سیاف برداشتهای افراطی از اسلام داشت و در دوران جنگ و جهاد فتوای قتل بسیاری از مردم را صادر کرد و بسیاری از صاحبنظران وی را در ایجاد جنگهای داخلی و تخریب کابل سهیم می دانند ولی پس از سقوط طالبان ظاهرا به نظر میرسد که سیاف دیدگاههای خود را تعدیل کرده است | ||||
تاریخ انتشار: ۱۵:۵۳ ۱۳۹۳/۱/۳ | کد خبر: 68740 | منبع: | پرینت |
محترم سياف فرزند فقير محمد در سال 1323 هجری خورشیدی (1945میلادی) در ولسوالي پغمان از توابع ولايت کابل چشم به جهان گشود. در سن شش سالگي پدرش را از دست داد. او در سن هفت سالگي وارد مدرسه ابتدايي پغمان شد و در سال 1335هجری شمسی تحصيلات ابتدايي را در اين مدرسه به پايان برد. وي در سال 1336 هجری خورشیدی وارد مدرسه ابن سينای بلخي کابل شد و به تحصيلاتش ادامه داد و مدت دو سال را در اين مدرسه گذراند.
سياف در سال 1339 هجری شمسی به مدرسه ابوحنيفه رفت و دروس متوسطه را در اين مدرسه پي گرفت و در سال 1346 با درجه ممتازي از اين دانشگاه فارغ التحصيل شد. او پس از تحصيل در دانشگاه به خدمت سربازي فرا خوانده شد و مدت دو سال در ارتش خدمت کرد. بعد از پايان دوره سربازي در سال 1348 به عنوان استاد و عضو کادر علمي دانشکده شرعيات برگزيده شد و پس از دو سال تدريس در اين دانشکده، براي تحصيلات عاليتر و تخصصي بنا به توصيه بعضي افراد با نفوذ مذهبي در سال 1350 عازم مصر و وارد دانشگاه معروف الازهر شد. گفته مي شود سياف در دانشگاه الازهر با ملک فهد دوست و همکلاس بود.
سياف پس از اخذ درجه استادي (Mastery) در رشته علم حديث،به افغانستان بازگشت. آن چه در رابطه با دوران تحصيلات استاد سياف لازم به ذکر است، اين است که او را در دوران تحصيل فرد بسيار پر تلاش و درسخوان معرفي مي کنند.
گفته مي شود وي از ابتداي ورود به دانشگاه تا اخذ درجه استادي در الازهر همواره شاگرد اول بوده. وي پس از بازگشت از مصر فعاليتهاي سياسياش را با نهضت جوانان مسلمان همسو کرد. در عين حال که به عنوان استاد دانشگاه در دانشکده شرعيات همان دانشکده که قبل از اخذ درجه استادي در آن مشغول به تدريس بود به ايفاي وظيفه تدريس اشتغال داشت.
سخنرانيهاي تندي عليه نفوذ کمونيسم و فعاليتهاي دانشجويان کمونيست که از تشکيلات و سازماندهي هاي نسبتا منسجم برخوردار بودند، ايراد مي کرد و از اسلام سخن مي راند و نارضايتي اش را از دولت ابراز مي داشت، در سال 1353 بورس تحصيلي را به منظور تحصيل در آمريکا تحت برنامه «ليگل ترينينگ» دريافت کرد. با اين هدف عازم امریکا شد، اما قبل از پرواز در ميدان هوايي کابل به جرم راه اندازي شورشهاي ضدحکومتي و تشويق مردم به خشونت و سخنرانيهاي تند، بازداشت و محکوم به شش سال زندان شد.
در سال 1358 خورشیدی تمام رهبران سازمان اخوان المسلمين که در زندان به سر مي بردند، تيرباران شدند. اما سياف ظاهراً به علت پيوندهاي خويشاوندي با حفيظ الله امين، از زندان آزاد شد. البته طرفداران وي آزادي استاد را به معجزه تشبيه مي کند.
