جامعه تاجیک عملاً با تمام سلولهای بدن خود یکمشت عناصر بی آرمان و بیاندیشه و مأموریت طالب را شناختند که اینها هیچگونه دغدغه و رؤیا برای آیندهای تاجیکان ندارند | ||||
تاریخ انتشار: ۱۲:۳۷ ۱۴۰۳/۱۰/۲۷ | کد خبر: 176624 | منبع: | پرینت |
من حرف و گپم را صادقانه و تاجیکانه بیان میکنم؛ ممکن عدهای تاجیکان ما ناراحت شوند؛ اما یقین دارم این تلخیها در طولانیمدت ثمر شیرین دارند.
ما از دید تاریخی در جامعه تاجیک با دو مشکل جدی مواجه بودیم و هستیم؛ یکی هویت گرایی و دوم، امتگرایی؛ اما پس از اجلاس بن مشکل سومی نیز اضافه شد: «محل گرایی» در سال ۲۰۰۱ که مثلث آقایان محمد یونس قانونی، عبدالله عبدالله و مرحوم مارشال فهیم در تبانی با خلیلزاد کودتایی را بر علیه رییسجمهور وقت استاد برهانالدین ربانی انجام دادند و حتی تهدید کردند که اگر استاد مخالفت کند او را در کابل زندانی خواهند کرد.
استاد ربانی اصرار به واگذاری قدرت از طریق انتخابات داشت؛ چون نیک میدانست که از طریق انتخابات اقوام غیر افغان اکثریت هستند و پیروزی آنان اجتنابناپذیر است و این گونه می توانیم اقتدار سیاسی را حفظ کنیم.
اما مأموریت طالبان بیاندیشه که هیچگونه بینش سیاسی و تاریخی نداشتند و تنها سطح دانش و پویایی آنان تا صنف ۱۰ مدرسه امام ابوحنیفه بود، عمق نگاه او را درک نکردند و اقتدار را به مأموریت معاوضه و واگذار کردند؛ امری که امروز دودش بینایی را از چشمان جامعه تاجیک ربوده است.
ریشه اختلافات بین پنجشیر و بدخشان از همینجا کلید خورد.
استاد که از عملکرد این مثلث «نکبت» خشمگین بود، سکوت پیشه کرد و برای مصالح علیای تاجیکان سنگ در جگر نگهداشت.
این مساله باگذشت هر روز در بین بدخشانیها فربهتر میشد که پنج شیریان بر علیه استاد ربانی کودتا کردند و امروز تمام سهم تاجیکان را در بدنه دولت اشغال کردهاند.
با شهادت استاد در ردههای دوم بدخشانیها این مساله داغتر شد؛ بهویژه پس از اخراج بخشی بزرگ کادر های بدخشانی از بدنه دولت.
مرحله دوم:
ناکارآمدی و کوتاهاندیشی معاونان نخست رییسجمهور در ۱۸ سال معاونتشان بود که همه پنج شیری و از آدرس تاجیکان به این جایگاه سیاسی رسیده بودند؛ اما کوچکترین کار مفید و سودمند برای تاجیکان افغانستان انجام ندادند. در کنار عدم کار مفید، رفتار غیرمحترمانه و نگاه از بالابهپایینشان با تاجیکان سایر ولایات، نفرت فزونی خلق کرد.
اینها نه در بعد اقتصادی، نه در بعد فرهنگی، نه در بعد سیاسی، نه در بعد منطقهای و نه فرامنطقهای؛ نهتنها برای تاجیکان که حتی برای همان زادگاه خودشان «پنج شیر» هم کار خاصی انجام ندادند؛ اینها حتی نتوانستند سرک دالان سنگ را بزرگتر بسازند که همه ساله دهها وسایط نسبت کمعرض بودن جاده منحرف و در دل دریا غرق میشوند.
تمام دغدغه مارشال فهیم، بزکشی، سگ جنگی، کبک جنگی و بودنه جنگی بود.
از احمد ضیا خان مسعود، خوشگذرانی و عکسهای یادگاری با بانوان بود.
