تنها راه نجات اقوام غیرپشتون، همبستگی و انسجام داخلی و به چالش کشیدن روایت دوگانه افغانگرایی وابسته به هند و پاکستان است | ||||
تاریخ انتشار: ۱۱:۱۶ ۱۴۰۴/۵/۱۷ | کد خبر: 177765 | منبع: |
پرینت
![]() |
از کشمیر تا کابل؛ چگونه رقابت هند و پاکستان، تاجیکان افغانستان را نقرهداغ کرد؟
پس از استقلال هند و پاکستان در سال ۱۹۴۷، رقابت این دو کشور بر سر ایالت شاهزادهنشین جامو و کشمیر آغاز شد؛ منطقهای با اکثریت مسلمان که هنوز به هیچیک از دو کشور نپیوسته بود.
در ۲۲ اکتبر همان سال، قبایل پشتون و شبهنظامیان پاکستانی به سرینگر، پایتخت کشمیر، یورش بردند. در واکنش، شاهزاده هری سینگ از هند درخواست کمک کرد و در ازای آن، سند الحاق به هند را امضا نمود. هند نیروهای نظامی خود را اعزام کرد و نخستین جنگ بین دو کشور آغاز شد.
با میانجیگری سازمان ملل، آتشبس در سال ۱۹۴۹ برقرار شد؛ پاکستان کنترل گلگت و کشمیر آزاد را بهدست آورد و هند دره کشمیر، جامو و لداخ را حفظ کرد.
جنگ دوم هند و پاکستان:
پاکستان در تابستان ۱۹۶۵ عملیاتی مخفیانه با نام «جبلالطارق» را آغاز کرد تا با نفوذ نیروهای قبایلی پشتون و ارتش پاکستان به کشمیر، مردم محلی را به شورش علیه هند تحریک کند. اما هند با حملهای گسترده به خاک پاکستان پاسخ داد.
سرانجام پس از ۱۷ روز جنگ، با میانجیگری اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده، توافقنامه تاشکند امضا و آتشبس برقرار شد.
نقش محوری اسلامگرایان قبایلی پشتون در این دو جنگ، سبب شد تا سیاستمداران پنجابی پاکستان در سیاستهای خود نسبت به آنان تجدید نظر و آنها را همپیمانانی قابل اعتماد در روزهای دشوار بدانند.
حمله شوروی به افغانستان:
با یورش شوروی به افغانستان، فرصتی طلایی برای جبران این «دین» نسبت به سران قبایل پشتون فراهم شد.
گلبدین حکمتیار، از قبایل پشتون باجاور و غلزاییتبار، با تسلط به زبان فارسی، گزینه مطلوب ارتش پاکستان برگزیده شد. دلیل اینکه تقریباً تمام کمکهای غربی برای مجاهدان از طریق پاکستان در اختیار او قرار میگرفت، نیز ریشه در همین بینش داشت.
در مقابل، هند در کنار حکومت کمونیستی افغانستان و اتحاد جماهیر شوروی ایستاد. پس از پیروزی مجاهدان و ورود آنان به کابل، شاد روان احمدشاه مسعود با تکیه بر هویت تاجیکی و تعلق تاریخی کابل به تاجیکان، برخلاف توافق پاکستانیها، قدرت را بهدست گرفت. این اقدام برای پاکستان و غرب، غیرقابلپذیرش بود.
مذاکره برای کنار رفتن استاد ربانی نتیجهبخش نبود.
حکمتیار مأمور بمباران کابل شد؛ اما پس از ناکامی، جریان پاکستانی تصمیم به ایجاد طالبان گرفتند و ملا عمر غلزایی را وارد بازی ساختند.
هند که میدان را باخته بود، ناگزیر در کنار حکومت تاجیکتبار برهانالدین ربانی ایستاد؛ اما هرگز از عمق دل راضی نبود. او اهداف دیگری داشت: تجزیه پاکستان؛ امری که در حضور استاد ربانی بعید به نظر میرسید.
حادثه سپتامبر:
پس از حملات ۱۱ سپتامبر و سقوط طالبان، هند برنده بازی و پاکستان تحقیر شده بود؛ زیرا نیروهای همپیمان تاریخیاش در دل خاک، خاک گردیده بودند.
حضور غربیها در افغانستان برای هندیها، شبیه «منّ و سلوی» بنیاسرائیل بود.
