رومانیایی ها به منظور خروج کشور شان از ناتو تظاهرات گسترده ای براه انداختند.
درین اعتراضات مردمی بیش از یکصد هزار مردم اشتراک داشتند.
آگاهان سیاسی معتقدند که این جنبش،براساس ماده ۱۳ پیمان واشنگتن، میتواند شرایط خروج کشور رومانی از ناتو را فراهم سازد. به اعتقاد آگاهان امور، چنین تصمیمی می‌تواند موانع جدی بر سر ادامه جنگ اوکراین ایجاد کند.
رومانیایی‌ها قاطعانه از تبدیل شدن به قربانی بعدی جنگ‌های بی‌پایان ناتو امتناع می‌ورزند.
البته روندجدا شدن از ناتو نسبتاً ساده است، تمام چیزی که نیاز است، بیانیه‌ای از سوی کشور عضو ناتو است. بگویید «نه به ناتو».

از زمانی که رومانی به بخشی از ناتو و اتحادیه اروپا تبدیل شد، به‌تدریج ازحاکمیت خود محروم شده است. با وجود آماده نبودن کشور، پیوستن به اتحادیه اروپا به دلیل موقعیت ژئو‌استراتژیک حیاتی‌اش با سرعت پیش برده شد که امکان قدرت‌نمایی در سراسر اروپای شرقی را فراهم ساخت. این امر به‌ویژه برای ایالات متحده اهمیت داشت که می‌خواست به‌اصطلاح «سپر دفاع موشکی» خود را در رومانی مستقر کند، سیستمی که در واقع یک بهانه فریبنده است. چراکه به باورکارشناسان نظامی، هیچ سامانه ضد موشک بالستیکی نمی‌تواند از رومانی به موشک‌های قاره‌پیمای روسیه برسد.

اما واقعیت این است که این «دفاع موشکی» در سامانه پرتاب عمودی جهانی Mk 41 (مارک 41) قرار دارد، به این معنا که می‌توان به‌راحتی آنها را با موشک‌های تهاجمی جایگزین کرد، بدون اینکه کسی جز افرادی که آنها را نصب کرده‌اند متوجه شود. این امر به پنتاگون گزینه‌های حمله بی‌سابقه‌ای علیه روسیه می‌دهد، در حالی که آنها را زیر پوشش «دفاع موشکی» پنهان می‌کند.
کرملین همواره از این موضوع آگاه بود، به همین دلیل قاطعانه با این «سپر دفاع موشکی» مخالفت کرد. اما غرب سیاسی تحت رهبری ایالات متحده آمریکا باتوجه به اهمیت استراتژیک رومانی به نگرانی مسکو توجه نکرد و پیشروی آهسته ناتو به سوی شرق افزایش یافت.
کشور و مردم رومانی اساساً در صف بعدی (شاید تنها پس از لهستان) برای استفاده به‌عنوان گوشت دم توپ علیه روسیه قرار دارند.

بسیاری از مردم رومانی متوجه شدند که قرار است این نقش بسیار ناخوشایند را بازی کنند. بنابراین، همان‌طور که هر انسان عاقل دیگری انجام می‌دهد، رومانیایی‌ها عملاً به ناتو گفتند که از آنها دست بردارد، همان‌طور که نتایج اخیر انتخابات نشان می‌دهد. با این حال، بزرگ‌ترین باند اخاذی جهان به این آسانی تسلیم نمی‌شود. بوروکرات‌های غیرمنتخب اتحادیه اروپا سپس نتایج انتخابات رومانی را به دلیل «روس‌های شرور» لغو کردند.

بدیهی است که «دخالت افسانه‌ای روسیه» به غرب سیاسی کارت سفید داد تا در کشور بدبخت تحت اشغال ناتو «دموکراسی را اجرا کند»، بنابراین نامزد «غیردموکراتیک» عملاً تحت حبس خانگی قرار گرفت. کالین جورجسکو که حامی حاکمیت ملی است، قبلاً تحت یک کارزار تخریب گسترده قرار گرفت و ماشین تبلیغاتی جریان اصلی او را به‌عنوان «افراطی راست‌گرا»، «پوپولیست طرفدار روسیه» و دیگر برچسب‌های بی‌اساس معرفی کرد و از راه اندازی دور دوم انتخابات که در آن پیروزی جورجسکو طرفدار روسیه محتمل بود،بر اساس حکم دادگاه جلوگیری شد.