آقای قانونی، تنها یک وظیفه داشت: سازش و معامله. گاه در قبله اتمر سجده میکرد و گاه در قبیلهای کرزی. گاه برای سود بیشتر اخطار میداد که پنج شیری را که تهدید کرده میتواند، در کوه بالای میشویم و بیختان جمع میکنیم.
آقای صالح، هر روز سپاسگزار غنی نسبت گزارش سلامتی رودهی قاق او بود که به معاونش سلامتیاش را گزارش داده بود.
گاه برای شادی دل غنی و محب، تاجیکان خیرخانه سگان خیابانی خطاب میکرد و گاه وکیلی را به دوزخ و بهشت میفرستاد.
لذا، جامعه تاجیک عملاً مشاهده کردند و با تمام سلولهای بدن خود این یکمشت عناصر بی آرمان و بیاندیشه و مأموریت طالب را شناختند که اینها هیچگونه دغدغه و رؤیا برای آیندهای تاجیکان ندارند؛ تنها دغدغهشان، باقیماندن بهعنوان معاون رییسجمهور، جهت سیالی محلیشان است و بس و برای تحقق این امر مسائلی محل گرایی را آگاهانه دامن میزدند. امری که امروز بینایی را از چشمان ملت نجیب تاجیک در افغانستان ربوده است.
مقاومت دوم:
نهتنها تاجیکان افغانستان از عملکرد ننگین بیست سال پسین رهبران پنج شیر به ستوه آمده بودند که داستان اقوام هزاره و ازبک و... نیز چنین بود.
روایت مردم افغانستان از پنج شیر که روزگاری نماد از عزت، جلال، شکوه، جوانمردی و ادب بود؛ امروز تبدیل شده بود، به نماد از بی بندبازی، بداخلاقی، فحاشی، زورگویی، توهین، چاقو بازی، مردم آزاری در خیابان های کابل و ...
تاجیکان نسبت نام نیکی شادروان مسعود بزرگ، به فرزند او که در هیچگونه دزدیها و خیانتهای بیست سال پسین دخیل نبود، احترام ویژهای قائل بودند و به او چون نور در اوج تاریکی نگاه میکردند؛ اما دیری نگذشت که حلقهای بدنام و سیاهجامه گذشته بار دیگر کنار او را خط کشیدند و نگذاشتند او چون پدر بلندپرواز کند.
او را در اندیشههای تنگ محلی گرفتار کردند و به او روحیه کاذب خلق کردند که مواظب باشد، محوریت از پنج شیر رخت نبندد.
این روحیه او را در مسیری غلط سوق داد و دلیلی شد تا رهبران و شخصیتهای بزرگ تاجیک سایر ولایات او را تنها بگذارند و در نتیجه او بدون کدام دستاورد میدانی اسیر محل گرایان تاریخگذشته و بی آرمان ملت تاجیک شود.
ضمن این که او یگانه یادگار «شیر درهای پنج شیر» است و احترامش برای ۶۰ میلیون تاجیک منطقه یک وجیبه!
مساله سوم:
بدخشانی ستیزی است که پس از سقوط پنج شیر توسط همین عناصر نامطلوب که حال سرنوشت جامعه تاجیک را قمار زدهاند، اوج گرفته است و هر روز عدهای جوانان بیاندیشه همانند خود را در برابر یک مقدار پول ناچیز تحریک میکنند تا این مساله را بزرگنمایی کنند.
مساله فصیح دین را با آب و تاب بزرگنمایی میکنند، اما این را نمیدانند که از دید سیاسی، تصمیمگیران در یک نظام، مسوولان درجه اولاند که شامل رییسجمهور و معاونانش میشوند، نه یک فرمانده نظامی که از دید سلسلهمراتب در رده هشتم نظام قرار دارد و او یک مامور پایین رتبهای اجیر شده است و طبق دستور وزیر و معاونان وزارت دفاع عمل میکند.
مقایسه عملکرد او با عملکرد ۱۸ سال پسین معاونان رییسجمهور، یک حماقت مطلق است.