در بیست سال حضور غرب در افغانستان، هند برخلاف پاکستان که بر نیروهای پشتون اسلامگرا سرمایهگذاری میکرد، از تکنوکراتهای پشتونگرا که دغدغه «لر و بر» داشتند، پشتیبانی کرد و بیشتر پروژههای عمرانی، فرهنگی و آموزشی را در مناطق پشتوننشین اجرا نمود.
مکاتب را هندیها عمدتاً در جنوب و شرق میساختند، نه در شمال، غرب یا مناطق مرکزی؛ زیرا برای این مناطق برنامه راهبردی داشتند.
در مقابل، پاکستان با تخریب این مکاتب و ساخت مدارس دینی، روایت خود را پیش میبرد. در واقع، جنگ هند و پاکستان در افغانستان به جنگ «مکتب و مدرسه» تبدیل شده بود: هند مکتب میساخت، پاکستان توسط طالبان همپیمانش تخریب میکرد. تا آنجا که صدا آقای کرزی را نیز کشید و به تکرار می گفت: شما تخریب کنید، ما دوباره می سازیم، دوباره می سازیم و...
امروز، با حاکمیت نیروهای رادیکال وابسته به پاکستان، مکاتب بسته شده و مدارس دینی جایگزین آنها گردیدهاند. جالب این است که هیچ نیروی منطقهای یا جهانی نیز در این زمینه اعتراض جدی نمیکند؛ زیرا پاکستان در راستای منافع راهبردی غرب هماهنگ عمل میکند.
در این میان، تاجیکان و سایر اقوام غیرپشتون افغانستان که طبق آمارهای معتبر، ۷۰ تا ۷۵ درصد جمعیت این کشور را تشکیل میدهند، قربانیان اصلی این رقابتاند.
از نگاه جریان پاکستانی، هر نیروی مخالف طالبان، جاسوس هند تلقی میشود و کشتن آنان نهتنها بلامانع؛ بلکه مشروع نیز شمرده میشود.
با در نظر گرفتن مطالب بالا، به نظر میرسد تنها راه نجات اقوام غیرپشتون، همبستگی و انسجام داخلی و به چالش کشیدن روایت دوگانه افغانگرایی وابسته به هند و پاکستان است.
در غیر این صورت، هیچگونه روشنی در افق قابل تصور نیست.
اقوام غیر افغان باید این روایت را در هم بشکنند و منافع و مناطق خود را بازتعریف کنند.
این تنها زمانی ممکن است که نسل جوان این حوزه با یک روایت نو وارد میدان شوند و حامیان این دو روایت را در در میدان به چالش بکشند.
جلالی
>>> 💯👈👈 در نخست مردم فرهنگی و جوانان زن و مرد (غیرافغان=ناپشتون) باید از طریق انترنت و فضای مجازی و هم نشریاتی زودتر شناسه تباری و زبانی مشترک شانرا تعریف و بنا کنند
و هم هویت اصیل واقعی شانرا (با یک هویت نو، به اساس روایت تاریخی و فرهنگی از سرنو بازنگری و بازتعریف کنند
البته با پیوند مشترکات زبانی-نژادی از چند قوم (هزاره، تاجک، ازبک، ترکمن، قرغز، قزاق، ایماق و...) به یک قوم نیرومند و پرنفوذ بدل شوید
و خودتانرا بنامی یک قوم واحد بزرگ نامگذاری کنید و حتی وابستگی تانرا با تبار مردم کشور های همسایه تان همنژاد اعلان کنید
تا در نتیجه پرقدرت شده و موجودیت تان در منطقه معلوم و ثابت گردد،
سپس مالک اختیار، صاحب ملکیت، ... و بامن و امنیت در زندگی شویند و ...
>>> 💯✍✍ در نخست مردم فرهنگی و جوانان چون زن و مرد (غیرافغان=ناپشتون) باید از طریق انترنت و فضای مجازی و هم نشریاتی زودتر شناسه تباری و زبانی مشترک شانرا درنگری بازتعریف و بنا کنند
👈و هم هویت اصیل واقعی شانرا (با یک هویت نو، به اساس روایت تاریخی و فرهنگی از سرنو بازنگری و بازتعریف کنند
👈البته با پیوند مشترکات زبانی-نژادی از چند قوم (هزاره، تاجک، ازبک، ترکمن، قرغز، تاتار، قزلباش، ترک، قزاق، ایماق و...) به یک قوم نیرومند و پرنفوذ بدل و متحد شوید
👈و خودتانرا بنامی یک قوم واحد و متحد بزرگ نامگذاری کنید و حتی وابستگی تانرا با تبار مردم کشور های همسایه همنژاد تان اعلان کنید
👈تا در نتیجه شما ترکتباران=فارسیزبانان پرقدرت شده و موجودیت تان در منطقه مشخص، معلوم و در جهان ثابت گردد،
👈تا سپس مالک اختیار، صاحب ملکیت، ثروتمند، ... و بامن و امنیت در زندگی باشیند و ...
