اگر قرار باشد که طالبان از سوی یک کشور خارجی همسایه و منطقه به چالش و تهدید کشانده شود، پاکستان چالش و تهدید قابل توجه می تواند باشد | ||||
تاریخ انتشار: ۱۲:۰۸ ۱۴۰۳/۱۲/۱۳ | کد خبر: 176859 | منبع: |
پرینت
![]() |
دروازۀ تورخم برای روز نهم همچنان بروی افغانستان بسته است. هزاران موتر بزرگ باربری حامل میوه و سبزیجات، 9 روز است که پشت دروازۀ تورخم منتظر عبور هستند و ملیون ها دالر بر تاجران و بخش خصوصی افغانستان زیان رسیده است. برخی منابع میزان این زیان را بیش از 12 ملیون دالر تخمین زده اند.
هرچند پاکستانی ها بستن دروازۀ تورخم را به اعمار یک پاسگاه توسط حکومت طالبان در نقطۀ صفرمرزی و حتی به ادعای شان در خاک پاکستان ارتباط می دهند، اما دلایل بستن دروازۀ تورخم بروی افغانستان از سوی آنها بیشتر از این ادعا است.
پاکستان در طول تاریخ تشکیل خود از سال 1947 به بعد، از گذرگاه تورخم و سایر گذرگاه های مرزی که افغانستان محاط به خشکه می تواند با عبور از آن گذرگاه ها به بندر بحری پاکستان در کراچی برسد، به عنوان ابزار فشار استفاده می کند. اما حالا که پاکستان با طالبان حاکم در افغانستان بر سر تی تی پی اختلاف و منازعه دارند، استفاده از این ابزار را چند برابر کرده اند.
اخراج اجباری مهاجرین افغانستان از پاکستان، ابزار دیگری برای فشار است که اسلام آباد از آن نیز بصورت فزاینده استفاده می کند. اما به نظر میرسد که هر دو ابزار فشار از سوی پاکستان برای آنچه که از طالبان در افغانستان بر سر تی تی پی و مسایل دیگر می خواهند، کارآیی و موثریت مورد نظر اسلام آباد را نداشته است.
عملیات تی تی پی یا تحریک طالبان پاکستان همچنان علیه دولت این کشور به خصوص در ایالت خیبر پشتونخوا و مناطق هم مرز با افغانستان ادامه دارد. شام روز(شنبه اول مارچ 2025) نیز تحریک طالبان پاکستان یا تی تی پی در یک حملۀ انتحاری به کاروان ارتش پاکستان در عیدک وزیرستان شمالی، دو سرباز پاکستانی را کشتند و ده تن دیگر را زخمی کردند. نکتۀ نگران کننده و قابل توجه برای پاکستان این است که جنگجویان یا مجاهدان تی تی پی در جنگ و حملات شان از سلاح های امریکایی استفاده می کنند که در دست امارت طالبان افغانستان قرار دارند.
پاکستانی ها ادعا می کنند که تی تی پی در جنگ با دولت پاکستان مورد حمایت طالبان حاکم بر افغانستان هستند و حتی نیروهای طالبان بصورت مستقیم در این جنگ با تی تی پی مشارکت می کنند. دولت پاکستان برای اثبات ادعای خود چند بار است اجسادی که ادعا می کند مربوط به طالبان افغانستان است را به افغانستان تحویل میدهد. اما طالبان در افغانستان این ادعاهای اسلام آباد را رد می کنند و بر خلاف می گویند که داعش برای انجام حملات از پاکستان به افغانستان فرستاده می شوند. نکتۀ قابل توجه در مورد ابراز نظر و ادعای امارت طالبان این است که آنها بیشتر بخش نظامی پاکستان به خصوص بخش های از ارتش پاکستان و استخبارات نظامی آنرا مسئول حمایت از داعش و دخالت در افغانستان مسئول تلقی و معرفی می کنند و جدا از این، روابط نزدیک با پاکستان را مورد تاکید قرار می دهند.
آنچه که در روابط پر خم و پیچ، دشوار و نه چندان روشن پاکستان و طالبان مشخص است، ناتوانی و سرخوردگی پاکستان در این روابط و دسترسی پاکستانی ها به اهداف و خواسته های شان می باشد. پاکستان برخلاف توقع و انتظارش از پیروزی طالبان در تصاحب قدرت در آگست 2021 که از این پیروزی مشعوف و ذوق زده شده بود، وارد یک دورۀ تلخ و دشوار در مناسباتش با افغانستان شد که در طول بیش از نیم قرن آنرا تجربه نکرده بود و یا بسیار اندک تجربه کرده بود.
پاکستان برای اولین بار در نیم قرن اخیر در جدل و منازعه اش با افغانستان است که از مداخل، حاکمان افغانستان سخن می گوید و خواستار قطع این دخالت در حمایت از تی تی پی می شود. در حالی که در نیم قرن گذشته این کابل بود که از مداخلۀ پاکستان شکایت می کرد اما پاکستان به انکار و تردید می پرداخت و می گفت این مشکل داخلی خودتان است که حل نمی توانید و تقصیر را به گردن پاکستان می اندازید. حالا، پاکستانی ها از افغانستان و از سوی طالبان حاکم این کشور همان پاسخی را می شنوند که نیم قرن در پاسخ به کابل می گفتند.
