نماینده ی فرهنگی مهاجرین افغانستانی در ایران!؟
علی که درس‌‌خوانده و با‌سواد است، هر جا که می‌رود مورد توهین قرار می گیرد و با عنوان بی‌سواد، متجاوز، قاچاق‌بر و معتاد، رانده می‌شود. راوی فکر می‌کند به سرزمینی آمده که در آن "‌اسلام مرز ندارد" اما هر جا که می‌رود با مرز و بند و زندان رو‌برو می‌شود 
تاریخ انتشار:   ۱۸:۳۳    ۱۳۹۱/۱/۱۹ کد خبر: 34635 منبع: پرینت

نام کتاب: افغانی
نویسنده: عارف فرمان
ویراستاران: ناصر زراعتی و محمد‌حسین محمدی
طرح‌جلد: علی‌احمد ابراهیمی
ناشر: انتشارات تاک.
چاپ دوم، کابل، زمستان ۱۳۹۰
شماره‌گان: ۱۰۰۰ نسخه

رمان "افغانی" پرداختن مو‌به‌موی روایت مهاجرت در یک کشور هم‌زبان، هم‌فرهنگ و هم‌دین است. این رمان نزدیک به یک دهه از زند‌گی افغان‌ها در ایران را روایت می کند. رمان با روی ‌کار آمدن ببرک کارمل (۱۳۵۸) شروع می‌شود و تا سال‌های آخر حکومت کارمل و آمدن دکتر نجیب‌الله به قدرت(۱۳۶۵)، ادامه می‌یابد. رمان ابتدا در سویدن(سوئد) چاپ شده بود و انتشارات تاک در کابل چاپ دوم آن را به تاز‌گی روانه‌ بازار کتاب افغانستان کرده است.
علی، راوی رمان که دانشجو و مبارز سیاسی ضد نظام افغانستان است، برای نجات جانش مجبور به ترک وطن می‌شود و به صورت قاچاقی به پاکستان و از آن‌جا به ایران مهاجرت می‌کند. بیشترین بخش این رمان ۲۷۰ صفحه‌ای را شرح مهاجرت علی در ایران دربر‌ می‌گیرد.
راوی بیش‌تر به صورت گزارشی و رویداد‌محور، به شرح حوادث می‌پردازد تا تصویر‌سازی‌ها و توصیف‌های داستانی. او می‌خواهد به عنوان یک افغانستانی لهجه‌ فارسی کابلی‌اش را حفظ کند، اما روشن است که موفق نیست. برای مثال استفاده از واژه‌هایی چون: انگل، ادا و اطوار، سالن، تاکسی، دولا و ده‌ها واژه دیگر، نمایان‌گر این حل شدن درفضای کشورایران است که به تنه ی داستان وزبان داستان بسیار لطمه وارد کرده است. از نگاه‌ ساختاری، رمان نکته جدیدی برای گفتن ندارد. روایت به صورت خطی و حوادث پی‌هم می‌آید و گاهی از شگرد بازگشت به گذشته استفاده شده است، که نمایان‌گر یک ساختار کلاسیک وقدیمی ازهنرداستان نویسی است وعدم اگاهی نویسنده را به شگردهای رمان نویسی نوین می رساند.گویا نویسنده بسیار درگیر پرداختن به موضوع رمان بوده تا زبان و نثر اصولی داستانی .

عارف فرمان، نویسنده‌ این رمان که آشکار است سال‌ها به عنوان مهاجر و شهروند غیر قانونی زیسته است، حوادث و توهین‌هایی را که افغان‌ها در این کشور ‌متقبل شده‌اندبا بی انصافی شرح داده است. از این جهت می‌شود گفت که "افغانی" یک رمان خود‌زند‌گی‌نامه‌ (اتوبیوگرافیک) است.
علی که درس‌‌خوانده و با‌سواد است، هر جا که می‌رود مورد توهین قرار می گیرد و با عنوان بی‌سواد، متجاوز، قاچاق‌بر و معتاد، رانده می‌شود. راوی فکر می‌کند به سرزمینی آمده که در آن "‌اسلام مرز ندارد" اما هر جا که می‌رود با مرز و بند و زندان رو‌به‌رو می‌شود، زندانی به مراتب مخوف‌تر از زندان‌های حکومت کمونیستی است که از آن فرار کرده است.
: ‌صبح زود، با لگد کسی بیدار شدم که داد می‌زد:
بلند شو افغانی! وقت نمازه. با کمری دولا و یک عالم درد، به دست‌شویی رفتم. در آیینه‌ ای چرکین، به خودم نگاه کردم. اصلا باورم نمی‌شد که تصویرِ در آیینه خودم باشم. به خود گفتم: "‌نه، این من نیستم." رُخسارم در طول یک روز، آن‌چنان پُندیدَه و کبود شده بود که تصور نمی‌شد کرد. تخته‌ی پُشتم را تا جایی که ممکن بود نگاه کردم. جایی نبود که زخم نباشد. ماه‌ها لازم بود تا زخم‌ها خوب شوند. مُشت‌های که بر بینی و صورتم خورده بود، دورِ حلقه‌های چشمم را کبود کرده بود. ظاهرِ مرا آن‌چنان تغییر داده بود که شاید هیچ‌کس نمی‌توانست بشناسدم. وضو گرفتم. به نماز که ایستادم، از عمقِ دلِ خویش گریستم! در سجده‌هایم، گریستم و دردهایم را با خدا گفتم!"

در صفحات میانی رمان، علی عاشق مریم، دختر صاحب خانه‌‌ ایرانی‌اش می‌شود. اگرچه آغاز این ماجرا در رمان ‌‌علت و معلولی ضعیف و سطحی دارد‌؛
وارد شدن دایی مریم در داستان و زندانی و اعدام شدن او نیز علت و معلولی ضعیف دارد. هم‌چنین در آخر این ماجرا وقتی مریم با پسر دایی معتاد ازدواج می‌کند، در صورتی‌ که دیگردایی وجود ندارد تا زور بگوید و مانع ازدواج مریم با علی شود، باز هم چرایی این اتفاق، بی‌رنگ و ضعیف است.
......................................................................

رمانی سراسرازدروغ ! رمانی که بشدت درحال تشویق فتنه انگیزی وله کردن شخصیت وهویت یک مهاجراست .
دراین رمان که تمام تلاش نویسنده دراین است چهره ی بسیارکریه ی ازایران به جهانیان نشان دهد وچهره ی مظلومی ازمهاجر افغان بخصوص مهاجرسنی مذهب را به تصویربکشد کاملا نگاه مغرضانه و نگاه ضدتشیع درنوشته ها دیده می شود.
نویسنده ی کتاب که ازبرادران اهل تسنن می باشدوسال ها گویادرایران زندگی کرده است تا توانسته است با نثربسیارضعیف وزبانی غیرداستانی به پشتوانه ی یک درونمایه با قلمی که هیچ اطلاعاتی ازدنیای داستان ندارد قلم فرسایی کرده است وخاطراتی را به عنوان یک رمان درکتاب انباشته است .
زندگی درایران را برای مهاجرین ازبودن درزندان های حکومت کمونیست مخوف ترتعریف کرده است واین یک نامردی بسیارتمام است که به عنوان یک نویسنده ویک مهاجر اززبان تمام مهاجرین حاضردرایران سخن راند ه است .
درحالی که تا کنون فیلم ها وداستان های زیادی ازمهاجرین افغان درایران توسط خود ایرانیان ساخته ونوشته شده است که عملکرد دولت خودشان را زیرسوال برده اندوچهره ی مثبتی ازمهاجرافغان نشان داده است اما نه این که این گونه شمشیر را ازروی بربندند وقلم فرسایی کنند درحالی که همین کارگردان های قدر ایرانی می توانستند درباره ی ناامنی که تعدادی ازمهاجرین برای شهروندان ایرانی ساخته اند فیلم بسازند اما این عمل را ناجوانمردانه تردانستند که تعدادکثیرمهاجرافغان را فدای یک عده به اندازه ی انگشتان دست درایجاد ناامنی و پخش موادمخدردرایران ؛ کنند!

درهیچ سرزمینی برای مهاجرین همه چیزمهیا نیست وبروفق مراد پیش نمی روداما نه به این اندازه که قهرمان داستان ،علی درهرجای ایران وهرمکان که پای می گذارد مورد توهین قرارمی گیرد وباعنوان های بسیارزشت وتوهین های شرم اور ازسوی ایرانیان روبرو می شود وبه گونه ا ی نوشته شده است که ازمهاجر افغان هرگز خطایی سرنمی زند ومرتب سرش پایین است واین ایرانی است که برسراو می زند وقهرمانی با نام علی را درسرزمینی که دم ازعلی ع می زند را به قربانی تبدیل می کند درحالی که جزفتنه انگیزی ونفاق میان دوملت بزرگ چیزی اززیرمتن این دفترچه ی خاطرات ! دیده نمی شود.

