تاریخ انتشار: ۲۲:۵۲ ۱۳۹۲/۲/۱۶ | کد خبر: 51412 | منبع: |
پرینت
![]() |
" چشم زخم، اگر هم حقیقت باشد، به این معنای رایج امروز در میان ما ـ بالاخص در میان طبقه نسوان که فکر میکنند همه مردم، چشمشان شور است ـقطعاً نیست، همان کفار جاهلیت هم به چنین چیزی قایل نبودند، بلکه معتقد بوند که یک نفر وجود دارد و احیاناً در یک شهر، ممکن است یک نفر یا دو نفر وجود داشته باشند که چنین خاصیتی در نگاه و نظر آنها باشد، پس قطعاً به این شکل که همه مردم دارای چشم شور هستند و همه مردم به اصطلاح، نظر میکنند، نیست.
دوم؛ اگر بعضی مردم، دارای چنین خصلت و خاصیتی باشند، آیا آیه «وإِن یَکادُ الّذینَ کَفَروا لَیُزلِقونَکَ بِأَبصارِهِم» خاصیت جلوگیری از چشم زخم دارد؟
ما تا حالا به مدرکی (حدیثی ، جملهای) برخورد نکردهایم که دلالت کند و بگوید: از این آیه، برای چشم زخم استفاده کنید، اینکه چشم زخم، حقیقت است یا نه، یک مساله است (فرضاً حقیقت است ولو در بعضی از افراد) و اینکه این آیه برای دفع چشم زخم باشد مساله دیگری است، چیزی که از طرف پیغمبر یا ائمه به ما نرسیده باشد، از پیش خود نباید بتراشیم، نظر به اینکه روح مردم برای چنین چیزی آمادگی دارد (آن را از پیش خود ساختهاند). "
>>> با سلام- مطلب زیر می تواند در این زمینه راهگشا باشد:
آيا چشم زخم از نظر قرآن واقعيت دارد يا خرافه است؟
تأثير چشم و نيروهاي مرموز آن از دير زمان مورد توجه بشر بوده است. شايد نتوان تاريخ دقيقي براي شروع اين عقائد يافت، اما آنچه مسلم است انسانها در اثر تجربيات روزمرّه و برخي نقلهاي تاريخي و ديني به اين مطلب اعتقاد پيدا كردهاند هر چند كه در اين بين خرافاتي نيز راه يافته است كه نيازمند پالايش است.
در تعريف چشم زخم گفته شده است که« نيروي مرموزي است كه در چشم برخي انسانها وجود دارد كه ممكن است با يك نگاه مخصوص، طرف مقابل را بيمار يا هلاك كند».(ناصر مکارم شیرازی، ج 24، ص 424)
به نظر ميرسد در قرآن، آيهاي كه به صراحت از «چشم زخم» سخن گفته باشد وجود ندارد، اما در قرآن آياتي وجود دارد كه در مورد «چشم زخم» به آن استناد شده است:
الف) در سورۀ قلم آيۀ 51 ميفرمايد: «وَإِن يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ؛ نزديك است كافران هنگامى كه آيات قرآن را مىشنوند با چش مزخم خود تو را از بين ببرند، و مىگويند: «او ديوانه است!»
در شأن نزول آيۀ مبارکه چنین آمده است:
1) برخي مفسران در شأن نزول اين آيه نقل كردهاند كه در مورد گفتار برخي مخالفان ولايت علي(ع) در روز غدير خُم بود كه به پيامبر(ص) (در هنگامي كه دست علي(ع) را براي امامت بالا برد) نگاه كردند و گفتند: به چشمان او نگاه كنيد مثل چشم ديوانگان ميچرخد. پس جبرئيل آمد و آيۀ فوق نازل شد.
2. بعضي مفسران نقل كردهاند كه در قبيلۀ بني اسد افرادي بودند كه قدرت چشم زخم داشتند و برخي از آنها ميخواستند پيامبر(ص) را چشم زخم بزنند كه آيۀ فوق به اين مناسبت نازل شد. (فيض كاشاني، ج 5، ص 215)
با توجه به سياق و لحن آيه كه ميفرمايد: «نزديك است كه كافران با چشم، تو را بلغزانند» ميتوان از ميان اقوال، اين قول را پذيرفت كه: «اين آيه كنايه از نگاههاي بسيار غضب آلود است مثل اينكه مي¬گوئيم فلان كس آنچنان بد به من نگاه كرد كه گويي ميخواست مرا با نگاهش بخورد يا بكشد» (مکارم شیرازی، ج 24، ص 429) و آيه در مقام بيان نوعي نگاه خشم آلود، و چشم غرّه رفتن است به طوري كه طرف مقابل را بترساند و از جاي خود بلغزاند و از ميدان بِدَر كند.