سياف وقتي آزادي خود را بازيافت، راهي پاکستان شد و در بازار گرم حزب و حزب بازي و رهبر تراشي پيشاور، در سال 1359 به رهبري اتحاد اسلامي برگزيده شد که اتحادي بود ميان گروههاي جهادي مستقر در پيشاور البته به استثناي حزب اسلامي حکمتيار.
وقتي اتحاد از هم فرو پاشيد، دوستان او و رهبران که اتحاد را به وجود آورده بودند نسبت به عملکردها و سياستهاي او، به اعتراض از اتحاد بريدند. جنابسياف با مهارت تمام از ته مانده همان اتحاد حزب جديدي را تحت عنوان همان نام تشکيل داد.
پس از آن وی در کنار ديگر رهبران در اتحادها و ایتلافها و بازيهاي سياسي به عنوان ریيس يک حزب جديد، ظاهر شد و موقعيت خود را در جمع رهبران تثبيت کرد، ديگران هم نتوانستند حضور وي را ناديده بگيرند. وي در تاريخ 30/9/1361 باز هم به رياست يک اتحاد اما اين بار با پيوند جديد «اتحاد مجاهدين افغانستان» که اتحاد خودش را هم شامل مي شد انتخاب شد.
بار دوم در تاريخ 18 حوت 1361 براي دو سال متوالي رياست اتحاد اسلامي مجاهدين افغانستان (هفتگانه) را بدست آورد، و در سال 1365 نقش سخنگو را در اين اتحاد به عهده داشت. سياف در سال 1365 به دريافت جايزه «علمي مذهبي ملک فيصل» از سوي دولت عربستان نايل آمد. پس از تشکيل دولت موقت وي از حوت 1366 تا نهم حمل 1367 معاونت رياست دولت موقت را عهده دار بود.
محترم سياف پس از فتح کابل در دوره زمامداري مجددي به پغمان رفت و مقر فرماندهي خود را نيز در آنجا تشکيل داد. با به قدرت رسيدن آقاي رباني به ایتلاف او پيوست و با دولت وي همکاري را آغاز کرد. در جريان تشکيل شوراي «حل و عقد» عليرغم تحريم اين شورا از طرف تمام گروهها و تنظيمها، سياف تنها کسي بود که به عنوان يک رهبر، در آن شرکت نمود و نسبت به ادامه کار آقاي رباني را به دست آورد.
با تصرف کابل به دست طالبان و سقوط دولت مرحوم رباني، محترم سياف به شمال کشور رفت و در صف مخالفان طالبان قرار گرفت.
جناب سیاف که به زبانهاي اردو و عربي مهارت دارد، در زمان جهاد با نام عبدالرسول سیاف شهرت داشت اما از آنجا که کلمه رسول از نامهای خداوند نیست و کلمه عبد که به معنای بنده است باید به یکی از نامهای خداوند متصل شود، وی نام خود را به عبدالرب رسول سیاف تغییر داد. به سبب داشتن تحصیلات دینی همفکرانش معمولاً وی را استاد سیاف خطاب میکنند.
سیاف طرفدار حرکت سلفیگری در افغانستان بود و برداشتهای افراطی از اسلام داشت و در دوران جنگ و جهاد فتوای قتل بسیاری از مردم را صادر کرد و بسیاری از صاحبنظران وی را در ایجاد جنگهای داخلی و تخریب کابل سهیم می دانند ولی پس از سقوط طالبان ظاهرا به نظر میرسد که سیاف دیدگاههای خود را تعدیل کرده است.
وی در دوران حکومت کرزی تبدیل به آدم متعادلی شد و مواضع جدی در مقابل حوادث و رخدادهای سیاسی گرفت. فعلا هم قاطعیت وی و صدور فتوا علیه مخالفان و دولت شبه نظامیان مسلح ستودنی است و هنوز بسیاری از مردم از او به عنوان یک عالم برجسته دینی یاد می کنند.
وی که سخنور بسیار قابلی است، تنها کسی می باشد که تلاش های زیادی برای گرفتن فتوا از علمای دانشگاه الازهر و مفتی عربستان علیه طالبان انجام داد.
