تاریخ انتشار: ۱۲:۲۹ ۱۴۰۴/۵/۴ | کد خبر: 177688 | منبع: |
پرینت
![]() |
نتیجه تجرید؛
۱. پلمپ و تعطیل کردن مراکز مربوط به شیعیان توسط اداره طالبان، عملی قبیح و مردود است.
به ویژه اگر مرکزی، محل رسیدگی به نیازهای عمومی مردم باشد، و امور عام المنفعه در آن جریان داشته باشد، هرگز نباید محل تاخت و تاز قرار بگیرد.
از اینرو، مسدود کردن دفاتر آقای واعظ زاده در محل هایی که به منازعه حقوقی اخیر ایشان مرتبط نیست، قطعا به منظور اعمال محدودیت بر بخشی از شیعیان انجام شده و محکوم است.
۲. طالب به دنبال این است که از اختلاف حقوقی میان آقای واعظ زاده و طرف های مقابل ایشان، به نفع خود بهره برداری و امتیاز گیری کند.
این احتمال قویا وجود دارد که طالب در بدل حمایت از طرفین دعوا، خواسته هایی را مطرح کند و قطعا تن دادن به آن خواسته ها، ممکن است تامین کننده منافع شخصی باشد، اما در راستای تامین منافع شیعیان نیست.
۳. آقای واعظ زاده، در طول چهار سال گذشته، ارتباط بسیار خوبی با اداره طالبان داشته است.
ایشان، از همان ابتدای سلطه طالبان که آقای جعفر مهدوی را نذر طالبان کرد، هزینه های زیادی در مسیر مشروعیت بخشی به طالبان صرف کرد.
بنابراین، این پرسش به صورت جدی مطرح است که چرا طالبان، علیه ایشان اقدام کرده است؟
واقعیت این است که از نظر طالب، هیچ شیعه ای، خوب نیست حتی اگر اقرار به رعیت بودن خویش کرده باشد و برای تایید طالب، دهها سمینار و گردهمایی راه انداخته باشد.
از نظر طالب، هر اقدامی که موجب تضعیف شیعیان شود، لازم الاجراست.
اما به گمان من، زمینه این اقدام طالبان علیه آقای واعظ زاده از زمانی فراهم شد که ایشان تجرید خود از حوزه های علمیه نجف و قم را فریاد کشید.
شیعه در افغانستان هنوز آنقدر قدرتمند نیست که بتواند - در سایه حکومت سرکوبگری که دست بنی امیه را در شیعه ستیزی از پشت بسته - مستقل از سایر شیعیان جهان و مراکز مهم فقهی و علمی شیعه، به حیات ادامه دهد.
طالب، دقیقا به دنبال این است اولا کلیت شیعه را از بقیه مراکز قدرت شیعیان و ثانیا گروههای مختلف شیعه افغانستانی را از یکدیگر دور نماید و در سایه این تفرقه، یکی یکی همه را نابود کند.
ما با عملکرد های اشتباه، خود را در شرایطی قرار داده ایم که نه خود توان دفاع از خود را داریم و نه یاریگری برای خود باقی گذاشته ایم. این است که فشار آوردن بر ما، هیچ هزینهای برای طالب ندارد.
۴. تنها راه نجات شیعیان افغانستان، عبور از تجربه تلخ تحزب و قومگرایی گذشته و تجمع زیر چتر اعتقادات مشترک مذهبی است.
اگر خودمان نتوانیم با یکدیگر کنار بیاییم، طالب یکی یکی همه را نابود خواهد کرد.
پس تلاش کنیم تا مخرج مشترک پیدا کنیم.
این مخرج مشترک، برای ما شیعیان، جز مذهب شیعه، هیچ چیز دیگری نمیتواند باشد.
سید احمد موسوی مبلغ
>>> اگرچه حضور ایشان در کنار طالبان باعث سرافکندگی شیعیان شده است اما شاید به این دلیل باشد که از ستم بیشتر بر شیعیان جلوگیری شود.
شیما کابل
>>> Asef Moballegh
مساله این است که...
غوغایی که برخی در زمان اعلام مرجعیت آیت الله العظمی محقق کابلی رحمت الله علیه برپا کردند فراموش مان نمی شود.
در آن زمان از هیچ بداخلاقی، توطئه، افترا و نامردی فروگذار نکردند. به ساحت ایشان توهین کردند و افترا بستند.
حتی زمانی با سعایت و خبرچینی نیروهای اطلاعاتی کشورمیزبان را وادار کردند علمایی که در دفتر حضرت ایشان در مشهد گردهم آمده بودند را به اردوگاه ببرند.