>>> به تمام خوانندگان معظم سلام عرض میکنم! آقای جلالی مسایل قومی طوری واژگون میکند، که اقوام را در مقابل یک و دیگر قرار بدهند. از نگاه ایدیولوژیک از زمان اعلیحضرت ظاهر شاه تا به امروز به یک فلسفه خاص اجتماعی فعالیت صورت گرفته. در وقت کمونیست ها که آقای جلالی عضو خدمات اطلاعاتی دولتی و یا خاد بودند و در زمان داکتر نجیب معاون محصلان پوهنتون کابل بودند، آیا مواد تدریسی (جامعه شناسی، مبارزه طبقاتی و تاریخ حزب طراز نوین..) یادشان رفته و یا خودرو به کوچه حسن چپ میزنند! آیا این شخص در زمان اشغال شوروی و اشغال امریکا وظیفه مغزشویی نداشتند؟ فعلا در المان لم زده اند و تشنج فکری را به وجود آورده اند! آیا آقای جلالی از قومش نمایندگی کرده میتواند ویا نه! وسلام
>>> باز هم سلام عرض میکنم! یکی از دوستان تحت تاثیر یک تعداد به کجراهه رفته اند. در افغانستان صرف دو قوم ریشی قفقازی دارند و این دو قوم به سلسله آریایی خود را مرتبط میدانند، که عبارت اند از پشتون و تاجیک! اقوام ترکتبار عبارتاند از قوم تورکمن، اوزبیک، قرمز، قزاق، اویگور، تاتار، تورک، قزلباش… و غیره تبار های که در روسیه مسکون اند (کاباردین، بالکار، چرکیز و جمعه از قوم های دیگر در جمله تاتار و مغول ها شمرده میشوند و با گروپ مغولو-تاتار مرطبت میشوند، یعنی مغول اند و نه قفقازی و یا آریایی. در بین اقوام مغول هزاره هم شامل است، آن ها از نگاه فرهنگ اکثریت شان شیعه مذهب و دری زبان هستند و یا مکالمه هزاره گی دارند. مردم ازربایجان زبان تورکی دارند، اما خود را با قوم قفقاز مربوط میدانند، یعنی از نگاه نژادی خود را ارین میدانند. در مورد ایرانی ها گفته میشود که از یونانی ها و اعراب ریشه میگیرند، اما نظر به صد سال اخیر و سیاست جهانی یک تعداد ایرانی ها را که بلوچ، افغان های سیستان را وارثین فرهنگ آریایی میدانند! پس سوال اینجاست که اقوام آزرده خاطر افغانستان را تحت کدام هویت باید متحد ساخت. جنرال مالک میمنگی رشید دوستم شبرغانی را قرغیز و یا قزاق میدانند و خود را شاهزاده قوم اوز!! در سال های نود شوروی و روسیه امروز کوشش کرد که قوم پشتون را ضربه جیوپولیتیک بزند، که به یک وخت کوتاه توانستند آرجو مرج را در افغانستان به وجود بیاورند! اما تاجیک، اوزبیک و هزاره نتوانستند امنیت مردم را حتی در کابل حفظ کنند، مردم تورکمن به همرایشان متحد نشدند، که نتیجتا به کامیابی طالبان انجامید. امریکایی ها ۲۰ سال کوشش کردند که اقوام آزرده خاطر را در مقابل پشتون بیازمایند اما نتیجه سیاست خامشان امروز به همه هویدا است، که شاخدار های سیاست نا مطلوب شمال را خونثی کردند! باید یادآور شد که قوم اوز (دورانی و یا سرداران یا خانان) تورکتبار اند و دیگر تورکتبار ها را سیال خود نمیدانند! قضیه سرحدی تاجیکستان، اوزبیکستان و قرغزستان را فراموش نکنید. بگذارید ملت افغان هویت خود را حفظ و مضبوت کنند و یک ملت شوند. وسلام
>>> به نویسنده سوم عرض می دارم اینکه: وظيفه هرکس است که اگر اشتباه کرده: اولا توبه یا همان پشیمانی خود را از وضع قبلی خود اعلان دارد؛ دوم وظیفه هم است که دیگران را روشن کنیم یا روشن سازی را اصل قرار دهیم. اینکه بگوییم طرف مقابل امروز اصلاح میشه یا فردا نه، پشت هر جریان سیاسی شیاطین بزرگی قرار دارد که خود جریان حاکم را در گمراهی آش مصمم تر می سازد.