به طور یقین، قاطعیت سیاف در دولت آینده می تواند کارساز واقع شود. هرچند وی موضع خاصی نسبت به آمریکاییها نگرفته اما مخالف حضور خارجی ها در افغانستان است. یعنی هم مخالف حضور طالبان و هم مخالف حضور خارجی. جناب سیاف معتقد است اگر خارجیها نمی بودند، طالبان هم اینقدر رشد نمی کردند .
می توان گفت: جناب سیاف تنها نامزدی است که با قاطعیت مواضع خود را در اکثر موارد ابراز داشته است و از آنجایی که مواضع محمد اسماعیل خان با وی نزدیک است، با یکدیگر همگام و همراه شده اند.
به هر حال جناب سیاف اکنون با محمد اسماعیل خان معاون اول و عبدالوهاب عرفان معاون دومش در سومین دور انتخابات ریاست جمهوری خود را نامزد کرده است به این امید که بتواند رییس جمهور آینده افغانستان شود تا ببینیم نتیجه چه خواهد شد.
کد (10)
>>> استاد محترم یک شخصیت بزرگ و جهادی میباشد و مهمتر از همه شیخ الحدیث است که در جهان اسلام شخصیت دینی و مشهور میباشد
اجمل(پنجشیری)
>>> شخصیت قاطع دانشمند ومجاهد وخار چشم همه دشمنان افغانستان ودین مقدس اسلام
>>> اســــتــــاد ســـــيـــاف يك انــســـان وطــن دوســـت ويك عـــــالــــم ديــنــني وطـــنـــپـــرســـت است كه به جـــــر ئـــت حـــقـــايــق را بــيان مــيكنـــد هــمــيــشــة كــــو قـــف ســـالـــم داشـــتــة وهـــيــچـــوقــت حــــركــت كه جنبه قوم پرستي داشته باشد از او ديده نشده در سالهائيكه احزاب وتنظيم ها بار ها ائتلاف كردند وبارها شكستند اما او همچون كوه در قول وعملش ثابت وپايداربود
با وجود آمدن اوضاع فعلي در كنار حكومت ايستاده شد و مــــوقـــــف مـــثبــــت را اتخاذ نــــمـــــود او شخص با تقوا عالم جيد وانسان راستين است
>>> من با اينكه همه اي اين كانديد هاي رياست جمهوري را ميشناسم و ايشان را با استاد سياف مقايسه ميكنم كه براي آينده افغانستان كدام يك از اين ها بهتر است نكاتيرا در وجود اين شخص ميبينم كه وي را ممتازتر ميسازد و شايستگي او را نسبت به كانديد هاي ديگر ثابت ميكند
در قانون اساسي افغانستان دولت افغانستان ,دولت جمهوري اسلامي افغانستان ذكر شده است پس ريس جمهور افغانستان بايد عالم بدين مقدس اسلام باشد يعني دين اسلام را بدرستي بداند ولو كه فاكولته اي شرعيات رانخوانده باشد و بدون شك استاد سياف عالم دين بوده در حاليكه اگر ازبعضي كانديد هاي ديگر راجع بفرايض عبادات چون نماز روزه زكات و حج پرسان شود يا هيچ نميدانند ويا بسيار مشكلات دارند ودر خواندن احاديث شريف رسول كريم صلي الله عليه وسلم بلد نيستند بعضي ايشان قرآن خواندن را بلد نيستند وبعض شان بسختي ميخوانند
وحكومتداري را از نظر اسلام نميدانند و حقوق ووجايب ملت و رعيت ودولت را از نظر نميدانند
استاد سياف صداقت خود را در خصوص ايثار وقرباني براي خدمت باسلام وملت افغانستان از زمان مكتب فاكولته و ودوره استادي در فاكولته شرعيات در عمل ثانت ساخته است چنانچه زنداني شدن او در تمام دوره حكومت داودخان و كمونست ها شاهد اين مدعاي ميباشد
او مردم خويش را در دوره مهاجرت وجهاد و مقاومت تنها نگذاشت براي حكومتداري خصوصا' در افغانستان امروز شخص قاطع عالم و مصمم وافغانستان شناس و آكاه از سياست امروز دنيا بكار است او ملت خود را خوب ميشناسد و براي وحدت ملت سخت متعهد و مصمم ميباشد و يكانه راه نجات ملت تنها وتنها وحدت ميباشد كه وي بآن باور مند است
پس با وجود اين شخص بهتر ,راي دادن باشخاص ديگر جرم جناثت و خيانت بر ملت عزيز افغانستان است كاكا تيزبين
>>> سیاف و عبدالله الگوی دیگری از حاکمیت ربانی و طالبان هستند.