مرحوم آیت الله محقق خراسانی را به دلیل حمایت از مرجعیت ایشان از کاسه ی زهر آب دادند و حکومت میزبان تحت فشار های عجیب قرارداد. .
ما هرچه لب فرو می بندیم دیده درایی عده ای منافق هر روز بیشتر می شود.
مساله آیت الله بهسودی و آیت الله کابلی نیست. مساله این است که دیدن یک قوم در قامت مرجع برای عده ای قابل تحمل نیست.
>>> علی تقوایی
ایستادگی قدرتمند آیت الله واعظ زاده در مقابل توطئه ؛
به میدان آمدن آیت الله واعظ زاده بهسودی در مقابل خناسان زمان که سر در آخور توطئه های داخلی وبیرونی دارند، تبیینی از آگاهی ، فهم تاریخی ، بینش آینده نگری آیت الله است که در معرکه حق و باطل خود وارد صحنه شد ، به رغم توصیه های محافظه کاران سنتی ، با قاطعیت تمام ایستاد وهمچون آذرخشی بر سر دسیسه گران فرود آمد. معرکه گیران «وابسته » بارها درمقاطع مختلف برای به زیر کشیدن ابهت آیت الله از هیچگونه تهمت ودروغ نسبت به مرجعیت وی ابا ء نورزیدند. در عقب این توطئه ها افکار شیطانی پنهان بود ، تا شیعیان افغانستان دارای مرجع تقلید مستقل و غیر وابسته نباشند. مراجع دیگر به نحوی از انحا سر در آخور « باشگاهای رسمی مجتهد سازی » داشت، اما آیت الله واعظ زاده فرزند رنج وکار جامعه از یک خانواده تهیدست سربر آورد ، به همت استعداد ، پشتکار آموزش دروس دینی - مذهبی و مطالعات فراوان فقهی ، خودرا به جایگاه مجتهد جامعه تشیع رسانید. آیت الله به باشگاه رسمی اجتهادی نپیوست، با استقلالیت کامل راه خودرا رفت همین مسیر مستقل فکر وعمل او ، بر ایادی و مزدبگیران بیرونی سنگین تمام شد. تا سرانجام از طریق یک آدم مشهور باالفساد بنام حاجی امین واردمعرکه شده خواستند که اورا هدف بگیرد.
آیت الله با فراست دریافت که این آغاز آن توطئه ای بزرگ است که ایادی وابسته از مسجد مهدویه آغاز کرده است. اگر جلو آن گرفته نشود، این حرکت خزنده دسایس بزرگ تری در پی دارد و به سمت میخواهد پیش برود تا تمام سازو کار دفاتر مرجعیت را برچیند و از این طریق « مرجعیت مستقل شیعیان افغانستان » را از صحنه بردارد. اینجا بود که آیت الله با تیز هوشی تمام ، آن « پیام تاریخی » اش را صادر کرد. این پیام مرجعیت شیعیان بازتاب نیرومندی در سطح جامعه داشت. روشنفکران ، قلم بدستان وآگاهان جامعه وارد میدان شدند ودرداخل این پیام قدرتمند ، به نیروی وحدت بخش اقشار اجتماعی جامعه تشیع وهزاره تبیل گردید و مردم گروه ، گروه به دیدار حضرت آیت الله واعظ زاده بهسودی رفته و حمایت بیدریغ شان را از مرجعیت وی اعلام کردند. عملکرد خردمندانه ، قاطع وجسور انه ای آیت الله این پیام را به جامعه تشیع وهزاره مخابره کرد که :
مر جعیت شما در مقابل هرگونه حوادث برخاسته از اتاق های فکر دسیسه گرانه در مقابل شیعه وهزاره ، توان ایستادگی ، مقاومت وپایداری را دارد. چون مرجعیت متکی به مردم خود است ومردم ضامن بقای مرجعیت خودش است.
>>> Mostafa Sultani
نوشته جنابعالی تحلیل دقیق و واقعبینانهای از وضعیت شیعیان افغانستان در مواجهه با طالبان ارائه میدهد. پلمپ مراکز شیعی، اقدامی سیاسی و فرقهگرایانه است، نه حقوقی. هشدار نسبت به تجرید از حوزههای نجف و قم بسیار بهجا و حیاتی است. تنها راه برونرفت، وحدت بر محور مذهب شیعه و پرهیز از اختلافات قومی و حزبی است. به نظر بنده که سخنان شما تاملبرانگیز و شایسته تایید است.
