شده از جریان جنگ و سقوط شهر ها حاکی از ان است که نیرو های شورشی به شدت از سوی ترک ها تربیه و تجهیز شده بودند. حتی تاکتیک های جنگی که استفاده شد به وضاحت نشان میداد که ترک ها برای این تحول ماه ها زحمت کشیده بودند. احتمالا اگر فردا میزی گردی دایر گردد تا سرنوشت سیاسی سوریه را رقم بزنند - احتمالا ترک ها در این میز حضور پر رنگی خواهند داشت.
۲. اسراییلی ها بعد از ترک ها برنده دیگر این تحول به حساب می ایند چون بزرگ ترین تهدید امنیتی کشور شانرا بعد از حماس و حزب الله از سر راهشان برداشته اند. اگر سوریه تبدیل نشود به یک حماس دیگر اسراییلی ها به شدت از این تحول در منطقه سود خواهند برد.
۳. اوکراینی ها برنده غیر مستقیم این تحول به حساب می ایند چون رد پایشان در تجهیز و تربیه شورشیان دیده میشود. از همه مهمتر اینکه شکست روحی اردوی روسیه به شدت بالای اینده جنگ اوکراین تاثیر خواهد گذاشت. در عین زمان برای حکومت جدید امریکا دلایل بیشتر ایجاد کرده است تا مساله حل و فصل قضیه اوکراین را دوباره تحت غور و بررسی قرار بدهند.
۴. در اخر امریکایی ها تا حدودی برنده این تحول بحساب می ایند چون برای عملیات های نظامی شان در سوریه بعد از این دست باز تری پیدا خواهند کرد. اما در عین زمان اگر امریکایی ها بروند به مسیر جمع کردن دامن شان از دنیا و مصروف شوند به باز سازی قدرت اقتصادی خود شان این تحول تنها منفعتی که برای انها خواهد اورد این است که در صورت بحرانی شدن قضیه سوریه و خاور میانه اکثر کشور های منطقه دوباره ممکن به سوی شان رو بیاورند و تا جایی پاشیدگی حیثیت سیاسی شان در خاور میانه را ترمیم نماید.
اینکه امریکا در چند سال اینده بیشتر به کدام مسیر خواهد رفت را در پست بعدی به بحث خواهیم گرفت چون طبق وعده قرار است برویم و جستاری کنیم در اینکه وضعیت دنیا با برگشت ترامپ چگونه شکل خواهد گرفت.
۵. و بالاخره بنیاد گرا های اسلامی یکی از برندگان اصلی این تحول به حساب می ایند. با درخشیدن هیت تحریر شام تمام نیرو های بنیاد گرای اسلامی در بقیه کشور های دنیا روحیه خواهند گرفت و امیدوار تر برای پیروزی خودشان خواهند گردد. احتمالا این تحول نیرو های اسلام گرا را در عراق، افغانستان، پاکستان، اسیای میانه و حتی کشور های مثل اندونیزی به شدت تشویق خواهد کرد تا برای پیروزی های خودشان امیدوار تر بمانند. بی دلیل هم نیست که مردم در ولایت های افغانستان از سقوط سوریه به دست بنیاد گرا های اسلامی تجلیل به عمل اوردند.
احمد ادریس رحمانی
>>> کسی حریف ترکها نمی شود .
>>> جناب رحمانی گرامی،
برندگان اصلی کارگردانان سناریوی ایجاد بنیاد گرایان اسلامی هستند.
ریموت کنترول دست آنهاست.
از پیروزی مجاهدین تا پیروزی بنیاد گرایان الجزایر تا پیروزی اخوانی های مصر تا پیروزی داعشیان عراق و سوریه و تا پیروزی های طالبان و تا پیروزی های تحریر شام همه و همه به گونه کنترول شده روی صحنه می آیند و بعد پشت صحنه میروند.
>>> این که بگوییم دولت بشار اسد یک دولت شیعه بود اشتباه هست. ۸۰ درصد سربازان داعش و ارتش آزاد و القاعده در واقع سربازان سابق دولت سوریه بودند. آن ها یک عمر نماز نمی خواندند ولی دفعه ماسک وهابی تندو را به چهره زدند. در واقع معارضان سوری هم تمام عمر را در دولت سوریه خدمت کرده بودند. حتی آن دسته از ارتش و دولت سوریه که اسد وفادار مانده بودند و به معارضان نپیوسته بودند هم اهل سنت بودند و علت این که مقاومت نکردند و سوریه از هم پاشید همین بود. بنابراین دولت سوریه از نظر مذهبی فراگیر بود ولی احتمالا کردها و ترکمن ها در آن نقش نداشتند.
