فرهنگ قبیلهای که حول مجموعهای از قوانین نانوشته موسوم به «پشتونوالی» شکل گرفته، تأثیر عمیقی بر هویت، ساختار و رفتار طالبان دارد | ||||
تاریخ انتشار: ۱۶:۵۵ ۱۴۰۳/۹/۲۶ | کد خبر: 176456 | منبع: | پرینت |
تفکر دینی طالبان ریشه در مکتب دیوبندی دارد که نسخهای از جریان سلفی-وهابی با تأکید بر شریعتمحوری و بازگشت به آموزههای سنتی اسلام است. این مکتب فکری در ترکیب با فرهنگ قبیلهای پشتونها، چارچوب ایدیولوژیک طالبان را شکل داده است. دیوبندیسم با تأکید بر احیای دوران طلایی خلافت اسلامی، در اندیشه طالبان به شکلی خاص بازنمایی شده که مدل امارت اسلامی را نه تنها یک آرمان دینی بلکه یک هویت سیاسی و فرهنگی تعریف میکند. آنها از ترکیب «افغانیت-اسلامیت» بهعنوان محور مشروعیت خود بهره میبرند و هرگونه تجددگرایی، آموزهها و مظاهر فرهنگ غربی، یا تفاسیر قرائت های متفاوت از اسلام را تهدیدی برای این هویت تلقی میکنند.
تناقض در اینجا آشکار است: این گروه، که به شدت با غرب و مظاهر مدرنیته مخالفت میورزد، خود به واسطه غربی ها و حمایتهای مالی کشورهای غربی و عربی، به قدرت دست یافته و بقای سیاسیاش وابسته به این منابع است.
یکی از ویژگیهای بارز تفکر طالبانی، خودحقپنداری ستیزجویانه است که آنها را به تکفیر سایر گروهها و فرقه های اسلامی وادار کرده و بستری برای سرکوب و خشونت علیه مذاهب دیگر فراهم نموده است. این در حالی است که طالبان خود را پیروان مذهب حنفی معرفی میکنند؛ مذهبی که به اعتدال و مدارای فقهی شهرت دارد. این تضاد رفتاری نشان میدهد که تفکر طالبان نه صرفاً دینی، بلکه آمیزهای از فرهنگ قبیلهای و برداشتهای افراطگرایانه از دین است.
فرهنگ قبیلهای که حول مجموعهای از قوانین نانوشته موسوم به «پشتونوالی» شکل گرفته، تأثیر عمیقی بر هویت، ساختار و رفتار طالبان دارد. عرف پشتونوالی با تأکید بر ارزشهای سنتی همچون غیرت، کینخواهی، اتحاد قبیلهای، و نظامیگری، طالبان را به یک جنبش قبیلهای-نظامی تبدیل کرده است. در این فرهنگ، خشونت و قدرتطلبی نهتنها مشروع، بلکه نشانهای از شجاعت و اقتدار به شمار میآید. نظام سیاسی امارت اسلامی طالبان، که در آن قدرت مطلقه در دست یک فرد غایب الوجود با لقب امیرالمومنین متمرکز است، بازتابی از الگوی سنتی رهبری در جوامع و حاکمیت های پشتونی است؛ الگویی که در آن تنها قبیله، محور تصمیمگیریها است نه نمایندگان مردم یا جامعه مدنی.
نگاه طالبان به حقوق زنان نیز آمیزهای از تفکرات دینی و عرف قبیلهای است. آنها با محدود کردن زنان به نقشهای سنتی در خانواده و جامعه، نهتنها از تفاسیر تنگنظرانه دینی بهره میبرند، بلکه از پشتوانه فرهنگ قبیلهای نیز سود میجویند. در این چارچوب، زنان اساساً بهعنوان بخشی از دارایی و ملکیت قبیله دیده میشوند که از حق انتخاب یا مشارکت اجتماعی کاملن محروم اند.