>>> Mohammad Eisa Rezaei
استاد مبلغ عزیز را درود!
در مورد رابطه جعفر مهدوی و آیت الله واعظ زاده بهسودی تفسیر تان درست نیست. سنخ توقعات جعفر مهدوی با آیت الله واعظ زاده ناسازگار است. اوچوکی طلب از اداره طالبان و لو به هر قیمتی، اما آنچه که آیت الله واعظ زاده بهسودی دنبال می کند چوکی و مقام نبوده است، بلکه رهبری و انسجام مردم در شرایط سخت است. ضمن اینکه ایشان یک مجتهد نو اندیش است، ظرفیت رهبری سیاسی جامعه را نیز داراست. اما جعفر مهدوی فاقد چنین ظرفیت و عمله سازمان های اطلاعاتی بیرونی نیز است.
>>> M Hussain Azizi
آیت الله واعظ زاده مرجع روشن نگریست که پابه پای عصر وزمان خویش حرکت می نماید،سخن میگوید وفتوا می دهد.
خداوند حفظش نماید
>>> جلیل سلطانی
وجود نشانههایی چون منبر، علم و فضای عبادی، آشکارا نشان از مسجد و محل عبادت دارد. این واقعیت نه با انکار و نه با شبههپراکنی از میان میرود. اگر کسی مدعی رد این حقیقت است، باید با دلیل روشن سخن بگوید، نه با احساسات و قضاوتهای ناپخته.
اما پرسش اساسی این است: نمازهایی که در آن مکان خوانده شده چه میشود؟
فقه اسلامی در این باره بسیار شفاف است:
پیامبر اکرم ﷺ میفرماید:
> "جُعِلَتْ لي الأرضُ مسجداً وطهوراً"
(برای من تمام زمین مسجد و پاککننده قرار داده شده است.) – صحیح بخاری و صحیح مسلم.
بنابراین، نماز در هر مکان پاک و مباح صحیح است، چه رسد به جایی که در آن نشانههای مسجد و عبادت وجود داشته باشد. اگر دست کسی از مدیریت یا کنترل مسجد کوتاه شود، هیچ تأثیری بر صحت نمازها و عبادات گذشته ندارد؛ زیرا معیار، نیت قربت و شرایط شرعی نماز است، نه جایگاه اشخاص.
امام علی علیهالسلام نیز میفرماید:
> "العِبادةُ لَیسَتْ کَثرةَ الصلاةِ والصِّیامِ، ولکنّها کثرةُ التَّفکُّرِ فی أمرِ اللهِ"
(عبادت تنها به زیادی نماز و روزه نیست، بلکه در اندیشه عمیق درباره فرمان خداست.) – نهجالبلاغه، حکمت 113.
از این منظر، هیچکس حق ندارد با حکمهای سطحی یا احساساتی، عبادت خالصانهٔ مردم را بیارزش جلوه دهد. عبادات باطل نمیشوند مگر اینکه در ذات خود باطل باشند، و اگر مکان پاک و شرایط رعایت شده، نماز صحیح و مقبول است.
امام صادق علیهالسلام میفرماید:
> "إِنَّمَا يُقْبَلُ مِنَ الْعَمَلِ مَا كَانَ خَالِصاً لِلَّهِ"
(همانا تنها عملی پذیرفته میشود که برای خدا خالص باشد.) – اصول کافی، ج 2.
بنابراین، صحت و قبولی نمازها به نیت و اخلاص بستگی دارد، نه به اختلافات یا جابهجایی افراد در اداره مسجد. هر فتوا یا حکمی که بدون مبانی متقن شرعی، عبادات مردم را بیاعتبار بداند، نه تنها فاقد ارزش علمی و معنوی است، بلکه برخلاف روح دین و عدالت الهی است.