>>> بازنده واقعی مردم سوریه بودند. ارتش اسراییل به ۴۰ کیلومتر یمن رسیده و با اشغال مرز لبنان به زودی به سواحل سوریه می رسد. ممکن است سوریه به یک کشور محصور در خشکی تبدیل شود و مرزهای رژیم اشغالگر قدس به ترکیه برسد. مملکت در حقیقت ناموس سلاطین است ولی صهیونیست ها یهودی هستند و یهودی ها اهل کتاب هستند بنابراین اولویت جهادی ها هم چنان کفار و مشرکینی خواهد بود که به طرف آمریکا سر خم نکرده اند
>>> بنیاد گرایی اسلامی در قالب شیعه گری و سنی کاملا مشهود است.هم اهل تسن گروه های افراطی و بی منطق را در خود دارند و هم اهل تشیع که در وجود جمهوری اسلامی ایران تمثیل میگردد.
ایران فعلا بازی را در سوریه باخت و برای ایران خیلی ها دشوار خواهد بود که حزب الله را اکمالات نماید. زیرا اکنون غیر مستقیم اداره سوریه از دمشق به اسراییل انتقال یافته است. مهاجرین سوریه مقیم غرب و کانادا هر روز در تلویزیونها ظاهر میشوند و اشک های شادمانی سر میدهند منتهی غافل از آن اند که اسراییل در ظرف سه شبانه روز 250 بار بر سوریه حمله کرده است و تقریبا تمام مهمات جنگی به شمول طیارات جنگی ساخت روسیه را نابود کرده است.
امریکا سر رشته نخ را در دست دارد و له آسانی به همکاری انگلیس و اسراییل سوریه را در قالب یک کشور کوچک در خواهند آورد.
رحمانی صاحب !!!!
افراطی های مسلمان در افغانستان ده سال علیه ج.د.ا. جنگ کردند البته به کمک امریکا و اسراییل و انگلیس ، اکنون در سوریه همین نقشه را تطبیق کردند.اگر ترس شما از استعمال این نیرو ها علیه ایران باشد به جا است ، در غیر آن این افراطیون بدون اجازه امریکا سر بلند نمیکنند.
حالا سوریه را مثل افغانستان به یک پایگاه مبدل ساختند تا بهتر بتوانند منطقه را زیر کنترول داشته باشند و هم به خاطر آرام نفت را بدست آورند.
اخوانی ها از هشتاد سال بدینسو ، فقط در خدمت امپریالیزم بوده اند و در آینده هم خواهند بود.
فخر اهنگر
>>> ((ترکیه عضو ناتو و غلام و مستعمره درجه 3 امریکاست.)) ترکیه همدست اسرائیل در کشتار 50 هزار مسلمان سنی است. اردوغان خائن .... است. یک غلام و پادوی امریکا و نتانیاهو.
حالا نقاب ها از چهره ها افتیده (افتاده). امروز طفل مکتب هم می داند که رژیم ترکیه همچون رژیم عربستان و امارات و بحرین و کویت و عمان و قطر و اردن و مصر و ... غلام امریکا و خائن به اسلام و مسلمین است و کاری را انجام می دهد که به نفع امریکا و اسرائیل باشد و به ضرر اسلام و مسلمین. این قسم تخواهد ماند و اوضاع تفییر خواهد کرد و کشورهای مستعمره امریکا از شر رژیم های فاسد و نامسلمان و نیرنگباز رها خواهند شد.
>>> ایران به دلیل اسراتژی عمق امنیتی دولت اسلامی و در عین حال به دلیل نگهداشتن ابروی دکترین قدرت هخامنشی ها !!!!
دکترین قدرت هخامنشی ها؟؟؟!!
ادریس جان. ....ای را در کدام دکان تکه فروشی یافتی؟ حتی مزدوران جیره خور ....هم از ای قسم گپ های مفت نمی زنند. به فکر آبروی خودیاش و چیزی نگو که مرغ پخته در دیگ به خنده افتد. چرا مردم را ....فرض می کنی؟ چرا؟
>>> خودستایی اردوغان پس از شکست روسیه ایران و اسد در سوریه و کنایه زدن به خامنه ای !
اردوغان ادعا دارد که تنها دو سیاست مدار در جهان وجود دارد یکی خودش و ديگری پوتین که هر دو ۲۲ سال در قدرت بوده اند در حالیکه خامنه ای بیش از هر دو در قدرت بوده است.
از حق نگذریم اردوغان در سوریه با حذف اسد ، ایران و روسیه نامش در تاریخ میماند اما این که آینده سوریه چه میشود و چه نصیب اردوغان می گردد در هاله ابهام قرار دارد چون برنده اصلی بازی اردوغان فعلا تنها اسرائیل است و جهادیست ها حتی توان انتقاد از اسرائیل را ندارند و در مدت دوشبانه روز تمام زیر ساخت های نظامی، هوايي و بحری سوریه توسط بمباردمان اسرائیل به خاکستر تبدیل گردید.
