طالبان از زنان با بدن عریان اعتراف می گیرند
 
تاریخ انتشار:   ۱۱:۳۲    ۱۴۰۳/۱۱/۱۷ کد خبر: 176724 منبع: پرینت

در این گزارش، پنج زن معترض که از سوی طالبان بازداشت و زندانی شده‌اند، روایت‌هایی از شکنجه‌های فیزیکی و روانی خود را از بازداشت‌گاه‌های طالبان در کابل بیان کرده‌اند. آویزان‌کردن از پا، بستن پلاستیک به سر و صورت، بستن دست‌ها به پشت، نگه‌داشتن در اتاق‌های نم‌ناک، لت‌وکوب با کمربند، گذاشتن میل کلاشینکوف در بیخ گوش و تهدیدکردن به مرگ، از جمله مهم‌ترین شکنجه‌هایی بوده‌اند که این زنان در زندان‌های طالبان تجربه کرده‌اند. دشنام‌دادن رکیک، توهین‌کردن، فاحشه‌خواندن، خطاب‌کردن به‌عنوان نوکر و جاسوس امریکا و تهدید به از بین‌بردن اعضای خانواده‌های این زندانیان از دیگر شکنجه‌هایی بوده که آنان تجربه کرده‌اند. همه این زنان در حال حاضر علاوه بر دردهای مفاصل، با مشکلات شدید روحی و روانی دست‌ و ‌پنجه نرم می‌کنند. دو تن از این زندانیان سابقِ طالبان تایید کردند که در حالت برهنه و نیمه‌برهنه از آنان اعتراف اجباری گرفته‌ شده تا دیگر در برابر سیاست‌های این گروه اعتراض نکنند. نداشتن حق دسترسی به وکیل مدافع، عدم ارتباط با اعضای خانواده، عدم صحبت با زندانیان و زندان‌بان‌ها، سپری‌کردن در سلول‌های انفرادی و عدم دارو و درمان برای قاعده‌گی از دیگر مشکلاتی بوده که این زندانیان با آن مواجه بوده‌اند.

یافته‌های روزنامه ۸صبح نشان می‌دهد تمام زنانی که از سوی طالبان بازداشت شده‌اند، در بازداشت‌گاه‌ها و زندان‌های این گروه با شکنجه‌های جسمی و روانی روبه‌رو شده‌اند. براساس یافته‌های این گزارش، شدت شکنجه‌ها متناسب با محبوبیت و شناخته‌شدن زندانیان در اجتماع، به‌ویژه در شبکه‌های اجتماعی بوده است؛ برخی از معترضان شکنجه‌های شدیدتری و برخی دیگر شکنجه‌های جسمی کم‌تری را تجربه کرده‌اند. روزنامه ۸صبح در گفت‌وگو با پنج زن و دختر زندانی طالبان دریافته که تمام این زنان تجربه شکنجه و اعترافات اجباری را داشته‌اند. این زنان تایید کردند که تهدید به مرگ، سنگ‌سار، تیرباران و انتقام‌گیری از اعضای خانواده‌های‌شان نیز از جمله تهدیدات و شکنجه‌هایی بوده که آن‌ها با آن مواجه شده‌اند.

طالبان تعدادی از زنان و دختران معترض را که بازداشت کرده‌اند، با روش‌های مختلف شکنجه کرده‌اند. برخورد این گروه با هر یکی از معترضان در زندان متفاوت بوده است. طالبان برخی از معترضان را مدت کوتاهی در زندان و برخی دیگر را تا چندین ماه در بازداشت نگه داشته‌اند. این گروه از تمام زنانی که آنان را از زندان و بازداشت رها کرده‌اند، اعترافات اجباری گرفته است. این زنان تایید می‌کنند که متن اعترافات را پیش از بازجویی در اختیارشان قرار می‌دادند و سپس به آن‌ها هشدار می‌دادند که باید آن را با زبان خود در برابر دوربین بیان کنند. به گفته آن‌ها، زمانی که از خواندن متن اعتراف اجباری خودداری می‌کردند، با کمربند، سیلی و دشنام‌های توهین‌آمیز مورد شکنجه جسمی و روانی قرار می‌گرفتند.