>>> به جواب محترم جلالی !!«!
نمیدانم میزان معلومات و سنجش شما از وقایع افغانستان ،تا چه سرحد است همینقدر از نوشته ای تان درک کردم که یک شخص متعصب ، استید و درک شما از صفحات گذشته تاریخ هم بر مبنای تعصبات قومی و ملیتی بنیاد گذاشته شده است.
مساله ای کشمیر ،پیچیده تر از آن است که شما نوشته اید و در حین حال باید بدانید که اگر از یک طرف عده ای از سران قبایل با پاکستانی ها همکار بوده اند بسیاری از آنها در جنگها علیه انگریز ها شجاعانه رزمیده اند که متاسفانه با معاملات خاینانه ای خاندان دوست محمد این قبایل سلحشور با مناطق شان به انگلیسها و سیکها فروخته شد.خیر این را باید بدانید که شوروی بر اساس توافقات دوجانبه میان دو دولت وقت ، و بر اساس تقاضای مکرر حکومت نورمحمد تره کی به افغانستان برای توقف تجاوزات اشرار از خاک پاکستان دعوت شده بود،این جهت حقوقی موضوع است ،اگر قوای عربستان سعودی بدفاع از حکومت اشرار سال 1992 در برابر حملات طالبان از خاک پاکستان که در سال 1996 باعث سقوط حکومت اشرار برهبری برهان الدین ربانی گردید ،صورت میگرفت ،عیبی نداشت ...اینجا تعصبات ایدیالوژیکی مطرح است نه چیز دگر.
موضوع مهم تر از همه اینکه ،امریکا برای سرنگون کردن جمهوری دموکراتیک افغانستان ، از تاجیک،پشتون ،ازبیک ، و ایرانی ها از هزاره ها طور گسترده استفاده کرده است. خود را زحمت داده کتاب (((( تلک خرس )))) را مطالعه کنید این کتاب توسط کدام پرچمی نوشته نه شده بلکه توسط یک جنرال پاکستانی که جلو احمد شاه مسعود و گلبدین و غیره به دستش بود ،نوشته شده است.
در ویرانی ،بربادی مکتب ،پل و پلچک ،شفاخانه ها وغیره تمام رهبران اشرار چه تاجیک اند چه هزاره ،چه پشتون اند چه ازبیک ، همه مساویانه و برابر شریک اند .بیاد بیاورید که قوماندانان شادروان احمد شاه مسعود چگونه شب و روز با فیر راکت از شش کروری کابل ، شهریان کابل را به خاک و خون میکشانید ، شادروان شما یک قطاع الطریق بود ،شورای نظار او در چوکات حزب جمعیت اسلامی ، صد ها موتر ترانسپورتی افسوتر را که مواد ارتزاقی برای کودکان و زنان و مردم غریب کابل از بندر حیرتان به کابل انتقال میداد ،چگونه چپاول کرده است در جنگهای کابل مرتکب جنایات جنگی مساوی با هزاره ها و پشتونها گردیده است. شاد روان احمد شاه مسعود سالانه مستقیما سهم پولی خود را از ربانی در زمان جنگهای تجاوزکارانه علیه ج.د.ا.دریافت میکرد. این سهمیه چه بود و از کجا تمویل میشد؟؟؟ ناتو و عرب در جریان جنگهای نیابتی سالهای 1980 علیه ج.د.ا. بنام جهاد سالانه مقدار سرشار پول را از طریق ای اس ای پاکستان به رهبران تنظیمها انتقال میداد و همه ای رهبران سهم خود را از پنجابی ها میگرفتند و یک قسمت انرا به قوماندانان خود در داخل افغانستان ارسال میداشتند تا این قوماندان دساتیر امریکا ،پاکستان و اعراب را در افغانستان بنام اسلام اجرا کنند ...احمد شاه مسعود نیز سهمیه ای خود را دریافت میکرد.