سال ها درایران زندگی کردن را نمی توان برای سختی کشیدن دریک دوره قربانی کرد؛ آن هم دراین دوره که خودمردم ایران بشدت درتحریم اقتصادی به سرمی برند وازسوی رسانه های غربی درحال به انزوا کشیدن هستند وهربارهم ا زسوی امریکا واسرائیل موردتهدید به حمله قرارمی گیرد؛ بی انصافی است که یاد نویسنده برود که ازکار درهمین ایران کمونیستی ! صاحب خانه وزن وزندگی شد وبی انصافی است یادمان برود بسیاری ازمهاجرین درهمین ایران صاحب خانه وزندگی وحتی کارگاه ویادگرفتن هنرشدند ؛ زمین خریدند ماشین خریدند وموسساتی را راه انداختند مهاجرین درایران نگاه شان سیاسی تر شد مهاجرین درایران نگاه شان عمیق تروباورها واندیشه های مذهبی شان به شدت رشد کرد وکتابخوان ترشدند وبارها خود مقامات حاضردراموزش وپرورش ایران به بلوغ ونبوغ فکری دانش اموزان افغانی اشاره کرده اند حتی درجشنواره های قرانی همیشه این نوجوانان وجوانان افغان مهاجر بوده که درخشیده اند؛ قرارنیست امکاناتی که ازکشورخود به عنوان یک شهروند قانونی انتظار داریم ازیک کشوری که دیگر سازمان بین الملل مبالغ ارسالی خودر ا که به عنوان کمک به مهاجرین به خزانه ی ایران می ریخت واکنون کاملا قطع کرده است ؛ انتظار داشته باشیم .ایران وافغانستان دوسرزمین بزرگ هستندبا فرهنگی غنی وکاملا درهم آمیخته که هردو را به هم ارتباط می دهدونباید دردشمنی میان دو کشور برای خشنودی امریکای عزیز که جزخیروسعادت جوانان وزنان ودختران و اینده ی افغانستان واحترام به دین اسلام وکتاب محمد ص چیزدیگری نمیخواهد !! قلم فرسایی کنیم .

برای مدیرانتشارات تاک متاسفم که اجازه داده است این کتاب درانتشارات اوبه چاپ برسدکه درحقیقت با چاپ این کتاب ؛ تایید تمام نوشته های این نویسنده بی انصاف است ؛ محمدحسین محمدی انگاریادش رفته است درهمین ایران صاحب عنوان شد ودرهمین ایران استعدادداستان نویسی اش کشف شد وایرانی ها بزرگش کردند واحترام وعزت به اودادنددرجشنواره هایشان برایش کف زدند و داستان هایش را بابوق وکرنا چاپ کردند وحتی سخنرانی اش رابرعلیه رمان بادبادک بازخالد حسینی ودفاع ازچهره ی هزاره ازشبکه ی چهارایران به تصویروبه گوش مخاطبان رساند وهنرداشتن چاپخانه ومدیریت انتشارات را به او یاددادند ودرهمین ایران با استفاده ازبورس تحصیلی ، درس خواند وبرای خودش درتهران باحمایت دوستان ایرانی درفضا وسالن های ایرانی جشنواره ی قندپارسی برگزار کرد وخانه ی کتاب را درتهران راه انداخت وچقدرمیان هنردوستان وادیبان وجوانان اهل داستان ایران برای خود نامی دست وپاکرد وطرفدارساخت حالی کتابی را با هزارنسخه درانتشارات خود به راحتی چاپ می کند چون پول خوبی درازای چاپ ان دریافت کرده است!!

نمی گویم درایران برای مهاجرین خوش می گذردوتمام امکانات مهیا است اما حق ندارد کسی با نگاه مغرضانه وبانگاه کاملا ضدمذهبی وتفرفه گرایی وایجاد دودستگی وبرانگیختن احساسات مردم وبانگاه تخریب کردن ایران دردنیا، بخصوص درافغانستان درمیان مردمی که شاید عده ی زیادی ازان ها هرگز این کشور را ندیده اند فقط نامی ازان شنیده اند قلم فرسایی کنند درحالی که جمهوری اسلامی ایران کاملا برای بهبود وارتقای سطح مناسبات دوکشور واعتلا بخشیدن به فرهنگ وهنرافغان با صدرومجوز برای مهاجرین دربرپایی جشنواره ها درداخل ایران وافغانستان تلاش می کند ؛ یادمان نرود که درجنگ افغانستان وروسیه جوانان ایرانی هم درکنارجبهه های افغانستان دوشادوش می جنگیدند واین اسناد محرمانه وکاملا موثق دروزارت دفاع وجنگ ایران وجوددارد وکماکان درجبهه های ایران نیز بودند دلاورمردان افغان که جنگیدند وبسیاری ازانها به درجه ی شهادت وحتی جانبازی رسیدند؛ ایران سرزمینی ا ست که دردنیای امروزدرمیان تحریم های شدیداقتصادی به کمک خودش روی پا ایستاده است وبرای خودش درخاورمیانه بخصوص درمیان کشورهای عربی اسلامی که نفت را می فروشند وچیزی برای خود نمی گذارند ؛ یلی شده است واین قابل انکارنیست .

فرمان! نویسنده ی این رمان که ازاصول وقواعد رمان نویسی کاملا بی اطلاع هستی ومعلوم نیست با چه پشتوانه ای اقدام به چاپ وانتشار این کتاب گرفته ای ، کتاب تو نمایه ای ازچهره ی کامل وحضور یک مهاجر درایران نیست ویادت نرود که فکرنکنی نماینده ی کامل وبحق ما مهاجرین ساکن درایران هستی ما مهاجرین ساکن درایران با داشتن تمام سختی ها وتحمل تمام مسائل شاید درخانه های خودمان ودرمحافل خودمان ازدردمهاجرت بگوییم اما هرگز این اجازه را نخواهیم داد که آبروی صاحب خانه را درمیان سایرهمسایه ها بخصوص کسانی که بشدت با این میزبان دشمنی دارند مغرضانه ازبین ببریم چون ؛ افغان نامرد نیست ویک افغان واقعی نان و نمک سفره ای را که خورد حال چه با اکراه صاحب خانه چه با میل او ، نمکدان را نخواهد شکست .
ما افغان ها درجوانمردی ودرنگه داشتن حرمت مهمان ومیزبان درتاریخ بی نظیرهستیم وهرگزلطف کسی که قاشقی غذارا اجازه داد بدون ترس ازناامنی دردهان فرزند وزنمان بگذاریم فراموش نخواهیم کرد.

درضمن فرمان ! برادران اهل تسنن افغان بسیار راحت ترازمردم دیگر مهاجردرایران زندگی می کنند بدون توهین به سنی بودن شان واین را خودت خوب می دانی .
بگذار برایت درپایان قصه ای بگویم ؛دختری درفامیل ما با تعدادی دخترازایران به ترکیه وبرای رسیدن به المان رفت درحقیقت با پول فرارکردمدتی درترکیه ماند وقتی پولش تمام شد با خانواده تماس گرفت که من را برگردانید اماپدرش گفت اگربافاطمه ی زهرا هم رفته باشی دیگردخترمن نیستی ! دختربرگشته بود اما چون قاچاق واردایران شده بوددرمرزترکیه وایران دختررا گرفتند وازهمان مرکزی که دران این طوردخترها را نگهداری می کردند مقامی ازایران تماس گرفت ویک ساعت با پدردخترحرف زد وپدر را نصیحت کرد که ما دخترت را به افغانستان نخواهیم فرستاد وتو بیا این دخترت را ببر چون هنوز نه کوزه ای شکسته است ونه شرابی ریخته وخوب نیست که دخترت برای یک اشتباه ازخانواده طردشود ویک عمرتوسط گرگهای انسان نما روسیاه گردد! وحالا ان دخترهفده ساله کاملا سالم برگشته و درکنار خانواده است ونکته ی جالب تمام هزینه های این رفت وبرگشت را ان مقام ارتشی ایران درمرز ازجیب خود داد تادختری را ازبدام افتادن صیادان دختران فراری نجات دهد درحالی که به راحتی می توانست اورا به افغانستان رد مرز کند وبه اوچه ارتباطی داشت که چه برسردخترمی اید؟!
ایا واقعا ا نصاف است چهره ی ایران را اینقدربا دروغ غیرواقعی نشان دهیم؟

برادرمهاجر من ؛ درد مهاجرت ومشکلات آن وجود دارد و باید این درد را نشان داد اما نه این که بادستان خود این درد را به یک زخم ناعلاج تبدیل کنیم .