حمیرا (نام مستعار)، یکی از زنان معترض، در گفت‌وگو با روزنامه ۸صبح تایید می‌کند که از سوی طالبان شکنجه شده است. به گفته او، رفتار طالبان با بازداشت‌شده‌گان وحشیانه و غیرانسانی بوده است. حمیرا می‌گوید هر بار که طالبان او را، به قول خودشان، برای تحقیق می‌بردند، قبل از آن از پا آویزان می‌کردند، دست‌هایش را به پشت می‌بستند، سپس شلاق می‌زدند، در اتاق نم‌ناک نگه‌داری می‌کردند و بعد از شکنجه‌های فراوان به تحقیق می‌بردند و در بخش تحقیق هم جز تحقیر، توهین، دشنام و گرفتن تایید برای حرف‌های خودشان چیز دیگری وجود نداشته است.

این زندانی پیشین طالبان می‌گوید که در یک شبانه‌روز تنها سه بار اجازه داشته به دست‌شویی برود و حتا حق صحبت‌کردن با زندان‌بان‌های طالبان را نیز نداشته است. او تایید می‌کند که هیچ گونه تماسی با نزدیک‌ترین اعضای خانواده‌اش نداشته و با وجود بیماری، اجازه دریافت دارو نیز به او داده نشده است.

حمیرا می‌افزاید که حق داشتن وکیل‌ مدافع به او داده نشده بود و هر یک روز بعد از او تحقیق می‌شد و اعتراف اجباری می‌گرفتند. او می‌گوید که طالبان اعتراف‌هایی از او گرفته‌اند که در زنده‌گی‌اش هیچ گاه آن کارها را نکرده بود. به گفته او، با وجود آن‌که در زندان طالبان کارمندان زن وجود داشتند، تمام شکنجه‌ها اما از سوی مردان انجام می‌شده و جنگ‌جویان این گروه، او را شکنجه، لت‌وکوب و توهین می‌کردند. زمانی که او از اعترافات اجباری سخن می‌گوید، گلویش پر از بغض می‌شود و اشک می‌ریزد. او می‌گوید که به دلیل سنت‌های حاکم و برای جلوگیری از افسرده‌گی و آسیب روانی اعضای خانواده‌اش، شکنجه‌هایی را که متحمل شده در مقابل خانواده انکار کرده است.

حمیرا می‌گوید: «خانواده‌ام از اعترافات اجباری من خبر ندارند، چون وضعیت فرهنگی در افغانستان بسیار بد است. اگر اعضای خانواده بفهمند که بر سرم چه آمده، افسرده شده و بدترین ضربه را در زنده‌گی خود متحمل می‌شوند. طالبان در هنگام گرفتن اعترافات اجباری، ما را برهنه می‌کردند، سپس ویدیو می‌گرفتند و تهدید می‌کردند که اگر در مورد تحقیقات‌شان با کسی صحبت کنیم، ویدیوی برهنه ما را منتشر می‌کنند. این روش به همه زندانیان اعمال می‌شود. همه معترضان را با همین شیوه اعترافات اجباری داده‌اند. همه چیز را خودشان می‌نوشتند و سپس به ما می‌گفتند که آن را با زبان خودمان بازگو کنیم تا مردم فکر نکنند که از روی خط خوانده‌ایم. در مقابل، سه نفر مسلح ایستاده و تهدید می‌کردند. شما تصور کنید که یک زن برهنه یا نیمه‌برهنه در برابر دوربین صحبت کند، چه چیزی می‌تواند بدتر از این باشد؟»

این زن معترض می‌گوید چیزهایی که از او در قالب اعتراف اجباری گرفته‌اند، در زنده‌گی‌اش هرگز انجام نداده است. او می‌افزاید: «طالبان به من می‌گفتند که بگویم از امریکا پول گرفته‌ام تا در برابر سیاست‌های آن‌ها اعتراض کنم. مرا تهدید می‌کردند و می‌گفتند که بگویم از ریچارد بنت، گزارش‌گر ویژه حقوق بشر، پول گرفتم تا در برابر حجاب اعتراض کنم. می‌گفتند بگویم که قصد داشتم دختران را به راه‌های بد سوق دهم. می‌گفتند بگویم که می‌خواستم دخترها را به‌عنوان رقاصه تربیت کنم و به غرب ببرم و بفروشم و در زمینه تجارت و سایر کارهای ناپسند از آن‌ها استفاده کنم. این‌گونه اعترافات اجباری از من گرفته شد و تا جایی که می‌دانم، از همه زندانیان با همین روش اعتراف گرفته‌اند. این اعتراف‌ها با تن برهنه و عریان گرفته شده است.»