>>> با توجه به اینکه اقای سیاف در جنگ داخلی و ویرانی کابل دهه نود دست داشت . اما از همه این نامزدهای ریاست جمهوری بنده اقای سیاف را پیشنهاد میکنم . چرا که اقای سیاف به خوبی درک کرده است که طالبان مزدور غربیها و پاکستان است .
و غربیها توسط نوکران خود طالب و القایده نمیگزارد که افغانستان اباد و ارام شود .
>>> کلمه سیاف یعنی شمشیر زن بسیار قوی؛ من هر وقت نام او را می شنوم خون و شمشیر و قتل و گشتار و دریای خون به ذهنم تداعی می شود. او در زندگی اش واقعا بیرحم و خونخوار بوده و یک ملا عمر ثانی است تعجب است که به این ابعاد شخصیتی او اصلا اشاره ای نشده است.
>>> بر اساس رای پرسی افغانپیپپر در همین صفحه بالا در سمت چپ از روزی که من انرا میبینم فیصدی ارای سیاف تا دو فیصد نرسیده در عین حال فیصدی ارای زلمی رسول گنگه هم تا چار فیصد نرسیده و این نشاندهنده اکراه روشنفکران چه که با سوادان عادی از کاندید مجاهدین و کاندید کرزی است و این جای شکر فراوان است!!!!!
یک مجاهد سابق پشیمان
>>> اگر در قسمت این اقا ریاست جمهوری نوشته باشد خارجی ها تراش مینمایند مگر اینکه کدام ائیتلاف میان حکمتیار وخارججی ها وطالب وای اس ای صورت گرفته وجناب سیاف را در ریاست جمهوری پیشنهاد کرده باشند واین احتمال هم خیلی رضعیف وقابل دقت است اصل قضیه اوردن استاد را در معرکه ای انتخاباتی برابرکردن موازنه است وکاستن از ارای باصطلاح مجاهدین زیرا ملت های خارجی ها از انها میپرسندکه درین دوازده سالچه کردیدکه هنوز گروهی بنام مجاهد ارای بیشتر دارند؟این بازی خیلی مغلق واین پلان ها بسیار بغرنج وپیچیده است که درین زودی ها دانستنان محال استدر غیر ان خود استاد سیاف به قول ذخودشان خوب می فهمند که نمیتوانند اکثریت ارا را بدست اورند ویا نمیتوانند بیشتر از دوصد هزار رای بدست بیاورند ام نمیدانم که خود از برنامه ای توطئه خبر دارند ویاخیر؟
ملا ملنگ
>>> آفای سیاف هم اکنون افکار و برنامه های ستودنی دارند. کسی که از حقیقت گفتن هراس ندارد.
>>> ملااست ، حرفش از جهاد ومجاهد است که وی را به جاه و جلال مقام و قدرت فرعونی رساند نه مجاهد حقیقی و سنگرداران واقعی گمنام ، این هم یک ملا عمر در جامه دیگر است ، دیکتاتور و مستبد خطر ناکی است که روشن بین و روشن اندیش را تحت نام دین و مذهب ، نیست و نابود خواهد ساخت ، ضدیت با علم ، تمدن و پشرفت در دستور کارش قرار خواد گرفت و کشور تاریکستان ثمرهٔ کارش خواهد بود
نسیم
>>> مجاهد واقعی ومسلمان خوبذکسی است که بدون ترس وهراس حق را حق بگویید وباطل را باطل ، مذبذب و شیطان صفت نباشد که متاسفانه سیاف چنین صفت را ندارد همیش مفاد شخصی خود را نسبت به هر چیز ترجع می دهد مشلا بودن قوای خارجی در افغانستان را نه رد می کند ونه تایید ، امصا پیمان امنیتی را هیچ وقت رد وتایید نکرده بنا؛ شخصیت اسلامی ایشان زیر سوال است.