خدمت شما باید بگویم که من یک تاجیک استم اما به وحدت ،برادری و برابری همه ای ملیتها باور دارم زیرا در سالهای حاکمیت پرچمی ها این آرزو در حال برآورده شدن بود که متاسفانه توسط شادروانهای پشتون و تاجیک تحقق نیافت ولی من تا هنوز بر مبنای همان طرز تفکر دولت ج.د.ا. یعنی وحدت همه ای ملیتها باور دارم ....
آقای جلالی ، کلاه تان را پیش روی تان قرار دهید و روی قضایا ی عمده ،نظر دهید.
طالبان ، نماینده ای هیچ ملیتی نیستند اونها نماینده بخشی از تجار و ملیونر های پشتون اند که دارای مناسبات گسترده ای تجارتی در کشور های شیخ نشین و سایر کشور ها اند ...نه نماینده ای ملیونها طفل پشتون که ،در فقر و بیسوادی به سر میبرند.بیاد بیاورید از صحنه های دلخراش آسیب زدگان زلزله در مناطق جنوبی . خانواده های این جنابان ملیونر پشتون در خارج از افغانستان از تمام امکانات زندگی برخوردار اند ،حتی لباسهای مطابق مود و فیشن غرب را بر تن میکنند ..اینها حتی در فکر اطفال فقر زده ای ملیت خود نیستند ...همه ای اینها، مصروف لابی کری در کشور های عربی به نفع طالبان اند و در مقابل طالبان برای آنها امکانات وسیع چپاول افغانستان را تامین میکنند .،،،
جناب جلالی !!!!
زمانی شمایان نیز در زمان کرزی و غنی قدرت داشتید ،چند مکتب برای تاجیکها در مناطق تاجیک نشین ساختید ،چند شفاخانه ساخته اید ؟؟؟؟ فقط چور کردید و رهبران تان دهن جوال چپاول را با پشتونهای در راس قدرت به شمول هزاره ها و ازبیک ها ،گرفتید....
خیر اگر زیاد بنویسم گپ به درازا میکشد.
فخر اهنگر
>>> ملت افغان هویت خود را نضبوت کنند و یک ملت شوند این گپ که نوشته کردی ما نه یک قوم هستیم نه یک ریشه و فرهنگ داریم کشوری که منحیث منافع بریتانیا و روسیه جعل شده و زیر لوای یک قوم زندانبان و اشغالگر میزنید شما خودتان حاضر نیستید خط دیورند را رسمیت بشناسیم که پشتون آن را جدا کرده با کدام برهان غیر پشتون که هفتاد فیصد نفوس کشور را دارند به ملت شدن غذا میخواند ما یکصد و پنجاه سال است ملت نشده این این ملت سازی تو هم جز پشتو سازی چیزی نیست که با همان سیاست ناقلین به قطغن و غصب و تاراندن پیگیری میشود ما کنون خود و ملک خودمان را آزاد و مستقل نکنیم همه را نابود میکنید ما ملت افغان نیستیم ما در اشغال افغان ایتیم
>>> به چهارمین کامنت. این اقوام که نوشته کردی که نه فرهنگ ونه زبان و مشترکات ندارند به چه کیفیت باید ملت اوغان بشوند این هویت مجهول اوغان چی هست چه برای اقوام بشارت و هبه آورده حقیقت غیر این است که این اقوام غیر پشتون بشمول تاجیک ازبیک و هزاره همگی از حیث عنعنات فرهنگی و تمدنی و زبانی وقص علی ذالک از پشتون بالاتر هستند هویت اوغانیت یا ملیت افغان وقتی ساخته میشود که از همه حیث برتر از هویت ملی و قومی ملیت های زیر سلطه باشد که بتواند بگدازد و مستهلک کند با زور و جبر نمیتوان پشتون سازی زیر لوای ملیت هرگز وجود نداشته افغان را توجیه کرد اگر قرار میشود ملیت افغان ساخته شود یک صد و پنجاه سال زمان از آغاز جعل کشوری به نام افغانستان برای این مهم کافی میبود علی ای حال ما میتوانستیم ۲۰سال پیشتر اساس کار را بر ملیت های افغانستان بگذاریم و یک جمهوری فدرال بر اساس واقعیت های جامعه افغانستان اعمار کنیم در این هم انحصار طلبی پشتون مانع شد تا به امروز که میان تجزیه افغانستان یک گروپ تروریستی هم ردیف داعش و بوکو حرام مانع است . ملت سازی آن هم به دست طالب خشتک کشال از آن گپ های چتلانه است. در این چهار سال نکبت بار هرچه دست آورد در ۲۰سال جمهوریت با امداد همه جهان ساخته شده بود یکسر فنا شده و هر سال تباه تر از پیش کشور به عصر حجررفته .