اگر سران پشتون میخواهند چارچوب افغانستان کنونی حفظ شود، باید نام کشور، واحد پولی کشور، تغییر سرود ملی، تغییر قانون اساسی و... کلید بخورد | ||||
تاریخ انتشار: ۱۱:۵۴ ۱۴۰۳/۱۱/۹ | کد خبر: 176683 | منبع: | پرینت |
آیا هویت ملی قربانی هویت قومی شده است؟
آیا گزینه تجزیه روی میز است؟
برای در یافت پاسخ این دو پرسش ابتدا نیاز است نگاه کوتاهی به حوادث تاریخ لااقل در ۱۲۸ سال پسین داشته باشیم.
از سال «۱۸۸۶» و شکلگیری جغرافیای سیاسی افغانستان کنونی، همیشه دو روایت و جود داشته است:
۱. روایت سران پشتون و حامیان جهانی آنان «انگلیس و روسیه» مبنی بر حاکمیت سرتاسر پشتونها بر این جغرافیا؛
۲. مقاومت اقوام غیر افغان که جمعیت ۷۵ درصدی کشور را تشکیل میدادهاند.
بانی اصلی روایت نخست، در بعد جهانی انگلیسها و در بعد داخلی عبدالرحمان بود.
عبدالرحمن که پیش از آن به بخارا فرار کره بود، ستم و سرکوب را از تزارهای روسیه در آسیای میانه آموخت و روش آنان را الگوی خود قرارداد.
او این برنامه را در ۲۱ سال حکومت استبدادیاش با انتقال پشتونها از جنوب به شمال، جهت برهمزدن ترکیب جمعیت اقوام غیر افغان آغاز کرد.
در زمان امان الله با ساختن «نظامنامه ناقلین» این برنامه را نهادمند ساختند؛ امری که خشم اقوام غیر افغان را برانگیخت و مردم از لحاظ ذهنی و فکری آمادهای قیام بودند. سفر هفتماهه امانالله به کشورهای غربی، زمینهای انسجام داخلی اقوام غیر افغان بهویژه تاجیکان را بیشتر مساعد ساخت.
با برگشت امانالله و ظاهرشدن ملکه ثریا با لباس غربی و کشف حجاب، بهانهای شد برای روحانیان خوست تا عملاً بر علیه شاه اعلام جهاد کنند. خبر اعلام جهاد مردم منگل خوست بهشدت به سایر مناطق افغانستان مخابره و تاجیکان شمالی به رهبری حبیبالله خان کلکانی که پیش از آن نیز نسبت ستم و رفتار قومگرایانه امان الله با او در گیر بودند، وارد مرحله جدید شد؛ امری که سرانجام به حاکمیت ۱۸۲ سالهای پشتونها پایان داده شد.
اما نبود بینش و دانش سیاسی و عدم درک درست از سیاست، این پیروزی بیش از ۹ ماه دوام نکرد و پشتونها بار دیگر با هماهنگی انگلیس و روسیه توانستند اقتدار را از تاجیکان پس بگیرند.
نادرشاه پشتون تبار که اقتدارشان توسط تاجیکان پس از ۱۸۲ سال درهمشکسته بود، بهشدت خشمگین و برای رفع این تهدید، تاجیکان و هزارههای زیادی را سرکوب، زندانی و قتلعام کرد؛ اما دیری نگذشت که توسط عبدالخالق هزاره؛ این شیربچهای برومند تاریخ، کشته شد.
با روی کار آمدن ظاهر شاه، ستم در تمام ابعاد اقتصادی، سیاسی، فرهنگی بر علیه سایر اقوام ادامه یافت.
تغییر زبان فارسی به دری و نامگذاری همه اقوام به نام افغان در سال (۱۳۴۳) در همین زمان صورت گرفت و کمیتهای را تشکیل دادند تا هرکسی پس از این فارسی گفت، به نام جاسوس ایران شناخته و زندانی شود. هزاران تاجیک و هزاره را به این بهانه زندانی و نیست کردند. به همین دلیل است که تا هنوز این روحیه تاریخی ستم در فکر و ذهن اقوام غیر افغان حاکم است؛ زمانی یک پشتون کنارشان باشد، تلاش میکنند بهجای فارسی از کلمه دری استفاده کنند.