سیدعبدالغفور
>>> اگر خدای ناخواسته رییس جمهور شود غیر از قوم وخویش خود به احد من الناس کمک نخواهد کرد
>>> مگر ایشان در پارلمان افغانستان به یک خانم دشنام نداده بود .
ایشان یک وهابی محکم است . در جنایت افشار دستش از همه دراز تر دخیل بود یک آد م شیاد و پلید اگر ایشان ریس جمهور شوند کمتر از دوران سیا طالبان نخواهد بود
حقگو
>>> سیاف قبلا مجاهد فعلا مفتی قوای ناتو.
>>> سیاف وهابی که مدت ها نوکری پاکستان را کرد حالا غلام حلقه بگوش امریکا.
نوراغا
>>> شخص مجاهد و خدمتگذار به دین اسلام میباشد. زنده باد استاد بزرگوار و سایر مجاهدین.
>>> چرل حقیقت بیان نمیشود تاکی چاپلوسی وتا کجا بوت پاکی زمانیکه سیاف از بند رهاشد ونزد ربانی در پشاور امد من بودم شبی ربانی بجند نفری که بودیم خطاب نمود که که علیه گل بیدین پلان دارد مصلحت ها صورتگرفت وربانی اغلانکرد که بیائید تا شخص بیطرفیرا رئیس خود سازیم چون بهیچ وجه اینها اتفاق نکردند ربانی از صیاف عهد وقول وقسم گرفت تا جانب ربانی باشد واینگروپ جهت اعانه به مملک اعراب سفر ها نموده واز مردم اعانی بسیار وافر جمع نمودند بنام جهاد وزمانیک به پشاور رسیدند به هیچ حزبی صیاف پول نداد ورهبران جهادی بشور وفغان شدند در مقابل صیاف نه تنها به عهد وقول خود باربانی وفا نکرد بلکه کار کنان تمام احزابرا در دفتر جداگانی خود جمع نموده وتوسط پولهای جمع شده خود را رهبر همه وانمود کرد وچون تمام عمرش بناتوانی وناداری وبیچارگیویتی می بسر برد ه بود افتاب طالعش به اسمات درخشید ودر پشاور در حضور مردم به یکی از مقتدیانش در سابق در کابل تفنچه کشیده واورا کشت ودر تمام قتلهای ناحق مردم بیچاره کابل دست مستقیم داشته است وپشت این ریش دراز زیادتر ازحد سنت او نکردی که ریا در زندگیش نقش بسزای دارد واو یگانه ملایست که .... خارجیرا بسیار دوست دارد وپیهم نظاره گر ان است
واعظان کین جلوه در مهراب وممبر میکنند
چون بخلوت میروند کار های دیگر میکنند
اواز پغمان است ومردم کابل پغمانیهارا خوبب شناخته اند
میگویند شیطان پریشان حال از پغمان در دوسرکه کابل پغمان دیده شده بود لشکر یان ابلیس به او گفتند چرا این منطفه گوا رارا گزاشته کجامیری ؟؟شیطان گفت درین منطقه مر دمان بسیار هوشیار هستند که وظیفئی شیطانرا بخوبی ادا مینمایند گفت وناپدید شد
صیاف بارها گفته که بهیچ وجه بخارج نمیرود من این گپ اورا تصدیق مینمایم زیرا او بالای گنج طلا خابیده است مثل مار سر گنج درین صورت گنجرا مانده کجامیرود در خون او مثل گل بیدین قتل مردم موجود است ولزت میبرد از قتال
سخی داد از کابل
>>> دوستان کمی واقعیت گرا باشید!!
