وجدان ملی، وحدت ملی
 
تاریخ انتشار:   ۱۰:۲۰    ۱۳۹۲/۸/۱ کد خبر: 59811 منبع: پرینت

بحث بر سر وحدت ملی یک بررسی جامعه شناسانه و مردم شناسانه بوده و بحث علمی را ایجاب می نماید زیرا که مقدمه گام گذاری و رسیدن به وحدت ملی شناخت عمیق از جامعه فرهنگ، تاریخ و ویژگی های ملی و دینی هر کشوری را در محدوده قلمروهای معین ایجاب می نماید و بی رابطه نخواهد بود اگر گفته شود که نظام های سیاسی هم در جهت دهی و سمت و سو دهی ملت ها در راستای تامین وحدت ملی نقش داشته و چگونگی نظام یکی از ضمایم ضمینه ساز وحدت ملی می باشد.

متاسفانه که در کشور ما دولت ها کمترین نقشی را در تامین وحدت ملی کشور داشته اند. به صورت عموم می توان گفت که در مقاطع مختلف تاریخ ملت ما به صورت خودجوش در برابر وحدت ملی نقش فنا ناپذیری داشته است.

با تاسف که این حرکت خودجوش در طول تاریخ قربانی اهداف شوم شاهان و ضمام داران خودکامه گردیده است. پس از دفع تهاجم نظام های حاکم نه تنها برای بسیج و هماهنگی بیشتر مردم در جهت رشد اقتصادی و تامین رفاه عامه گام های موثر نبرداشته اند، بلکه خود مانع عمده ای بر سر رسیدن به وحدت ملی کشور گردیده اند. با آن که رسیدن به وحدت ملی یک جریان تقریبآ طولانی و تاریخی بوده که ملت ها پیش از مرحله ای دست می یابند، با وجود این در کشور ما نظام ها مانع عمده بر سر راه فعالیت های وحدت طلبانه روشنفکران دلسوز در راستای وحدت ملی بوده اند. در حالی که در واقع روشنفکران واقعی اند که شعور جمعی در مردم بیدار می کنند اما مسوولیت روشنفکر زمانی در جامعه می تواند واقعآ رفع گردد که با توجه به ایجاب جامعه اعم ویژگی های ملی، فرهنگی و تاریخی آن دلیلی را برای جامعه ارایه بدارند و از دنیای پیشرفته بالای جامعه خود تحمیل کند.

به گفته فرانتس قانون مولف کتاب نفرین شدگان زمین، فکر روشنفکر جامعه استعمارزده با آن که از مقوله اندیشه است، ولی به مثابه کالای وارداتی است که از آن سوی مرزها و ازسوی کشورهای مسلط غرب آمده و روشنفکر هم در این مرحله ناگزیر ترجمه ای می اندیشد و ترجمه ای عمل می کند. این گونه روشنفکران به عوض وصل از مردم بریده شده و به تدریج با دستیابی به کالای فرهنگی غرب فریفته شده و از خود بیگانه می گردد که کالا بالاخره در برابر ظلم سکوت کرده و با ظالم از دو سازش کنار می آید.

گاهی روشنفکر می خواهد با دردها و رنج های مردم خود کنار آید، تا مردمش را از جهل و عقب ماندگی برهاند. برای نیل به چنین هدفی به دنبال الگوهای تاریخی می رود، هرگاه الگوها واقعی را نیافت، ناگزیر به افسانه ها و اساطیر رجوع می نماید که این گونه خیال گرایی غیر واقعی روشنفکر را در واقع از دردهای جامعه جدا کرده و موفق به برانگیختن وجدان ملی نمی شود اما روشنفکر زمانی که خیال پردازی ها را کنار گذاشت و با مردم آمیخت، در این صورت عملآ رنج ها واقعی مردم را درک کرده و با چشیدن طعم تلخ فقر به دلبستگی مردم توده های مظلوم بیشتر بستگی پیدا می نماید. تنها در این صورت است که روشنفکر با در نظرداشت صداقت و عدم تقلید کورکورانه تر نه از غرب نقش بالنده و سازنده، را در ساختن و پرداختن و بر انگیختن شعور و وجدان ملی باز می یابد، به هر اندازه ای که در این راه صمیمیت نشان دهد به همان پیمانه تاثیر عملی اندیشه او گسترده تر و سریع تر می گردد...

در اینجا هدف اصلی کشف عوامل و عناصر است که به قول مطهری وجدان ملی را می سازد و روابط و عواطفی میان دسته هایی از مردم ایجاد می نمایند.

در این شکی نیست که عوامل شناخته شده ای چون زبان، فرهنگ و سوابق تاریخی و نژادی در مبادی تکوین یک ملت موثر اند اما این تاثیر دایمی نبوده اکثرآ به شکل مقطعی اثر می گذارند که در زمان بعد، از میان می روند زیرا که عوامل نامبرده زمانی در برانگیختن یک ملت موثر و زمانی با تغییر شرایط تاثیرات شان را از دست می دهند.


خلیل عظیمی


این خبر را به اشتراک بگذارید
نظرات بینندگان:

>>>   یک تعداد پشتون قبیله وجدان ملی هم ندارند وحدت ملی هم نمی خواهند. مانند یاسین , کریم خرم ,فاروق وردک وغیره ...

>>>   قوم اسراییل یک قوم نژاد پرست بوده که قساوت وبیرحمی رحمی شات در تاریخ جهان ثبت است.هتلر قاشیست . چه بیرحمی نمود چه شد؟ این ها هم بیرحم تاریخ اند.
وقادار.

>>>   نظریات عالمانه این دوبرادر که درشماره اول ودوم ارایه داشته نشان دهنده وحدت ملی است.

>>>   فاشیست کسی را گویند که قوم خود را بر دیگران فوقیت بدهند و به اقوام دیگر به دیده تحقیر ببینند ،که این در نوشته نظر دهنده او و دوم به خوبی دیده میشود.کدام پشتون به قوم دیگری توهین کرده که نکرده ،یک نام پشتون عزت است که در فایده و تاوان عزت خود و دیگران را در نظر میگیرد.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است