بیتا کابلی . دانشجوی مهاجرافغانی درایران - تهران


این خبر را به اشتراک بگذارید
نظرات بینندگان:

>>>   البته من اين رمان را نخوانده ام ولي توهين وتحقير و تبعيض براي مهاجرين در ايران بسيار عادي تر از ان است كه بتوان انرا انكار كرد. من خودم در ايران دنيا امدم واينجا بزرگ شدم از مردم كوچه وبازار گرفته تا ادارات دولتي همه وهمه در برخورد با مهاجرين بخصوص افغاني ها كمال بي توجهي را دارند واگر اعتراض بر حقي هم باشد مي‌ گويند برگرد به كشورت. رسانه‌هاي ايراني چنان در مورد افغاني ها تبليغات ميكنند كه حالا مردم ايران دچار نوعي بد بيني مفرط در باره‌ي افغانها شده اند وهمه را به چشم قاتل و جنايتكار و ادمكش ميبينند.

>>>   برادران و خواهران عزیز افغانی
ما نمیخواهیم منت بر سر کسی بگذاریم . اما ، جمهوری اسلامی ایران در حالی که خود قربانی جنگ هشت ساله ای با صدام جنایتکار به پشتیبانی آمریکا و همه ی ظالمان جهان بود ، آغوش خود را برای پذیرایی از برادران و خواهران افغان باز کرد و در زمان سختی هایی که خود ب آن دست و پنجه نرم میکرد ، مردانگی بجای آورد و آغوشش را برای پذیرایی تا حد توان خود باز کرد.

اگر نیم لقمه ای هم داشتیم ، با شما قسمت کردیم .
اگر در کلاسی نشستیم ، شما را در کنار خود جای دادیم .
اگر دل دلیل است ما آورده ایم.

خوب نیست انسان به خاطر یک جایزه ، نمک نشناس شود.

البته همه ی مردم افغانستان ، مردمانی نجیب ، مومن ،با شرافت و برادر و خواهر دینی و وطن باستانی مشترک ما هستند. همینطور حق شناسی آنها را در این نوشته ی سرکار محترم خانم "بیتا کابلی" میتوان مشاهده کرد.

مسلمانان جهان در سایه ی اتحاد و دوستیست که سرفراز دو عالم خواهند شد .
ایران اسلامی به برکت خون شهدا ، با پشتوانه ی ایمان به خدا و رهبری حضرت آیت ا... خامنه ای -که مایه ی اطمینان و آرامش تمام مومنان و مستضعفان در این دنیای وانفسا می باشند - با قدرت در راه پیشرفت روز افزون خود ادامه داده و این پیشرفت ها را بی هیچ منتی در اختیار برادران ایمانی خود قرار خواهد داد . انشاا...
یک ایرانی

>>>   با سلام خدمت بینندگان عزیز :
البته رمان که توسط یک افغانی نوشته شده اگر بیگیم عادلانه نیست ولی غیر عادلانه هم نیست ! مها جرین افغانی که در کشور جمهوری اسلامی ایران زندگی میکنند کاملا از این موضوع آگاهی دارند اگر یک نظر خواهی را یک نهاد و یا ارگان از افغان های مقیم ایران انجام دهند مطمئینا آنها خواهند گفت که از برخورد نیروی انتظامی راضی نیستند
و همین نهاد های دولتی و بخصوص رسانه های دولتی از جمله رسانه صوتی و تصو یری گرفته تا رسانه های چاپی همه و همه بسیج شدند تا یک تصویری کاملا خشین را به قول ایرانیها از افاغنه ها به نمایش بکشند! .... مردم ایران انصافآ مردمانی خوب هستند
عباس از ایران

>>>   همچین هم درایران به مابدنمیگذرد بله خیلی سختی است اما درحد زندان های روسیه فکر نکنم باشد؟! ماکه الحمدلله بتازگی خانه هم خریدیم بازالحمدلله کارخوبی هم من وبرادرهایم داریم افغانستان رفتیم ولی خب نشد برگشتیم وبه کارمان ادامه دادیم وخداراشکرروزگارمان خوب است.
این کارها فقط روابط دولت هارا بدمی کند البته ایرانی های ... ازاین گپ ها ازسوی ما افغانی ها زیاد شنیده اند وفکرنکنم چندان به دماغشان بربخورد ولی شاید بسیاری ازمردم داخل باور کنندوزود قضاوت! دیپلمات هایشان را کشتیم بنده خدا صدایشان درنیامد!!
راستی آقای محمدی واقعا چرا به نشراین کتاب دست زده است نمی شود چون حالاانتشارات زده ای هرچه گیرت امد چاپ کنی شاید افغانستان قانونی برای نشرنداشته باشد ولی خود ناشرباید یک چهارچوب هایی را برای خودش تعریف کند حتی دوستی ایرانی دارم کتاب رمانش درایران ازنظرمجوز بخاطرمسائل اخلاقی رد شد ولی خیلی راحت گفت اشکال ندارد می دهم انتشارات تاک درکابل چاپ کند وازدوستی با محمدی سخن گفت ؛ یک کم قبل ازچاپ هرکتاب فکرکن عزیز!!
علی از ورامین .

>>>   بسیار نقد به جا و درستی بود .
ای کاش وقتی نمک خوریم یاد بگیریم که نمکدان را نشکنیم

>>>   بیتا کابلی! چه نام قشنگ و ناب افغانی! شما زنده باشید و موفق با این تبصره جالب و دراماتیک تان.
مشک آنست که خود بوید نه آنکه عطار گوید!
ما همه واقعیتها را درک کرده ایم و درک میکنیم. آنانیکه در ایران بوده اند از مهماننوازیهای پولیس ایران و حکومت ایران همه تجارب زیادی دارند و همه را بدیگران قصه و حکایه کرده اند. آفتاب را نمیتوان با دو انگشت پنهان کرد. در انترنت فلم های زیادی راجع به شفقت و مهربانی های حکومت ایران در قبال مهاجرین مستند وجود دارد. تشکر ازشما و از افغانپیپر گرامی!
علی کابلی

>>>   مي خواهند ايران هراسي را در منطقه ايجاد كنند. هر روز به يك بهانه اي يك روز شيعه هراسي راه مي اندازند يك روز دعواي هاي نژادي يك روز فيلم هاي ضد تاريخ و فرهنگ ايران البته هميشه از رسانه و ادبيات استفاده مي كنند اين هم يك نمونه .
وجود مهاجرين افغاني هم دستمايه اي براي رسيدن انان به اهدافشان شده است هدف انان هم اين هست كه ديگران از استقلال خواهي مردم ايران الگو نگيرند والا اگر ايران يك كشور دست نشاده انان بود از اين داستان ها هم نبود.
ما ايراني ها ديگر به اين كارها عادت كرده ايم .ديگر خوب اين بازي ها را مي شناسيم ما نويسنده افغاني را در مقابل خود نمي بينيم ما پشت سر او را مي بينيم كه همان امريكا و اسرائيل است . انان هستند كه سياست انگليسي تفرقه بينداز و حكومت كن را اجرا كنند مسلما انان كه خود از استعمارگران افغانستان بوده اند نه دلشان براي مردم افغانستان مي سوزد و نه براي هيچ يك از ملت هاي منطقه والا از ظلم هاي همين امريكا و اسراييل و استعمار پير انگليس مي شود صدها و هزاران رمان نوشت و فيلم ساخت.
من ايراني هستم با افغان ها هم برخورد داشته ام به نظر من رفتاري ايراني ها با افغان ها نود درصد خوب و ده درصد بد بوده است خودم بارها ديده ام كه ايراني ها چطور هميشه به افغان ها كمك كرده اند و افغان هايي كه پولشان را پيش يك ايراني امانت مي گذاشتند پولي كه سرمايه سالها كارشان بود ايا اگر اين ايراني رفتار بدي با ان افغاني ها داشت اين افغان ها اين كار را مي كردند؟اين غوغاسازي و بلوف در مورد رفتار بد با افغان ها فقط يك سياست انگليسي هست و هدف ان هم مشخص هست
اين كتاب دو هدف دارد يكي شيعه هراسي و دوم ايران هراسي
استعمار فهميده است شيعه در مقابل او كوتاه نمي ايد براي همين سياست شيعه هراسي و بدنام كردن شيعه را در پيش گرفته است و نيز فهميده است ايران در مقابل او كوتاه نمي ايد پس اين ايران بايد منفور ملت هاي منطقه شود تا كسي نخواهد از ان الگو بگيرد و خواهان استقلال و ازادي كشورش از استعمار جديد شود