ب) در سوره يوسف آيۀ 67 ميفرمايد: «وَقَالَ يَا بَنِيَّ لاَ تَدْخُلُوا مِن بَابٍ وَاحدٍ وَادْخُلُوا مِنْ أَبْوَابٍ مُّتَفَرِّقَةٍ؛ و (هنگامى كه مىخواستند حركت كنند، يعقوب) گفت: «فرزندان من! از يك در وارد نشويد بلكه از درهاى متفرّق وارد گرديد (تا توجه مردم به سوى شما جلب نشود...» در این آيه شريفه آمده كه حضرت يعقوب(ع) از فرزندش مي¬خواهد كه از يك در وارد نشوند، بلكه از چند در وارد شوند علت اين امر چيست؟
گروهي از مفسران گفتهاند: علت اين بوده كه برادران يوسف از جمال كافي بهرهمند بودند (اگر چه يوسف نبودند ولي برادران او بودند) و هم قامتهاي رشيد داشتند، و پدر نگران بود كه جمعيت يازده نفري كه قيافههاي آنان نشان ميداد از يك كشور به مصر آمدهاند، توجه مردم را به خود جلب كنند، او نميخواست از اين راه چشم زخمي به آنها برسد. (مکارم شیرازی، ج 10، ص 29)
در روايات اسلامى نيز تعبيرات مختلفى ديده مىشود كه وجود چنين امرى را اجمالاً تأييد مىكند. در نهج البلاغه ميخوانيم: «العين حق و الوتي حق؛ چشم زخم حق است و توسل به دعا براي دفع آن نيز حق است» (نهج البلاغه، حكمت 546)
در برخي روايات از امام صادق(ع) نقل شده كه براي جلوگيري از چشم زخم (توسط خود انسان) يا چشم خوردن سه مرتبه بگويند: «ما شاء الله لاقوة الا بالله العلي العظيم»( علامه مجلسی، ج 63، ص 26)
اما از نظر عقل و علم می¬توان دربارۀ چشم زخم چنین گفت که، اثر عميق چشم در ديگران كه موجب هلاكت يا بيماري آنها شود از نظر عقلي محال نيست. چه اينكه بسياري از دانشمندان امروز معتقدند در بعضي از چشمها نيروي مغناطيسي خاصي نهفته شده كه كارايي زيادي دارد حتي با تمرين و ممارست. ميتوان آن را پرورش داد. خواب مغناطيسي از طريق همين نيروي مغناطيسي چشمهاست.
در دنيايي كه «اشعهي ليزر» كه شعاعي است نامرئي، ميتواند كاري كند كه از برخي سلاحهاي مخرب ساخته نيست؛ پذيرش وجود نيروي در بعضي از چشمها، كه از طريق امواج مخصوص در طرفِ مقابل اثر بگذارد چيز عجيبي نخواهد بود. و بسياري نقل كردهاند كه افرادي را ديدهاند كه داراي اين نيروي مرموز چشم بودهاند بنابراين اين امور از نظر عقل و علم ممكن است. (مکارم شیرازی، ج24، ص427) بنابراین در قرآن كريم به صراحت از «چشم زخم» سخني به ميان نيامده است، ولي در روايات اشاراتي به اين نيروي مرموز چشم شده است، و از نظر عقل و علم نيز مانعي جهت پذيرش «چشم زخم» نداريم اما بايد توجه داشت كه اين مطالب به معناي پذيرفتن همه خرافاتي كه در اين زمينه رايج است، نميباشد.
به عبارتي انسان نميتواند كسي را متهم به داشتن «چشم زخم» (چشم شوري) كند؛ و از طرف ديگر براي نجات از «چشم زخم» نميتوان هر راه حل خرافي را پذيرفت و دنبال كرد.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است