این وضعیت و ستم تا زمان یورش شوروی به افغانستان ادامه داشت.
با آغاز جهاد معادلات قدرت کاملاً تغییر کرد و اقوام غیر افغان بهویژه شادروان استاد ربانی و قهرمانی ملی توانستند اقتدار پشتونها را پس از حبیبالله خان کلکانی بار دیگر در هم بشکنند و این برای پشتونها بسیار تلخ تمام شد.
تلاشهای حکمتیار، حلال اقتدار بربادرفتهای آنان نشد و سرانجام طالبان توسط حامیان جهانی آنان وارد بازی شدند.
کابل را تصرف کردند؛ اما نسبت این که از دید سیاسی استاد ربانی رئیسجمهور قانونی بود و جهان او را به رسمیت میشناخت؛ علیرغم حاکمیت بر ۹۵ درصد اراضی کشور، او همچنان رییسجمهور کشور توسط جهان شناخته میشد و کرسی سازمان ملل در اختیار نماینده او بود و مقاومت در دل هندوکش ادامه داشت.
پس از حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱:
در بن نمایندگان سیاسی ما یکبار دیگر مرتکب اشتباه سیاسی از جنس اشتباه سیاسی امر حبیبالله خان کلکانی شدند.
به سخنان و حدیث دشمنان تاریخ و هویت خود اعتماد کردند که پایانش برای هر دو تلخ بود.
در اجلاس بن آمریکاییها سرنوشت افغانستان را به خلیل زاد واگذار کردند. خلیل در تبانی با عبدالله عبدالله، اشرف غنی و کرزی که همه از یک تبار«پشتون» و یک هدف مشترک راهبردی همانند اجداد خود داشتند: برگشت و انقیاد اقوام غیر افغان به جایگاه تاریخیشان و استحکام حاکمیت مطلق پشتونی همانند دوران عبدالرحمن بر سرتاسر افغانستان؛ بدین منظور یکبار دیگر نظام متمرکز را مطرح، تمام اقوام را به نام افغان در قانونی اساسی یاد کردند، واحد پولی، نهادهای علمی، رتبههای نظامی، سرود ملی، پرچم و... را با هوشیاری تمام تغییر و زیر نام مصطلحات ملی درج قانون اساسی ساختند.
چهار دور انتخابات:
در دور نخست انتخابات مساله قومیت زیاد مطرح نبود؛ به همین دلیل بیشتر اقوام غیر افغان به کرزی رأی دادند.
اما در سال2007 مساله دانشگاه و پوهنتون یک بیاعتمادی بزرگ در بین جامعه فارسی تبار و پشتونها خلق کرد. این مساله زمانی به مشکل حاد تبدیل شد که کرزی رسماً مخالفت کرد و کریم خرم وزیر فرهنگ او دانشگاه را واژه بیگانه خواند. این مساله شکاف عمیقی بین فارسی تباران و پشتونها خلق کرد و جامعه فارسی تبار اعتماد خود بالای کرزی را از دست دادند؛ امری که نتیجه آن را در انتخابات ۲۰۰۹ مشاهده کرد.
کرزی در انتخابات ۲۰۰۹ در دور نخست نتوانست عبدالله را شکست دهد و انتخابات بهدور دوم کشانده شد.
اینجا بود که زنگ خطر واقعی به صدا در آمد.
پشتونها که در رأس آنان خلیل زاد و کرزی قرار داشتند، متوجه باریکی مساله شدند.
مساله اصلی این بود که پشتونها پای صندوقهای رأی یک اقلیت قومی ثابت شدند و ذهنیت نهادینه شدهای تاریخی که آنان اکثریت هستند رنگ باخت و در میدان عملاً پذیرفتند که اکثریت نیستند و این سایر اقواماند که در اکثریت هستند؛ لذا، باید چارهاندیشید و الا بادوام وضعیت کنونی و اشتراک در انتخابات شفاف، اقتدار پشتونها یکبار دیگر از دست خواهد رفت.
از این به بعد بود کرزی طالبان را رسماً برادران ناراضی خطاب کرد و از آمریکاییها خواست در جابهجای آنان در شمال دست او را باز گذارند. بحث جابهجای طالبان در چهار دره و دندی غوری و حمایت پولی آنان توسط کرزی رسانهای شد؛ تا آنجا که او دیگر اجازه سرکوب طالبان را برای نیروهای دولتی نمیداد.