>>>   اين شرح زندگي محمد حسين محمدي ناشر اين كتاب در ايران هست ايا وقتي يك افغاني از امكانات ايران استفاده مي كند و در دشمني با ايران تلاش مي كند چه ديدگاهي بين مردم و مسئولان ايراني به وجود مي ايد؟ايا به اين فرد خيلي بد گذشته است كه ويراستاري اين رمان را هم به عهده گرفته است!؟
محمدی متولد ۱۳۵۴ خورشیدی در شهر مزارشریف است و از سال ۱۳۶۱ به ایران مهاجر شد. تحصیلاتش را تا صنف دوازده در مشهد گذراند و در سال ۱۳۷۵ به شهرش بازگشت و در دانشکده‌ی پزشکی بلخ مشغول به تحصیل شد، ولی بعد از جنگ‌های سال ۱۳۷۶ مزارشریف دوباره به ایران کوچید و در کنار نوشتن و کار در مطبوعات برای گذران زنده‌گی مدتی را خیاطی کرد تا در سال ۱۳۷۹ وارد دانشکده‌ی ‌صدا و سیمای ایران‌ شد و در رشته‌ی کارگردانی مشغول به تحصیل شد‌. محمدی از سال‌های آخر مکتب به داستان‌نویسی روی آورد. او در سال ۱۳۷۴ در مسابقات دانش‌آموزی سراسر ایران با داستان «کوکوگل» مقام نخست را کسب کرد که به گفته‌ی داوران آن مسابقه‌، چون «دری‌» نوشته بود، دوم اعلام شد. هم‌چنین در سال ۱۳۸۱ با داستان «عبدل بیتل آمده بود این‌جا بمیرد» در پنجمین جشنواره‌ی شعر و قصه دانشجویان سراسر ایران مقام اول (مشترک‌) و در همان سال در چهارمین کنگره‌ی شعر و قصه جوان ایران با داستان «مرده‌گان» باز هم مقام اول را به دست آورد. داستان «مرده‌گان» هم‌چنین در سال ۱۳۸۲ (در بخش داستان ‌کوتاه‌) برنده‌ی اول ‌نخستین دوره‌ی جایزه‌ی ادبی اصفهان‌ و برنده‌ی سوم (مشترک‌) جایزه‌ی ادبی ‌بهرام صادقی‌ شد. در زمستان همان سال نیز با داستان «دشت لیلی» مقام اول پنجمین گنگره‌ی شعر و قصه جوان ایران را به خود اختصاص داد. محمدی برای کودکان و نوجوانان نیز می‌نویسد و می‌سراید که حاصلش چاپ دو کتاب از سری کتاب‌های «سوره بچه‌های مسجد» برای این گروه سنی است‌. و ‌یک آسمان گنجشک‌ (تهران‌/۱۳۸۱) مجموعه شعر برای نوجوانان و مجموعه داستان‌های ‌پروانه‌ها و چادرهای سفید‌ (۱۳۷۸) توسط مرکز نویسنده‌گان افغانستان و کتاب ‌باباغورغوری و مادرکلان خیلی خیلی پیر‌ (تهران، ۱۳۸۳)، ‌انجیرهای سرخ مزار‌ (تهران‌/۱۳۸۳) که برنده‌‌ی بهترین مجموعه‌داستان اول سال ۱۳۸۳ از طرف بنیاد گلشیری و برنده‌ی سومین جایزه‌ی ادبی اصفهان شناخته شد. رمان کوتاه از یادرفتن (تهران، ۱۳۸۶) برنده‌ی جایزه‌ی بهترین‌ رمان در سال ایران از سوی انجمن منتقدین مطبوعات ایران، مجموعه داستان تو هیچ گپ نزن (تهران، ۱۳۸۸)‌ و رمان ناشاد (کابل، ۱۳۸۹)‌‌ منتشر شده است‌. محمدی سردبیر ماهنامه‌ی «غچی» (۱۳۷۷ تا ۱۳۷۹) برای کودکان و ماهنامه‌ی «گلستانه» (۱۳۷۹) برای نوجوانان و‌‌ سردبیر ماهنامه‌ی‌‌ ‌«طراوت» بوده است و در حال حاضر مدیر‌مسؤول فصلنامه‌ی ادبی‌ـ ‌هنری «فرخار» و «روایت»‌ است.

>>>   من يك ايراني هستم براي اين رمان چيزي به شما نمي گويم فحش هايم را به محمدحسين جعفريان نويسنده ايراني مي دهم كه هميشه سنگ افغان ها را به سينه مي زند

>>>   اين محمد حسين محمدي واقعا چه نامردي هست .تا توانسته از ايران استفاده كرده و الان براي پول و شايد مقام شد ضد ايران .خودت را به چند دلار فروختي؟

>>>   علی از ورامین
دوست عزیز میشود بفرمایید شما چگونه توانسته اید در ایران خانه بخرید؟ چون در ایران یک افغان اگر حتی یک موتورسیکلت هم بخرد نمیتواند آنرا به اسم خودش ثبت کند. و باید حتما آنرا به اسم یک ایرانی به ثبت برساند.
جواد

>>>   محمد ایرانی
حالا با ابن همه تفاسیر من یک سوال از شما دارم
شما با یک مهاجر سومالیایی که در افقانستان زندگی می کندچه رفتاری می کنید
آیا دختر خود را برای ازدواج به او میدهید؟
آیا وقتی جوان شما بیکار است به وی اجازه کارکردن می دهید؟
آیا همان رفتاری که با یک تبعه افقانی می کنید همین رفتار را با وی دارید؟

>>>   من در ایران تولد یافتم در قم هم زندگی کردم
یک چیزی کی است این است بیشتر مردم افغانستان در ایران تحقیر میشود انکار ناپذیر است البته به منطقه بستگی دارد و اینکی از کدام قوم باشید بیشتر قوم ازبک و هزاره در ایران تحقیر میشود و اقوام پشتو یا تاجیک در ایران کمتر تحقییر میشود به خاطر شباهت قیافه ای کی دارد
ولی من در هجده سال تحقیر شدم به دل نمیگیرفتم ولی در سفارت افغانستان یک خانمی کارمند بود پیش ان همه من را تحقیر کرد
در مدرسه ای کی درس میخواندم من را تحقیر نکردند نه دانش اموزها نه معلمها مدرسه ی کاشانی در صفاییه پشت پارک دورشهر میرفتم
وزارت پرورش هم ناحیه چهار خوب بود وزارت اموزش کل در تهران هم خوب بود وزارت خارجه هم رفتار خوبی با اتباع داشت
ولی سفارت ان خانم فکر نمیکنم کی بر حسب لیاقت انجا بوده باشد
انجا را مثل اغل کرده بود کی یک نفر مثل گوسفند با دانشجوها رفتار میکرد

باز میگویم بیشتر افغانیهایی کی در مناطق محروم هستند بیشتر مسخره میشوند در لحظه و غیره من تمام عمر ایران بودم و لهجه ی هزارگی هم دارم ولی در مدرسه هیچ کس من را مسخره نمیکرد

>>>   ایرانی ها و عربها مشکل شان اینست که خیلی به خود و سرمایه هایشان مغرور شده اند و دیگران را به نظر نفرت و حقارت مینگرند، افغانی ها اگر به ایران پناه آوردند به جهت وجهه اسلامی و همزبانی این کشور و مردمان آن دیار بود که تصور میکردند باعث همدلی و اخوت و برادری آنها خواهد بود - جهاد مبارک افغانستان نه تنها برای نجات افغانستان بود بل برای نجات بشریت از بربریت مشرکین و کمونستهای متجاوز بود- من معتقدم که عملکرد ما را تاریخ فراموش نمیکند، و همانند کتاب برادر دردمند ما عارف جان فرمان شاید ده ها کتاب دیگر رنجها و داغهای دل مردمان مظلوم مهاجر افغانستان را در کشور ایران به فریاد بنشینند.
پاکدل