>>> Mohammad Ramazani
ملت و مردم ما با ایت الله و همیشه در کنار این فرزند صدیق وطن خواهند بود٫
خداوند خفظ تان کند ان شاالله
>>> Dayzngi Bozorg
هزاره ها هشیار باشید ملاهای ایران مجتهد ما شده نمی توان چونک آنها هیج آگاهی از درد رنج مردم ما ندارد تنها مجتهد
ک می تواند درد و رنج ما را بداند جناب واعظی زاده بهسودی است ملاهای ایران
با نوکران جره خور شان همیشه بر علیه مردم ما بخصوص شخصیت های دلسوز
و پاک ما توطئه کردن و می کند
ضرب المثل هزارگی است شکمبه گوشت نموشه بیگنه دوست نموشه
>>> محمد مهدی سیفی
تنها کسی ازفرزند هزاره ویدا شد که ادعا کند من حرف برا گفتن دارم درمیدان فقه اجتهاد طبیعیست تنگ نظران درپی دسیسه خباثت است اما هرچی بیشتر ازین شیطنت ها بکند وزن ایت الله سنگینتر خواهدشد
>>> Nematullah Mozaffari Bigzad
ایشان قبلا همیشه از طالبان حمایت کرده است و اکنون با ان حمایت ها کنار بیاید
>>> Abdul Farid
آیتالله واعظ زاده یک شخص مدیر و مدبر خوب است، یکی از تابو شکنان و کسی است که هزاره و شیعه را از بردگی نجف و قم نجات داد، مجتهد که در بین مردم نباشد و درد مردم را درک نکند،و با فرهنگ این مرز و بوم آشنا نباشد، بدرد ما مردم نمیخورد.خداوند وجود ایت الله واعظ زاده را حفظ کند.
>>> Basir Bena
حضرت آیتالله واعظزادۀ بهسودی از چهرههای برجستۀ دینی و اجتماعی افغانستاناند که عمر خویش را در راه علم، عدالتخواهی، همزیستی مسالمتآمیز و روشنگری صرف کردهاند. ایشان نماد تعادل، عقلانیت و بزرگواریاند، و جایگاهشان برای مردم هزاره و ملت افغانستان مایۀ عزت و افتخار است
>>> Mohammad Yasin Rohani
شما هم واعظ زاده را قبول ندارید منتها بازبان نرم رد می کنید.
واعظ زاده هیج وقت ارتباط با قم و نجف را رد نکرده فقط انتقاد کرده و انتقادش بجا بوده. اگر قرار است مذهب شیعه مخرج مشترک باشد پس واعظ زاده آیت الله شیعه هست نه کافر، دیگر نیاز به بحث ندارد دورش جمع شوید و تمام و حمایتش کنید.
اگر لقمه برای خوردن راه های متفاوت دارد دلیل نمی شود از راهی مستقیم خورده نشود.
>>> Mohsin Bakhtyari
به نام آزادی، آگاهی، و انسانیت
در دفاع از مرجع عالیقدر حضرت آیتالله العظمی واعظزاده بهسودی (دامت برکاته) مرجع تقلید شیعیان جهان و در محکومیت ماشین ترور و تبعیض طالبان پشتون!
امروز، دفاع از شخصیتهای علمی، فرهنگی، و مذهبیای چون مرجع عالیقدر حضرت آیتالله العظمی واعظزاده بهسودی (دامت برکاته) مرجع تقلید شیعیان جهان، نه تنها یک مسئولیت مذهبی و اخلاقی، بلکه یک فریضهٔ تاریخی و ملی است؛ فریضهای در برابر ماشین ترور و جهالت، دستگاه کشتار و حماقت سازمانیافتهای که با نام طالبان، افغانستان را در آتش میسوزاند. این گروهک قومی، قبیلهای، صفاک، تروریستی و مزدور امپریالیسم آمریکایی، استخبارات پاکستانی، و اهداف استعماری منطقهای، با بیشرمی تمام به جنگ علیه ارزشها، تنوع، و عقلانیت ملت افغانستان آمده است.
من به عنوان یک مسلمان شیعهٔ میانهرو که به مرجع خاصی تعصب مذهبی ندارد، اما به عدالت، خرد، و حفظ سرمایههای فرهنگی مردمم باور دارم، دفاع از مرجع عالیقدر حضرت آیتالله العظمی واعظزاده بهسودی (دامت برکاته) مرجع تقلید شیعیان جهان را بر خود واجبتر از هر واجبات میدانم. شخصیتی که نماد فهم دینی، اعتدال فکری، دانش حوزهای، و افتخار تاریخی جهان اسلام و بشریت است؛ و همین ویژگیهاست که طالبان از آن وحشت دارند. زیرا طالبان از علم میترسند. از شخصیتهای روشنگر میترسند. از مرجعیت مستقل که به فساد و قبیلهگرایی سر خم نمیکند، میترسند.
