در سوریه نبرد قدرت آغاز شده است. جریان فقر، بیکاری، قحطی، ترور و ناأرامی به سرعت گراف سعودی خویش را می پیماید و سطح نفرت مردم از تروریستان افزایش می یابد | ||||
تاریخ انتشار: ۱۲:۴۴ ۱۴۰۳/۹/۲۴ | کد خبر: 176443 | منبع: | پرینت |
تحولات اخیر در سوریه، که برخی آن را بهعنوان «سقوط اسد» توصیف میکنند، بههیچوجه پایان درگیری نیست. برخلاف روایتهای رایج درباره تسلیم شدن و خروج نیروهای اسد از دمشق بیشتر بهعنوان یک حرکت حسابشده شناخته میشود که از طریق مشورتهای گسترده میان دولت سوریه و متحد روسی آن شکل گرفته است. این عقبنشینی نه نشانهای از شکست، بلکه بخشی از یک استراتژی تاکتیکی برای بازپسگیری کنترل سوریه در بلندمدت محسوب میشود.
زمینهٔ استراتژیک؛
جنگ پیچیده سوریه تحت تأثیر حضور گروههای متعدد شورشی قرار دارد که بسیاری از آنها از حمایت ایالات متحده و اسراییل برخوردارند. این گروهها باعث شد تا دولت اسد در شرایط سیاسی و نظامی دشواری قرار گیرد. در چنین شرایطی، نبرد در دمشقِ پرتنش و تحت محاصره، میتوانست باعث فرسایش بیشتر نیروهای وفادار به اسد شود. به جای آن، عقبنشینی فرصتی برای تجدید قوا و تقویت دفاعی نیروهای اسد ایجاد کرده است.
این حرکت تاکتیکی به دولت اسد اجازه داد تا از محاصره گروههای تروریستی فرار کند و منابع خود را متمرکز کند. با تغییر تمرکز به مناطقی خارج از سوریه، نیروهای وفادار میتوانند تجدید سلاح، بازسازماندهی و آمادگی برای حملات آینده را انجام دهند. از لحاظ تاریخی، این نوع عقبنشینیهای استراتژیک غالباً مقدمهای برای ضدحملههای موفق بودهاند.
درسهایی از تاریخ؛
تحولات سوریه یادآور شرایط مشابهی در دیگر مناطق ژیوپلیتیکی است که حامیان خارجی حکومتهای شورشی در نهایت علاقه خود را از دست دادهاند. کاهش تعهد ایالات متحده به افغانستان پس از دههها درگیری نمونهای هشداردهنده است. سناریوی مشابهی در سوریه ممکن است رخ دهد، جایی که حکومت اسلامگرای کنونی که توسط منابع ایالات متحده و اسراییل پشتیبانی میشود، ممکن است کنار گذاشته شوند.
تداوم درگیریهای اسراییل با حماس و حزبالله، همراه با درگیری آمریکا در اوکراین، توان نظامی و اقتصادی این کشورها را تحت فشار قرار داده است. این فشارها احتمالاً توانایی یا تمایل آنها برای ادامه حمایت از حکومت اسلامگرای سوریه را کاهش خواهد داد. استراتژی اسد به نظر میرسد که بر این واقعیت تکیه دارد.
وقفهای حسابشده؛
وضعیت فعلی بخشی از یک بازی بلندمدت است. نیروهای اسد و متحدان روسی آن در حال خرید زمان برای ارزیابی دشمنان، تجدید قوا و تقویت موقعیت خود هستند. زمانی که تنشهای منطقهای کاهش یابد و حامیان خارجی متزلزل شوند، شرایط برای یک ضدحمله آماده خواهد بود.
چشمانداز آینده؛
عقبنشینی اسد نباید بهعنوان تسلیم شدن تلقی شود. این حرکت، پاسخی حسابشده به میدانی است که توسط نیروهای خارجی و هرجومرج داخلی بازطراحی شده است. تثبیت نیروهای وفادار در خارج از مرزهای سوریه نشانهای روشن از قصد آنها است. یعنی عزم برای غلبه بر حکومت شورشی و بازپسگیری سوریه در شرایط مناسب.
اینکه رژیم کنونی اسلامگرا بهطور موقت موفق به نظر میرسد، اما تاریخ و روندهای ژئوپلیتیکی نشان میدهند که این موقعیت از امنیت کافی برخوردار نیست. وقتی توازن قدرت تغییر کند، نیروهای اسد احتمالاً از این فرصت برای بازگشت استفاده خواهند کرد، این بار با برتری بیشتر.
دیدگاه برگردان؛
در سوریه نبرد قدرت آغاز شده است. ترکیب گروه های اسلام گرا و تروریستی کاملا نامتجانس بوده و هر گروه منافع کشور های معین را در سوریه تامین مینمایند. دشوار بنظر میرسد تا منافع یکسان تمامی بازیگران در ساختار احتمالی نظام آینده و اقتدار سیاسی بازتاب یابد. طوری که دیده میشود جریان فقر، بیکاری، قحطی، ترور و ناأرامی به سرعت گراف سعودی خویش را می پیماید و سطح نفرت مردم سوریه از تروریستان افزایش می یابد.