>>>   با سلام.
خانم بیتا کابلی متن خوبی نوشته است؛ چند نکته قابل ذکر دارد:
یک. قسمت های از این نوشته کپی از ... است که ایشان بدون رعایت امانت به سرقت ادبی دست زده اند. مثلا آنجا که می گوید:«در صفحات میانی رمان، علی عاشق مریم، دختر صاحب خانه‌‌ ایرانی‌اش می‌شود. اگرچه آغاز این ماجرا در رمان ‌‌علت و معلولی ضعیف و سطحی دارد‌؛
وارد شدن دایی مریم در داستان و زندانی و اعدام شدن او نیز علت و معلولی ضعیف دارد. هم‌چنین در آخر این ماجرا وقتی مریم با پسر دایی معتاد ازدواج می‌کند، در صورتی‌ که دیگردایی وجود ندارد تا زور بگوید و مانع ازدواج مریم با علی شود، باز هم چرایی این اتفاق، بی‌رنگ و ضعیف است.»
دو. این خانم شاید بر اثر داشتن برخی امتیازاتی که در سایه روابط نصیب شان شده احتمالا در آسایش به سر می برد و از هزاران درد و توهینی که همه روزه بر مردم مهاجر ما رواداشته می شود به تن ایشان نخورده است.
سه. ایشان نوشتن این داستان را فرمایشی می داند و بدون دلیل اصالت هنری آن را منکر می شود. از کجا معلوم نوشتن همین نقد فرمایشی و سفارشی نباشد.
چهار. این داستان با تمام منفی گرایی اش به نظرمن فقط توانسته است فقط و فقط گوشه ای از رنجهای مهاجرین را به نمایش بگذارد.
پنج. اگر ایران آنچنان است که ایشان ترسیم می کنند و برخی خوانندگان ایرانی هم چهچه کنان به تعریف از آن می پردازند، چرا تا بحال نوشته هنری در وصف رفتار دولت ایران نسبت به مهاجرین قلمی نشده است؟ آیا می شود همه مهاجرین را قدر نشناس و نمکدان شکن خواند؟
شش. حساب برخی ایران با فرهنگ از رفتار دولت ایران جدا است، اما نباید هیچ انتقادی از این همه رفتارهای ناپسند نسبت به مهاجرین صورت گیرد؟
از خواهرم بیتا کابلی خواهشمندم، اولا،این داستان را در حد یک داستان بنگرید ثانیا، تلاش نکید نماینده مهاجرین شوید و به نحوی از یک خلق یک اثر هنری انتقادی این گونه بر افرخته شوید.
حسنی از مشهد

>>>   باسلام خدمت دستان ایرانی
درست است که شما مهاجرین را جادادید و ما هم از این عمل شما تقدیر می کنیم.
و در قران داریم که صدقات و کاری خیر تان را با منت باطل نکنید
درست است از طرفی کاری خوبی دارید می کنید که به حد اقل هم نوعان تان خدمت می کنید و لی از اینکه ما ایران را ایران اسلامی می دانیم توقع برخورد اسلامی از ایران داریم لذا اگر یک کشور اروپایی به ما اهانت کند زیاد ناراحت نمی شویم و اگر از طرف دولت جمهوری اسلامی که برای عزت و استقلال این دولت همه مسلمانان بویژه شیعه و سنی افغانستان شهید داده است که متأسفانه نژاد اجازه حتی معرفی آن شهدا را نمی دهد، توقع برخورد ادعای را که می کنید داریم. توقع ندارم که در خیابان ها و رسانه های جمهوری اسلامی به ما اهانت شود
روزی شاخه سبز قم بنویسد که شهر قائم جولان گاه شپش و افغانی ها شهر قائم را پر شپش کرده و روزی توسط نیروی انتظامی چنان لد بخوریم که نتوانیم حرکت کنیم در حالی که اقامت رسمی داریم و روزی هم در اردگاه بما اهانت کنند و همچون حیوان برخورد نمایند و روزی هم در پارگ صفه اصفهان بنویسند ورود افغانی بخاطر عدم نظافت ممنوع است، و روزی هم ما که گذرنامه داریم در غرچک ورامین دستشوی های کلانتری را بشوریم بخاطر افغانی بودن مان.
و قتی ادعا می کنید که ایران اسلامی از شما برخورد اسلامی توقع می رود. این چه برخوردی اسلامی است که قبل از دولت کرزی به اردوگاه ها تلی سیاه می گفت و می گفت اینجا خدا وجود ندارد و لی امروز که کمی دولت قدرت گرفته تلی سیاه شده اردوگاه و کمی هم نظافت رعایت می شود.
توجه داشته باشید که من همه این را بعینه تجربه کردم.
دانشجوی افغانی مقیم ایران

>>>   مد شده افغان ها بگويند زندگي سختي در ايران داشته اند و ايراني ها رفتار بدي با انان داشته اند اما وقتي از انها مي پرسيم يك مثال از رفتار بد ايراني ها بياوريد نمي دانند چه بگويند بعد از كلي فكر كردن مي گويند در فلان سال يك نفر به من چيزي گفت!اگر قرار به اين باشد يك ايراني هم مي تواند مثال از توهين بياورد و هر انسان ديگري
مثلا من از يك افغاني پرسيدم زندگي در ايران چگونه بوده است گفت هيچ كس از زندگي در ايران راضي نيست و بسيار بد است گفتم يك مثال بياور گفت خب من چيزي نديدم فقط وقتي پليس خواست مدارك من را ببيند از من پرسيد اين چيست و من گفتم خودت ببين! او بهش برخورد و عصباني شد.چيزي كه ايراني ها هم به پليس ايران نمي گويند او گفته است
ظاهرا بعد از حمله امريكا به افغانستان مظلوم نمايي و داستان سرايي در مورد ظلم به افغان ها در ايران مد روز شده است هر افغاني در ذهن خود به دنبال اين مي گردد كه چه سال و چه ساعتي يك ايراني حرفي به او زده كه لابد توهين بوده است يك سوژه شده است و همه رفتار هاي خوب را كه از ايراني ها ديده اند بايد فراموش كنند و به ياد نياورند چون الان مد روز داستان سرايي در مورد مظلوميت افغان هاست هر چند افغان ها ادم هايي نيستند كه اجازه دهند كسي به انان زور بگويد اما حاضر شد ه اند اين توهين را هم به خودشان بخرند و ايران را مقصر بشناسند بالاخره براي اين دربدري و جنگ ها و سختي هاي زندگي شان بايد مقصري پيدا شود چه كسي بهتر از ايران كه شده مد روز تهمت و افترا

>>>   متاسفانه در این سال های اخیر پول های هنگفتی مصرف می شود تا ذهنیت مردم را نسبت به ایران و مردم ایران خراب بشود، تعدادی از تلویزن ها، رسانه های نوشتاری و کارشناسان امور سیاسی در افغانستان از طرف بعضی از کشور ها پول دریافت می کنند تا علیه ایران و مردم اش چرت و پرت بنویسند، من نمی گویم که در ایران همه فرشته هستند و هیچ آدم بد پیدا نمیشود، من نمی گویم که به بعضی از افغانی ها توهین نشده است که حتمن شده است ولی ما باید عمل کرد و رفتار و جنایات افغانی های خود ما را هم باید یاد کنیم، اگر زندگی برای افغانی ها آنقدر سخت بوده که اینطور که این نویسنده ای رمان نوشته است، پس چرا این مهاجرین تا حال نمی خواهند از ایران بیایند به افغانستان؟!
بخدا قسم اگر این همه تجاوز و خلاف و مواد فروشی که هموطنان ما در ایران کردند در یکی از کشور های متمدن دیگر دنیا می کردند باز می دیدید که مردم آن کشور با افغانی چه کار می کردند؟
مردم ایران ،‌مردمی دلسوز و با رحم هستند، در هر جامعه خوب و بد پیدا می شود ولی اکثریت مردم ایران، خوب و نجیب هستند، با مهاجرین خیلی خوبی و مهمان نوازی کرده اند.
دوستان آگاه باشید که این همه تبلیغات سو علیه مردم ایران تصادفی نیست، این برنامه ای آمریکا و افغان ملتی های بیسواد و فاشیست است تا میان فارسی زبان ها تفرقه و نفرت ایجاد کنند.
به امید موفقیت حق بر باطل.
جهانگیر..