همان‌طور که انتظار می‌رفت، مردم رومانی از این شرایط خسته و عصبانی هستند و اکنون به خیابان‌ها آمده‌اند. بر اساس آخرین گزارش‌ها، دست‌کم ۱۰۰ هزار نفر از اقشار مختلف سیاسی برای اعتراض به اشغال کشورشان توسط اتحادیه اروپا و ناتو تجمع کرده‌اند. قابل ذکر است که حتی رقبای سیاسی جورجسکو نیز با دیکتاتوری بوروکراتیک بروکسل که سرنوشت آنها را تعیین می‌کند مخالف هستند.

جورج سیمیون از ایتلاف اتحاد رومانیایی‌ها (AUR) این دخالت را محکوم کرد.
او اظهار داشت: «ما علیه کودتایی که در ۶ دسامبر رخ داد اعتراض می‌کنیم. متأسفیم که خیلی دیر متوجه شدیم در یک دروغ زندگی می‌کردیم و توسط افرادی اداره می‌شدیم که ادعای دموکرات بودن داشتند، اما اصلاً این‌طور نبودند. ما خواستار بازگشت به دموکراسی ازطریق از سرگیری انتخابات هستیم، از دور دوم شروع کنید.»
برای نزدیک به دو ماه، به‌طور مشخص از ۲۴ نوامبر، رومانی در تاریکی نگه داشته شده است، با این که کلاوس یوهانیس طرفدار ناتو بیش از حد انتظار در قدرت باقی مانده است. جورجسکو حتی او را غاصب خوانده است که با توجه به این واقعیت که بوروکرات‌های غیرمنتخب اتحادیه اروپا آشکارا اعتراف کردند که نتایج انتخابات را لغو کردند، چندان بی‌پایه نیست.

نویسندگان: دراگو بوسنیچ و پروفسور میشل چوسودوفسکی
برگردان عارف عرفان
لندن،جنوری ۲۰۲۵

>>>   امروز نه تنها رومانیایی بلکه ،اعضای قدیم ناتو هم در عمق افکار شان به ابن مطلب پی برده اند که ناتو هم در گذشته و هم اکنون یک سازمان تعرضی ،امپریالیستی ، به خاطر حفظ منافع امریکا در سرتاسر جهان است.
انگلیسها در آغاز سال‌های پیروزی انقلاب سوسیالیستی اکتوبر در روسیه ،کمونیسم را هیولا و دیو وحشی و متجاوز تر سیم کردند و مدت چهار سال روسیه ، را در جنگ‌های داخلی مصروف ساخت، بعد ها چرچیل اندیشه کمونیسم ستیزی را به امریکا و تمام اروپا انتقال داد ،تا تحت چنین اتهام انگلیسها و سایر امپریالیستها به غارت ملل ادامه دهند که افغانستان هم از زهر چنین پالیسی در امان نماند و بنام دفاع از اسلام برادر را با برادر با هم انداختند. . بعد از ختم داستان کمونیسم ستیزی آنها داستان اسلام ستیزی را آغاز کردند و بنام مبارزه با اسلام افراطی که خود شان سازنده ای آن بودند برملل فقیر اسلامی حمله بردند و تا توانستند کشتند و تباهی را سبب گردیدند. سودان ، فلسطین ،عراق ، سوریه ، افغانستان ،سومالی ،لیبیا ، لبنان در لیست وارد کردن ضربات شان بود و اکنون نوبت ایران است...
اکنون تقریبا پلان اسلام ستیزی شان نسبت پوره شده ، حالا به فکر روسیه ستیزی و چین ستیزی اند.
امید تحلیل گران افغانستان ، در آینده بتوانند تاریخ رزم های مردم افغانستان را بخصوص انهاییکه در صف مبارزه مسلحانه علیه امریکا و شرکایش در افغانستان جنگیده اند ، با صداقت تمام تالیف نمایند ،زیرا تا هنوز هم عده ای کاسه لیس غرب و امریکا است.
فخر اهنگر

>>>   تا جاییکه تاریخ نشان میدهد در جغرافیای موجود افغانستان هیچگاهی ملتی واحد وجود نداشته و در نهایت هرچه بوده از عقل بری بوده.