حمیرا می‌گوید که در سلول‌های انفرادی هیچ‌ کس پیدا نمی‌شد که ابراز هم‌دردی کند تا اندکی از دردهای غیرقابل تحمل او را تسکین دهد. او می‌افزاید: «طالبان به تلفن و سایر شبکه‌های اجتماعی‌ام دست‌رسی داشتند. آدرس تک‌تک دختران معترض را می‌پرسیدند و عکس‌های‌شان را می‌آوردند و از من می‌خواستند که نام این معترضان را بنویسم.» حمیرا می‌گوید که تحمل شکنجه‌های طالبان را نداشت و هر بار که او را از پا آویزان می‌کردند، در کم‌تر از ۱۰ دقیقه از حال می‌رفت و بیهوش می‌شد. سپس او را به اتاق‌های نم‌ناک منتقل کرده و لت‌وکوب می‌کردند.

این زندانی پیشین طالبان می‌گوید: «وقتی قصه‌های زندانیان را می‌شنیدم، رنج‌های خودم فراموش می‌شد. طالبان به یک دختر جوان پیشنهاد ازدواج داده بودند که اگر با یکی از اعضای این گروه ازدواج کند، از زندان آزاد می‌شود. زنی دیگر را دیدم که با کودکانش در زندان بود و هیچ ملاقات‌کننده‌ای نداشت. کودکانش افسرده شده بودند و حتا احساس می‌شد که خون در بدن‌شان جریان ندارد. آن‌ها به اتهاماتی که خودشان از آن خبر نداشتند بازداشت شده بودند. هر روز ضعیف‌تر می‌شدند، چون شوک بزرگی را تجربه کرده بودند.»

حمیرا می‌گوید که شوک دیده و در وضعیت روحی و روانی بسیار دشواری قرار دارد. به گفته او، در شرایط کنونی هیچ کس به کسی کمک نمی‌کند. او می‌افزاید: «متاسفانه وضعیت من خوب نیست. از طریق تلفن نمی‌توانم با داکتران صحبت کنم. آرزو دارم داکتری باشد که تمام حرف‌هایم را بشنود و برای رنج‌ها و شکنجه‌هایی که متحمل شدم مرهمی باشد. تا حالا کسی به من کمک نکرده است و با عالمی از درد و بی‌سرنوشتی دست و پنجه نرم می‌کنم.»

پرنیان (نام مستعار)، یکی دیگر از زنان معترض، که تجربه تلخ و دردناکی از زندان طالبان دارد، تایید می‌کند که در بازداشت‌گاه‌های طالبان زنان تحت شکنجه، تحقیر و توهین قرار می‌گیرند. او که خود شکنجه‌های روحی و جسمی طالبان را در سلول انفرادی زندان تجربه کرده، می‌گوید که زخم‌های جسمی‌اش بهبود یافته است، اما توهین‌ها و دشنام‌هایی را که از طالبان شنیده هرگز فراموش نخواهد کرد. پرنیان می‌گوید که طالبان او را به شیوه بسیار وحشت‌ناک بازداشت کرده و روزهایی که در سلول انفرادی زندانی بوده، هر روز تنها یک بار حق داشته که به دست‌شویی برود، در حالی‌که در وضعیت مریضی ماهوار بازداشت شده بود. او همچنین تاکید می‌کند که دوبار قاعده‌گی را در سلول انفرادی بدون هیچ‌ گونه امکانات بهداشتی و نوار بهداشتی سپری کرده است.