>>>   سلام به تمام برادران افغانی عزیز/من یه خبرنگاران توی رسانه های ایرانی هستم و وقتی موضوع این کتاب رو دیدم دلم نیومد که دو تا مورد رو بهش اشاره کنم اول اینکه من به عنوان یه ایرانی اگر به هر برادر عزیز افغانی به هر ترتیبی ظلمی شده عذر خواهی می کنم و بدونید که خیلی ها موافق این اتفاق نیستند توی ایران و رهبر ما هم تمام مسلمانان اعم از سنی و شیعه رو برادر خودش می دونه و ما هم در پیروی از ایشون و قرآن به این مورد قطعا معتقدیم ودوم : واقعیت اینه که ایران خودش هم مشکلاتی داره که باعث شده یک سری محدودیت ها رو اعمال کنه ببینید توی ایران نرخ بیکاری نسبتا بالاست و وقتی یه برادر از افغانستان میاد اینجا و شروع به کار میکنه فارغ از اینکه ما انصافا دوست داریم این برادر ها رو اما عملا یه فرصت شغلی کم میشه. ببینید کاش ایران به این قدرت رسیده بود که تعداد زیادی افغان به کشورش بیان و کار کنن و درآمد هاشون رو به افغانستان ببرن ولی قبول کنید که ایران خودش کلی مشکل داره/از طرفی دوستانم عزیز افغانی باور کنید شما هم هرچقدر توی کشور دیگه تلاش و کار کنید در نهایت باید کشور خودتون رو بسازید و تا زمانی که این کار رو نکنید همین مشکلات هست بیایید و کمر همت ببندید و کشور خودتون رو راه بندازید.می دونم مشکلات بسیار زیاده اما چاره ای هم جز این نیست/خیلی ارادت دارم/
برادر ایرانی شما مجتبی

>>>   روزگار ما این است: نسبت به ایران این اندازه حق ناشناسی می کنیم و برای کسانی که با اسلحه شبانه به خانه ها ما می ریزند، برای تفریح، ما را می کشند و بعد با کشته ها ی ما عکس یادگاری می گیرند شادیانه می زنیم .
نسیم.

>>>   درهمه جاانسانهای خوب وبدوجوددارد درایران قشرکم سواد و کم درامدش بدبین افغانیهاست اما بقیه مردمش افغانیهارادوست دارندچون بچشم خوددیدیم که ازکلیدگاوصندوق گرفته تا مغازه وفروشکاهای ایرانی دست%2 اف�%BQانیهاست چون افغانیهااکثرانمک شناسند و همینطور در عرصه کارگری چون درطول اینهمه سالها اعتبار و اعتماد خود را به اثبات رسانیده اند. و در بین افغانها انسانهای بدی هم پیدامیشودکه دست به خلاف میزنند . حساب انسانهای بد ایران و انسانهای بدافغانستان به حساب ملتهای شریف دوکشورگرفته نشود. این بودبحث ملتها و امادرمورددولتها - مانبایدازدولت ایران گله مند باشیم بخاطراینکه ما دولت نداریم ققط جندتا ... امده برسرنوشت ملت افغانستان به زور و نیرنگ حکومت میکنند اگردولت داشتیم مشکلات مان را بادولت محترم ایران حل میکرد. امادرکل دولتهامیروند این ملتهاست که میمانند.
دردمند مهاجر

>>>   باسلام،
خواستم با یک سوال به نکته ای اشاره کنم شاید بعضی ها وجدانشان بیدار شود////در حال حاضر کشور افغانستان کم و بیش در حال جنگ است ، وضعیت اقتصادی مناسبی ندارد، بیکاری جوانان و سرپرستان خانواده ها نیز وجود دارد و هزار بدبختی دیگر....حالا اگر با این اوضاع در یکی از کشورهای همسایه ی افغانستان مثل تاجیکستان، پاکستان، هند، ایران،چین و....جنگ سختی دربگیرد و مردم آن کشورجنگ زده به یکباره وارد افغانستان شوند،فکر می کنید شما مردم چه رفتاری با آن ها می کنید؟خواهش می کنم واقع بینانه و بدون تعصب و شعار پاسخ دهید.....
اگر واقعا به وجدان خودتان رجوع کنید متوجه می شوید از سال 1358و1359 که مهاجرین محترم افغان وارد کشور ایران شدند، ایران به شدت تحت فشار بود، تازه انقلاب کرده بود، تازه وارد جنگ با عراق شده بود، وضعیت اقتصادی نابسامان و هزاران هزار بدبختی دیگر......ولی به هر حال پذیرای صدها هزار از مهاجرین کشور همسایه خود شده و به واقع تا به امروز در همه چیز با آن ها خود را شریک ساخت.
ولی در حال حاضر بعضی افراد واقعا مغرضانه و بدون هیچگونه تفکر و تعقل ، افکار مسموم خودر ا به دیگران القا می نمایند.
البته هیچ کس نمی تواند منکر مشکلات بوجود آمده برای مهاجرین باشد که بعضا خواسته و ناخواسته برای آن ها بوجود می آید، ولی این مشکلات برای خود مردم ایران هم هست،چون به هر حال همگی ما در کشورجهان سوم زندگی می کنیم.... پس لطفا درست فکر کنید و بعد اظهار نظر نمایید.
باتشکر
علی از ایران

>>>   مدت 4 سال در سالهای 1374 تا 1378 در سن 16 سالگی در تهران زنده گی کردم. و فعلا در اروپا زنده گی میکنم.
باور کنید که بهترین خاطرات را از مردم شریف تهران دارم .
ساکنان تهران مخصوصا بالا شهر تهران مردمان بسیار باسواد با ادب با فرهنگ هستند . که واقعا با افغانها بسیار رفتار محترمانه داشتند . این نظر شخصی بنده میباشد .
من در طول 4 سال برای یکبار هم مورد اذیت و ازار قرار نگرفتم .
سید احمد

>>>   برادر مسلمان افغانی ام انصاف بده راه ناصوابی را درپیش گرفته ای خدا ناظر اعمال ماست حی علی خیرالعمل

>>>   من یک ایرانی هستم اما چند نمونه میخواهید در اطرافمان افغانیهایی نشانتان دهم که کاملا زندگی خوبی هم در ایران دارند در همین محله ما که تقریبا مرفه نشین هم هست؟ما در منطقه ییلاقی هم ویلا داریم 500 کیلومتر آنطرفتر باز آنجا هم هستند و به خوبی زندگی میکنند.ما هم آن چیزی که از دستمان بر بیاید وظیفه انسانی خود میدانیم و برایشان انجام میدهیم ، اتفاقا در اینجا نظر خیلی خوبی به افغانی ها دارند میگویند کاری تر و وجدانی تر هستند.اصلا به اون شوری که بعضی ها میگویند نیست.مطمئن باشید این رمان با اهداف دیگری چاپ شده دستهای کثیفی که نه دوستان ما هستند نه شما.ما باید عاقل باشیم.

>>>   من از بیگانگان هرگز ننالم ..... هر آنچه کرد با من اشنا کرد
بیایید از بی عدالتی های که در کشور جریان دارد و از تبعیض و تعصب که درداخل کشور بالای اقوام افغانستان اعمال میشود جلوگیری کنیم . چه اینکه از بیگانگان گیله و گیله گذاری کنیم

>>>   باید بروید از افغانی های مقیم زینبیه اصفهان، جوی آباد و... بپرسید، کمتر افغانی پیدا می شود که پول، موبایل، کت و... شان را با تهدید چاقو از آن ها نگرفته باشند.
اما همه ایرانی ها اینطور نیستند، خیلی آدم های خوبی هم دارند.
رسانه های ایران فقط جرمهایی را که برخی افغانی ها مرتکب می شوند نشر و پخش می کنند، اما جرمهایی که علیه افغانی انجام می شود اصلا گزارش نمی کنند.
این مساله قابل انکار نیست که برخی از افغان ها در اردوگاه های ایران توسط ضرب و شتم پولیس جان داده اند، برخی از آن ها توسط لات ها کوچه و بازار در اثر درگیری کشته شده اند و.... این مسایل هم قابل انکار نیست.
در آخر از مهان نوازی ایرانیان تشکر می کنیم. اکثر مردم ایران مهمان نواز و خوب هستند.
محمود از پنجشیر

>>>   میهمان افغان:
اینقدرمان از شما دریغ نیست
بیش از اینمان روی نیست!

>>>   خانم بیتا کابلی . دانشجوی مهاجرافغانی درایران - تهران
چه خوب بود که زمان که ما کتابی را نقد میکنم بی طرف و نقادانه ( به معنای واقعی) باشد و نه تخریب یک اثر .
در اینکه این اثر ممکن است از بزرگ نمایی استفاده کرده باشد شکی نیست ولی نباید واقعیتی آشکار را پنهان نمود . نباید به دلیل تشویق بعضیها و گرفتن مزایایی کار و اثر یک هموطن خود را خراب کنیم .
امید است که ما به آن حد رشد فکری برسیم که نه بگذاریم به ما توهین شود و همچنین واقعیت ها را بنویسیم

>>>   خیلی جالبه هر کشور خاورمیانه و اطراف ایران که بدست امریکا می افته صداهای ضد ایرانی بلند و بلند تر میشه

تمام کشورهای عربی متحد امریکا مانند عربستان قطر امارات کویت بحرین عمان علیه ایران می نویسند
عراق به دست امریکا افتاد این گونه شد
جمهوری آذربایجان الآن این گونه شده
ترکیه متحد امریکا نیز همینطور
حالا هم افغانستان

اصلا در خاورمیانه جز ایران و حزب الله لبنان همه نوکر و متحد امریکا شده اند!!