ژنرال داوود شهید که طالبان را در شمال سرکوب کرد؛ سرانجام توسط افراد کرزی در دفتر والی تخار به شهادت رسید.
کرزی در آخرین سالهای حکومتش طالبان را در اکثر مطلق ولایات جنوب، شرق و در چند ولایت شمال هستهگذاری کرد.
و جالب این که در همین سالها خلیلزاد آمریکاییها را نیز قناعت داده بود که طالبان دیگر دشمنان آمریکا نیستند.
مشاور شورای امنیت ملی آمریکا رسماً در سال ۲۰۱۴ اعلام کرد که پس از سال ۲۰۱۵ دیگر طالبان دشمن آمریکا نیستند.
کرزی، عبدالله و خلیلزاد هدفشان از حمایت طالب یک مساله بود: اقتدار نباید برای بار سوم از دست پشتونها بیرون شود.
محاسبهشان این بود که دیگر از راههای دموکراتیک و انتخابات نمیتوانیم اقتدار را در افغانستان حفظ کنیم باید نیرویی را به سایر اقوام حاکم بسازیم که بازور شمشیر چون عبدالرحمن خان حکومت کند و هیچکسی را مجال ندهد تا دیگر اقتدار پشتونها را تهدید و زیر بکشد. خشونت وحشتناک طالبان با اقوام غیر افغان ریشه در همین مساله دارد.
برای این منظور تبلیغات گسترده رسانهای را به راه انداختند و کشورهای غربی و منطقه را متقاعد ساختند که طالبان تغییر کردهاند و به حقوق زنان احترام میگذارند و دیگر طالبان ۲۰۰۱ نیستند.
اما از بخت و اقبال نیک سایر اقوام پس از گذشت ۳ سال اندی، جهان، منطقه و مردم افغانستان متوجه نیرنگ خلیل زاد و تیم سیاه اندیش و قبیلهگرایی او شدند که چگونه جهان و منطقه را برای منافع قومیشان فریب دادهاند.
حالا به نظر میرسد که یکبار دیگر آفتاب اقتدار پشتونها رو به زوال و غروب افتاده است و دوام وضعیت کنونی دیر یا زود فرو میپاشد.
اما مساله اصلی این است که آیا یکبار دیگر سران پشتون، سران تاجیک را همانند دو دور قبلی فریب خواهند داد؟
راهحل چیست و برای جلوگیری از تکرار حوادث تلخ تاریخ چهکار کنیم؟
آیا زمان آن فرانرسیده است که سران تاجیک از اسارت ذهنی و فکری رها و از تجارب گذشته پند و برای یکبار هم شده بهصراحت بگویند: دیگر نیرنگ بس است!
افغانستان با چارچوب و نیرنگ کنونی دیگر قابلدوام نیست و باید از نو با یک روایت نوین: مثل تغییر نام کشور، تغییر واحد پولی، تغییر نوع نظام سیاسی، تغییر پرچم و... وارد بازی شویم و برای همیشه بر تاریخ خونین ۳۰۰ساله این کشور نقطهای پایان بگذاریم.
من فکر میکنم اقوام غیر افغان با در نظر داشت عدم حسننیت تاریخی پشتونها که متأسفانه سالهاست زندگی را برای سایر اقوام به جهنم تبدیل کردهاند؛ هیچ گزینه و راه بدیلی جز عبور از شرایط کنونی با یک روایت نوین ندارند.
اگر سران پشتون میخواهند چارچوب افغانستان کنونی حفظ شود، باید نام کشور، واحد پولی کشور، تغییر سرود ملی، تغییر قانون اساسی و... کلید بخورد و همه اقوام کشور دارای حقوق برابر و عدالتمحور داشته و احساس شهروندی کنند و سرنوشت مردم این کشور توسط انتخابات شفاف و عادلانه همانند سایر ملتهای جهان تعیین شود و الا ناگزیریم برویم به گزینه دوم و نظام فدرالی و در صورت لجاجت گزینهای سومی نیز روی میز است: تجزیه!