اینکه ادعا شود تمام این جدل ها و تنش ها و بگو مگو ها در روابط دو طرف، ساختگی و غیر واقعی است، ممکن است بخش های از واقعیت را در خود داشته باشد، اما شامل تمام واقعیت در این مناسبات نمی شود.
شواهد و واقعیت های آشکار و روشن در مناسبات پر خم و پیچ پاکستان و طالبان در افغانستان نشان میدهد که پاکستانی ها نه تنها دچار سرخوردگی و ناکامی در سیاست و استراتژی شان بر سر افغانستان به عنوان عمق استراتژیک در بازی های منطقه ای خود شده اند، بلکه زمینه ها و ظرفیت های زیادی برای جبران و رفع این ناکامی و سرخوردگی نیز ندارند.
وقتی پاکستانی ها به رابطۀ خود با امارت فعلی طالبان در افغانستان نگاه می کنند، این رابطه همان چیزی نیست که آنها در امارت اول طالبان داشتند.
پاکستانی ها در امارت اول طالبان میدان بسیار صاف و بدون مانع در افغانستان داشتند. به جای طالبان در منطقه و جهان سخن می گفتند و در بازی و خصومت خود با هند از این میدان و طالبان به آسانی استفاده می کردند. رویداد ربودن هواپیمای مسافربری هندی پرواز آی سی 814 با 191 سرنشین در چهارم جدی 1378(دسمبر 1999) توسط ابراهیم اظهر، شاهداختر سید، سنی احمدقاضی، ظهور مستری و شاکر، اعضای حرکت المجاهدین پاکستان که موفق شدند، مسعود اظهر رهبر حرکت الانصار و سه تن دیگر را از زندان هند آزاد کنند، حکایت از آن دست باز پاکستانی ها در امارت اول طالبان و در میدان افغانستان داشت. مسعود اظهر وقتی به پاکستان بازگشت و همچون یک قهرمان از سوی هزاران نفر استقبال شد، در کراچی به بیش از ده هزار مستقبلین و هواداران خود گفت:
«این وظیفۀ من است که به شما بگویم، مسلمانان تا زمانی که هند را از بین نبرده اند، نباید آرام بگیرند.»
اما پاکستانی ها حالا و در امارت دوم طالبان در افغانستان، آنچنان سرخورده و درمانده به نظر می رسند که از آنها می خواهند تا در پاکستان دخالت نکنند، از تی تی پی حمایت نکنند. حالا طالبان در این دور دوم امارت، دیگر به پاکستانی ها نیاز ندارند که زبان و واسطۀ آنها در ایجاد رابطه با همسایگان، منطقه و حتی دنیا، شوند. طالبان در این دور برخلاف انتظار پاکستان، با دهلی ارتباط برقرار کردند و این رابطه در حال گسترش است. طالبان در این دور امارت بصورت بسیار روشن و صریح برخلاف انتظار پاکستان، از عدم پذیرش رسمی خط دیورند سخن می گویند و این خط را، خط فرضی و تحمیل شده بر افغانستان می خوانند. این در حالی بود که تنظیم های مجاهدین افغانستان در دهۀ هشتاد و حتی دولت بی ثبات و در حال جنگ مجاهدین در دهۀ نود کمتر ادعای فرضی بودن خط دیورند را مطرح می کردند و حتی گلبدین حکمتیار رهبر حزب اسلامی در سال 1367 در زمان خروج قوای شوروی از ایجاد کنفدراسیون میان افغانستان و پاکستان را پیشنهاد کرد و در واقع خواستار تشکیل یک کشور پاکستان و افغانستان شد.
پاکستان برای بیرون رفت از این مخمصه یا درد سر و گرفتاری روابط با طالبان و حل مشکل تی تی پی به نفع خود، امکانات و زمینه های زیادی ندارد. به نظر نمیرسد که با کارت فشار بر مهاجرین و بستن راه ترانزیت و انسداد تورخم و بندرهای دیگر بتواند طالبان را بر سر تی تی پی قانع و وادار به مطالبات خود کند.
ابزار دیگر پاکستان علیه امارت طالبان، حمایت نظامی از مخالفان طالبان برای براه انداختن جنگ است. اما پاکستانی ها علی رغم دیدار و مذاکره با رهبران مخالف طالبان در کشورهای دیگر، اراده و برنامه ای برای حمایت نظامی ندارند. چونکه آنها در موقعیت و وضعیت دهۀ هشتاد سدۀ بیستم در حمایت از جنگ مجاهدین و تنظیم های جهادی افغانستان در جنگ علیه دولت حزب دموکرایت خلق و قوای شوروی نیستند.
با وجود این، اگر قرار باشد که امارت طالبان در افغانستان از سوی یک کشور خارجی همسایه و منطقه به چالش و تهدید کشانده شود، پاکستان چالش و تهدید قابل توجه می تواند باشد.
محمد اکرام اندیشمند