ما وشما خود را پیرو محمد مصطفی"ص" میدانیم خیلی از ماها در مورد رفتار وکردار ناجی جیز های میدانیم که چطور بامهربانی وعطوفت برابرباتمام عرب وعجم مسلمان وغیر مسلمان برخورد میکرد... از جمله موأذن قرار دادن بلال جبشی که انتقاد خیلی هار به همرا داشت.
اما در باره سیاف که بعضی ها از روی کذب او را شیخ الحدیث معرفی کرده .
آیاشیخ الحدیث بودن به ریش بلندماندن وایراد سخنرانی های بظاهر اسلامی است؟؟؟
سخن خود پیامبراسلام است که در حدیث گفته: هیچ فرقی عالم دینی که بسیار می داند وعمل نمی کند با ....یکی است، ....هم بسیار علم داشت اما غرور برای همیشه از رحمت خداوند محرومش ساخت.
اگراینها واقعا شیخ الحدیث می بودند چراه به فکر آبادانی مملکت ومردم خود نبودند، که صرف طمع قدرت چشمهای این شیخ الحدیث هارا کور کرده بودند و به ناحق خون های زیادی را ریخت.
چرا؟؟؟ اینها که خودرا شیخ الحدیث جلوه دادن و در سخنرانی شان از رسول اکرم سخن می رانند، چرا در عمل پیاده نکردند که بجای تفرقه افگنی در بین اقوام ومذاهب ساکن در افغانستان اخوت وبرادری را تبلیغ میکردند که امروز این خاک به میدان تاخت تازبرای بیش از 50 کشور غربی تبدیل نمی شد.
پشنهاد!!!
لطفار برای چنین اشخاص کاذب شخصیت سازی دروغین نکنید وبجای این شیح الحدیث خطاب کردند چهره پلیدومنفور واقعی این قاتلان را به معرفی بگرید.!!!
>>> نکته قابل دقت این است که جد استاد سیاف اصلآ از چاول هندوستان بوده وبه قوم خروط نسبت داشته واز ناقلین همان سرزمین میباشد . شمسو - اوریاخیل پغمان
>>> استاد محترم یک شخصیت بزرگ و جهادی میباشد و مهمتر از همه شیخ الحدیث است که در جهان اسلام شخصیت دینی و مشهور میباشد
>>> آفای سیاف هم اکنون افکار و برنامه های ستودنی دارند. کسی که از حقیقت گفتن هراس ندارد.
>>> ایکاش بجای این همه تحصیل ودروس چوپانی میکرد حدعقل بحز حیوانات انسانهارا خو نمیکشت ؟؟
>>> سیاف به معنی شمشیر زن و شمشیر نشان مکتب وهابیت است که این شمشیر صرف در مقابل مسلمانانی که بیرو مکتب وهابیت نیست و انرا قبول ندارند کشیده میشود.
رهبران مکتب وهابیت که خاندان ال سعودد است رفاقت ودوستی بسیا ر محکم با اسراییل و انگلیس وامریکا دارند.