این زن معترض می‌افزاید که نم‌ناکی سلول، عدم نظافت و بیماری باعث شده بود که تمام وجودش بوی بد بگیرد. او می‌گوید: «پریود بودم که زندانی‌ام کردند. در زندان دوبار دیگر پریود شدم. نمازهای بی‌وضو زیاد خواندم و از خدا خواستم که گناهش را به گردن طالبان بیندازد. در آن‌جا بوی بد می‌دادم و احساس می‌کنم همان بوی هنوز در جانم است.»

پرنیان تایید می‌کند که جنگ‌جویان طالبان در هنگام بازداشت دست‌هایش را از پشت بسته و یک خریطه سیاه به صورتش کشیده بودند. او می‌گوید که حداقل سه روز پس از قرارگرفتن در سلول انفرادی، او را برای تحقیق بردند. او می‌افزاید: «یک میز به شکل علامت جمع بود. چوکی در عقب آن بسیار پایین بود، دست‌ها روی میز گذاشته و اولچک زده می‌شد. این تحقیق نبود، فقط آدم را می‌نشاندند، دشنام می‌دادند، لت‌وکوب می‌کردند، فاحشه می‌نامیدند و می‌گفتند شب‌ها پیش امریکایی‌ها می‌رفتی و شب و روز، هفت هشت نفر سرت بالا می‌شد و کلمات رکیکی می‌گفتند و بعد کلمه می‌خواندند و به روی خود چف می‌کردند و می‌گفتند که خدا ما را از شر شما نجات داده است. اگر چیزی می‌گفتم، با بوکس و سیلی به صورتم می‌زدند.»

این زن معترض می‌افزاید: «در جریان تحقیق به دست طالب یک کمربند بود، با او زیاد می‌زد. قسمت آهنی‌اش را به جان آدم می‌زد که اگر به استخوان می‌خورد بیهوش می‌کرد. سوال نمی‌پرسید، فقط به‌نام تحقیق می‌برد و شکنجه می‌کرد. می‌گفتند هر چیزی که آنان می‌گویند تکرار کنیم. وقتی گفتم من که این کار را نکردم چرا دروغ بگویم، در گوشم یک سیلی زد که چشم‌هایم آتشک داد. می‌گفتند تو به غربی‌ها فلانت را می‌دادی با ما گپ نمی‌زنی؟ باز وقتی چادر خود را جور کردم، می‌گفتند در سرک‌ها پای‌لوچ‌ و … لوچ می‌گشتی، این‌ جا هم همین رقم ایستاد شو و گپ بزن. بالاخره مجبور شدم که برای رهایی از شر آن‌ها اعتراف اجباری بدهم و هر چه آن‌ها گفتند تکرار کردم.»

این زندانی پیشین طالبان می‌گوید که شکنجه‌های روحی و روانی طالبان فراموش‌ناشدنی است. او تاکید می‌کند که لت‌وکوب یک خانم توسط مردان، دشنام‌ها و تحقیرهایی که به او و دیگران می‌کردند، هرگز فراموش نخواهد شد و روزی طالبان حساب تمام این ستم‌ها را پس خواهند داد. او می‌گوید که در زندان شاهد حوادث تکان‌دهنده دیگری نیز بوده است. او می‌افزاید: «یک روز می‌خواستم دست‌شویی بروم، یک زن مریض شده بود. خانم در کنج اتاق افتاده بود و درد زایمان می‌کشید، هیچ کس در غمش نبود. در وضعیت بد و کثیف زندان زایمان و به‌تنهایی دردش را تحمل می‌کرد. دیدن آن صحنه‌ها وحشت‌ناک است. در زندان زن‌هایی بودند که حتا طفل‌های‌شان بیرون را ندیده بودند. دلیل زندانی‌بودن اکثر زندانیان طالبان مشخص نبود، تنها به جرم قومیت‌شان گرفتار شده بودند.»