>>>   به عنوان یک ایرانی باید اعتراف کنم بله!..این چنین بوده..ولی الآن کمتر شده...

البته برادران افغان نباید فراموش کنند که وجود یک همسایه در کنار ایران به عنوان بزرگترین کشور تولید کننده مواد مخدر که سالی 1 میلیون جوان ایرانی را به مرگ و نابودی آینده می کشاند
بعلاوه وجود طالبان و القاعده که شیعیان و ایرانیان زیادی را در افغانستان و منطقه می کشد...و حتی سر می برد
باعث شده ایرانیان نسبت به همسایگان چندان خوش بین نباشند...
انشا الله که بهتر می شود..
سپاس

>>>   واقعیت ها پنهان نمی شود، متاسفانه برخی برخورد ها از طرف برخی افراد ایرانی ؛ افغانی ها را با انگزینه ،توهین و تحقیر می کنند در سال 1390 مدرسه ای در مشهد جشن تکلیف برای دختران برگزار نموده بودند و صدا و سیما دولت اسلامی،در این جشن شرکت داشتند و اما دختران نه ساله افغانی که با خوشحالی تمام،با چادر های که از قبل ازطرف خانواده آنان آماده شده بودند،شرکت نموده بودند، که متاسفانه تمامی دختران نه ساله افغانی که با شوق در جشن شرکت داشتند، اخراج می شود، دختران افغانی را در این جشن نمی گذارند،تا اتمام بر نامه در یک اطاق دیگر جمع می کند زمان به طرف خانه های شان بر می گردد با گریه به منزل می رود.
خوب شما قضاوت کنید؟ آیا این دختران معصوم که تازه به سن تکلیف رسیده اند، چه گناه داشت از این عمل چه خواهد آموخت؟ و در ذهنش چه نقش خواهد بست؟.اگر چه از طرف برنامه "به سمت خدا "روحانی برنامه این عمل را تقبیح نمود؟اثر منفی که بر روحیه دختران گذاشته است با تقبیح پاک خواهد شد؟.
اگر این دختران در آینده نویسنده شود چه خواهد نوشت؟
آیا بیتا کابلی،از دل شکسته این دختران معصوم نمایندگی دارد؟.
فرهاد

>>>   با سلام خدمت همه دوستان افغانی و ایرانی
به نظر من هم رمان «افغانی» تا حدودی دور از انصاف است و مبالغه آمیز و هم نقد خانم بیتا کابلی بر آن اگر واقع بینی را پیشه خود کنیم و از انصاف نگذریم:
1ـ نه ایران برای مهاجرین افغانی زندان مخوف است و نه گل و گلزار، هر انسانی خارج از خانه و کاشانه خود یک سری مشکلات را باید تحمل کند. در برخی از مقاطع زمانی این مشکلات زیاد بوده و برخی از زمان ها قدری از شدت و حدت آن کاسته شده است که به مجریان و متصدیان امر برمیگردد و نباید همه را پای عقیده و تمام ایرانی ها نوشت.
2ـ ایران، البته دولت ایران نه شخص خاص می توانست نسبت به مهاجرین افغانی عملکرد بهتری داشته باشد که بارها از زبان برخی از مشاهیر ایران نیز به دولت گوشزد شد.
3ـ البته و صد البته افغانی های مهاجر هم می توانستند با وحدت و اتحاد در وضعی بهتر از این زمان باشند که این هم متأسفانه اتفاق نیفتاد.
4ـ اینک وظیفه حکم می کند که نسبت به دشمنان مشترک هوشیار بوده و آب به آسیاب دشمن انداخته نشود.
5ـ اگر اعتراضی از سوی افغانستانی های مقیم ایران وجود دارد از برخی از دولت های گذشته است نه از شخص خاصی.
خ. م

>>>   اين اقدامات ضد دولت و ملت ايران به ضرر افغان هاي ساكن در ايران تمام مي شود چون مردم و دولت را به اين نتيجه مي رساند بهتر است افغان ها به كشورشان برگردند تا بهانه اي براي اين داستان سرايي ها وجود نداشته باشد

>>>   من یک افغانی ام. در ایران زاده شدم. درس خواندم . و تا ماستری در همین ایران به تحصیلاتم ادامه دادم. سخت بود؛ اما بود. چه بسیار برادران و خواهران من که در افغانستان فکر درس خواندن که نه ، بلکه فکر یک روز دیگر زندگی کردن را نمی توانستند. چندی پیش استادان دانشگاه های افغانستان به دعوت وزارت علوم ایران از دانشگاه ما دیدن کردند. چه خوب بود اگر جای من بودید و آن میزان تعجب را در چشمهای این استادان می دیدید و ای کاش های آنها را می شنیدید. من در همین دانشگاه و در همین آزمایشگاه ها تحقیقاتم را تمام کردم و ماستری گرفتم .
حمید الله . مشهد

>>>   ايا نويسنده اين كتاب مي تواند و جرات مي كند از ظلم هاي امريكا در افغانستان رمان بنويسد؟يا فقط به او اجازه مي دهند ضد ايران داستان سرايي كند؟صد در صد هيچ كس در افغانستان نمي تواند رمان ضدامريكايي بنويسد .

>>>   ايا ظلم و تبعيض در افغانستان بيشتر است يا در ايران ؟در خود افغانستان كه هموطن هستند ظلم ها و تبعيض هايي كه به افغان ها مي شود بسيار بيشتر از تبعيض و كمبودهايي است كه در ايران داشته اند
يك افغاني كه در افغانستان زندگي مي كند يعني در كشور خودش ظلم و تبعيض بيشتري را نسبت به يك افغاني كه در ايران يعني كشوري خارجي بايد تحمل كند
چرا شما افغان ها كور خود و بيناي ديگران شده ايد؟

>>>   شما كه گفته ايد واقعيت ها را نمي شود پنهان كرد و نمونه جشن تكليف اورده اي مي خواهي برايت واقعيت هاي زيادي كه بسيار بدتر و ظالمانه تر از جشن تكليف است از ظلم و ستم دولتي يا گروه هايي در افغانستان برايت بياورم؟
شما فكري براي اين ظلم و ستم ها در كشور خودتان بكنيد شايد هم از اصلاح ان نااميد هستين و مي دانيد هر چه هم از اين شكايت ها از دولت خودتان بكنيد هيچ فايده اي ندارد و صدايتان به جايي نمي رسد اما رسانه هاي زيادي ضد ايران هستند كه منتظر هستند حرفي ضد ايران زده شود و ان را در بوغ و كرنا كنند
الان روز امتحان است هميشه اينطور نمي ماند

>>>   درود بر برادران افغان
من محمدرضا از ایران هستم
باید به شما بگم که من همه جور رفتاری بین ایرانی ها و افعانی ها دیدم
رفتار بد دیدم از آدمای بد ایرانی با آدمای خوب افعانی
در مقابل دیدم که آدمای بد افغانی در ایران اقدام به دزدی و گروگانگیری کردن
اما هم مردم ایران و هم مردم افغان بدونید که این یه چیز عادیه
این اتفاقات بین افعان با افعان هم اتفاق میافته
یا بین ایرانی و ایرانی ...
اونهایی که این مسائل رو بزرگ می کنند هدفشون تفرقه بین فارسی زبانان هست !
ما خودمون توی محلمون در یکی از شهرستانای فارس همسایه های افغان داشتیم و از لحاظ مالی اوایل که آمده بودند توان زیادی نداشتن
و من خودم شاهد کمک مردم محله بودم ... که سطح زندگیشون رو بالا برد و بچه ها درس خوندند و ...
یادمه دو تا پسر کوچیک داشت که الان دارن توی بهترین مغازه های شهر با کمال احترام فروشندگی می کنند
پس بدونید در بین همه مردم ایران و جهان افراد بد و خوب وجود دارد

>>>   دانشجوی افغانی مقیم ایران خطاب به شما میگم : حرفای شما رو خوندم
تمام حرفاتون مربوط میشه به دستگاه های کنترلی نه مردم
انصافا شما از مردم هم بدی دیدید ؟ اگر هم بله جزئی
آیا خوبی ندیدید ؟