لقب شیخ الحدیث هم از طرف خاندان ال سعود برایش اعطا گردیده. است . بنا خود شما قضاوت
>>> جالب است درمورد این معجزه:
قبلاً از همین سایت خوانده بودم که آقای قانونی، جنرال فهیم و دگروال بسم الله تمام آنها فارغین مدرسه ابوحنیفه بودند، حالا معلوم شد که استاد بزرگوار نیز سالهارا درینجا سپری نموده است. اینکه دیگر چندتن از اعضای کلیدی و رهبران جهادی فارغین این مدرسه خواهد بود، بعداً توسط این سایت شاید منتشر شود. چیزیکه برای من جالب است، مخالفت استاد با حکومت کمونستی وقت و فراهم بودن بورسیه (حمایت غیر مستقیم امریکا تحت نام تحصیل) صرف برای وی. کاملاً هویداست که وی از آوان جوانی تحت حمایت سی-آی-ای بوده تا اینکه به حالت فعلی وی را رساند. اینکه وی از تیرباران شدن عساکر امین جلاد در امان ماند، نیز نشانه بزرگ عدم خلوص و خیانت نابخشودنی وی با نهضت را نشان میدهد. در مورد شخصیت اش باید علاوه کرد که نامبرده طی جنگهای داخلی میان تنظیم های مختلف (علی الخصوص جنگ پغمانی و هزاره) رول خویشرا بهتر برملا ساخته است. یکی از ویژه گی های شخصیتی استاد، حمایت از دزدان، دزدان پلیت های موتر، اختطاف چیان و افراد مسلح غیر مسئول بالخصوص در دروزاه غربی کابل (سمت غرب کابل) بوده است. برادرزاده اش، به ارزش میلیاردها دالر جایداد مردم بیچاره و بی واسطه را به زور همین لارد-آف-وار غصب نموده ولی هیچ چشم بینایی نیست که از آن سخن گوید. اینکه از جهاد، مجاهدت، مسلمانی و شیخ الحدیث بودن وی سخن گفته میشود، حیران میمانم که در کدام کتب اسلامی، کدام فتوای معتبر و کدام مذهب مسلمانان و به اساس کدام حدیث پیامبر همچنین فجایع را مجوز میداند؟ اگر اینطور است که همچنین اعمال از نگاه اسلام و یا در یکی از کتب حدیث پیامبر صلی الله علیه و سلم گفته شده است، پس بخاطر خداوند آنرا برای من نیز نشان دهید تا ما نیز برای امرار زنده گی پر زرق و برق از خون، مال و ناموس مردم استفاده نمائیم و خودرا همانند وی به یک موقف برسانیم.
در اخیر تاسف بار اینست که برادر نویسنده کاملاً قضاوت یکطرفه نموده و از تمام خالیگاه ها و خیانت های وی چشم پوشی نموده یک گناه بزرگ را مرتکب و یک خیانت نابخشودنی را با هموطنان خصوصاً جوانان عزیز که بی خبر از فجایع وی است، انجام داده است.
خداوند هر فرعون زمان را نابود سازد. آمین
افغان
>>> این ادمک باید درحضورمردم عفو طلب کند بخاطرکه چندین هزارنفر به دستورمستقیم وغیرمستقیم این ادمک درکابل کشته شده است.وی گب های که به ضد طالب میزندهمه اش دروغ است که درعمل توان انجام چنین گفته هاراندارد.
کابلی
>>> اســــتــــاد ســـــيـــاف شخص مجاهد و خدمتگذار به دین اسلام میباشد. زنده باد استاد بزرگوار و سایر مجاهدین
سمیع الله اوریاخیل پغمان
>>> استاد سیاف یک شخصیت جهادی و یک عالم دین است، این حقیقت دارد که در جنگ های داخلی افغانستان سهیم بود اما وقتیکه درست ریشه یابی شود جنگ های دهه 1370 از طرف کشور های امریکائی و اروپائی توسط کشورهای همسایه بالای مجاهدین که هنوز دولت شان به پخته گی نرسیده بود تحمیل گردیده و این حقیقت حالا برای همه مردم روشن شده است. اگر مجاهدین طرفدار قتل و کشتار مردم میبودند حین که کابل در سال 1371 بدست مجاهدین فتح گردیده بود همه کمونستان را که دشمنی دیرینه مجاهدین بودند به قتل میرسیدند پس ثبات میشود که مجاهدین طرفدار کشتار مردم خود نبوده و همه جنگ ها از طرف کشورهای بیگانه که منافع شان در افغانستان بخطر مواجه بود صورت گرفته است.
برای همه معلوم است، فساد اداری، بد اخلاقی، فحشا، پوشیدن لباس چسب دختران، بی نمازی، بی حیائی، بی فرهنگ، رشخندی بالایی اسلام و مسلمانان،بخش برنامه های مبتذل تلویزیونی و حتی تلاش یهودان بخاطر ترویج دین شان در افغانستان به اوج خود رسیده است.
و از این حقیقت کسان چشم پوشی مینمایند که با مجاهدین مخالفت داشته و استاد سیاف را تائید نمی نمایند بخاطریکه منافع شان در خطر است و همه انها از این مدرک عاید نسبتاً خوب دارند.
