اگر بزرگان فرهنگ فارسی در شرایط مهاجرت در ایران میزیستند، چه بر سرآنان میآمد؟ پس بباید ساخت با هر ناپسند | ||||
تاریخ انتشار: ۱۹:۰۰ ۱۴۰۴/۵/۲ | کد خبر: 177677 | منبع: |
پرینت
![]() |
دیپورت افغانستانی ها از ایران؛
دیپورت تاریخ توسط ایران؛
رابعهی بلخی به تازگی از ایران دیپورت شده بود.
در یک گروه تلگرامی ایرانیها، برای تفهیم و نشان دادن عمق اخراجهای خشونتبار افغانها، شخصیتهای تاریخی و تمدنی را احضار و به کار گرفتم، تا شاید بفهمند که دارند چه کار میکنند.
ایده و پرسش من: اگر بزرگان فرهنگ فارسی در این شرایط میزیستند، چه بر سرآنان میآمد؟ وضع هر یک را کوتاه و جسته گریخته و نمادین بیان کردم.
یک جوان افغانستانی کشته شد.
نام او حسین بن عبدالله مشهور به ابنسینا است. پدرش از بلخ به ازبکستان رفته و در آنجا کار میکرد. ابنسینا در بخارا به دنیا آمد. وی در اوان جوانی به سوی ایران مهاجرت کرد. چند سال در همدان بهسر برد. اما آنجا به شهر ممنوعه برای اتباع بیگانه بدل شد.
لذا او محکوم به اخراج اجباری گردید. اما او ناگزیر و مخفیانه به اصفهان رفت.
چند سالی در آنجا زیست. تا اینکه توانست در طرح برگهی سرشماری شرکت کند. او چند سال دیگر را به خوشی مصروف کار بود. اما امسال دولت ایران برگه سرشماری او را باطل اعلان کرد.
سیمکارت ابنسینا قطع و حساب بانکیاش مسدود شد. صاحبکارش مزد او را نداد و صاحبخانهاش پول رهنش را. چند مهاجرستیز دیگر به خانه او حمله کرده و اموالش را به یغما بردند.
او از شدت غم بیمار شد. آخرین بار به درمانگاه رفته بود. مدتی نامعلوم بود. گمان میرفت که در کمپ اصفهان باشد. مقامات آنجا گفتند که چنین کسی را در بازداشت ندارند. امروز اعلام شد که جسد مثلهشدهی او در حوالی همدان یافت شده است.
رابعهی بلخی به تازگی از ایران دیپورت شده بود. او پس از رسیدن به بلخ توسط طالبان دستگیر شد. شاهدان گزارش نمودهاند که او به شدت شکنجه شده و زیر شکنجه جان داده است.
جلالالدین محمد بلخی، شاعری از بلخ و تبعهی افغانستان محکوم به اخراج اجباری شده بود. اما صاحبخانهی ایرانیاش پول رهن او را پس نداد. مولانا زیر فشار روانی و بیعدالتی سکته کرد.
ناصر خسرو قبادیانی از یمگان بدخشان با تهدید صریح صاحبخانهی ایرانیاش مواجه شده است. به او گفته: اگر بار دیگر پول رهن طلب کنی، به پلیس زنگ میزنم که تو پهپادپرانی کردهای.
ناصر خسرو ترسیده و تصمیم گرفته که جلد دوم سفرنامهاش را با تمرکز بر دیپورت افغانستانی ها از ایران بنویسد، اما معلوم نیست که سرنوشت او چه خواهد شد.
نورالدین عبدالرحمان جامی، «خاتم الشعراء» و باشندهی هرات، در یکی از کمپهای مرزی ایران بر اثر تشنگی جان داد. پیکرش خاموشانه به هرات منتقل شد و در نزدیکی پامنارها دفن گردید.
خواجه عبدالله انصاری، نویسندهی منازل السائرین و صد میدان و الهینامه، توسط پلیس ایران کتککاری شد، در حالی که الهیگویان طلب تمدید اقامت میکرد. وی با دست شکسته و دل شکستهتر به هرات رسیده و وصیت کرده که در گازرگاه به خاک سپرده شود. از شواهد برمیآید که دچار بحران شدید روانی است.
سنایی غزنوی هفتهی پیش دیپورت شد. در بازگشت به غزنه قصد دارد که شعرهایی در رثای زوال خراسان و شکوه از دسترفتهی آن بسراید، البته اگر اجل معلق توسط چند مسلح ناشناس بر سر او نبارد.
کمالالدین بهزاد، مینیاتوریست نابغهی هراتی برای مدتی ناپدید بود. اخیراً ویدیویی از او منتشر شده که در آن به «جاسوسی» اعتراف میکند. میگوید: او لوکیشن صداوسیمای ایران را در قلب یک مینیاتور رمزگذاری و رسامی نموده و از طریق واتساپ برای فرماندهاش در خارج روان کرده است.
