پرخاش و انزوا در کنفرانس مونشن
تا ما هُشیار نشویم و به این سیاست خطرناک که مرگ فرسایشی را خبر می‌دهد، آگاهانه واکنش نشان ندهیم، وضعیت افغانستان فاجعه‌بارتر از امروز خواهد شد 
تاریخ انتشار:   ۱۳:۳۵    ۱۴۰۳/۱۱/۲۸ کد خبر: 176775 منبع: پرینت

کنفرانس امنیتی مونشن با بیم و امید آغاز شد. موضع عمده نشست‌ها را آینده جنگ در اوکراین شکل می‌داد. زلینسکی دیگر آن دالرلینگ دیروزی برای غربی‌ها نمایان نمی‌شد. او از این‌که در مذاکرات امریکا و روسیه در باب جنگ اوکراین تجرید نشود بسیار اندوهگین به نظر می‌رسید. گفت‌وشنود دو روز پیش ترامپ با پوتین بیم عظیمی را در دل زلینسکی برانگیخته است.

جی دی وانس معاون ترامپ هیأت امریکایی را در این کنفرانس نمایندگی می‌کند. سخنرانی این سیاستگر تندرو امریکا سبب نارضایتی جدی اروپایی ها شد. او اروپا را در تعاملات دموکراتیکش مبنی بر محدودسازی برخی از گروه های راست‌گرا در سیستم‌های انتخاباتی تلویحا به باد نقد گرفت. این رویکرد سبب شد تا وزیر دفاع آلمان بوریس پیستوریوس پاسخ شدیدالحن را تحویل سیاسمتدار امریکایی دهد. او گفت اروپا هیچ روندی را که با استفاده از تندوری و تعصب نظام ما را تهدید کند، اجازه نخواهد داد. این دموکراسی نیست! تبادل این رویکرد های ظریف اما پر معنای دیپلوماتیک میان اروپا و امریکای ترامپی نشان‌گر تفاوت‌های جدی در حاکمیت غرب به صورت کُل است. اروپا و امریکای پس از ترامپ در بحث آینده اوکرایین نیز دچار تضاد های جدی سیاسی هستند. این تضاد های پنهان در جریان انتخابات نزدیک آلمان به عنوان ابر قدرت اروپا تا چند روز دیگر آشکار خواهد شد.

هرچند کنفرانس مونشن یک اطاق فکر کلان برای بحث های عمیق استراتژیک در سطح بین المللی است و یک نهاد تصمیم‌گیرنده نیست اما بر دو محور مهم در مراودات جهان اثرگذار است.
نخست این‌که کنفرانس مونشن تربیون مشترک سیاست و تخصص است و سیاسیون جهان به ویژه غرب این‌جا می‌آیند تا به نقد های جدی سیاسی گوش دهند و سفارشاتی را با خود به خانه ببرند. از این‌رو این کنفرانس پوشش بزرگ رسانه‌یی دارد و برخی رسانه های معتبر جریان سخن‌رانی‌ها را به صورت زنده نشر می‌کنند. بنا می‌توان گفت که این کنفرانس بسیار ذهنیت برانگیز و فکر ساز است.

دوم این که پیشینه کنفرانس مونشن نشان داده است که رهبران جهان از برداشت های سخن‌رانان و مقاله های آن الهام می‌گیرند و برای ایجاد پالیسی ها در سطح نظام های ملی دست‌به‌کار می‌شوند. بنا این کنفرانس نه تنها بر ذهنیت عامه بسیار مؤثر بوده بلکه بر سیاست‌گذاری های جهانی دولت‌ها نیز بسیار الهام‌بخش است. برخی تحلیل‌گران به این باور هستند که کنفرانس مونشن فرصت عالی برای لابی‌گران سیاست های بین‌المللی دولت هااست.

دولت‌ها و یا جغرافیای که قابل بحث و کنکاش در این کنفرانس هستند، اهمیت آنان را در نظام جهانی هویدا می‌سازد. چیزی‌که بسیار اذیت کننده است، نام فراموش‌شده افغانستان در این صحنه مهم جهانی است. من سه دلیل عمده را در این کمبود دردناک مشاهده می‌کنم.
نخست، مسوولیت‌گریزی غرب در کل و ایالات متحده امریکا به صورت خاص در برابر پیامد های جنگ در افغانستان است. ایالات متحده و ۴۶ دولت مؤتلفش که بیش‌تر آنان غربی بودند جنگ را آغاز و عالمی از قربانیان را به‌جا گذاشتند. آن‌ها غیر مسئولانه کشور را ترک کرده و سرنوشت آن‌را در دستان یک گروه تبه‌کار سپردند.

دوم، بی‌مایه‌ها، سُست‌عناصر و شرم‌ساران حاکمان دوره جمهوریت با فرار ننگین خود در مدت سه نیم سال هیچ نوع ابتکاری را که سبب پاسخ‌گو سازی پارتنران دیروز شان شود از خود نشان ندادند.

سوم، اپوزسیون پویای که بتواند در سطح جهانی لابی‌گری نماید و جهان را در برابر فاجعه افغانستان حسابده سازد، شکل نگرفت.
تحلیل من است که غرب سیاست خطرناکی را در برابر افغانستان پیش گرفته است. این سیاست عادی‌سازی رویدادهای اخیر در افغانستان و عادت‌کردن با فاجعه طـــــالبانیسم است. حتا جایگاه ارزش‌های به سان حقوق بشر و مشروعیت نیز از این سیاست خطرناک برون کشیده می‌شود. زنان افغانستان که بدترین دوران زندگی تاریخی خود را سپری می‌کنند، به گونه فرسایشی قابل قبول‌تر می‌شود.