حسن علی عدالت
>>> در پاسخ به کامنت یک دوست که گفتند سقوط سوریه به اساس یک معامله پنهانی بین امریکایی ها و روس ها صورت گرفته است این چند سطر را نوشتم.
اینجا میگذارم تا بقیه نسل جوان هم مطالعه کنند چون مهم است.
دوست عزیز:
این طرز تفکر که در پس پرده همیشه معامله صورت میگیرد خیلی بدور از منطق علم سیاست است و در عمل اگر چنین باور داشته باشید وقتی به کرسی قدرت برسید خیلی برایتان نقص میکند. من عملا شاهد تاثیر بد این طرز تفکر در تصمیم گیری های اخیر افغانستان بوده ام. دست اندر کاران جمهوریت را وقتی میگفتیم که دولت سقوط میکند باید دست بجنبانید انها پاسخ شان این بود که پس پرده همرای طالب معامله یی صورت میگیرد و هیچ اتفاقی نمی افتاد چون امریکا به هیچ وجه طالب را نمی پذیرد و یا هم میگفتن اینقدر پول که در افغانستان مصرف کرده اند را بیهوده رها کرده نمی روند. روزی که عملا این سقوط اتفاق افتاد برایم گفتند بخدا اصلا باور ما نمیشد. فکر میکردیم خودت اضافی گویی میکنی.
به نظر من این بد ترین شیوه تفکر در سیاست است که در بین نسل جوان من دارم میبینم پیوسته تکرار میشود. در هیچ گوشه از علم سیاست شما منطقی برای معاملات پس پرده و مرموز نمی یابید خصوصا وقتی سقوط کشور ها و ملت ها مطرح باشد. همیشه چنین شکست ها به دلیل ناشی گری و عدم درایت یک طرف صورت میگیرد.
اگر باور تان نمیشود شما یک کتاب دانش سیاست برای من موخذ بدهید در ان تشریح شده باشد که چطور و به اساس چه منطقی دولت ها شکست استراتیژیک شانرا به معامله میگیرند. و یا هم نشان بدهید در کجا چنین چیزی را مطالعه کرده اید که قدرت های بزرگ و رقیب بر سر منافع استراتیژیک شان به عوض رقابت معامله را ترجیع میدهند. اگر یک کتابی در دنیای دانش سیاست یافتید که میخانیکیت چنین امری را تشریح کرده باشد من حرف تانرا می پذیرم.
اگر این طرز تفکر را به زبان عامه بخواهیم مطرح کنیم معنای تقریبی اش چنین میشود که دو قهرمان مشت زنی با هم معامله کنند که به عوض مسابقه مشت زنی خودت دست و پای پسر مرا بشکن و من دست و پای پسر تو را و تصور میکنیم هر دو طرف امتیاز گرفته ایم.
ایا فکر میکنید چنین یک چیزی به نظر یکی از انها منطقی بیاید؟. از چنین یک معامله یی چه بدست خواهند اورد به جز اینکه هر کدام خود را برای طرف مقابل ترسو - بز دل و بی همت معرفی کند ؟
>>> اردوغان و ترکیه بزودی چوب حماقت و خیانتشان را خواهند خورد . حوادث سوریه کمکی به اسراییل نخواهد کرد و این رژیم اشغالگر یاغی محکوم به فناست . آمریکا هم بزودی از منطقه و خلیج فارس فرار خواهد کرد قطعا و یقینا . گذشت زمان صحت و درستی این مطالب را ثابت خواهد کرد .
>>> روزنامه نگار سوری: از ما درباره مذهب و دینمان می پرسند، بعد علوی ها و شیعیان را به مکانی نامعلوم می برند / دختران و زنان مفقود شده بیشتر از مردان هستند....
برای اولین بار در زندگی ام از من در مورد دینم : علوی، مسیحی، دروزی یا شیعه بودن در مرکز دمشق توسط اعضای HTS سوال پرسیده شد؛ من کمی تحقیق کردم هرکس شیعه و علوی باشد به مکان نامعلومی در خارج شهر منتقل می کنند، اوضاع کمی مشکوک است و تعداد گزارش مفقودی به خصوص دختران و زنان بیشتر از مردان است...
>>> این داعشیها، چرا در برابر رژیم جنایتکار صهیونیستی که سوریه را ذره ذره نابود میکند خاموش اند؟
به این گزارش که در صفحه جناب اندیشمند نشر شد نگاه کنید:
اسراییل سوریه را از نظر نظامی به عصر حجر بر می گرداند.
