تاریخ انتشار: ۱۶:۴۰ ۱۴۰۳/۱۱/۲۶ | کد خبر: 176764 | منبع: |
پرینت
![]() |
مسالهی جرم و جنایت در میان برخی از مهاجران افغانستانی مقیم اروپا، بهویژه آلمان، ریشهای عمیقتر از فقر و مهاجرت دارد که بایستی آسیب شناسی گردد.
به باورم این پدیده نتیجهی فروپاشی اجتماعی، بحران هویت، و ضعف نهادهای تربیتی است. برخلاف جوامعی مانند فلسطینیها و سوری ها که با وجود جنگ و آوارگی، ساختارهای اجتماعی و هویت جمعی خود را حفظ کردهاند، افغانستانی ها طی دههها جنگ و بی ثباتی، حتی پیوستگی اجتماعی نیم بند پیشاجنگ خود را نیز از دست داده و در گرداب ناهنجاری ها و معضلات گوناگون از جمله بی هویتی و طردشدگی اجتماعی و هزار و یک معضل دیگر دست و پا می زنند. این فروپاشی، نسلهایی را بدون چارچوب تربیتی منسجم، الگوهای مثبت، و حس مسوولیت اجتماعی پرورش داده است.
این مهاجران بهویژه نسلهای جدید، در شکاف میان فرهنگ سنتی و ارزشهای مدرن غربی گرفتار شدهاند. طوری که نه بهطور کامل در جامعهی میزبان ادغام میشوند و نه هویت معین و محکمی دارند که خود را با آن پیوند دهند. این بحران هویتی، همراه با سرخوردگی و احساس طردشدگی، در برخی موارد به رفتارهای ضداجتماعی و ارتکاب جرم و جنایت می انجامد. در کنار این عوامل، ضعف آموزش، فقدان فرصتهای شغلی، و نفوذ شبکههای بزهکاری نیز به افزایش جرایم دامن میزند.
مضاف بر این، رسانههای غربی نیز با تمرکز بیشتر بر جرایم مهاجران افغانستانی این مساله را برجستهتر و چاق تر می سازند، اما ریشهی مشکل فراتر و عمیق تر از تیترهای خبری است که تبر راست های افراطی و جریان های راسیستی و مهاجرستیز کشورهای میزبان را دسته می دهد تا فشار بیشتر را بر روی این کتلهٔ سرخورده و روانی اعمال کنند.
مشکل اصلی، نبود نظام حمایتی و تربیتی کارآمد برای ادغام این مهاجران در جامعهٔ میزبان است.
راهحل نه در سرکوب، اخراج و … بلکه در بازسازی فرهنگی، آموزش، و ایجاد فرصتهای برابر نهفته است. بازگشت به یک هویت اجتماعی سالم، تنها راهی است که این مهاجران میتوانند از بازتولید خشونت فاصله بگیرند و بهجای بخشی از مشکل، بخشی از راهحل باشند.
رزاق رحیمی