>>>   دوستی گفت پارک صفه اصفهان اجازه ورود افاغنه رو در 13 نوروز ممنوع کرد
آیا ندیدن تصاویری از افراد ایرانی که با نوشته های "من افغانی ام" اعتراض خودشون رو نسبت به این موضوع اعلام کردند ؟
مهم دوستی بین ملت هاست

>>>   انچه که عیان است چه حاجت به بیان است .رجوع کنید به قوانین کمیساریای پناهندگان سازمان ملل ومعاهدات جهانی وکنوانسیونهای پناهندگان 1951والحاقیه های ان وقوانین حقوق بشر وقوانین اکثر کشورهای دموکراتیک ومقایسه ان .گرچند افغانهامهاجرت جمعی دارند ولی چندنوع مهاجرت ازاقتصادی تافرهنگی وجنگی دیده می شود ودونسل متولد درایران که باید تفکیک شوند .وحقوق ااولیه بایدرعایت شود .نواندیشان

>>>   جواب بیتا کابلی به تمام خوانندگان
من دزدی نکرده ام!
اگردقت کرده با شید متنی را ازیک وبلاگ یا نمی دانم کدام سایت بود گرفتم وکپی اش را ماندم تا چکیده ای ازرمان به دست خواننده بیاید بعد یک خط کشیدم وبعد نگاه خودم را نوشتم معلوم است که متن اولی ازمن نیست. نه نقد نویسم ونه کدام دشمنی با کسی دارم ولی از طرفداران محمدحسین محمدی هستم ودرهرقندپارسی دایی من ازمدعوین اصلی دراین مراسم است چون مامایم ازچهره های بسیارمعروف دنیای شعراست وبه لطف دایی ماهم درجشنواره ها شرکت می کنیم سه کتاب محمدحسین محمدی را با لطف دایی خود محمدی برایم امضا مانده است ولی خداسرشاهد است قصد دشمنی با آقای عارف فرمان را نداشته ام تازه به قول مامایم که نامش را نمی آورم برای آقای فرمان هم خوب شد حالا کتابش بیشتر خواننده یافت می کند چون من همیشه دیده ام که ایرانی ها خیلی به جامعه ادبیات افغانستان بخصوص د همین استاد محمدی احترام گذاشته اند وخیلی بی انصافی است که استادمحمدی انتشار این کتاب را قبول کرده است ودیگر ازمحمدی کتاب نمی خوانم.
من در خود دانشگاه تهران درمقطع دکترا درس می خوانم وتمام بچه های دانشگاه تهران من را می شناسند کدام دزد نیستم که گفتی دزد هستم تازه خیلی ها به انتشارات تاک نظرخوبی ندارند ورقیب جدی برای خودشان می دانند اگرکدام ضربه ای به آقا ی فرمان زده ام یک کلام سخنم را پس نمی گیرم این یک نظر من است شما ها که درجامعه ادبیات هستید چرا تا حالی کدام نظر نداده اید تا من نظر خودم را به عنوان یک خواننده عادی ماندم کلگی سنگرگرفتید وفحش دادید. گفتم که نمک خوردی نمکدان میده نکنید خوبیت ندارد.
من خودم جز احترام وعزت برای مامایم وخانواده اش ازطرف ایرانی ها چیزی ندیدم حتی بنگرید شعری آقای کاظمی را برسرکتاب های درسی اشان هم مانده است. ایمیل را من بمان تا مردم فکر نکنند من یک ترسو هستم یک ادم هستم یک دانشجو هستم دریک خوابگاه با تمام دختران افغانی دریک نتیجه رسیدیم وازطرف همه من برکتاب نوشته فرستادم دانشجوهای دختر جامعه شناسی روزنامه نگاری ادبیات وعلوم سیاسی بودیم که یک شب دور هم نشستیم ونظر دادیم وبچه ها گفتند نام مستعار بگذاریم ولی من با شهامت نام خودم را گذاشتم ازکسی هم ترس ندارم نظر من این است خلاص .شما هم که نظر دارید نظر بدهید نظردادن آزاد است چون دانشجو آزاد است وآزاد فکر می کند .هرکس نظری دارد ونظرش محترم است شما هم نظر بمانید ونظرما ها را نقد کنید.
از طرف تمام کسانی که دسته جمعی مقاله رانوشتیم وافغان پی پرلطف کرد وچاپ کرد و بخصوص از طرف بیتا کابلی گل گلاب – تهران – خوابگاه فاطمیه – شیر دختران افغانی مهاجر محصل.

>>>   ایران کشور افغان ها نیست در آنجا افغان یعنی بیگانه بنابرین از ایرانی ها هیچ گله نداریم / افغان ها که اینقدر مردم خوب اند چرا در کشور خود و با همدیگر زندگی نمی توانند؟تبعیض که نسبت به یکدیگر داریم (پشتون هزاره تاجک و....)/ بنظر من زندگی افغان ها در ایران با وجود همه مشکلات بهتر از زندگی در افغانستان است

>>>   مرگ با عزت برتر بود از زنده گی در ذلت.

سلام و ادب خدمت تمام برادران ایرانی بنده نه شیعه ام و نه فارسی زبان که برادران افغان به این فکر نیافتند که این مطلب را در جهت دفاع از شما مینویسم .

هموطنان عزیز افغان شاید به یادتان نباشد ؟در باره جوان کشمیری که بخاطر نگرفتن اجازه اقامت موقعت در افغانستان ویرانه ما در مقابل دفتر یونما خود را آتش زد چه نظر دارید ؟ شاید به خاطر تان برسد که جاسوس بود؟ پس دولت و مردم ایران چگونه میتوانند که افغانها را که مرکز سازمان سیا شده قبول کند؟حقیقت امر اینست که ما افغانها مردم بی نهایت پر توقع و نیکی فراموش هستیم هیچ کس دیگر در افغانستان حق پناهنده گی زنده گی و تحصیل را ندارد ولی ما از الله ج فرمان داریم تا هر جای که بخواهیم چه آسیا اروپا امریکا استرالیا برویم تابیعت بگیرم حق شهروندی دعوا کنیم با دختر های شان ازدواج کنیم و صد ها جرم و جنایت را راه اندازی کنیم گله و گزاری هم سربالای شرم است بخدا ننگ و است و عیب آیا یک خارجی را ولاو که از یک کشور اسلامی هم باشد در افغانستان تحمل دارید تا عین مطالبات را داشته باشد.

واقعی بین

>>>   از خانم بيتا كابلي عزيز به خاطر ذكر حقيقت سپاسگذارم.
واقعيت اين است كه گلايه بيشتر شهروندان افغان در ايران بيشتر از نيروي انتظامي و ادارات دولتي است.
من قبول دارم رفتار آنان چندان مناسب نيست،ولي بدانيد رفتار نيروي انتظامي با خود ما ايرانيان نيز خشن است. آخر از يك سرباز وظيفه كه بدون حقوق خدمت ميكند،يا آن درجه داري كه با اين همه مشقت فقط معادل 200 تا 300 دلار آمريكا حقوق ميگيرد چه انتظاري داريد؟ بسياري از افغانان و حتي ايرانيان كم سواد به دليل ناآگاهي از قوانين و عادت به خشونت و اصطلاحا گردن كلفتي خود را به دردسر مياندازند.و چون بيشتر جوانان مجرد هستند،گاهي به دليل نياز جنسي مرتكب جرم تجاوز ميشوند كه مجازات آن براي ايراني و افغان اعدام است.
نويسنده طوري سخن گفته كه گويي ايرانيها در بهشت برين زندگي ميكنند و براي افغانها جهنم درست كرده اند!!انصاف هم چيز خوبي است.
آيا ملت افغان از دست نفوذيهاي پاكستاني به جنوب كشور راضي است؟!
آيا اين همه تروريست پاكستاني از كجا وارد افغانستان ميشوند؟ كشور بايد در و پيكر و مرز داشته باشد،وگرنه ميشود همين افغانستاني كه خودتان حاضر به زندگي در آن نيستيد و وزيرش ميگويد براي او پشتون،پشتون است و افغان و پاكستاني ندارد!!
افغانستان با پاكستان مرز مشخص ندارد و خط ديوراند را هم به رسميت نميشناسد.نتيجه اين كه سازمان آي اس آي هر پشتوني را كه بخواهد از اين منطقه استخدام و براي عمليات تروريستي به هر جاي افغانستان-حتي تا شمال و هرات و مزارشريف-ميفرستد و از دست دولت مركزي هم كاري بر نمي آيد چون معلوم نيست در جنوب كشور چه كسي افغان است و چه كسي پاكستاني!!


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است