جامعه سوریه از لحاظ اجتماعی و فرهنگی یک جامعه مدرن و سکولار بوده، هکذا ممکن بنظر نمی رسد تا گروه های اسلام گرا و تروریستی در آن زمین ریشه گیرد. از طرف دیگر گرایشات عریان گروه های تروریستی بسوی آمریکا و اسراییل وسکوت مرگبار این گروه ها در مورد اشغال بخش های از سرزمین سوریه بوسیله اسراییل کسوت ریاکارانه اسلامی آنها را برداشت، هویت اصلی و ماموریت آنها را در خدمت آمریکا و اسراییل برجسته ساخت که این خود مردم سوریه، مسلمانان جهان و جوامع بشری را علیه آنها متنفر می سازد.
عملکرد اردوغان و نقش او به مثابه پیشمرگه اسراییل و آمریکا در سقوط بشار اسد و زمینه سازی اشغال خاک سوریه بوسیله اسراییل نه تنها نفرت عمومی را در جهان اسلام، کشور های عرب بلکه در داخل جامعه ترکیه نیز بوجود آورده و فاکتور ترکیه در سوریه بزودی درز برداشته و واکنش های جامعه اسلامی، کشور های عرب و دولت های حوزه خلیج را برمی انگیزد و همزمان به آن نفوذ آمریکا و اسراییل در سوریه و دربن حوزه ها به سرعت کاهش خواهد یافت.
کشور های همسایه بویژه جهان عرب، که از اثر زمین لرزه اقتدار گروه های تروریستی در سوریه از بقای دولت های شان احساس نگرانی داشته برای نابودی حاکمیت تروریست ها در سوریه تدبیر ویژه اتخاذ کرده و احتمالأ در جبهه مخالف آن به رهبری روسیه قرار خواهند گرفت.
بیگمان پروژه اسلام گرایی سوریه که در بازی های افراط گرایی معاصر ابعاد جهانی را بازتاب میدهد، باعث تغییر راهبرد های کشور های متعدد از جمله ایران و چین نیز خواهد شد و در نهایت یک جبهه متحد را در تقابل با "پروژه خاور میانه بزرگ" و گروه های تروریستی شکل خواهد داد.
مزید بر آن، بی ثباتی و سیر صعودی ناآرامیها در سوریه، بحران اقتصادی، تنش های ملی و مذهبی در کشور و فقدان یک نظام قانونمند بیش از پیش مردم را به حسرت دوران بشار اسد واخواهد داشت و این فاکتور ها ضرورت تغییر را در سوریه بیش از پیش مطرح خواهد ساخت.
برحکم شهادت تاریخ، هرگاه صدام حسین و قذافی در قید حیات میبودند، امروزه مردم با استقبال شور انگیز برگشت آنها را در سکوی قدرت جشن می گرفتند. بشار اسد یک شانس استثنایی بدست آورد که به سلامت از معرکه بیرون شد و شانس برگشت خود را در آینده برنامه ریزی کرد.
با احترام؛
نویسنده: پروفسور روئل اف.پپا
برگردان عارف عرفان
لندن،دسامبر ۲۰۲۴
منابع: گلوبال ریسرچ مورخ ۱۲ دسامبر سال ۲۰۲۴
>>> حکومت جولانی قطعا سقوط می کند ولی اسد و حزب بعث دیگر به قدرت برنمی گردند.
مهم ترین دلیل سقوط تحریرالشام بی تفاوتی نسبت به اشغال خاک سوریه توسط اسرائیل، ترکیه، آمریکا و ناتوست و مردم هیچ کشوری از دست دادن خاک را تحمل نمی کنند.
>>> قصه اصلی این است که ایران در منطقه دو گروه نیابتی داشت که هردو غیر فعال شده اند و عقبه تدارکاتی این دو نیرو سوریه بود که حالا فلج شده است.
ایران حالا باید آماده جنگ در جغرافیای خود باشد چون دیگر دست اش از سوریه کوتاه شده.
در سرحدات شرقی ایران تنش ها به سرعت اوج خواهند گرفت چونکه یکی از وظایف طالبان و تعهدات اش با امریکا همین است.
میملند قصه روس ها
احتمال زیاد وجود دارد که ترامپ با روس ها به توافق برسد و با سپردن اوکراین به روس ها حمایت روس ها را از ایران ختم کند .
میماند چین
چین به هیچ قیمت حاضر به جنگ برای دفاع از رژیم ایران نیست ، چین دنبال منافع اقتصادی خود است و چنانکه توانست با طالبان معامله کند با مخالفان رژیم ایران هم معامله میکند.
حال میدان مانده و جولان های استراتیژیک اسراییل.