طالبان پروژه حذف نشانههای تنوع هویتی را با تمام قدرت پیش میبرند. آنان فکر میکنند که اگر آدرسهای تنوع فرهنگی، زبانی، مذهبی، و قومی افغانستان را از تابلوها، مدارس، منابر، رسانهها و حافظهٔ جمعی حذف کنند، آن تنوع واقعی، آن حقیقت درخشان ملتها و اقوام افغانستان نیز محو خواهد شد. اما نمیدانند که این تفکر، ورشکستهترین اندیشهٔ تاریخ است. نه در مسیحیت طالبانی، نه در یهودیت طالبانی، نه در نسخههای سکولارِ طالبانی، و نه در طالبانیزم اسلامی هیچگاه این پروژه موفق نبوده است.
تجربهٔ تاریخ بشری، تجربهٔ خونبار و عبرتآموز کشورهایی است که از دل طالبانیسم گذشتند و به نور آزادی، آگاهی و عدالت رسیدند. افغانستان نیز استثنا نیست. همان نسخهای که در اروپا، خاورمیانه و آسیا شکست خورد، در افغانستان نیز محکوم به شکست است. هیچ سیستمی نمیتواند حقیقت زندگی و ارادهٔ تاریخی ملتها را حذف کند. هیچ رژیم قبیلهسالاری نمیتواند صدای عدالتطلبی مردم را خاموش سازد.
طالبان، در ماهیت خود نه یک گروه مذهبی، بلکه یک پروژهٔ استخباراتی، قومی، و امپریالیستیاند؛ تربیتشدگان مدارسی که متن دین را برای توجیه جنایت استفاده میکنند و با ریش بلند و مغز تهی، میخواهند ملت افغانستان را به قرون وسطی بازگردانند. اینان نمایندهٔ هیچ مذهبی نیستند. نه اسلام، نه حنفی، نه سلفی، نه شیعه و نه سنی؛ بلکه نمایندهٔ تاریکی، جنایت، حذف و حماقتاند.
آنان با بمب، شکنجه، حذف فیزیکی، نفی اجتماعی، کشتار دستهجمعی و فشار روانی، میخواهند ارادهٔ مقاومت را در مردم افغانستان، بهویژه در اقوام اصیل و مستقل چون هزارهها در هم بشکنند. حمله به مرجع عالیقدر حضرت آیتالله العظمی واعظزاده بهسودی (دامت برکاته) مرجع تقلید شیعیان جهان، فقط حمله به یک فرد نیست؛ بلکه اعلان جنگ به دانش، استقلال، و میراث فرهنگی جهان اسلام و مردم افغانستان است.
ما به پشتونها میگوییم: اگر افغانستان واحد میخواهید، اگر از تجزیه کشور میهراسید، اگر به آیندهای انسانیتر برای فرزندانتان میاندیشید، علیه طالبان قیام کنید. این گروه تنها مردم هزاره، تاجیک، اوزبیک، ترکمن و نورستانی را هدف قرار نداده است؛ بلکه شما را نیز به اسارت گرفته است. اینان نه نمایندهٔ شما، بلکه لکهٔ ننگی بر پیشانی تاریخ قوم شما هستند. از آنان برائت بجویید، فریاد بزنید، مقاومت کنید و به جبههٔ روشنایی بپیوندید.
ملت افغانستان باید به یاد داشته باشد که آزادی، با ایستادگی برمیگردد. اگر امروز از مرجع عالیقدر حضرت آیتالله العظمی واعظزاده بهسودی (دامت برکاته) مرجع تقلید شیعیان جهان دفاع نکنیم، فردا نوبت دیگری است؛ و در نهایت، همه ما یکییکی حذف خواهیم شد. دشمن ما فقط طالبان نیست؛ بلکه ترس، سکوت، و بیتفاوتی است. ما باید آگاه باشیم که پروژهٔ حذف تنوع، پروژهٔ نسلکشی فرهنگی است.
>>> آزادی Azadi
بسم الله الرحمن الرحیم
نامهی سرگشاده به مسئولان جمهوری اسلامی ایران پیرامون رفتارهای ناصواب با آیتالله واعظزاده بهسودی
السلام علی من اتبع الهدی
محضر شریف مسئولان عالیرتبه جمهوری اسلامی ایران
و السلام علی العلماء العاملین، و رحمۀ الله علی المستضعفین فی الأرض
با کمال تأسف و اندوه، اینروزها گزارشهایی مکرر و نگرانکننده از شیوهی برخورد نهادهای ذیربط جمهوری اسلامی ایران با آیتالله واعظزاده بهسودی، از علما و فضلای برجستهی جهان تشیع، به گوش میرسد. برخوردهایی که نه تنها با شان و جایگاه علمی و اخلاقی این عالم وارسته منافات دارد، بلکه با اصول اخلاق اسلامی، مبانی قانون اساسی جمهوری اسلامی، و نیز تعهدات دینی و انسانی نظام، تعارضی آشکار دارد.