پروسس تجزیه افغانستان با همان سقوط جمهوریت با درست بگویم مدنیت آغاز شده ملیت های غیر پشتون هم دیگر دانسته اند در افغانستان جز غارت و ذلت چیزی نصیب ندارند کافی است پشتون هایی چون شما همان اندازه که خود را محقق میدانی غیر پشتون ها را هم همان قدر غیور بدانی نسبت به نام و ملیت خود اگر این حس انسانی جای فاشیسم پشتونی شما باشد آنوقت گپ از بگذار افغان ها ملت شوند نمیزنی چون تاجک و غیر آن ملت هستند نیازی به ملت اوغان شدن ندارند
>>> جلالی محترم به این نوشته خود پیش از نوشتن فکر کردی؟
"این میان، تاجیکان و سایر اقوام غیرپشتون افغانستان که طبق آمارهای معتبر، ۷۰ تا ۷۵ درصد جمعیت این کشور را تشکیل میدهند،" جالب است که ۲۵ فیصد بالای ۷۵ به زور حکومت کند. به حساب ریاضی جز تابع کل است اما به فرمول جلالی صاحب چیزی دیگر
>>> با عرض احترام! من فکر میکنم که یکتعداد خبره ها اصول و تشکیل اجتماعی افغانستان را درک نکرده اند و سخن از جدایی و فدارلیزم میزنند! مردم که در افغانستان بودوباش دارندبا هم ارتباط خوبی دارند. با هم ازدواج کرده اند و یک اکثریت اجتماع را تحت هویت افغان در سالهای زندګی همجوار به وجود آورده اند، که افغانیت است و همه افغان اند. تمام افغانان باید بدانند که هیچوقت تاجک تاجکستان و فارسی زبان ایرانی با دری زبان افغانی همفکر شده نمیتواند. پشتون، اوزبیک و دیګر اقړام همچنان همین احساس افغانیت را دارند.
به اشغال شوروی، دستاندازی جنرالان پاکستانی در دوران ربانی و اشغال امریکایی ها هېچ نوع توجیه وجود ندارد (اشغال اشغال است) و مبارزی ازادیخواهی یک امر مسلم است. چیزی که از جهاد سلسله اشرار را به ارمغان اورد، نفوذ پرچمی ها و خادیستها تحت مشوره استخبارات روس بود. ایا رشید دوستم با ملیشې پرچمی، نبی عظیمی، دلاور، فرید مزدک، کاویانی، علومی و دیګران با اشرار جمعیتی تفاهم نکردند و سقوط نجیب و به وجود امدن حکومتداری اشرار نه شد! ایا پرچمی کارمل تحت اشغال شوروی به قدرت نه رسید! لطفا خودا بازی نع ذهید، افتاب با دو انګشت پنهان نمیشود! وسلام
>>> ما یک کشور عادی هستیم کنون!!! از باشندگان این ملک کی و کجا سوال شده که خود را افغان میدانند یا نه آن قید کلمه افغان در تذکره ها مگر کم اعتراض آورد از همین غیر پشتون کم در جمهوریت تقلب و تزویر در انتخابات میکردید . کی از ما سوال شد خودشان را ملت تاجیک میدانی یا افغان ملت تاجیک چه کم دارد که من باید طفیلی هویت پشتون آورده افغان شوم همان مولوی را پیرمرد پشتون با پیراهن تنبان و کلاه پشتونی و لنگی نقش کردن و آن دهات زاد و بومش را از بها الدین اشپوله کردن افغان و ملت افغان یعنی این یعنی تاجیک بی تاجیک تو یکفلک زده هستی که نه نام داری نه نشانمن بالایت اسم افغان میگذارم که غیر پشتون هستی طفیلی پشتو باشی همه هست هویتی فرهنگی مدنیتی آن متعلق به پشتو بشود ما دوصد و هفتاد سال پشتو را نشناسیم چه در سر دارد کاری که یهود هشتاد سال است در فلسطین میکند پشتو همین را دوصد و هفتاد سال است در بلاد تاجیک و ازبیک و هزاره میکنند کدام سند کدام تاریخ کدام کتاب یافت میشود که یک پشتو پیش از محمود هوتکی در قندهار وجود میداشت چه سایر بلاد این ملک خدا زده همه اشغالگری