پرنیان می‌گوید که در روزهای نخست یک دستش را طالبان سوختانده بودند و دیگر به دلیل سوخته‌گی دستش که به استخوان رسیده بود، از پا آویزان نمی‌کردند و جز مشت و لگد و با کمربند، شکنجه‌های دیگر انجام نداده‌اند. او می‌افزاید: «وقتی می‌گفتند این گپ را بگو و من نمی‌گفتم، به رویم پلاستیک می‌کشیدند تا مجبور شوم بگویم. با کمربند می‌زدند. یک بار کمربند در قسمت چشمم خورده بود و هنوز داغ آن موجود است. داخل اتاق، آبِ مرکزگرمی می‌آمد و تر شده بود. یک کمپل کهنه، چرک و نازک داده بود که اثرش مانده و هنوز پاها و کمرم درد می‌کند. شاهد کشال‌کردن دختران از پا بودم و صدای فریادهای‌شان را می‌شنیدم که می‌گفتند قاری صاحب پایین کن که پاهایم قطع می‌شود. حتا صدای مردان را می‌شنیدم که در بیضه‌های‌شان سنگ آویزان کرده بودند و فریاد می‌کشیدند.»

پرنیان می‌افزاید: «یک روز که مرا به تحقیق برده بود، گفت بگو کی تو را حمایت می‌کرد. یک طالب با برچه‌ای که سر کلاشنیکوف نصب بود، پشت سرم ایستاد بود و می‌گفت که اگر اعتراف نکنی گوشت‌هایت را با این چاقو تراش می‌کنم. دستت را پوست می‌کنم.»

مهرآفرین (نام مستعار)، یکی از دختران معترض دیگر که تجربه بازداشت توسط طالبان را دارد، می‌گوید که به‌خاطر حق آموزش و تحصیل زنان اعتراض کرده بود و در نهایت مجبور شد انواع تحقیرها، توهین‌ها و شکنجه‌های طالبان و همچنین نگاه تبعیض‌آمیز جامعه را تحمل کند. او همچنین می‌افزاید که زخم‌های جسمی با گذشت زمان کهنه می‌شود، اما زخم‌های روحی که او در این مدت دیده، هرگز درمان و فراموش نخواهند شد.

این دختر معترض با گلوی پر از بغض می‌گوید: «وقتی یک دختر در افغانستان بازداشت می‌شود، دیگر زنده‌گی اجتماعی‌اش هرگز به حالت عادی بر نمی‌گردد. با این تلخی کسی نمی‌تواند کنار بیاید. مردم تبصره‌های بسیار بد و ناروا می‌کنند و دست به توهین و تحقیر می‌زنند.»

مهرآفرین می‌گوید: «طالب‌ها در زندان برایم اجازه ملاقات با فامیل نداده بودند. لت‌وکوب و توهین می‌کردند. می‌گفتند چرا ازدواج نمی‌کنید؟ می‌گفتیم خردسال هستیم و باید درس بخوانیم، ما را کافر خطاب می‌کردند و با مشت، لگد و میل تفنگ می‌زدند. خواهرم به‌خاطر ضربه‌هایی که به سرش خورده است، دچار اختلال عصبی و سردرد شدید شده است. خودم نیز مریض هستم و شوک دیدم. طالبان در زندان زنان را اصلاً انسان حساب نمی‌کردند.»

سندخت (نام مستعار)، یکی از زنان معترض، می‌گوید: «وقتی طالبان ما را بازداشت کردند از تجاوز جنسی می‌ترسیدم. همه دخترها می‌ترسیدند و دست‌وپاهای ‌ما می‌لرزید. وقتی کارمندان زن طالب می‌آمدند، ما را بیش‌تر می‌ترساندند و تهدید می‌کردند. آنان به ما می‌گفتند که شما را سنگ‌سار می‌کنند. سر برف، سر سمنت نمک پاش می‌دهند و سپس شما را در هوای سرد روی آن‌ رها می‌کنند که راه بروید. از ما می‌پرسیدند می‌فهمیم که در مقابل کی ایستاد شده‌ایم؟ می‌گفتند حال که این‌ جا آمدید چنان اشک بریزید که از اثر اشک، گوشت‌های صورت‌مان بشارد.»