آیتالله بهسودی، فقیهی مجاهد، اندیشمندی متعهد و صدایی روشن در دفاع از حقوق مظلومان، بهویژه شیعیان افغانستان، و از نمادهای بیداری اسلامی در میان جوامع تحت ستم است. آنگاه که امت اسلامی دستخوش خشونت و تبعیض بود، ایشان در صف نخست دفاع از عدالت ایستاد؛ و هنگامی که بسیاری به سکوت و مماشات تن دادند، او از حق و کرامت انسانی سخن گفت.
با اینهمه، مشاهده میشود که جمهوری اسلامی ایران، به جای حمایت، تکریم و فراهمسازی فضای فعالیت آزاد برای ایشان، مسیرهایی از تحدید، تهدید و حتی توطئهی خاموش را پیش گرفته است. محرومسازی از تریبونهای دینی، محدودیت در تحرک و ارتباط، و اعمال فشارهای امنیتی و غیررسمی، شائبهی تضعیف جایگاه ایشان و حذف تدریجی صدای عدالتخواهی را به ذهن متبادر میسازد.
چنین رفتاری، اگر بیپاسخ بماند، نه تنها لکهای بر دامان اخلاق سیاسی نظام اسلامی است، بلکه در وجدان عمومی امت اسلامی، و در حافظهی تاریخی ملتهای مظلوم، به عنوان خیانت به علما و پشتکردن به اصول بنیادین انقلاب اسلامی ثبت خواهد شد.
این نامه، بهعنوان جمعی از دغدغهمندان عرصه دین، اخلاق و عدالت، ضمن اعتراض جدی به این شیوهی برخورد، خواستار موارد زیر هستیم:
1. پاسخگویی شفاف نهادهای مسئول در قبال محدودسازیهای صورتگرفته علیه آیتالله بهسودی؛
2. رفع فوری هرگونه فشار و محدودیت بر فعالیتهای علمی، فرهنگی و اجتماعی ایشان؛
3. تضمین امنیت، کرامت و احترام به جایگاه این عالم مظلوم، در راستای اصول انسانی و اسلامی.
باشد که این هشدار دوستانه، مورد تأمل قرار گیرد، و پیش از آنکه دیر شود، وجدانهای زنده در درون حاکمیت، راه اصلاح و تجدید نظر را پیش گیرند. تاریخ، نگاه میکند و ملتها قضاوت خواهند کرد.
والسلام علی من اتبع الهدی
با احترام
>>> Hafizullah Baqiri
جناب خودت به حرفهای که میگی باور داری ؟
مردم که ندارند
تجرید؟
وقتی تجرید نبود چه کردند که بازم سنگ چسپیدن را به سینه می زنی
اتفاقا تنها راه استقلال و خودباوری و متکی به سرزمین و ملت خود است نه بیگانه های نجف و قم
>>> Ali Mozaffari
همان مراکز شیعی جهانی که شما ادعا میکنید، در روزگار سخت و دشوار، برای شیعیان افغانستان چه کاری انجام دادند؟ دریغ از یک بیانیه خشک و خالی. آنها شیعه افغانستان را فقط برای بهره کشی و سربازگیری لازم دارند نه بیشتر از آن. مگر شیعیان افغانستان بیشترین خدمات را از فلسطین و سوریه و عراق تا ایران به نظام ایران انجام نداده بودند؟؛ که در جریان خروج مهاجرین افغانستانی از ایران مگر بیشترین آسیب را همان شیعیان نخوردند؟ شعار شیعه گری فقط برای فریب و قربانی گرفتن از شیعیان بیچاره افغانستان است. حالا شما بجای بیان حقیقت با این نوع تحلیلهای گمراه کننده با همان دشمنان حیثیت شیعه همراستا شده آید.
>>> Habibollah Fahimi
بازوی رسانه ای برای نهادهایی هستی دوست دارند و همواره میکوشند در جامعه هزاره حاشیه بر متن مسلط باشند ولی با آگاهیهای ایجاد شده این کار ممکن نیست. به خودتان زحمت ندهید.
