خواسته آمریکا در برابر طالبان سرسخت، چین هوشیار و روسیه فرصتطلب، آیا این رویای بازگشت به شکوه، به واقعیت میپیوندد یا کابوسی دیگر میآفریند؟ | ||||
تاریخ انتشار: ۱۳:۰۷ ۱۴۰۴/۶/۳۰ | کد خبر: 177998 | منبع: |
پرینت
![]() |
پایگاه بگرام، این غول خفته در قلب افغانستان، که زمانی نماد قدرت بلامنازع آمریکا بود و با باند پروازی دو مایلیاش، هر هیولای پرندهای را در آغوش میکشید، حالا تبدیل به یک زخم کهنه برای واشنگتن شده است
به گزارش نشریه ایرانی صدای بورس،چهار سال پس از خروج تحقیرآمیز آمریکا از افغانستان، ترامپ با یک هدف بلندپروازانه بازگشته: بازپسگیری بگرام، نماد قدرت از دسترفته آمریکا. اما در برابر طالبان سرسخت، چین هوشیار و روسیه فرصتطلب، آیا این رویای بازگشت به شکوه، به واقعیت میپیوندد یا کابوسی دیگر میآفریند؟
در ۱۹ سپتامبر ۲۰۲۵، دونالد ترامپ، رییسجمهور ایالات متحده، در یک کنفرانس مطبوعاتی مشترک با نخستوزیر بریتانیا، کییر استارمر، بار دیگر بر تمایل آمریکا برای بازپسگیری پایگاه هوایی بگرام در افغانستان تأکید کرد. ترامپ با لحنی قاطع اظهار داشت: «ما در حال تلاش برای بازپسگیری آن هستیم».
این اظهارات، که بخشی از تلاشهای پنهان دولت ترامپ از حداقل مارس ۲۰۲۵ برای مذاکره با طالبان است، نه تنها بحثهای داخلی در واشنگتن را برانگیخته، بلکه واکنشهای تندی از سوی طالبان، چین و حتی کارشناسان امنیتی به همراه داشته است. طالبان این پیشنهاد را رد کرده و تأکید کرده که آمریکا باید بدون حضور نظامی با کابل تعامل کند.
پایگاه بگرام، که در دوران اشغال آمریکا (۲۰۰۱-۲۰۲۱) به عنوان مرکز لجستیکی و عملیاتی کلیدی عمل میکرد، با باند پروازی دو مایلی خود قادر به پذیرش هر نوع هواپیمایی بود و بیش از ۱۰۰ هزار سرباز آمریکایی را در اوج جنگ (۲۰۱۲) میزبانی میکرد. خروج شتابزده آمریکا در ژوئیه ۲۰۲۱، که ترامپ آن را «فاجعه کامل» خروج بایدن مینامد، این پایگاه را به دست طالبان سپرد و نمادی از شکست استراتژیک واشنگتن شد. اما چرا ترامپ اکنون، پس از امضای توافق خروج در دوران ریاست جمهوری خود (۲۰۲۰)، به دنبال بازگشت است؟
این مقاله به تحلیل اهداف چندلایه ترامپ میپردازد: از ملاحظات ژئوپلیتیک علیه چین و روسیه، تا منافع اقتصادی در معادن افغانستان، و جنبههای سیاسی داخلی.
زمینه تاریخی: بگرام، از نماد قدرت آمریکا تا میراث خروج؛
پایگاه بگرام، واقع در ۴۰ کیلومتری شمال کابل، از دوران شوروی (۱۹۷۹-۱۹۸۹) به عنوان یک پایگاه استراتژیک شناخته میشد، اما در جنگ علیه القاعده و طالبان، به قلب عملیات ناتو تبدیل شد. این پایگاه نه تنها لجستیک هوایی را مدیریت میکرد، بلکه مرکزی برای عملیات ضدتروریستی بود و در اوج، بیش از ۱۶ هزار قطعه تجهیزات نظامی آمریکا را در خود جای داده بود. خروج آمریکا در ۲۰۲۱، که بر اساس توافق دوحه (امضا شده توسط ترامپ در ۲۰۲۰) انجام شد، بگرام را به عنوان آخرین پایگاه عمده رها کرد. گزارش وزارت خارجه آمریکا در ۲۰۲۳ نشان داد که این تصمیم، خروج از فرودگاه کابل را پیچیدهتر کرد و به بمبگذاری ISIS-K در ۱۳ اوت ۲۰۲۱ (که ۱۳ سرباز آمریکایی و ۱۷۰ غیرنظامی را کشت) کمک کرد.