نظام فکری طالبان صرفاً مبتنی بر ایدیولوژی دینی نیست، بلکه آمیزه ای است از دین و سنت قبیلوی. این ترکیب باعث شده تا طالبان از دین نه بهعنوان یک آموزه و امر شخصی بلکه بهعنوان ابزاری برای تقویت سلطه سیاسی و فرهنگی خود استفاده کنند. همه رویکردهای عملی طالبان از مدل حکومتی متمرکز و استبدادی گرفته تا رفتارهای اجتماعی و نظامیگری، همه بازتابی از این تلفیق دین و سنت است.
تحلیل رفتار و ایدیولوژی طالبان بدون توجه به تأثیرات متقابل این دو عنصر (دین و فرهنگ قبیلهای)، تصویری ناقص و گمراهکننده از این گروه ارائه میدهد.
طالبان نه تنها یک جنبش مذهبی، بلکه محصول یک فرهنگ قبیلهای-سنتی است که بر پایه قدرت، اتحاد قبیلهای، و مقاومت در برابر تغییر و تجدد بنا شده است.
این عوامل به روشنی بیانگر آن است که تفکر و رفتار طالبان در تمامی عرصه ها نه صرفاً بازتاب یک جریان دینی، بلکه محصول پیچیدهای از ترکیب و تلفیق سنت، سیاست و برداشتهای به شدت افراطی از دین است.
رزاق رحیمی
>>> به نویسنده محترم به این دولت نمیشه گفت قبیله ای در حقیقت به جمهوریت میشه گفت قبیله ای که از یک دره پنشیر پنجاه تا جنرال می بود و حامین تور که علی پور به نصف جامعه توهین میکرد به این میگه قبیله ای به جمهوریت چرا باید گفته شود قبیله ای بود 1 به بامیان والی فرستاده شد از طرف دولت ده تیاره سوار بود تیاره نصف راه رفته بود محقق گفت دستور داد تیاره برگرده خودش گفت من تیاره را برگشت دادم 2 عطانور والی مزارشریف چند سال دولت شمانتوانست عذل ش کند 3 مارشال دوستم به ایچی چی کرد مجازات ش نکرد 4 ده دره پنشیر غیر از پنشیری میتوانست برود 5جنرال رازق که زندان شخصی داشت دولت شما میتوانیست جلو ش بگیرد 6 آغا گل در پارلمان جلو دوربین رسانه ها اعلان نکرد که من میتوانم چهار دروازه کابل را بند کنم وووو حامین تور برو جلو پلیس اربکی یا پلیس محلی که شب دوزد روز پلیس بود جنرالان تان از معاش سربازان خود دزدی میکرد زن سرباز کشته شده برای ایداره شوهرش برای معاش ش میرفت در مقابل ش تقاضا جنسی میکرد حال ما ملت خودمان قضاوت میکنیم که چی به چی است نظر خودتان بیان کنید اما جواب را از ما ملت بگیرید حال این دولت بهترین دولت آمده 1 امنیت 2 اختیتاف بخی ریشه کن شده 3 زورگو ده تمام افغانستان نیست 4 فساد نیست 5 بی دینی نه در رسانه ها نه در شهر ها بخی کوم شده است هر کس که دلش شود هر شهر افغانستان میتواند برود روز شب هم ندارد وووو مگر ما ملت چی میخواهیم بلانسبت بلانسبت خر به چوب بسته باشد امنیت و اینها را بیارن شما هم قبیله ای بودین هم بی دین بودین هم دوزد بودین هم شر فساد بودین هم لندغر بودین هم ترویج فحشا بی دنی بودین ما ملت شمار نمیخواهم خدا شمار ده کعبه معزمه به ما روبرو کند ما شما را بیست سال دیدیم از هیچ چیز نکوید
>>> اکثریت خانواده های ساکن جنوب و شرق مثل خوست و پکتیا و پکتیکا و هلمند و قنهار و ارزگان و لغمان و کنر و جلال آباد و نوار سرحدی پسران خود را در سن ۶ و ۷ سالگی به مدارس پاکستان میبرند تا هم اباته و اعاشه شوند و هم بعد ۱۵ تا ۲۰ سال قاری یا ملا شوند و خود را از زیر بار تربیه و تعلیم و اعاشه و اباته اطفال خود میرهانند و در نهایت این اطفال طالب شدند و انتحاری و بلای جان ملت.