این زن معترض می‌افزاید: «از تهدیدهای زنان کارمند طالبان ترسیده بودم. یک طفل خردسال داشتم که گریان می‌کرد و می‌گفت که خانه برویم، این‌ جا سرد است و آب نیست. حتا آب تشناب را قطع کرده بودند و فقط چکه‌چکه می‌چکید. کودکم هر قدر آب می‌خواست، نتوانستم برایش آب پاک پیدا کنم. از همان آب تشناب در آفتابه برایش دادم، فردای همان روز نمی‌توانست سرش را بالا نگه‌ دارد و حالش بسیار بد شده بود. داکتر و دوا نبود. طالبان در برابر رهایی‌ام از خانواده‌ام پول درخواست کرده بودند. آن‌ها گفته بودند که ما چنین دختری نداریم و او را عاق کردیم تا از شر طالبان خلاص شوند.»

مهرآسا (نام مستعار)، یکی دیگر از زنان معترض، می‌گوید که طالبان در هنگام بازداشت دست‌هایش را به عقب بسته بودند. او می‌افزاید که در زندان در شب اول بالای سرش آب سرد ریختند و به تحقیق بردند و از او پرسیدند که چرا در برابر رژیم این گروه اعتراض می‌کند. او می‌گوید که آنان در هنگام تحقیق او را تهدید به مرگ کردند. او می‌افزاید: «تفنگ را در بیخ گوشم گرفت و گفت که می‌کشمت، اعدام می‌کنم. بگو که چرا اعتراض می‌کنی؟ لت‌وکوب کردند و ترسیدم بیهوش شدم.»

این زن معترض می‌افزاید که طالبان به خانواده‌اش انکار کرده بودند که او را به حوزه آورده‌اند و سپس اعضای خانواده‌اش را توهین کردند و گفتند که «شما بی‌غیرت و بی‌ناموس هستید که از زن و دخترتان خبر ندارید که به خارجی‌ها مزدوری می‌کنند.» به گفته او، طالبان وقتی یک زن را بدون هیچ جرم و بدون دست‌رسی به وکیل مدافع، بدون محکمه عادلانه بازداشت کرده و با خود می‌برند، این بدترین نوع شکنجه است.

این زندانی پیشین طالبان می‌گوید که احتمال هر چیز در زندان طالبان وجود دارد. زنان هنگام بازداشت از سوی طالبان سنگ‌سارشدن، مورد تجاوز قرارگرفتن و همه چیز را تصور می‌کنند. او همچنان می‌افزاید زنانی که بازداشت‌شدن‌شان رسانه‌ای می‌شود از شر مرگ و سنگ‌سار شدن رهایی پیدا می‌کنند، اما شکنجه می‌شوند.

این در حالی است که طالبان در بیش از سه سال گذشته، شماری از زنان را به اتهام‌های گوناگون به‌شکل خودسرانه توقیف کرده‌‌اند. طالبان افزون بر برپایی دادگاه‌های صحرایی و شلاق‌زدن زنان در محضر عام، صدها تن از زنان و دختران را به اتهام‌ همکاری با جبهه‌های مخالف طالبان، گروه داعش، رابطه خارج از ازدواج و صحبت تلفنی با مردانِ (به قول این گروه) نا‌محرم در یک روند غیرعادلانه زندانی کرده‌اند.

پیش از این روزنامه ۸صبح در گزارش‌های متعدد دریافته است که برخی از زنان در زندان‌ها و بازداشت‌گاه‌های طالبان مورد تجاوزهای جنسی انفرادی و گروهی طالبان نیز قرار گرفته‌اند. یافته‌های ۸صبح نشان می‌دهد که برخی از زنان و دختران در هنگام توقیف در نظارت‌خانه و زندان طالبان مورد تجاوز جنسی قرار گرفته‌اند. طالبان در هنگام بازجویی در نظارت‌خانه‌ها از متهمان می‌خواهند که خود را برهنه کنند و کسی را که از این درخواست سر باز زند به‌‌‌شدت شکنجه می‌کنند، تا ‌آن جا که اندام‌های جنسی‌اش را مورد لت‌وکوب قرار می‌دهند.

کد (9)


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
طالبان
زنان
نظرات بینندگان:

ایمیل:
لطفا فارسی تایپ کنید. نوشتن آدرس ایمیل الزامی نیست
میتوانید نام و محل سکونت خود را همراه نظرتان برای چاپ ارسال نمایید
پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است