اینها منصفانهترین گزینه ممکن در شرایط کنونی برای اقوام غیر افغان بهویژه تاجیکان هستند.
رهبران محترم سایر اقوام یک مساله بهخاطر داشته باشند که همه چیز را از دستدادهاند؛ هیچچیز دیگر برای از دستدادن ندارند؛ ضمن این که نیک می دانند جنگ در این کشور، کاملا یک جنگ قومی و تباری است و نباید بیش از این برای شادی دل دیگران، ملت خود را قربانی کنند.
زمان انسجام و بسیج همگانی جهت درهم شکستن بار سوم اقتدار افغانها فرا رسیده است!
جلالی
>>> 💥💯🕳برای هر فرد فارسیزبان/ترکتبار غیرپشتون با هویت جعل، یعنی (افغان بودن اش) = (بیناموس بودنش یا بی عزت شدنش) که هم می بینید و هم می چشید که از سوی افغانپشتون متحجر و ناقلین در چه روز سیاه و ماتمزده رسیده اید.
همین گونه سرزمین خراسان اصلی را که فعلا نامش را مختص به مردم کوچی-ناقلین ضرب زده یعنی با نام افغان-ستان = پشتونستان که حیله گرانه چطور صرف برای گروه های ناقلینپشتون متحجر غلزی و درانی بیوطن درج کرده اند !؟؟؟
که تمام منطقه را، مرز ها را، شهرستان ها را، کارگاه، فرهنگ، دانشگاه ها را و روز مردم اصیل ما را به اسلام منافقت قومیتی، جهنم روز روشن، به جور و چپاول اموال فارسیزبانان، غارت معادن و به مزدورگاه جنگی-خونی ... و پشتونیزه تروریستی مبدل کرده اند!؟؟
......
>>> آقایی جلالی متقاعدکردنی کسی که بیسوادخاب رفته هست خلی سخت هست ماهمگی پیرجوان مشاهدمیکردیم که حیب الرحمان هراتی چقدردردوران جهموریت جنگیدایچ کس ازامایت نکرحتاخدشما بهترین جنگ جوی فارسی زبان حیب الرحمان هست ....
>>> آقای جلالی !!!
با تاسف بگویم که شما از حل مسایل ملی به شکل علمی و درست آن کمتر آگاهی دارید. مجبور شدم که برایتان لخت بنویسم، زیرا شما وقتا فوقتا رو ی این موضع مقالات بی .... و تفرقه آمیز به دست نشر میسپارید. در این جای شک نیست که پشتونها بنا بر ملحوظات سیاسی توسط حلقات حاکم که خود هم پشتون تبار بودند ،بالا کشیده شدند و امتیازات غیر قابل باور برای شان داده شد. اما این امتیازات معمولا برای خان و ملک ، زمینداران بزرگ و فیودال داده میشد برای توده های غریب و دور افتاده پشتونها چه داده شد ؟؟؟ در منطقه جنوبی به ندرت مکتب و کلینیک صحی در زمان نادر و طاهر به نظر میرسید ، اعمار سرک و فابریکه را فراموش کنید..
شما عاشق برهان الدین ربانی استید ، آیا میدانید که در زمان جهاد ربانی صاحب به چه تعداد معلم در بدخشان توسط همین گروه ربانی و غیره بنام کمونیست بدار زده شد؟؟؟ اگر میخواهید من نام و قریه ای آنها را برایتان مینویسم.سید منصور هاشمی بدخشی وزیر در زمان حفیظ الله امین بود ،او ده ها نفر افراد ضد حکومت امین را از طیاره هلیکوپتر به زمین پرتاپ کرده است و هم در گرفتاری و قتل مرحوم طاهر بدخشی دست داشت.سید منصور در زمان پرچمی ها اعدام شد.خود بدخشی در حق بدخشی ها خیانت کرده است.
آقای جلالی !!!
متاسفم که شما مدتی را در پوهنتون کابل استاد بودید زیرا شما افکار تبعیضی دارید. امروز بخواهید یا نه پشتونها بخش از جامعه ای افغانستان اند و بهترین راه حل آن احقاق حقوق همه ملیت ها و اقوام باید برابر در نظر گرفته شود.
