یک زمانی که همین ترامپ از خروج نیروهایش از افغانستان سخن می‌گفت، تحلیل‌گران ما می‌گفتند که این حرف‌ها را جدی نگیرید. می‌گفتند امریکا نیامده که پس برود. حکومت‌های کرزی و غنی هم همین روایت را داشتند که امریکا رفتنی نیست. اما دیدیم که امریکا از افغانستان خارج شد.
حالا که ترامپ می‌گوید بر می‌گردیم به گرفتن بگرام، بازهم خیلی از تحلیل‌گران ما با اکت و ادای پر از حس فهمیدگی می‌گویند که جدی نگیرید، ترامپ شوخی دارد.

واقعیت این است که رفتار دولت‌های بزرگی همچون امریکا به مراتب پیچیده و تحلیل‌گریز است. به‌ویژه اگر تحلیلگر افغانستانی باشد و به خیلی از منابع و اطلاعات مورد نیاز برای تکمیل کردن تحلیل دسترسی نداشته باشند و چه بسا که زحمت مرور منابع و اطلاعات را هم به خود ندهند.
اگر کسی توافق‌نامه دوحه میان امریکا و طالبان را به دقت خوانده باشد، آن توافق‌نامه طوری تنظیم شده که به امریکا اجازه می‌دهد، هر وقت خواست در افغانستان حضور نظامی پیدا کند و هر وقت خواست آنجا را ترک کند و کلید آن سرای را به دست یک گروهی بدهد. حالا اگر گروهی تشنه قدرت مثل طالبان باشد که با چنگ و دندان سرایداری کند که چه بهتر.
من در همان زمانی که توافق‌نامه دوحه اعلام شد، در روزنامه آرمان ملی نوشتم که این توافق‌نامه افغانستان را برای امریکا حرم‌سرای ساخته است.

خروج امریکا از افغانستان فرصتی برای این کشور به تجدید قوا داد. تحولات منطقه‌ای و بین‌المللی نیز طوری است که حضور مجدد تاثیرگذار نظامی امریکا در افغانستان را ایجاب می‌کند. رقابت با چین، جلوگیری از شکل‌گیری اتحاد ضد امریکایی که چین و روسیه و ایران و برخی از کشورها در تلاش ایجاد آنند، نشان دادن ضرب شصت به رقبا و احیای اتوریته تضعیف شده امریکا در نزد دوستان این کشور، دلایل سیاسی‌ای است که ترامپ را بسوی برگشت به افغانستان سوق می‌دهد.
خیلی از تحلیلگران داخلی و خارجی در چند سال اخیر با قطعیت سخن از افول قدرت امریکا گفته‌اند. من اما باورم این است که حتا اگر فرضیه افول قدرت امریکا را درست بپندایرم، امریکا برای جلوگیری از فروغلطیدن بیشتر در حضیض ذلت، ناچار است حضور خود را در منطقه تجدید کند.

جالب است که طالبان می‌گویند، ترامپ در پی معامله است. آنان اما نمی‌گویند که چه معامله‌ای! آیا طالبان دنبال معامله با ترامپ نبوده‌اند؟ بوده‌اند. طالبان از ترامپ چه می‌خواهند؟ ترامپ غیر از بگرام دیگر از طالبان چه می‌خواهد؟
از اوضاع و احوال چنین بر می‌آید که ترامپ ابتدا تلاش می‌کند بگرام را از طریق معامله با طالبان بدست آورد، اما هرگاه طالبان بلندپروازی کنند و با منطق پیروز جنگ صحبت کنند، آنگاه امریکا تصمیم خواهد گرفت که به زور نظامی بگرام را بگیرد. رهبران طالبان زور امریکا را دیده‌اند و به اندازه کافی ترسیده‌اند اما برای اینکه خود را با روحیه نشان دهند، طوری وانمود می‌کنند که این موضوع را جدی نگرفته‌اند.

طالبان نتوانستند در بیشتر از چهار سال اخیر، مشروعیت ملی و بین‌المللی کسب کنند و بجای ایجاد گشایش‌های مورد انتظار برای جامعه جهانی، بیشتر به محدود کردن و زدن و بستن روی آوردند. این امر افکار عامه را آماده استقبال از سرنگونی رژیم طالبان کرده است.

نورالله ولیزاده

>>>   خیلی یک نظر کامل حقیقت از اوضاع و احوال کنونی کشور ما ماست.

>>>   گپ های زیادی در راه است.

