بر آنیم تا در این مجال، قطعاتی کوتاه و بلند از کتاب وحی را با نگاهی به انعکاس آن در ادبیات پارسی، پیشکش طالبان حق و جویندگان حقیقت کنیم تا چه قبول افتد و چه در نظر آید. | ||||
تاریخ انتشار: ۰۲:۰۰ ۱۳۹۲/۵/۴ | کد خبر: 55221 | منبع: |
پرینت
![]() |
آیه 67 سوره بقره
*وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ إِنَّ اللّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تَذْبَحُواْ بَقَرَةً قَالُواْ أَتَتَّخِذُنَا هُزُواً قَالَ أَعُوذُ بِاللّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ*
*و به یاد آر هنگامی را (که در زمان موسی قتلی واقع شد) و موسی با قومش گفت: خداوند میفرماید گاوی را قربانی کنید (تا مساله روشن شود) قوم گفتند: ای موسی آیا ما را به سخره گرفته ای! (آخر کشتن گاو با یافتن قاتل چه مناسبت دارد)؟ موسی گفت: من پناه میبرم به خدا از اینکه در شمار جاهلان باشد*
*داستان گاو بنی اسراییل از حکایتهای معروف قرآن و تورات است که البته در قرآن بیشتر به رمز و اشاره و موجز و مختصر آمده و در تورات با تفصیل و توضیحات بیشتر.
*خلاصه داستان چنین است که دشمنان موسی کسی را کشتند و جسد او را بر در خانه موسی انداختند و موسی را متهم به قتل او کردند و گفتند: اگر قاتل کس دیگری است باید از خدای خود بپرسی و او را به ما معرفی کنی. موسی گفت : خداوند میفرماید گاوی را قربانی کنید و گوشت او را به بدن مرده زنید تا زنده شود و قاتل خود را معرفی کند. گفتند: آیا ما را به سخره گرفتهای؟ گفت: این فرمان خداست و من پناه میبرم به خدا از اینکه در شمار جاهلان باشم.
بنی اسراییل برای بهانه گیری گفتند: آن گاو چگونه مشخصاتی باید داشته باشد؟ موسی هر بار با رفتن به کوه طور و پرسش از خداوند جواب بنی اسراییل را میداد که این گاو اولاً باید یک پارچه زرد زرین باشد، که زردی آن مایه شادی و نشاط گردد، ثانیاً آن گاو نه جوان باشد نه پیرو نه هیچ لکه ای سفید یا سیاه بر بدنش دیده شود و نیز از چاه آب نکشیده باشد و زمین شخم نکرده باشد. بعد از احراز همه مشخصات، گاوی را به این اوصاف یافتند و آن فروشنده بهایی گزاف بر آن نهاد که نزدیک بود بنی اسراییل را از خریدن و کشتن آن منصرف کند، اما بالاخره گاو را کشتند و پاره ای از گوشتش را به بدن مرده زدند. مرده برخاست و قاتلش را که یکی از همان قوم بنی اسراییل بود معرفی کرد.
*عارفان گفتهاند که گاو بنی اسراییل همان نفس خود پرست آدمی است و کشتن او کشتن هواهای نفسانی و قربانی کردن احلام و آرزوهای باطل اوست و اینکه بنی اسراییل گفتند آیا ما را مسخره میکنی اشاره به این است که ای موسی تو میخواهی با خوار و خفیف کردن ما بر ما حکومت کنی زیرا تمسخر از هر نوع تحقیر سختتر است و در مورد فرعون در قرآن آمده است که : «فاستخف قومه فاطاعوه» یعنی «قومش را خوار و خفیف کرد تا از او اطاعت کنند» و امروز نیز در صحنه های سیاست جهانی یکی از روشهای وادار کردن به اطاعت همان به سخره گرفتن و تحقیر کردن است.
*تاکید بر رنگ زرد این است که رنگ زرد ظاهری فریبنده و مسرت بخش دارد اما از سرسبزی و خرمی و حیات در آن نشانی جز زردی نیست و نیز فرمود «لاذلول» یعنی مطیع و منقاد نباشد و اوامر و نواهی را اطاعت نکند که باز همان نفس است که نه زمین را با اعمال صالحه شخم زده و نه آب حکمت و معرفت از چاه استنباط کشیده و کلمه مسلمه به این معنی است که آن از هر نشان و داغ تعهد به شرافت و دوستی و بندگی برکنار است و اگر این نفس کشته شود نفس الهی که در خفقان غفلت نفس گویی مرده است زنده میشود و اسرار را فاش خواهد کرد و نخست خواهد گفت که مرا همین کشته بود که او را کشتید.
این نفس خود بین گر بمیرد زنده گردد جانی که در خود بنگرد نور خدا را (الهی قمشهای)
چون که کشته گردد این جسم گران زنده گردد هستی اسرار دان
یا کرامی ازبحوا هذا البقر ان اردتم حشر ارواح النظر (مثنوی)
>>> تشکر برادر عزیز ازداستان قرانی که درصفحه خود علاوه نموده بودید
>>> با تشکر از نگارشگر ارجمند.وفق دادن احکام به زندگی روزمره وتوجیه منطقی آن یکی از ضرورت های خیلی با اهمیت است تا مردم بدانند چگونه این احکام را ملاک عمل قرار داده ومظهرعینی آنرا در زندگی خود مشاهده نموده وبه سلوک خود تبدیل نمایند.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است