ترامپ، که توافق دوحه را امضا کرد، اکنون آن را با اینکه «قصد داشتیم نیروی کوچکی در بگرام نگه داریم» توجیه میکند. این چرخش، بخشی از الگوی ترامپ است: انتقاد از بایدن برای اجرای ناقص توافق، در حالی که مسئولیت اولیه خود را نادیده میگیرد. گزارش شورای امنیت ملی آمریکا در ۲۰۲۳ تأکید کرد که گزینههای بایدن «به شدت توسط شرایط ایجاد شده توسط پیشینیانش محدود شده بود.»
هدف ژیوپلیتیک: محاصره چین و روسیه و شاید ایران؛
مهمترین دلیلی که ترامپ برای بازپسگیری بگرام ذکر میکند، موقعیت استراتژیک آن نسبت به چین است. او در کنفرانس مطبوعاتی گفت: «این پایگاه یک ساعت با جایی فاصله دارد که چین سلاحهای هستهایاش را میسازد» و افزود: «میتوانیم هر چیزی را آنجا فرود آوریم.» بگرام، واقع در ۵۰۰ مایلی مرزهای غربی چین، میتواند به عنوان مرکزی برای نظارت بر تأسیسات هستهای و موشکی چین در سینکیانگ عمل کند – جایی که طبق برآورد بولتن دانشمندان اتمی، چین حدود ۶۰۰ کلاهک هستهای انباشته و در حال گسترش سریع زرادخانه خود است. ترامپ این را در چارچوب مذاکرات تجاری با شی جینپینگ قرار میدهد، جایی که بگرام میتواند اهرمی برای فشار بر پکن باشد.
کارشناسان مانند بیل روگیو، ویراستار مجله بنیاد دفاع از دموکراسیها، هشدار میدهند که چین «هر کاری برای جلوگیری از حضور آمریکا در افغانستان انجام خواهد داد» و با نفوذ اقتصادیاش بر طالبان (از جمله سرمایهگذاری در معادن)، اهرم فشار بیشتری دارد. واکنش چین نیز فوری بود: سخنگوی وزارت خارجه، لین جیان، گفت: «ایجاد تنش و تقابل در منطقه مورد تایید چین نخواهد بود» و تأکید کرد که آینده افغانستان باید توسط مردمش تعیین شود.
در مورد روسیه، که پس از حمله به اوکراین در ۲۰۲۲، روابطش با طالبان گرمتر شده، بگرام میتواند به عنوان مرکزی برای نظارت بر مسیرهای تامین تسلیحاتی به مسکو عمل کند. افغانستان به عنوان «پل جنوبی» روسیه، میتواند خطوط تأمین را در شرایط تحریم باز نگه دارد.
اما ایران، برخی از کارشناسان نیز در اختیار گرفتن مجدد پایگاه بگرام را محاصره و فشار بیشتر بر ایران توصیف میکنند. بر این اساس آمریکا بار دیگر شرق ایران را در اختیار خواهد داشت تا بدین شکل تمرکز دفاعی تهران بر غرب و جنوب ایران را به هم بزند.
هدف اقتصادی: دسترسی به معادن کمیاب افغانستان؛
علاوه بر نظارت نظامی، بگرام کلید دسترسی به منابع معدنی عظیم افغانستان است. این کشور دارای ذخایر غنی از عناصر کمیاب معدنی مانند لیتیوم، کبالت و نئودیمیوم است – مواد حیاتی برای باتریهای الکتریکی، نیمهرساناها و سلاحهای پیشرفته. طبق گزارشها، ترامپ پایگاه بگرام را به عنوان «گره اقتصادی» میبیند که میتواند سرمایهگذاریهای آمریکایی را در معادن افغانستان تسهیل کند. چین، که بیش از ۸۰ درصد بازار جهانی عناصر کمیاب معدنی را کنترل میکند، در حال حاضر قراردادهایی با طالبان برای استخراج امضا کرده، و بازگشت آمریکا میتواند این نفوذ را خنثی کند.
یک مقام آمریکایی به CNN گفت: «طالبان به چیزهایی از ما نیاز دارند»، از جمله کمکهای مالی و رفع تحریمها، که میتواند در ازای دسترسی به معادن مبادله شود. این هدف، با سیاست ترامپ برای «انرژیمستقل آمریکا» همخوانی دارد، جایی که کنترل منابع جهانی، وابستگی به چین را کاهش میدهد. با این حال، کارشناسان هشدار میدهند که حضور نظامی میتواند به درگیریهای محلی منجر شود و طالبان را به سمت روسیه یا چین سوق دهد.