در میانهی این تراژدی، فردوسی طوسی نیز در یکی از نقاط مرزی بازداشت شده است؛ به اتهام قاچاق شاهنامه.
او قصد داشته که نسخه خطی و اصلی شاهنامه را به غزنه در نزدیکی کابل قاچاق و به سلطان محمود تقدیم کند. سربازها نسخه خطی شاهنامه را از او گرفته و خودش را بهعنوان افغانستان دیپورت کردهاند. اما او ادعا دارد که ایرانی است. خبرها حاکی از آن است که فعلاً طالبان در حال رایزنی با دولت ایران است، تا شاید فردوسی مشمول عفو و بررسی مجدد قرار گیرد.
این گزارش نمادین نه تنها بازتاب یک بحران مهاجرت، بلکه سندی است از انحطاط فرهنگی و ابتذال سیاسی در جهان فارسی. وقتی جهان انسانی به مرز و به پاسپورت و تابعیت تقلیل داده شود، دهها شاعر جهانی و حکمای تمدنی در کسری از ثانیه به مهاجران غیرقانونی و مجرمان خطرناک بدل میشوند.
رابعه بلخی اولین و قدیمی ترین شاعر زن که اشعاری از او به جا مانده است. اولین شاعر زن پارسی گوی و از مشهورترین زنان شاعر افغانستان که اشعاری از او به جا مانده رابعه دختر کعب بلخی است که او را مادر شعر پارسی لقب داده اند. او زاده بلخ (افغانستان کنونی) و در دوره سامانیان، معاصر با رودکی بوده و با او مشاعره داشته است.
پدر رابعه علاقه خاصی به او داشته و در پرورش و تعلیم او کوشا بوده است و به جهت تواناییهای بینظیر او درهنر و فنون، او را با لقب زینالعرب (زینت قوم عرب) خطاب میکرد.
رابعه بلخی دختری سیهچشم و بلند قامت و زیبا بود و بسیار زیبا سخن میگفت با وجود اینکه وی خواستگاران زیادی داشت، اما پدر همه را بیجواب میگذاشت تا به بستر مرگ افتاد.
پس از مرگ پدرش کعب، حارث برادر رابعه بر تخت پدر مینشیند و در یکی از بزمهای شاهانه او با بکتاش، از کارگزاران نزدیک حارث دیدار میکند.
عطار جایگاه بکتاش در دربار را کلیددار خزانه عنوان کرده است. رابعه بیدرنگ دل به بکتاش میبازد.
بعد از شک بردن حارث به این ارتباط حکم به قتل خواهرش میدهد. اگرچه اشعار زیادی از او باقی نمانده اما همان مقدار کم هم گواه توانایی و ذوق رابعه بوده است.
به استناد گفتار عطار نیشابوری، رابعه در سرودن شعر و هنر نقاشی بهغایت توانمند و در شمشیرزنی و سوارکاری بسیار ماهر بودهاست.
آرامگاه او در پارکی کوچک در «بلخ» است و برای بسیاری از مردم بلخ و افغانستان، آرامگاه رابعه بلخی،مکانی شریف و مورد احترام است.
از رابعه جز هفت غزل و قطعه در دست نیست. ظاهراً تمامی اشعار وی بدست برادرش حارث معدوم گردیده و الباقی درگذر زمان ازبین رفتهاست.
شعر مشهوری از رابعه بلخی:
عشق او باز اندر آوردم به بند
کوشش بسیار نامد سودمند
عشق دریایی کرانه ناپدید
کی توان کردن شنا ای هوشمند
عشق را خواهی که تا پایان بری
پس بباید ساخت با هر ناپسند
محمود منجم زاده
>>> تاریخ خراسان بسیار مستند و مکتوب است نامی از کلیه اقوام افغانستان کنونی در تاریخ خراسان نیست ( بجز تاجیکان) شخصیت های که نوشتی بیشتر با اهل مشهد و بجنورد و نیشابور هم نژاد و هم ریشه بودند تا پشتون و ازبک و هزاره و اویماق . اقوام قدیم خراسان هرگز خودشان از پارس جدا نمیدانستند.اهل هرات که ۱۵۰سال پیش جدا شدند تا همین اواخر خودشان را پارسیوان میگفتن نه افغانی عده ای از ایرانیان باقی مانده در افغانستان (قزلباش) را هم زیر عنوان آوارگان کابلی اخراج کردید
>>> نظر دهنده اول در تاریخ خراسان از اقوام تاجیک،تورک و عرب یاد شده تورک یک نژاد است که در افغانستان شامل ازبیک،تورکمن و... میشود البته به نظرم هزاره ها هم نژاد تورمی آسیای میانه دارند چون از لحاظ چهره و ژن بسیار به او مردم نزدیک استند آزمایشات ژنتیکی هم در بریتانیا چندسال پیش صورت گرفت که ای موضوع را تایید کرد.