>>> گرایشات عریان گروه های تروریستی بسوی آمریکا و اسراییل وسکوت مرگبار این گروه ها در مورد اشغال بخش های از سرزمین سوریه بوسیله اسراییل کسوت ریاکارانه اسلامی آنها را برداشت، هویت اصلی و ماموریت آنها را در خدمت آمریکا و اسراییل برجسته ساخت که این خود مردم سوریه، مسلمانان جهان و جوامع بشری را علیه آنها متنفر می سازد.//
چرا حکومت اسد سقوط کرد؟
بدلیل تحریم های کمرشکن رژیم ....امریکا. این تحریم ها باعث شد تا صرف در مدت 5 سال قیمت اجناس 200 (دوصد) برابر شود! این فشار اقتصادی وحشتناک باعث شد تا 80 فیصد از جمعیت 25 میلیونی سوریه زیر خط فقر بروند و از حکومت اسد بشدت ناراض بشوند.
((عامه مردم شعور تجزیه و تحلیل ندارند)) و نمی فهمند که این رژیم ظالم امریاست که گلوی آنها را فشار میدهد و عامل اصلی گرانی امریکاست.خصوص که مزدوران ماهواره می گفتند اسد دیکتاتور است!! و پول ها را می دزدد و به مردم سوریه نمیدهد!!(امریکا همی نیرنگبازی را در کشورهای دیگر کرده و مثلا احمق های ایران را در سال 1401 فریب داده و به سرک ها آورده برای ساقط کردن حکومت که امام خامنه ای بدهان امریکا زد)
احمق های ماهواره نمی دانستند که بدلیل تحریم های رژیم ستمگر امریکا صادرات سوریه 10 فیصد مقدار سابق شده و پول و پیسه ای موجود نیست و حکومت پول ندارد.
از طرفی معاش ماهوار یک جنرال اردوی سوریه صرف 40 دالر بود که باعث نارضایتی عساکر میشد.پس ارتش سوریه هم انگیزه جنگیدن با تروریست های امریکا_اسرائیل_ترکیه را نداشت و شهر دمشق را بدون فیر یک تیر تسلیم تروریست های امریکایی کرد.
از این پس چه خواهد شد؟
1_رژیم امریکا تحریم ها را برخواهد داشت که باعث بهتر شدن معاش مردم می شود.
2_غلام و مستعمره امریکا یعنی قطر میلیاردها دالر به دولت تروریستی تکفیری کمک خواهد کرد که بشدت باعث رضامندی مردم سوریه خواهد شد.
اگر مردم سوریه صرف عقب شکم چرانی باشند تا 20 سال آینده غلام و مستعمره امریکا خواهند ماند و اعاده استقلال سوریه به رویایی دست نیافتنی بدل خواهد شد.
آنچه که مهم است این که امریکا و اسرائیل هفتمین کشور اسلامی را هم نابود کردند به شمول:
1_ افغانستان عزیز
2_ عراق
3_لیبیا
4_یمن
5_غزه
6_لبنان و
7_ سوریه
امریکا و اسرائیل دانسته و آگاهانه سوریه را ویران کردند. اگر مردم سکولار و "کم دین" سوریه همچو مردم غزه و لبنان مومن و مسلمان بودند و ایمان قوی داشتند با تروریست های وحشی تکفیری_امریکایی می جنگیدند و امروز کشورشان ویران نبود و استقلال داشتند و مثل ما مستعمره امریکا نبودند.
((استقلال داشتن لیاقت می خواهد))
کدام کشوری با لیسیدن ...ون امریکا مستقل نشد و نمی شود.
>>> ضربالمثل است که میگویند در کون دیوانه درخت سبز کرد گفت در سایه آش مینشینم اسد رفت مسکو مانند نویسنده متن مهاجر شد تمام افراد اسد تسلیم شد حکومت نو اعلان شد هنوز هم میگویند که شکست نبود عقبنشنی تاکتیکی بود این پروفیسوری را کی برای این آقا داده است همرایی این تحلیل خنداور آش
>>> حضرات خیالباف!
جنگ سویچ چراغ برق نیست که بتوان طبق خواست خود آنرا خاموش و روشن کرد.
اهمیت جیوپولیتیک سوریه را انتقال گاز قطر به اروپا تعیین میکند که میتواند شرایط زندگی مردم سوریه را تغییر دهد.
روسیه بدلیل بازار مصرف آسیا ونیاز چین و هند دیگر بازار اروپا علاقمندی استراتیژیک ندارد. بهمین لحاظ از سوریه دل سرد است.
ایران توانایی نظامی و پشتیبانی مردمی ندارد و مجبورا به رهاکردن سوریه گردن میگذارد.
بزودی سرایداران ساختمانی عرب بطوریکه آمده و بازار کاراینکشور را مرمت میکنند.
من ده ها دلیل دیگر دارم که بگیم حکومت خاندان اسد بتاریخ پیوسته ودیگر احیا نخواهد شد.