هدف نظامی: بازگرداندن حضور عملیاتی؛
از منظر نظامی، بگرام میتواند به عنوان «گره ضدتروریستی» علیه داعش-القاعده عمل کند، که اخیراً حملاتی در اروپا و خاورمیانه انجام داده. ترامپ پیشنهاد بازگشایی یک تأسیسات دیپلماتیک در بگرام را هم داده، که میتواند پوشش برای عملیات مخفی باشد. بگرام میتواند عملیات پهپادی و هوایی را بدون وابستگی به پایگاههای پاکستان یا ازبکستان تسهیل کند – مسیری که اغلب توسط اسلامآباد مسدود میشود. با این حال، توافق دوحه (۲۰۲۰) حضور نظامی را ممنوع میکند، و بازگشت میتواند به نقض آن منجر شود.
هدف سیاسی: نمایش قدرت داخلی و انتقاد از دموکراتها؛
در سطح داخلی، این موضع ترامپ ابزاری برای بسیج پایگاه رأیدهندگانش است. با انتخابات میاندورهای ۲۰۲۶ در افق، تأکید بر «ضعف بایدن» در خروج ۲۰۲۱، ترامپ را به عنوان «رهبر قوی» نشان میدهد. او هشدار داد: «اگر [بگرام را] پس ندهند، چیزهای بدی اتفاق خواهد افتاد» – عبارتی که در پستهای X بازتاب گستردهای یافت و به عنوان «تهدید مستقیم» توصیف شد.
کارشناسان مانند روگیو هشدار میدهند که این رویکرد میتواند به امتیازدهی به طالبان منجر شود و آمریکا را در دام مذاکرات بیپایان بیندازد. با این حال، در میان تنشهای جهانی (اوکراین، تایوان)، بگرام میتواند نمادی از تلاش آمریکا برای «بازگشت به قدرت جهانی» باشد.
کد (9)
>>> اگر قرار باشد به اجازه وموافقه امارت اسلامی کدام کشور خارجی از بگرام استفاده کند حق اولیت از چینی هاست چون زمانی بگرام مرکزامپراطوری کوشانی ها مهاجرین چینی بود چون پای تخت چینیالاصل ها بوده بنا حق اولیت را دارند
غ
>>> از یاد نبریم زمانی که امریکا از دریای عمان طالب را مورد هجوم خود قرار داد، پاکستان ۴۰ میلیارد دالر از امریکا قرضدار بود، برای اینکه پاکستان اجازه دهد که موشک های کروز امریکایی از فضای پاکستان بگذرد و طالب را مورد هجوم خود قرار دهد، امریکا این مقدار را برای پاکستان بخشید. با آمدن امریکا به بگرام، در صورتیکه خواسته باشد طالب را بزند، به چنین مبلغی احتیاج نیست که چنین پولی را برای پاکستان بدهد. از جانبی امریکا رسما داخل کشور شود مستقیم و غیر مستقیم هرکی را خواسته باشد ترور می کند. و با استعدادترین نیروهای مردمی را به خدمت جاسوسی خود قرار میدهد.
ولی از آنجاییکه در حدود ۳۵۰ سالیکه یک قوم مشخص در این کشور زمام سرکوب مردم را در دست داشته و ستم ملی - غیر از ۱۴ سال دوران جهاد - یک لحظه از سر مردم دور نبوده از « پنج ده» تا «تپه نقطه صفر مرزی تورخم» هریک از این زمامداران یک شهر یا یک منطقه استراتیژیکی را به یکی از کشور همسایه برای تحکیم قدرت خود دادند/ بخشیده اند. از طالب هم همین گمان می رود که میدان هوایی بگرام را با تمام معادن کمیاب کشور بدسترس امریکایی ها قرار دهد.
>>> هیچ کدام از دلایل به اندازه کافی قوی نیست که آمریکا پیش از خروج در موردش فکر نکرده باشه مگر اینکه اتفاق تازه ای افتاده باشه بله جنگ ایران و اسراییل و آمریکا اجتناب ناپذیره با توجه به اینکه حمله دوباره از پایگاه های کشورهای عربی به خاک ایران هزینه و فشار زیادی به حاکمان کشورهای عربی که متحدان آمریکا هستند وارد میشود و افکار عمومی ان کشور ها پذیرای این موضوع نیست و موشک باران شدن کشورهایشان توسط ایران احتمال درگیری منطقه ای را بالا میبرد نیاز به زمین سوخته ایست که حتی اگر بمباران شود و بین دو کشور جنگ شود همچنان برنده آمریکاست هر دو دشمن با یکدیگر درگیر جنگ فرسایشی میشوند و پایگاهی که آمریکا هر غلطی بخواهد دران بکند البته بسیار بعید است طالبان دست به چنین حماقتی بزند که اگر بزند نوعی خودکشی سیاسی است مگر اینکه موجودیت طالبان با خطر مواجه شود در این صورت از این اختاپوس های هر روز به یک رنگ هر چیزی بر می آید