شما از الگوی حل مساله ای ملی در زمان حاکمیت پرچمی ها چیزی میدانید؟؟؟ آیا خود را زحمت داده اید و اسناد و کارکردهای اندوره را مطالعه کرده اید؟؟؟
آلبته که نه اگر میکردید بر مبنای تجارب اندوره شما حل مساله ای ملی را مورد بحث قرار میدادید.
امروز در افغانستان ا،بین اقوام مختلف از زبانها و مذهب شیعه و سنی
خانواده ها تشکیل شده و مردم با هم خلط شده اند.
ما با همبن جغرافیای کنونی و با اقوام و طایفه های ساکن در افغانستان را میخواهیم .ما راه جز اتفاق ،هماهنگی و برادری با همدیگر راه دومی نداریم ...مردم افغانستان همبن را میخواهند نه ا آنچه را که چند پژوهش گر و تاریخ نویس مقیم خارج میخواهند...
شما به تراژیدی مردم فلسطین نگاه کنید این مردم قهرمان از همان خطه ای کوچک با جان و مال خود دفاع میکنند در دفاع خاک آنها تمام فلسطینی های مربوط به بخش های مختلف حتی کمونیستهای فلسطین شرکت دارند...
هیچ کس حاکمیت طالبان را نمیخواهد و لی همین تنظیمهای جهادی زمینه را برای چنین روز سیاه آماده کردند آنها شب و روز مردم را به نام اسلام به خاک و خون کشاندند به شمول استاد ربانی که الگوی شما است. چه کردند؟؟
استاد ،اول نه ننویسید اگر مینویسید مطالب جدید و علمی و دقیق را به شمول موضوع نابرابری ملیتها در افغانستان بنویسید. دگر ابن که عبدالرحمن خان چه کرد و امان الله خان چه کرد تکراری شده است هزاران بار در سایتها ابن موضوع تکرار شده و هیچ راه منطقی و همه شمول پیشنهاد نگردیده است برای من درد و رنج یک طفل بی بضاعت تاجیک ،هزاره ،ازبیک و پشتون یک چیز است،با تاسف فقر بی سوادی ،ظلم و حق تلفی در افغانستان همه شمول ااست نه صرف تاجیک و هزاره شمول.
دگروال متقاعد عبدالحلیم
کابل
>>> جلالی صاحب محترم!!!
آقای ترامپ در همبن نزدیکی ها کمکهای خارجی را بند کرده است و به یقین که مردم افغانستان جز خوردن نان خشک ،آنهم اگر پیدا شود ،چاره ای دگر نخواهند داشت.ایا شما به این مساله فکر کرده اید. در جنایت ترامپ تر و خشک ،تاجیک و پشتون ،هزاره و ازبیک میسوزد.
>>> راهکار بسیار واقعی و علمی ، آقای جلالی ای کاهش رهبران غیر افغان به این واقعیت پی ببرند و تا اینکه دیر نشده موضوع را در سطح ملی و بین المللی مطرح نمایند ، ولی تا جاییکه من میدانم رهبران فراری دیگر توان این بحث را ندارند ، جز اینکه یک نیروی جوان رهبری را به دست گیرد و این مقول را سرمشق خواسته های خود بسازد تا بتوانیم به این اهداف برسیم
درود ها
سنگشکن
>>> مقوله ای که تعصب انسان را کور می کند...
جهل و تعصب کورت کرده و حتی معلوم می شود که دچار بیماری روانی شده ای...
شما نیاز به روان درمانی جدی دارید
خودت در خارج از کشور و در شرایط آرام و آسوده و بعد این ....غیرعلمی و غیرعملی می نویسی و فکر می کنی مردم حرف هایت را باور خواهند کرد!!!
تاجیک، ازبک، پشتون، هزاره و دیگران هرگز از یکدیگر جدا نخواهند شد و ما همه یک ملت هستیم.
قوت ما در وحدت ما است.
داکتر صدر الدین بدخشی
>>> Namatullah Elahi
ما هیچ وقت هویت ملی نداشتیم. هویت ملی و وحدت ملی…. یک دروغ شاخدار و دمدار است.