دوم؛ شکایت دارند که چرا مردم بدخشان سکوت کردهاند و بر علیه طالبان جنگ نمیکنند؟
پاسخ: چرا جنگ کنند؟
برای چه جنگ کنند؟
برای دوباره بر افراشتن پرچم غنی؟
شما که هنوز از لحاظ ذهنی اسیر پرچم قبیله و فکر غنی هستید و هنوز در سر میز دفتر هرکدام تان پرچم او حاکمیت و خود نمایی می کند.
و یا برای این که هبت الله برود و صالح معاون رییسجمهور شود؟
برای این مردم، هیچ فرقی بین هبت الله و صالح وجود ندارد؛ حتی در مواردی علیرغم دشمنی تاریخی که با هبت الله دارند، او را نسبت به صالح ترجیح میدهند.
این که در بیشتر از سه سال یک کرولا نفر دور این عناصر جمع نمیشود، دلیل دارد، مردم میدانند و از عمل کرد گذشته ای آنان آگاه اند.
این که این ها نمی فهمند، مشکل خودشان است.
رخ سخن ما مردم عادی پنج شیر نیست؛ آنان هم تباران ما هستند و برای حرمت کلاه کج مسعود، احترام آنان برای ما یک وجیبه؛ اما ای پنج تن رهبران پنج شیری که در سطح معاون رییسجمهور بودند، شریک فاجعه کنونی اند، باید از جامعه تاجیک افغانستان رسماً پوزش خواهی کنند!
روایت نسل امروز جامعه تاجیک باید روشن باشد؛ مادر تاجیک باید بداند که فرزندش برای چه مبارزه میکند و برای چه کشته و شهید می شود؛ اگر هدف برگشت عناصر بدنام و آرمان فروشان و اقتدار فروشان گذشته باشد، مردم نبودنشان را هزار مرتبه از بودنشان ترجیح میدهند.
مادر تاجیک دیگر فرزندش را اجازه نخواهد داد تا برای بلند نگهداری پرچم قبیله و حاکمیت یکمشت مزدوران داخلی، مبارزه و مقاومت کنند.
مردم باید بدانند برای چه نوع نظام سیاسی مبارزه و مقاومت میکنند؛ فدرال، تجزیه، خلق روایت تاجیکستان بزرگ و...
دوران رنگ و نیرنگ به تاریخ پیوسته است.
قلم و فکر نسل صاحب دغدغه تاجیک را به بهانه این که حال وقت این حرفها نیست، ما نیاز به اتحاد داریم، بعدآ حرف میزنیم، نمیشود بست.
روایتها و اهداف باید برای مردم از همین ابتدا روشن باشد.
این صف با رنگ و نیرنگ دیگر قابلدوام نیست.
اقتدار فروشان باید از ملت بزرگ تاجیک رسمآ پوزش خواهی کنند.
جلالی
>>> محمدشعیب وفایی
به دیگرا خو چیز گفتنی ندارم
ولی دکتر عبدالله و احمد ضیا واقعا که ارزش حتا آمریت یک حوزه امنیتی را هم ندارد چه رسد رهبری و ریسی باز شما بهتر میدانید
>>> ممتاز احمد عزیزی
قلم شما رسا و حقیقتطلب است، و نیاز به آن دارد که حقایق تاریخی جامعه تاجیک را بهدرستی و با شجاعت بازگو کند. پس از شهادت قهرمان ملی، شهید احمد شاه مسعود، استاد برهانالدین ربانی، یکی از چهرههای برجسته و استوار تاجیکان و شهید راه صلح، بهگونهای ناعادلانه در میان برخی از تاجیکها به حاشیه رانده شد. استاد ربانی که در طول زندگی سیاسی خود همیشه با بینشی عمیق و شجاعت سیاسی، برای وحدت و عزت تاجیکان مبارزه کرد، پس از شهادت مسعود به جایگاه شایستهاش دست نیافت.