>>> Haidar Ali
مزاري تمام هست و نيست مردم و سازمان نصر را به كلبدين وًملا بور جان داد ، صدام به امر امريكا و دول غرب و حمايه دول عربي مسلمان ، هزاران هزار انسان را در حمله به ايران و در زندان هاي عراق به شهادت رساند ، در آخر ، عاقبت مزاري و صدام را همه مي دانيم كه چه شد . هر دويش توسط باداران شان كه جنايات نابخشودني كه قتل إنسان ها است را مرتكب شدند ، با ذلت و خواري كشته شدند و مايه ذلت و بدبختي و ضعف و بدنامي مردم ما شدو عراق شدند
>>> Ahmad Ataii
توطئه و دسیسه عليه آیتالله واعظ زاده بهسودی از طرف طالبان نه بلکه از ایران و شیعیان غیر هزاره می باشد. دليل اش صحبت های زیر را گوش کنيد.
https://www.facebook.com/share/v/1PZ8LuusV1/
>>> Awaz Arman
مرجع عالیقدر، حضرت آیتالله واعظزاده (حفظهالله)، که میلیونها نفر از شیعیان افغانستان و مهاجرین در سراسر جهان از ایشان تقلید میکنند، همواره با صداقت، شجاعت و مردمداری، نماد عزت و کرامت جامعه تشیع بودهاند.
ایشان با مواضع روشن و صریح، از جمله در انتقاد از رفتار تحقیرآمیز با مهاجرین، زبان گویای مظلومان و صدای عدالتخواهی بودهاند.
دسیسهها و تلاشهای مشکوک برای تضعیف جایگاه این مرجعیت مستقل، نهتنها خللی وارد نخواهد کرد، بلکه به لطف خداوند، موجب تحکیم بیشتر پیوند مردم با مرجعیت آگاه، مستقل و برخاسته از بطن ملت خواهد شد.
>>> سید هدایت الله هاشمی
ایشان حتی شیعیان غیر بهسودی را قبول ندارد.
ما چند نفر حدود پنج سال پیش دفتر نمایندگی ایشان را در ولایت بلخ فعال کردیم و برای مرجعیتش تلاش می کردیم. از برکت فعالیت های ما صاخب دفترو دیوان رسمی شد، بعد بدون هیچ دلیلی ما ها را از نمایندگی خودش خلع کرد و فقط یکنفر بهسودی از اقوام خودش در دفتر باقی ماند.
>>> Sayed Murtazavi
اوجناب مبلغ شخص جناب شیخ مسجد را گرفته بود که باید اجازه شخص صاحب ملک یاهیت امناي مسجد را میگرفت بامردم مشکل خودرا حل میکرد دولت طبق اسناد ارائه شده آنجا را پلمپ کرد .......
اگر جناب شیخ اسناد میداشت اول با هیت امناي مسجد ومردم محل مشکل حل میشد وبعد حوزه واوقاف الخ
>>> محمد معنویار
برادر . از مسجد محل فتنه ، فساد ، تهمت ، دروغ ، و سو استفاده جویی ساختند ، نان روحانیت را بد کردند . یکبار به مسجد شریف امام مهدی عج ال ... شهرک مهدیه سر بزنید . شرم و ننگ است .
>>> Ahmad Ataii
خود شیعیان جهان که در رأس اش جمهوری اسلامی ایران می باشد نمی خواهد که یک هزاره در رهبری مذهبی شیعیان هزاره باشد.
>>> مرتضی احمدی
ما تابه کی باید وابسته این وآن باشیم حوزه علمیه نجف اشرف و یاقم برای من وشما اصلا احترام قائل نیستند این تفکر شماست که شما را همیشه وابسته نگهمیدارند پس دل به این کشور آن کشور خوش نکنید
>>> Kazim Karimi
چون تحمل آیت الله واعظ زاده برای سید عیسی سید عادلی وووووو......سخت است دست به دامن طالب شده خود میدانی خیانت شغل قومای تان است...
>>> علی باقری
به نظری بنده اقای واعظ زاده زیادی به حرف های نزدکانش که دید درست در رابطه به ایشان ندارند گوش نموده و امروز خود را گرفتار کرده
باید در چنین شرایط هوشمندانه و سنجیده حرف زد حرف ها و سخنرانی های اقای واعظ زاده را که میشنیدم انتظار این روزها را داشتم
>>> Rad Manesh
وابستگی به ایران و کجا و کجا را سالها تجربه کردیم هیچ نتیجه مثبت نداد جز اینکه مردم مارا گوشت دم توپ کردند و قربانی بی شکرانه و هیزم سوخت خود کردند و دنیا را نسبت بما بدبین کردند.