در نهایت این‌که تا ما هُشیار نشویم و به این سیاست خطرناک که مرگ فرسایشی را خبر می‌دهد، آگاهانه واکنش نشان ندهیم، وضعیت افغانستان فاجعه‌بارتر از امروز خواهد شد.

دکتر ملک ستیز


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
کنفرانس مونشن
افغانستان
نظرات بینندگان:

>>>   مگر ما یعنی ساکنان جغرافیای موجود افغانستان هشیار خواهیم شد؟؟؟

>>>   هر سه دلیل تان بیجا نامعقول و ....است امریکا و اروپا در غم و اندوه خود غرق است چون وعده های خداوند حق است!
حاکمان جمهوریت نی بلکه دزدان چپاولگران جاسوسان و بیناموسان را امریکا صرف بخاطر اهداف خود آورده بود آنها نی حکومتداری را و نی انسانیت را بلد بودند و نی از اسلامیت در آنها چیزی دیده می‌شد
سوم به هزاران اپوزیسیون لابی گری می‌کند ولی لابی گری شخصی خود فروشی و صد در صد لابی گری برای دزدی و چپاولگری و بیناموسی چون نسخه کهنه است غرب ‌شرق دیگر اعتبار به این همجنسگرایان و لندغران ندارد یگانه راه که مانده راه توبه و رجوع به دین مبین اسلام و یک حکومت اسلامی چون دیمکراسی حقیقی که در اسلام است در هیچ قانون نیست پس باور به خدا و وعده های خدا حق است

>>>   دوکتور ارجمند و اگاه فقید علوم سیاسی کشورم را سلام میرسانم!
منظور شما از هوشیار شدن ما چه است و کی است؟ این استعاره را کمی روشن تحلیل و تعبیر میفرمودید تا ذهن مردم کم سواد همانند من از تعبیر وبرداشت آن عاجز نمی ماند٬ منظور تان منسجم شدن سیاسیون میدان گریز دنیای سیاست جامعه افغانستان باشد؟ که این تفکر رویایی بیش نیست سیاست های سنتی رادر جوامع عقب مانده مثل افغانستان زور رقم میزند برای سیاسیون میدان گریزاقلآ به اندازه یک میدان مرغ جنگی هم اراضی نمانده چه باشد تا یک جغرافیه و اراضی وسیع تر در داخل افغانستان تا می شد جنگ و سیاست گذاریهایشانرا دنیا تحویل میگرفت.
با حرمت/ مظفری

>>>   افغانستان زمانی از قید اسارت طالبانیزم رها میگردد که تمام نیرو های وطندوست از هرملیتی که باشند در داخل و خارج ، اختلافات شانرا هر چه که باشد ،کنار بگذارند و در یک جبهه ای وسیع گردهم جمع گردند و دو موضوع مهم و جیاتی را شعار جبهه قرار دهند.ازادی از قید طالبانیزم و برگزاری انتخابات .میدانم که این حرف‌ها به نظر تان شاید بیفایده جلوه کند ولی آیا جز این راهی دگری است؟ ...چهل سال قبل دولت وقت تلاش کرد تا دامنه ای جبهه ملی پدر وطن را گسترده ساخته و از آن طریق مردم را بدور خود جمع سازد تا از خاک و میهن دفاع صورت گیرد و جنگ ختم گردد و افغانیتان به سوی یک جامعه ای دموکراتیک قدم گذارد.در آن وقت همه ای ما سوار اسپ های قم چین شده بودیم .بخصوص انهاییکه چک های سفید برای شان از عربستان سعودی ،کویت ،جمهوری اسلامی ایران و امریکا داده میشد. از آن تاریخ تا کنون جهان فرق فاحش کرده است ...ما در شرایط وحشتناک یک قطبی و گلوبالیزم قرار داریم.هم از نظر سیاست و هم از نظر اقتصاد نیست و نابود گردیده ایم.
موضوع مهم ابن است که هیچ کس و هیچ گروه در فکر تیکه داری قدرت یا ایدیالوژی نباشد چه چپ باشد چه راست ،چه مذهبی باشد چه غیر مذهبی.هرکس که احساس وطندوستی نسبت به افغانستان دارد ، کافی است که عضویت جبهه را حاصل کند یعنی انفرادی یا شمولیت احزاب وطنپرست ....
در غیر آن وقت تانرا ضایع نساخته و ما را در غم ما تنها رها کنید و اشک تمساح نریزید.
در اخیر میخواهم به داکتر صاحب ملک ستیز بگویم که : جناب شما از تحصیل کرده های شوروی استید. تحصیلات مفت و رایگان را از برکت دولت وقت کسب کردید ، در حالیکه هزاران جوان فارغ صنف دوازده چانس رفتن به پوهنتون یا خارج را به خاطر عسکری بدست نمی آوردند. حالا شما پوست کنده حرف بزنید از خوبی ها ،بدی ها ی دوره ای حاکمیت حزب بنویسید تا نسل جوان بدانند که در انزمان یک شهروند هزاره تا چه اندازه محترم بود.از تلاش های دولت آنوقت که تا چه اندازه سعی میشد مردم فریب عربها ،پاکستانی ها ،ایرانی ها و غرب را نخورند ...
شما تحصیل‌کرده ها فقط با ناله و زاری و نشر مقالات پرسوز و گداز میخواهید که روشنگری کنید؟؟؟؟
این روشنگری نه بلکه خیانت به انهاییکه کشته شدند و شهید شدند تا شماها تحصیل کنید میباشد.ومن الله توفیق
دگروال متقاعد عبدالحلیم
کابل ،افغانستان

ایمیل:
لطفا فارسی تایپ کنید. نوشتن آدرس ایمیل الزامی نیست
میتوانید نام و محل سکونت خود را همراه نظرتان برای چاپ ارسال نمایید
پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است