از جمله کسانی که در این بیارزشسازی نقش داشتند، برخی رهبران پنجشیر بودند که بدون مشورت و دستور استاد ربانی، توافقنامه دوحه را امضا کردند. این اقدام آنان، خیانت بزرگی به اصول و ارزشهای استاد و ملت تاجیک بود. آقای یونس قانونی که زمانی خود از شاگردان و همراهان استاد ربانی بود، بهجای حمایت از استاد در این دوره حساس، راه معامله و سازش را در پیش گرفت. حتی مارشال محمد قسیم فهیم که معاون رئیسجمهور کرزی شد، بهجای پاسداری از آرمانهای استاد و تاجیکان، به دنبال حفظ موقعیت شخصی خود بود و از حمایت استاد ربانی و سیاستهای او فاصله گرفت.
استاد ربانی با هوشمندی میدانست که تنها از طریق حفظ وحدت و برگزاری انتخابات عادلانه میتوان از حقوق اقوام غیرپشتون، بهویژه تاجیکان، دفاع کرد. اما برخی از رهبران پنجشیر که بهدنبال منافع شخصی بودند، این راه را نادیده گرفتند و تاجیکان را در یک وضعیت نامطلوب سیاسی قرار دادند.
بدخشانیها همیشه وفادار به آرمانهای استاد ربانی و قهرمان ملی بودند. آنان هرگز از میراث شهیدان خود فاصله نگرفتند و با عزمی راسخ، تلاش کردند تا وحدت و عزت تاجیکان را حفظ کنند. اما متأسفانه خیانت برخی از چهرههای سیاسی، مانع از آن شد که استاد ربانی به جایگاه واقعیاش در میان تاجیکان دست یابد.
امروز، وظیفه ماست که از این اشتباهات گذشته درس بگیریم و دوباره به میراث واقعی استاد ربانی و شهید احمد شاه مسعود بازگردیم. باید به یاد داشته باشیم که وحدت، همبستگی و فداکاری، اصلیترین میراث این دو شهید بزرگوار است و نباید اجازه دهیم اختلافات محلگرایانه و سودجویانه، ما را از مسیر واقعی این قهرمانان ملی دور کند
>>> Ahmad Merza Shaker
جلالی صاحب گران ارج من از پنجشیر هستم مثل شما دوستان و برادران فراوان از بدخشان و سایر ولایت دارم و ازین افراد بیشتر از شما و دیگران بیزارم اما اینکه ما انگشت انتقاد را به یک سمت بگیریم درست نیست و اینکار شما خواسته یا ناخواسته نفاق بین اقشار جامعه ی ما را بیشتر میکند وهیچ نفعی ندارد اگر ما یگدیگر را تحقیر و ملامت کنیم هیچ سودی ندارد و در وضعیت ما تغیری حاصل نمیشود
اگر قصد تان خنک کردن درد های گذشته و بیان تاریخ است باید محل گرایی نکنید تنها این چند نفر مقصر نیستند شاید بیشتر این معامله گران از پنجشیر بودند اما کسانی دیگری هم بودند که یا موازی با ایشان عمل کردند و یا اینها را تقویت می نمودند .
شما زیبا فورمودین اما نگفتین همین داکتر صاحب عبدالطیف پدرام که آدم روشن هستند و حرف های رک راست میزنند و اهداف مشخص نیز دارند چرا در چند دوره حتی در سطح وکالت رای کسب نکرد در ولایت زیبا بدخشان !?
حتی که استاد مرحوم ربانی شهید گفت این درد آور و خجالت آور است که ایشان دعوای رهبری کل افغانستان را داشته باشند و به این دانش و معرفت برنده ی سطح وکالت در ولایت خود نشوند ; هر طور میشود او را برنده بسازید !
یا درگیری استاد عطا و صلاح الدین ربانی برسر ریاست حزب جمعیت و...
این ها همه مشکل هستند که جامعه تاجیک به آن گرفتار است ، ممکن نیست مقصر این همه بدبختی چند پنجشیری باشد و اگر چنین بوده باشد هم سکوت آنانیکه خود را مبارز و مدافع مردم تاجیک قلمداد میکنند از جرم اینان کمتر نیست .
این عادلانه نیست که دیروز هم فریاد زدیم که پنجشیری خورد وزیر شد ، ریس شد ، معاون شد و... و امروز نیز انگشت نقد را به این طرف و آن طرف بگیریم بهتر نیست بجای ملامت کردن دیگران کمی سر به گریبا خود بگزاریم و راه درست تر را جستجو کنیم بجای به جان هم افتیدن!