>>>   از نگاه منطقی موجودیت قوای نظامی یک کشور در کشور دیگر،چه در تمام کشور و چه در پایگاه نظامی در یک کشور باشد.چه به شکل محدود و چه به شکل کتلوی و چه در اثر تفاهم دولت مذکور با امضأ پیمان نظامی بخاطر امنیت اش باشد و چه بدون امضأ پیمان نظامی باشد،اشغال شمرده میشود.
ما نمونه اش را در گذشته در افغانستان دیدیم.
دولت دموکراتیک وقت افغانستان با امضأ پیمان نظامی با شوروی وقت،بخاطر دفاع از انقلاب در مقابل عناصر ضد انقلاب که خود را مجاهدین میگفتند،از دولت شوروی وقت خواستند که قطعات محدود نظامی خویش را داخل افغانستان کنند.
اما با مخالفت مردم و جامعه بین المللی واقع شد و در نتیجه دولت شوروی وقت،بعد از ده سال مجبور به امضأ توافقات زنیو شد و در نتیجه قوای شوروی از افغانستان بیرون شد.
حتی بعد از خروج قوای شوروی نیز با وجودی که دیگر نشانی از حزب دموکراتیک خلق نبود و دولت افغانستان نیز به جمهوری تبدیل شده بود، اما مجاهدین با دولت جمهوری اعتلاف نکردند و در پاکستان دولت عبوری تشکیل کردند و بنین سیوان نماینده ملل متحد در امور افغانستان وارد کابل شد و داکتر نجیب را مجبور برای استعفی کرد و در نتیجه دولت جمهوری افغانستان ار بین رفت و قدرت به مجاهدین سپرده شد و در نتیجه جنگ های داخلی صورت گرفت.
حالا اگر طالبان پایگاه نظامی بگرام را به امریکا بدهند،عین اشغال افغانستان مثل دوران موجودیت قوای شوروی در افغانستان و موجودیت قوای امریکا در افغانستان است.
حتی موجودیت قوای امریکا در کشور های عضو ناتو نیز در حقیقت اشغال این کشور ها است.
زیرا این کشور ها در امریکا سرباز ندارند،بلکه تنها امریکا است که درین کشور ها سرباز دارند و برای کشور های مختلف امریکا دشمن تراشیده است و قوای خود را درین کشور ها جابجا کرده است و این کشور ها را اشغال نموده است.
برای کشور های عربی ایران را دشمن ساخته است،برای کشور های اروپایی روسیه را،برای جاپان و کوریای جنوبی،کوریای شمالی و چین و روسیه را،برای فلیپین و تایلند،چین را و علاوه برآن گروپ های مختلف تروریستی را مانند القاعده و داعش و بوکوحرام و الشباب، حوسی های یمن و ابوسیاف و غیره را ساخته است تا به اشغال خویش به این کشور ها ادامه بدهد.

>>>   بی حیایی هم از خود حد ‌اندازه ای دارد!
نمیدانم چرا این گاو های پیر دوران جمهوریت که طی بیست سال در قدرت بودند، زدند، بردند و خوردند و چی ظلم و ستمی نبود که سر مردم مظلوم ما ننمودند هنوز هم کنجاره خواب میبنند؟؟ و در فکر دوباره به قدرت رسیدن گلو پاره می کنند؟؟ امتحان خود را داده اید و روسیاه و سر افگنده از وطن فرار کردید!!! بروید گور تان را گم‌کنید و مردم رنجدیده ای ما را بحالخودشان بگذارید!

>>>   واقعا طالبان سخت آماده گم شدن هست آمریکا هم میداند چطوری اینها گم میکند ولی طالبان سیاست بلد نیست امروز یگ انتخابات شفاف لازم هست این طالبان قبول ندارن بسوزم به سرزمینم افغانستان

>>>   دلیل اینکه دولتهای بزرگ «تحلیل گریز» شده اند شاید بخاطری باشد که رهبران شان—حتماً بعد از ولادت—همرای مادران شان «چله گریز» رفته اند.

>>>   حکایت کنند شیخی را که تحلیل گریز بود. شکایت پیش قاضی شهر بردند که فلانی از تحلیل گریز میکند، علت چی باشد. قاضی گفت شیخ را نزد حکیمی ببرند. حکیم دریافت که شیخ را مشکل در احلیل است و دلیل آن کلوخ های درشتی است که شیخ بعد از استبرا —قضایِ عاجتش —را با آن خشک میکرده و این مریضی احلیل به مرور زمان مزمن شده و اکنون به تحلیل شیخ سرایت کرده است. به همین دلیل شیخ از تحلیل گریز میکند تا مبادا درد احلیلش عود کند و بولش را محبوس بسازد.

>>>   ترامپ دیوانه نیست سر آتش بس نانوشته جنگی ایران و اسراییل پایگاهشان سیبل موشک‌های ایرانی کند ،قطر که روابط تجاری و سیاسی بسیار با ایران داشت موشک ایرانی خورد افغانستان طالبانی که هنوز در جامعه جهانی تایید نشده و رسمیت ندارد چه قدرتی دارد ؟؟؟؟؟
امیر

>>>   انتقادهاي بیشمار است !
ولي راه حل پیشنهاد کنید، که سازنده، عملی و قابل تطبیق باشد!
بدیلی برای نظام موجوده در ذهن دارید؟ البته بغیر از بقایای رژیم فاسد و چپاولگر...

>>>   💯👈👈 به نظردهنده نهم، که هنوذ در خواب خرگوش قرار دارد.
راه حل سازنده و عملی شدنی وضعیت کشور ما صرف به یک طریق امکانپذیر است،
آنهم تجزیه سرزمین ما به اساس مردم فارسیزبان/ترکتباران بافرهنگ/تاریخدار و مردم افغانپشتونی که ناقلین مهاجر و بی تاریخ هست قابل اجرا و نتیجه بخش دایمی و امنیت ساز است و بس.
ناقلین مزدورمنش افغانپشتونی در نخست بسوی زادگاه شان یعنی به طرف کوه سلیمان در پاکستان و یا به سرزمین اجدادی شان به اسرائیل برگردند و یا رانده شوند و . . .
👈 آیا شما نمی بینید که جنگ های فعلی (در خاورمیانه در اکراین در قفقاز و در بعضی جا های دیگر) به بهانه های قومیتی (زبانی/تباری) در جریان افتاده و تجزیه سرزمین ها و جدا شدن ها با اساس تباری/زبانی صورت میگیرد