بمباران هوایی اسراییل بر تمام مراکز و پایگاه های نظامی سوریه که از دوران حکومت بشار اسد باقی مانده است ادامه دارد و بصورت وحشتناکی تمام تسلیحات سنگین و ذخایر نظامی از هواپیما تا کشتی و تانک و توپ و راکت را نابود می کند.
اسراییل در یک ساعت گذشته فقط چهل بار سوریه را بمباران کرد. امریکایی ها و غربی ها هیچگونه مخالفتی به بمباران اسراییل در سوریه نشان نداده اند و برخلاف، دیوید لامی، وزیر امور خارجه بریتانیا دیروز گفت که اسرائیل نمیتواند با داعش و القاعده در مرز خود زندگی کند. امریکایی ها و سایر اروپایی ها نیز حملات گسترده و بلاوقفه ی اسراییل را برای نابودی تمام هست و بود نظامی سوریه تایید و حمایت می کنند.
تمام کشتی ها و تسلیحات نظامی سوریه در بندرلاذقیه توسط اسراییل نابود شدند.
اسراییل در ۴۸ ساعت گذشته تنها به بمباران هوایی که شمار آن به بیش از ۳۰۰ بار و ۳۰۰ هدف میرسد اکتفا نکرده بلکه با تانک ها و نیروی زمینی خود وارد خاک سوریه شد.
نیروهای اسراییل تا حالا مناطق جبات الخشاب، حضر، ارنه، ریمه، بقاسم، قالات جندل، داربل و حینا را در ولایت غربی دمشق اشغال کرده اند.
پدرام
>>> به نظرم بازنده اصلی ایران است ایران دهها سال به سوریه نیرو فرستاد ولی به بدترین شکل ممکن از سوریه بیرون شد ایران امروز فقط سوریه را ازدست نداده بلکه حزب الله و حماس راهم دیگر از دست داده چون راهای ارسال سلاح و مهمات به لبنان و فلسطین عملا قطع شده همچنین ایران میخواست به دریای مدیترانه برسد که با وجود تحریرالشام این آرزو هم ازبین رفت. پس قدرت نظامی ایران به شدت کم خواهد شد و این را همه میدانند که ایران بدون حزب الله و حماس توان جنگ با اسرائیل را ندارد و کسی که بستر ضرر خواهد کرد ملت ها است. همچنین سوریه یکی از مهم ترین شرکای تجاری ایران بود اما به نظر من با وجود اینکه نفوظ ایران در سوریه از بین رفته اما آنها تلاش میکنند تا با تحریرالشام هم روابط خوب ایجاد کند.
>>> اردوغان خائن غلام قدیمی امریکاست همچو اشرف غنی. اردوغان مزدور برای تروریست های وحشی تکفیری سلاحهای ثقیله چور کرد و آنها را در کمپ ها آموزش داد و تربیه کرد.
قطر (مستعمره دیگر امریکا همچو ترکیه) تروریست ها را تمویل کرد
اما نقشه کار از رژیم شرور امریکا و اسرائیل وحشی بود. پس 4 کشور در ویرانی سوریه نقش داشتند:1_امریکا 2_اسرائیل 3_ترکیه 4_قطر.
ایران کدام نقشی در سقوط و ویرانی سوریه نداشت. استخبارات ایران از 4 ماه قبل پی هم به اردوی سوریه هشدار داد ولی آنها توجهی نکردند. اردوی سوریه از خود ضعف نشان داد و بدون فیر یک تیر دمشق را تسلیم تروریست های امریکایی کرد.
آفتاب پس ابر نمی ماند. بزودی معلوم حواهد شد که چرا اردوی سوریه با تروریست ها نجنگیدند. شاید امریکا و قطر قوماندان های اردوی سوریه را خریده بودند.کاری که 20 سال قبل درباره اردوی عراق در زمان صدام انجام دادند.
>>> اکثریت مردم سوریه حنفی بودند ولی مذهب رسمی دولت سوریه مذهب شافعی بود. اداره امور دینی و اوقاف همیشه به علمای شافعی سپرده می شد. علمایی که هم شافعی بوند و هم صوفی نقشبندی بودند و اکثرا در کشو مصر تحصیل کرده بودند. شخص بشاراسد هم یک اهل سنت شافعی بود. پدر او حافظ اسد هم یک اهل سنت شافعی بود. آن ها هرگز نصیری نبودند و همسرانشان هم اهل سنت بودند. صد سال پیش فرانسوی ها در جنگ جهانی اول برای مبارزه با امپراتوری عثمانی از بین نصیری ها سربازگیری کردند همچنان که انگلستان اداره امور عراق را به اهل سنت حجاز سپرد و بومیان عراق را وارد قدرت سیاسی نکرد.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است