اگر شیعه و مراجع شیعه حس همدردی و هم کیشی با ما مردم می داشت در واقعه اخراج مهاجرین، بدرفتاری، توهین تحقیر، ظلم، مال مهاجر خوردن، زدن و کشتن شان، صدا بلند می کردند که ما مردم هم به انها تکیه و اعتمادی می کردیم.
مراجعی که مردم توقع کمک و دستگیر از آنان داشت یک پیام خشک و خالی همدردی بااین مردم، صادر نکردند.
مقربتر از سید جوادی بلخابی، سید حسن فاضل، سید عالمی بلخی، سید جاوید، سید محسن حجت و محمد اکبری به طالب کی پیدا میشود؟ وابسته به ایران و قم و نجف هم هستند طالبان در کدام مسئله مذهبی شیعه پشیزی به اینها اهمیت داده که به آقای واعظ زاده بدهد که همین مجموعه بخاطر حسادت با واعظ زاده هر سعایتی نزد طالب که از دست شان بیاید کوتاهی نمی کنند.
>>> محمد کاظم آیتی
از یک مسأله ای حقوقی که بین آیةالله واعظ زاده بهسودی وطرف رخ داده نظر یه پردازان نظرات وبرداشتهایی مختلف نشر نمودند
از جمله سید مبلغ :
خلاصه منظور إشان رویی چهار نکته دور میزد : یکم محکوم کردن مرکزعلمی وخدماتی وطالبان در مورد تشیع جاه خالی میپالد دوم: جداسازی وتکروی آیةالله از بدنه ای قم ونجف سوم : همکاری آیةالله با طالبان وتقدیم نمودن جعفر مهدوی بپشکاه طالبان
چهارم : نتیجه جداسازی از بدنه ای قم ونجف
اینجانب از شماره سوم تا چهارم نظریات ایشان را قبول ندارم اولا: قم و نجف در طول تاریخ کچکترین کاری در قبال تشیع افغانستان خصوصا انجام نداده جز خدمات عمومی که شامل تمام تشیع جهان میشود
دوما : جعفر مهدوی خود ش از خودش استراتژیک وسیاست گزاری دارد ومستقل عمل میکند
سوما : اگرچه قدرت ایران قم ونجف در جهان تشیع تأثیر گزار است ولی وابستگی هم نجات بخش نیست که هیچ بلکه باعث ضعف وبمقداری است ما منکر اشتراکات عقیدتی ومذهبی نستیم اما خیلی از منافع است که اشتراک پذیر نیست ۰۰۰۰۰
>>> رضا جوادی
جناب مبلغ،باشماموافق نیستم ،مخرج مشترک روئیاپردازی وارمانگرایی وحداقل درشرایط اکنون محال است،به نظرمن گذرازجامعه دینی ومذهبی وقومی است اتفاقاتجربه قرنهازیست مذهبی نشان داده که امری محال است وجایگاه اکنون خودنشان ان است ،تنهاراه علم ودانش وسواداست
>>> Ali Dost Hekmat
بهترین راه کنار گذاشتن مذهببازی است. همان به که درش شاشید!
هزاره نیازمند یک مدیر غیرشیخ است...
>>> Akbar Sadeqi
پس دست دوستان استخبارات ایران در کار است؟ تشکر از این مردم را در جریان پشت صحنه قرار دادید.
>>> باقر اکبری
بالای مخرج مشترک سید بی خط آنطور آب پاشی نکرده که به این زودی ها خشک شود
>>> Abdul Manaf Rasoli
این نوشته یک نوع عقده بود که جناب ایشان صف خودرا مشخص کرد این نفرت پراکنی های شما باعث تقویت هزاره ها خواهد شد
>>> بنیادمیراث فکری بابه مزاری
گفتمان شیعه وتشیع به نفع اشرافیت مذهب فروش غیر هزاره است.
گفتمان قومی عوارضی ندارد.پرچم تشیع بردوش هزاره است .اگر هزاره نباشدسیداحمدمبلغ زاده شیعه نخواهد بود.یگ تارموی هزاره سنی را به هزاران مفتخورمذهب فروش نخواهیم داد.
>>> Basat Rezaie
این ذهن برده وار شما هست که شرایط سیاسی اجتماعی شیعیان را جدای از قم و نجف نمیتوانید که ببینید! بهانههای بنی اسرائیلی در نیارید و رسما اعلان بردگی کنید!!! تا چه وقت ذات رذیل مزدوریتان را میخواهید با مهر و تاپه زدن همچون تجرید و ... به دیگران پنهان میکنید؟؟؟!!!