>>> Muhammad Muhsin Sadiry
جناب جلالی صاحب محترم به امید انیکه سران تاجک محتادانه وارد حمل شوند ویک بار دیگر فریب نیرنگ خلیل زاد وهمرا های شان نخورند
>>> Mir Ahmad Akbari
خیلی عالی نوشته اید، اما به جای واژه پشتون که خیلی جدید است، همان واژه افغان ها که خودشان افتخار می کنند، استفاده شود بهتر است.
>>> فرخ فراسو
جلالی صاحب گرامی چنان زیبا با خلص و واقعبینانه بیان کردید که خواندن این متن با ارزش شما برابر با خواندن یک کتاب تاریخ سیاسی در باره قضایای افغانستان است.
خداوند بخت شما را بلند و عمر شما را طولانی بسازد.
>>> Sayed Najibullah Ebadi
دقیقا تحلیل زیبای نمودید با جملات کوتاه و ظریف اصل مسأله را بیان داشتید این ها در لباس رهبران ملی وسیاسی همه این جفا هارا در حق مردم مظلوم ما روا داشتند خداوند نابودشان کند
>>> در درواز
نویشتار از واقعیات های ظالمانه ادوار گذشته با همه فتنه انگیزی ویرانگر اوِغانیزم فقط بخاطر ادامه اقتدار قبیلوی تک قومی شان با استفاده از نفاق افگنی و خریداری یک مشت افراد سست عنصر از اقوام غیر پشتون استخدام و بکار گیری موفقانه خوب بازی کرده اند در حالیکه با داشتن عقل سلیم و همدیگر پذیری نباید از یک سوراخ دو مرتبه مار نیش بزنه مگر بد بختانه بار بار درد نیش مار را تحمل کرده اقوام غیر پشتون تیشه به ریشه خود زده اند و به یک تعداد از مفسدین ، حریص قدرت و مال وقت داده اند که با بلی گفتن به دشمن خواستهای دشمن را بالای ملت تحمیل کرده اند ، جلالی عزیز سلامت باشی با ذکر حقایق و آگاه ساختن به خطا ها و جفا های مار های آستین و پرده برداری از فتنه و مکاره گی دشمن هویت و فرهنگ اقوام غیر پشتون انشاالله که با ارشادات شما ملت از خواب غفلت بیدار و همدیگر پذیر و متحد بشوند اگر نه نابود خواهیم شد
>>> Khalilullah Rahimi
اوغان بازی راهبرد انگلیس که این وطن را تباه کرده است
>>> الهام راسخ
جناب جلا لی صاحب گرامی را درود...
حقیقت های تاریخی و خیانت های سران قبیله اوغانیزم را روشن ساختید...
به اجازه جناب عالی کاپی میکنم.....
>>> حامد متوکل
نبود یک ظرفیت رهبری برای انتقال یک هویت تمدنی بهنام تاجیک باعث ناکامی و سردرگمی صاحبان این هویت شد؛ فهیم فکر میکرد که احمدشاه مسعود و استاد ربانی این هویت را در نیم قرن مبارزه شان به آسانی تبارز و تقویت کردند، با شهادت آمرصاحب و کنار زدن استاد شهید با خرده چاپلوس ها، فهیم خواست که خود را وارث این هویت و جغرافیا شناسا کند؛ اما دیری نگذشت و دانست که رهبری این هویت یک ظرفیت خیلی کلان و نگاهی ژرفی میخواهد؛ همان بود که به قول معروف ریسمان شتر را بر دم خری بستند و تا امروز تاوان این ماموریت طلبان را مردم میپردازند.
>>> Abdul Mustaan Shams
جناب جلالی صاحب گرامی مشکل در پشتون ها و ملیت دیگر کمتر نسبت به دنباله روان خود ملیت تاجیک است شما اگر به گذشته ها و اکنون دقت کنید میبینید که در طول تاریخ در تمام ملیت های بخصوص ملیت تاجیک دنباله روهای قرقل دار، چپن پوش، لنگی تو سر سخت بیغیرت چاپلوس ناموس فروش در تمام ولایات تاجیک نیشین داشتن و دارند و بواسطه آنها خوبترین و قویترین های ملیت تاجیک را سرکوب و نابود ساختند اگر شما همین اکنون به دنباله روان داکتر عبدالله و حامد کرزی نظر کنید میدانید که وضعیت از چه قرار هست و بوده،بنا همیشه درد از خود و گله از دیگران بوده.