اگر همین قدر انرژی که برادران تاجیک ما بر علیه پنجشیریان مصرف میکنند در مبارزه با دشمن اصلی به مصرف برسانند هم صاحب تخت میشوند و هم صاحب بخت و آن وقت اگر پنجشیری ها ره عسکر هم نگیرند حق دارند ولی حال وقت چنین و چنان نیست و سودی هم ندارد .
متاسفانه در گذشته بیشترین ظلم در حق برادران هراتی ، بادغیسی ، غوری ، غزنوی ، لوگری ، بامیانی ، و...شده است و این سبب ضعف امروزی ماست و درین ظلم به اندازه پنجشیری ها برادران بدخشی ما نیز مقصر هستند .
ای کاش روزی باشد که از دانش و فرهنگ مردم بدخشان از همت و از غیرت مردم تخارستان از غرور اندراب و پنجشیر و پروان از معنویت هراتی یان و بادغیسی یان و مردم باشرف سمنگان از صبوری و دلاوری مردم غزنه و از مردم لوگر و لغمان در ترمیم پیکر رنجدیده تاجیکان استفاده شود .
به امید روزی که نه تنها تاجیکان بلکه برادران هزاره ی ما ،برادران ازبیک ما و سایر اقوام برادر در کنار هم متحد و با عزت زندگی کنند و از سوی استفاده رهبران مفسد و ظالم در امان باشند
>>> سالار نامجو
دکتر جلالی فرهیخته واقعاً عالی نوشتید
>>> محمد محمدی
راستی که امی خبیث ها بودن تمام آبروی جهاده ازمقاومت ازتاجک هاره به دالر فروختن...
>>> این حرف ها مفت در مفت اونهای که دم از رهبر و بزرگ قوم میزنه وقت که به نصف قوم خود نتواند عدالت بر قرار کند چطور به تمام ملت افغانستان میتواند خدمت کند به دور از تعصب آیا این تور آدم ها صلاحیت ایداره کشور را دارد ما خو میگم نی حال که همه فراری آواره در بدر شدن بعد بیست سال قدرت در دست داشتن روشن فکر سیاسی شدن نی به این گفته میشه بعد گوز زدن چار زانو نشستن با این حرف ها با این فریب ها با این نیرنگ بازی ها خودتان بیشتر به جامعه نشان میتی که شما یک موشت جیره خور جاسوس ملت فروش وطن فروش آستین حامین حلا شما خود فروشی میکنید به خاطر دالر و زندگی راحت اگر وجدان و غیرت در وجود تان بود ترکیه با مهاجرین افغانی چه بر خورد میکند پاکستان را ببین ایران را تماشا کنید مالزی را ببینید ملت که در افغانستان مانده ببین که دست به گدای به اون این دراز کرده شما که بر سر ملت تجارت روان کردین شما لایق هیچ حیوان هم نیستین که به شما لقب اون حیوان داده شود شما یک مشت مزدور لندغر دوزد فحشاء گر شکم فرست آستین با ملت یک نگاه کن که کشورها با افغانستانی ها چی تحقیر میشه چی ظلم میشه شما حرف از پلانی وپلانی میزنید ما ملت عادی که هیچ برای شما نیستیم اون وقت که شما بر سر قدرت در دالر غلت میزدید زور این ملت عادی بود حال ما ملت عادی از همه اقوام افغانستان برای ما فرق نمیکند که کی سر قدرت باشد یا از کدام قوم سر قدرت است برای ما ملت عادی افغانستان امنیت امنیت امنیت بعد اقتصاد اقتصاد اقتصاد الحمدالله همه تان آواره دربدر از افغانستان فراری شدین یک چکچکی برای شما
>>> آنها ختم شدند ، حالا شما ها بیایید و مرد میدان شوید.
اگر دیروزی ها مردود هستند پس امروزی ها کی ها هستند و کجا هستند؟؟؟
>>> چهار دزد مردم را در به در ساختند و فرار کردن
>>> جلالی صاحب!!!!
