سیستم صدارتی مانع مظلومیت اقوام غیر پشتون خواهد شد و تامین عدالت اجتماعی را ممکن خواهد ساخت | ||||
تاریخ انتشار: ۲۱:۰۰ ۱۴۰۴/۱/۳۱ | کد خبر: 177118 | منبع: |
پرینت
![]() |
به اساس تجارب مکرر مطالعات صلح، درک متقابل و کامیابی مذاکرات صلح بدون دریافت دلایل موضع گیری های گروه های مخالف، بسیار مشکل و حتی ناممکن می باشد. طرفداری از نظام ریاستی یا صدارتی مثال هایی موضع گیری های است که جای کمتری برای انعطاف داشته و بناً مانع مباحثات علمی (فواید و نقایص سیستم ها) شده و همکاری طرف های مخالف برای رفع بحران های بزرگتر و مشترک را به تعویق می اندازد.
برای مفید ساختن بحث ها و مذاکرات، بهتر است که به عوض تایید یا رد موضع ها، بر دلایل و چرا های آن ها پرداخته شود تا از یک طرف درک متقابل تسهیل شده و از طرف دیگر راه برای حل متعدد و ابتکاری باز گردد. وقتی راه های حل متعدد و ابتکاری به بحث گرفته شوند احتمال پیدا کردن حل هایی که برای تمام گروه های دخیل قابل قبول باشد، افزایش می یابد. در این صورت بحث به عوض موضع گیری های جامد بر ابعاد اجرایی مربوط به زندگی عملی کتله های بزرگ مردم متمرکز شده می تواند.
من به خاطر اشتیاقی که به ابعاد فکری خصومت ها و اعماق مسایل ملی حل ناشده دارم، طی سال ها در مورد همچو چرا ها با فعالان، مبارزان و عالمان طرف های مخالف یا بعضاً متخاصم کشورم افغانستان، صحبت کرده ام و می خواهم برخی از ترس ها و فرضیه ها در مورد طرفداری از نظام ریاستی یا صدارتی را جهت مطالعه هموطنان شریک سازم.
طرفداران جدی سیستم صدارتی، نظام ریاستی را معادل به دوام حاکمیت انحصار طلبانه پشتون ها و بعضاً مشابه به تداوم حاکمیت طبقاتی خاندان شاهی پشتون-تبار می دانند و فرض می کنند که پشتون ها رییس دولت غیر پشتون را به هیچ صورت قبول ندارند و همیشه تلاش خواهند کرد که هویت، فرهنگ و زبان پشتون ها را بر دیگر اقوام تحمیل کنند. در این صحبت ها اشاره هایی به تاریخ اضافه از دو صد سال و به خصوص شصت سال اخیر می شود مثلاً خانه جنگی شاهان پشتون، انحصار قدرت در زمان حاکمیت طبقاتی شاهان اخیر، کورس های زبان پشتو در ادارات دولتی، نام های پشتو برای موقف های رسمی، ناقلین به شمال، پشتو تولنه، و وزارت اقوام و قبایل. بناءً نزد بعضی ها برگشت نظام ریاستی معادل به ادامه ظلم و استبداد و انحصار گری پشتون ها دانسته می شود. فرضیه مهمی که شنیده می شود این است که سیستم صدارتی مانع مظلومیت اقوام غیر پشتون خواهد شد و تامین عدالت اجتماعی را ممکن خواهد ساخت.
شاید به دلیل همین ترس های مظلوم ماندن یا مظلوم شدن است که برخی از فعالان ما موضع های محکم و انعطاف ناپذیر در طرفداری از نظام صدارتی گرفته اند.
ترس ها و فرضیه های مخالفین نظام صدارتی بر می گردد به تاریخ بیشتر از سی سال اخیر. ترس بزرگتر این است که نظام صدارتی تکرار انحصار قدرت پشتون-ستیزان و مظلوم- و محروم سازی پشتون ها خواهد بود؛ برخی از حامیان صدارتی تا هنوز هم معتقد اند که برای آینده بهتر باید پشتون ها و فرهنگ شان به شکل سیستماتیک تضعیف گردند؛ بعضی از همین صدارتی خواهان در وقت قدرت شان از هیچ نوع ظلم و ستم بر پشتون ها و توهین و نا سزا به هویت و فرهنگ شان دریغ نکردند و تا توانستند زور گویی کردند و بالاتر از قانون عمل کردند. در این ادعا ها همچنان اشاره به تاپه هایی مانند قبیله گرایان، تمامیت خواهان٫ یا دشمنان مقاومت می شود که نثار آنهایی می شد که صدای محرومیت مناطق پشتون را بلند می کردند.
شاید به همین دلایل باشد که برخی با نظام صدارتی مخالفت سرسخت نشان می دهند.
به نظر من وقت مناسب برای مطرح کردن تمام ترس ها و فرضیه هایی است که منتج به موقف های انعطاف ناپذیر و آشتی ناپذیر گردیده و همکاری بین شخصیت های مثبت، توانا و دانشمند در هر گروه و طرفی که هستند، برای نجات خانه مشترک شان از بحران های متکرر و جنگ های نیابتی را نا ممکن ساخته است. تجربه من این است که تعدادی زیادی از ترس ها و فرضیه های نا درست اند و وقتی صراحت در مورد ترس ها و فرضیه ها حاصل شود بحث روی ابعاد تخنیکی و عملی سیستم های صدارتی و ریاستی (و سایر مسایل مورد اختلاف) آسان خواهد شد.
چاره تحلیل های نیمه درست و یک جانبه که محصول فکری و روانی دشمنی های دوامدار مخصوصاً جنگ های داخلی است، ایجاد درک عمیق متقابل است که زمینه اشتراک مساعی برای حل بزرگترین و مهم ترین آرزوی ها تمام مردم کشور را مساعد می سازد. این اصل بر موضوعات مهم دیگر مانند چاره زخم های گذشته و مسایل حل ناشده ملی نیز قابل تطبیق است. باور جدی من این است که طعنه ها در مورد ناتوانی فعالان و مبارزان افغانستان در همدستی بجا است و اگر این ملامتی را نپذیریم، تاریکی ها ادامه یافته یا مکرراً برخواهند گشت.
صدیق ویرا
نوت: نقل قول ها غیر مستقیم اند و ترس ها و فرضیه ها به حیث مثال یاد شده و نویسنده ادعایی در مورد صحت و سقم آن ها ندارد.