طالبان از لحاظ عرف قومی و همزبانی نمیتوانند که از همکاری با تحریک طالبان پاکستان دست بکشد... | ||||
تاریخ انتشار: ۱۵:۲۷ ۱۴۰۳/۱۰/۱۰ | کد خبر: 176527 | منبع: | پرینت |
نخست باید گفت که تجاوزبه حریم هوایی و یا زمینی میهن عزیز ما از سوی پاکستان به شدت تمام محکوم ومذموم است. اما معضله ای افغانستان از همان زمان تشکیل پاکستان وقتی اوج گرفت که دولت های افغانستان یکی پی دیگر خط مرزی دیورند را «خط تحمیلی و فرضی» خواند و در سالهای سلطنت ظاهر خان و داوود خان تا توانستند سران قبایل پشتون های پاکستان را با داددن پول های هنگفت برضد پاکستان تحریک کنند و حتی با ایجاد وزارت سرحدات به منظور کمک به قبایل آنسوی مرز، پیش رفتند.
پاکستان که این مساله را به نحوی ادعای ارضی از سوی دولت های افغانستان میدانست، بیکار ننشست با استفاده از فضای جنگ سرد و تجاوز ارتش سرخ به افغانستان، مجاهدین کرام را در آغوش گرفت و با سرازیر شدن پول های هنگفت از سوی کشورهای خلیج، عمدتآ عربستان سعودی، غرب و امریکا خود را از لحاظ اقتصادی تقویت کرد و حتی به برکت این میلیاردها دالر سرازیر شده به بمب اتم دست یافت از این طریق نیروی بازدارندگی در مقابل هندوستان را ایجاد کرد. پاکستان مجاهدین را نه تنها هفتگانه نگهداشت، بلکه آنها را برای ویرانی، کشتار و نابودی زیرساخت های افغانستان، تمویل و تجهیز کرد. همه اینهارا مسوولان ارشد نظامی و امنیتی پاکستان در کتب خود آورده اند.
پاکستان کارت بازی مجاهدین را تمام شده یافت، همین طالبان را از مدرسه ها و مساجد جمع کرد و به قدرت رسانید. به طالبان دست پرورده اش دستور داد که زنان را خانه نشین کنند، هنر، موسیقی و تمام مظاهر مدنیت را از جامعه حذف کنند و جکومت تک قومی و تک زبانی را مسلط ساخته و تمام اقوام دیگر را به حاشیه برانند. اما حادثه برج های نیویارک سبب شد که امریکا بر افغانستان حمله نموده و طالبان را ساقط کند. اما از همان ابتدا پاکستان کارت بازی طالبان را از دست نداد، بعد از سال 2003 میلادی پاکستان به عقبه ای لوژستیکی طالبان تبدیل شد و کرزی با برادر خواندن طالبان و منع بمباردمان های شبانه ی نیروهای ایتلاف؛ طالبان ارام، آرام از غارهای «توره بوره» و وزیرستان به میدان وارد شدند. اما پاکستان در تقویت و حمایت طالبان نقش اول را بازی کرده و میکند.
مذاکرات دوحه و سرانجام تسلیم افغانستان به طالبان محصول عرق ریزی های پاکستان در تبانی با خلیلزاد بوده است. زن ستیزی، منازعات قومی، ایجاد ادارات تک قومی و تک زبانی، پرخاشگری با هنر، ادبیات، فرهنگ و موسیقی و محدودیت کامل آزادی بیان در این سه سال حاکمیت خونین طالبان به دستور پاکستان اجرایی میشود.
در این دور در قبال بمباردمان برمل پکتیکا و برجا گذاشتن 46 کشته و 26 زخمی، تبصره ها و تحلیل های زیادی شده است، اما چطور میتوان باور کرد که صادق خان در کابل با مقامات بلند پایه ی طالبان در روز مذاکره کند و در شب پاکستان به افغانستان حمله کند؟ آیا طالبان خود زمینه ساز این حمله نبوده است؟
طالبان از لحاظ عرف قومی و همزبانی نمیتوانند که از همکاری با تحریک طالبان پاکستان دست بکشد. چون تی تی پی با ملاهبت الله بیعت کرده است. تقریبا بخش زیادی از جنگجویان تی تی پی با خانواده های شان را در برمل پکتیکا به مشوره پاکستان؛ جابجا کرده اند.
حتی امیرخان متقی تلویحآ گفت که: پاکستان وزیرستانی ها را بمبارد کرده است. از این کرده صریح گفته نمیشود. لذا مقامات ارشد طالبان به نحوی به نظامیان پاکستان برای این بمباردمان چراغ سبز نشان داده است. بعد آنها هم اقدام کرده است. وقتی طالبان این سروصدای رسانه ای را راه اندازی کرد که گویا ما پاسخ سخت میدهیم؛ رهبر طالبان چرا سکوت کرده است؟ چرا کابینه ای طالبان جلسه اضطراری برگزار نکرد؟ و ده ها پرسش دیگر میرساند که این یک جنگ زرگری بیش نیست و هرازگاهی به نظامیان پاکستان مجال داده میشود که تی تی پی را در داخل خاک افغانستان بی صاحب؛ چنین گوشمالی بدهد. ورنه منتظر میمانیم که پف و پتاق های وزارت دفاع طالبان به کجا منتهی میشود؟
علی تقوایی
>>> طالب لر و طالب بر هردو در سرکس پاکستان در حال اجرای نمایش هستند.
قصه اصلی این است که پاکستان از آنچه در شرق میانه میگذرد کاپی میکند و در حال برنامه ریزی یک جنگ از پیش برنامه ریزی شده است تا بهانه یی برای هجوم به افغانستان به دست بیاورد و در یک چشم به هم زدن دهلیز واخان و بعضی ولایات شرقی و جنوب شرقی و بدخشان را اشغال کند تا در نهایت بعد مذاکرات و میانجیگری های روس و چین و ایران و امریکا از همه نقاط عقب نشینی کند الی دهلیز واخان
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است