از گفته های شما معلوم است ایرانی استی بان اول تاریخچه برایت درست بگم تا مجبور نشی هرجای که رفتی به دروغ هایت ادامه بدی اولا هرات از سال ۱۷۴۹ میلادی به افغانستان پیوست و حتی شرق ایران امروزی بخشی از افغانستان بود بعدها در اثر اختلافات داخلی د امپراتوری درانی شرق ایران امروزی شامل خراسان رضوی و بخش های زیادی از خراسان جنوبی در ۱۷۹۶ از افغانستان جدا شد البته سیستان و بلوچستان در سال ۱۸۰۱ میلادی از افغانستان جدا شد ولی تحت حاکمیت ایران نبود بلکه یک کشور مستقل بود ایران اول در سال ۱۸۱۶ به هرات حمله کرد اول توانست شهر ره تصرف کنه ولی به خاطر مردان و زنان شجاع هرات که علیه قوای ایران قیام کردند ایرانی ها از هرات فرار کردند باز د سال ۱۸۱۸ به هرات حمله کردید که توسط وزیر اکبر خان شکست خوردید خیلی از مورخین مگن جنگ بی نتیجه بود اما نه میگم افغانستان پیروز شد چون شما به قصد تصرف هرات آمده بودید ولی وزیر اکبرخان برای دفاع و او به طور موفقیت آمیز از هرات دفاع کرد.
در سال ۱۸۳۳ باز حمله کردید که باز مجبور به عقبنشینی شدید در سال ۱۸۵۷ باز به هرات حمله کردید البته د ای جنگ روسیه از شما حمایت مکرد دلیل حمایت روس از شما
۱ فراموشی شکست د قفقاز و فراموشی مناطقی که در قفقاز از دست داده بودید مثل باکو، ایروان،قره باغو....
۲ تصرف هرات باعث میشد تا بریتانیا به هند بریتانیا برسه و بنابراین بریتانیا از افغانستان حمایت کرد و اتحاد شما با روس توسط اتحاد افغان و بریتانیا در جنگ هرات شکست خورد بعد ازو د همان سال ۱۸۵۷ میلادی یک قراردادی به نام قرارداد پاریس بین افغانستان و ایران و بریتانیا بسته شد که طی آن قرار شد دیگه ایران به هرات حمله نکنه هیچ بند و هیچ مفادی وجود ندارد که نشان بده ایران به هرات حکومت میکرده پس استفاده از کلمه جدا شد اشتباه است.
البته با رفتارهایی که از خود نشان دادید همان کسانی که خود را پارسیوان میگفتند هم دیگه شاید دوستی با شمارا فراموش کنند
>>> به دومی تاریخ ساخت کشور افغانستان با نام کامل از زمان حاکمیت عبدالرحمن با قرارداد پاریس میان ایران و انگلیس ۱۸۵۷است تاریخ استقلال افغانستان از انگلیس هم ۱۹۱۹ است امارت درانی همان اندازه کشور بود که امارت بخارا خلم امارت خیوه امارت هرات تاریخ خراسان مستند است نام یک کتاب نشان بده که اقوام کنونی افغانستان را خراسانی گفته است ازبک و ترکمن هم آغوز هستند نه خراسانی هزاره هم مغول است پشتون هم نه خوداش نه منطقه زندگی اش هرگز خراسان نبوده من هم اهل قدیم مشهد هستم تا جایی که به یاد دارم هیچ یک از اهل خراسان ایران از جمله من نه هرگز خودشان را با افغانستانی یکی دانسته نه هم نژاد و هم قیافه هستیم
>>> نظر دهنده دوم تمام ادله و مکتوبات شما رابه چت جی پی تی ( هوش مصنوعی) دادم تا تفسیر و درست آزمایی کند تمام حرفهای شما را تفسیر اشتباه تاریخ یا مغرضانه دانسته است و در آخر از او پرسیدم آیا مردم هرات و افغانستان بعد از جدایی از ایران خوشبخت شدند ؟؟؟؟ ،افغان و افغانستان کلمه اختراعی انگلیسی بوده است که به اوغان های سرگردان کوه سلیمان هستند ،در تاریخ باستان اسمی از افغانستان نیست و بیشتر با اسامی خراسان ،باختر ،اریانا و...بوده نه اسم یک ....
اطلس
>>> منظورم از وزیر اکبرخان د کامنت بالا همان وزیر فتح خان بود که د ۱۸۱۸ ایرانه د نبرد کافرقلعه شکست داد بود.