گله و گذاری و از چلوصاف در آوردن اعمال گروه بیسواد پنجشیری را که شما نام بردید ، کاملا به جا است . اینها در هیچ مقطع خاص زمانی خشتی را بر خشت بخاطر صلح و آبادی نگذاشته اند.
مشکل شما سکتاریستها در این است که عقب ماندگی ، بیسوادی و تمام بدبختی ها را در افغانستان در بخش تاجیکها خلاصه میکنید. منظورم این است که افغانستان از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب قربانی میراث عقبگرایی از قرنها بدینسو بوده است و در این پروسه ای نا مطلوب از همه ای اقوام و ملیتها قربانی داده اند و میدهند. زمان ثابت کرد که هیچ یک از رهبرانی که خود را طی چهل سال اخیر رهبر ملیت شان جا زده بودند ،افراد شایسته نه بلکه دزدانی بیش نبودند.
از احمد شاه مسعود یاد کردید خدمت تان عرض کنم که من از این شخص نه کدام کتاب و نه کدام اثر علمی و نه کدام عمل واقعا سازنده که خیر و فلاح مردم افغانستان در آن باشد دیده ام. این شخص عمر خود را در فعالیتهای سکتاریستی گذراند تا به قتل رسید. گاهی با هزاره و گاهی با ازبیک دهن جوال را میگرفت ...شما خطا کردید که به تاجیک توصیه کرده اید که او را تقدیر کنند...و محترمش داشته باشند...!!! چطور کسی را که شانه به شانه با گلبدین حکمتیار مصروف تخریب و ترور بود در زمان داود خان و بعد از آن بود احترام گذاشت..،؟؟؟. مسعود نه تنها به مردم افغانستان کاری نکرد بلکه در اثر افکار نا درست و غیر علمی اش حتی مصدر خدمت به مردم پنجشیر هم نه شد و برای آنکه جز خودش کسی دگری در پنجشیر کلانتر نباشد پهلوان احمد جان را که محبوب القلب همه ای مردم افغانستان بود نا جوانمردانه کشت.
احمد مسعود نه کدام ستراتیژیست خلاق است نه کدام حقوقدان و رهبر دور اندیش و خلاق است که مردم به او احترام بگذارند. این شخص تا هنوز نه توانسته خود را از دایره جهاد نامیمون چهل سال قبل بیرون بکشد...به خاطر همین ناتوانی او است که رهبران فاسد پنجشیر او را اله ای دست ساخته اند.
یک حرف آخر و آن اینکه بهتر میبود حرفها و گله هایتان را به آدرس برادران پنجشیر مینوشتید نه تاجیکها.ما تاجیکها نه اینها را رهبر خود میدانیم و نه احترامی نسبت به این افراد غیر قابل اراده داریم.
فخر اهنگر
>>> بیایید و خود قضاوت کنید. نظر به اظهارات محترم جلالی ، فهیم و افراد وابسته به او زندگی شهریان کابل را در سالهای نوزده هشتاد و بعد از سقوط طالبان در سال 2002 به بازی گرفتند. من از همان حوله ای نخست اعلام گویا جهاد درک کرده بودم که اینها و امثال شان از هر گروهی که بودند مرد آن نیستند که مردم افغانستان را به سرمنزل سعادت و خوشبختی برسانند فرق بین اینها و برادران بارکزایی نیست، آنها به انگلیسها خدمت کردند و اینها به سی ای ای. حالا که آب از سر پریده است خود را باز در قالب این و آن جا زده و یکبار دگر مردم را فریب میدهند .. آنها افغانستان را بنا بر پلان سی ای ای. برباد کردند و دو دست کشور را به پاکستان تسلیم کردند و اکنون هم نمونه ای اینها در سوریه نقش بازی کرد .اینها مهره های اصلی سی ای ای بودند.
اگر کسی میخواهد خود را عنصر آزادی بخش معرفی کند باید ،جنگ ،وطنپرستی و از خود گذری را از فلسطینی های مبارز بیاموزد...
دگروال متقاعد عبدالحلیم