>>> از همین نظر دهنده سومی اول چند سوال میکنم باز تحلیل کنیم.
اولا اگه هزاره مغول است
۱ با بامیان چرا به شکل هزاره ساخته شده
۲ نقاشی های رنگ روغنی بامیان و دایکندی که قبل از هجوم مغول است چرا به شکل هزاره کشیده شدند؟
۳ اسکندر مقدونی وقتی به منطقه هزاره ها میرود مگه با مردمانی مواجه شدم که از لحاظ چهره متفاوت از سایر مردمی بود که دیدم آنها کدام مردم بودند؟
۴هوانگ تسه یانگ گردشگر چینی که د زمانی قبل از اسلام به افغانستان سفر کرده بود گفته چهره برخی از مردم او سرزمین مثل ما بوده او مردم کی ها بودند؟
۵ غوریان شیعه مذهب که قبل از حمله مغول آمده بودند در گورستان شامل بامیان و دایکندی و غور و... بودند چطو هم آنها شیعه بودن هم هزاره هایی که امروزه به بامیان و دایکندی و... است؟
۶ اگر مردم هزاره مغول استند پس او قوم دیگری که در هرات زندگی میکنند و خود را قوم مغول میدانند چی است؟ چرا بین هزاره ها و مغول های هرات که تعدادشان چهل هزار نفر است هیچ ارتباط یا... ای وجود ندارد؟
پرسش ها زیاد است اگه به اینها جواب دادی پرسش های بعدی مطرح خواد شد و اما...
مطمئنی تاریخ خواندی؟ قرار داد پاریس سال ۱۸۵۷ امضا شد برو ببین عبدالرحمن خان کی حکومت مکد
امپراتوری درانی به هر سایت بزنی به زبان انگلیسی وسعتش ره حداقل دو میلیون کیلومتر مزنه سفیر بریتانیا د هند مگفت اگه به راستی شاهی د آسیا شایسته احترام ملت خویش باشه به راستی به جز احمدشاه کسی دیگه نیست که سرزمینی از خراسان تا سرهند و از امودریا تا دریای عرب ره تشکیل داد و..... خو اگه جغرافیا یاد داری کجا ای امپراتوری اندازه افغانستان امروزی است؟ بلی موافقم پشتون به خراسان زندگی نمکرد اما به سیستان قدیم که شامل قندهار و هلمند و بخش های از غزنی و... امروزی است زندگی میکرد نمیتوانی منکر ای شوی اسناد وجود دارد که زیاد هم است نام یک کتاب بگیریم که مردم تورک و عرب و ... را از خراسان خوانده یک شاهنامه فردوسی است که بارها از وجود تورک و عرب و... یاد کرده یکی دیگه مولانا است که د کتابش مگه تورک گرچه هندو گویم چندین جای دیگه هم گفته خواستی دفعه بعد تمام بیت های مولانا ره بیارم ثابت کنم. و اما در مورد ازبیک و تورکمن که گفتی آغوز یکی از قبایل تورک است خو چی فرق کرد؟ مه مگم ازبیک و تورکمن تورک است تو مگه تورک نیست آغوز است؟
>>> نظر دهنده چهارم لازم نیست به مه بگی چی درست است چی نادرست سال های سال مه تاریخ خواندم البته بان یک چیز بگم اوایل منم مثل تو به چت جی پی تی به عنوان یک منبع درست اعتماد داشتم ولی وقتی چند سوال پرسیدم خیلی اوقات تاریخ رویدادها، شخصیت ها،جغرافیا و... ره اشتباه گفت آنقدر که وقتی یک چیزی ره اشتباه بگه بعد با یک منبع برایش توضیح بدید که اشتباه مکنی او مگه معذرت میخواهم و دقیقا گفته هایت ره تایید مکنه پس چت جی پی تی همیشه قابل اعتماد نیست مه سال ها د فضای مجازی استم با تاریخ با سند گپ میزنم شما لازم است فقط برای چند وقت مطالعه کنی تا به گفته هایم پی ببرید.
کوه سلیمان فکر کنم د پاکستان امروزی است بلی بخش های زیادی از پشتون ها اهل پاکستان استند اما دلیل نمیشه بگیم پشتون ها د افغانستان امروزی زندگی نمیکردند ببینید وقتی از تاریخ گپ میزنی تعصب دور بریز و سعی کو عادلانه گپ بزنی فکر کنم اول کلمه افغان توسط شاه ساسانی ایجاد شد که اوایل مگفتند اپگان که بعد ها به افغان تبدیل شد اما پشتون ها خود ره پختون میدانند ولی نام افغان بارها د طول تاریخ برده شده است