فرق بین دهه 1370 و دهه 1390 همینقدر است که قبلاً یهود و نصارا با یک لباس و حالا با لباس دیگر با اسلام مبارزه میکند. در ان وقت از طریق توپ و تفنگ و حالا از طریق از بین بردن فرهنگ.... توسط نوکران پول دوست خود.
برای این مبارزات باید تمام مجاهدین همدست شده و نگذارند تا این دشمنان اسلام توسط رایج فرهنگ بیگانه و ترویج بی حجابی و....... خود کشور را بطرف سوق نمایند تا در اخرات نزد خداوند مسول باشیم.
کوشش نمائید از رهبران اسلامی و مجاهدین واقعی این کشور حمایت نماید و برای یکی از مجاهدین بدون در نظرداشت قوم، تنظیم، لسان و مذهب رای بدهید.
غمشریک از کابل
>>> شخصیت استاد زمانی بزرگ وبزرگتر میبود که خودرا کاندید قدرت نمیکرد و صف مجاهدین را پارچه نمیکرد حالا استاد سیاف که واقعا یکی از شخصیت های برازنده سیاسی جهادی وعلمی افغانستان است بدست خود قبر خودرا کند
اگر تکنوکرات ها قادرشوند مجاهدین رادرانتخابات شکست بدهند مسولیت همه بدوش استاد سیاف است واستاد سیاف هم دیگر نخواهد توانست تا از جهاد مقاومت اسلام آزادی.... گپ بزند وانگاه صدایش را این تکنو کرات ها (اشرفغنی وزلمی رسول) برای ابد خاموش خواهند کرد
بهتر است باتیم داکتر عبدالله یکجا شوند
>>> سیاف
ریس جمهور
آینده
افغانستان
است
>>> شخصیت که افغانستان را رهبری کند
استاد سیا ف میباشد
>>> اســـتــــــاد ســـــيــاف باعـــــث افــــتــــخـــآر مــــا اســــت
>>> بنظر بنده استاد سیاف را وهابی های عرستان تشویق نموده تا خودرا کاندیدای ریاست جمهوری نمایند زیرا وهابی ها پول زیاد را بالای سیاف مصرف نموده تا مردم متدین ومسلما نان سنتی ومیانه رو افغانستان را به طریقه وهابیت جذب نمایند .درنتیجه انتخابات عربها خواهد دید که آقای سیاف در جلب وجذب افغانها به طریقه وهابیت چقدر موفق بوده است ورای دادن به استاد سیاف به معنی تایید طریقه وهابیت خواهد بود که افغانها همیشه انرا رد نموده است ورد خوهد کرد. ناګفته نماند اینکه بعضی دوستان نوشته کرده که ګویا اقای سیاف یک مجاهد است .بنظر من جهاد در مقابل کفر که با مسلمانان دشمنی میکند فرض است. چرا سیاف همین حالا درمقابل امریکا ، انګلیس ،چاپان ،:انادا ودیګر کفار جهاد نمیکند اینهاهم بیګانه وکافر هستند چه فرق باروس دارد؟ آیا در کتاب استاد سیاف کافر خوب وکافر خراب هم هست یا خیر ؟
>>> جد استاد که که از چاول هندوستان بود با قوم خروت هیچ ارتباط ندارد بلکه .....
>>> اقای حق گو افسوس بحالت چیزی راکه نمیدانی به ان نظر نه دهید
شما باور به خداوند ی که مارا افریده دردوران جهاد یک افغانی ازسیاف نه کمک گرفته ام ونه به من کمک کرده بلکه نان خودرا از ابله دست خود خورده ام مگر درباره علمیت ان بگویم استاد بزرگوار پروفیسر فق وحدیث میباشد که نظیر ان درجهان عالم اسلام کم است مگر درباره خدمات ان دردوران جهاد نادیده نه گیریم دوهمه کمپ های مهاجرین مدرسه دینی داشت به همه فامیل شهدا بدون تبعیض کمک میکرد وشما که گفته اید که اقوام خود را به کارمی گمارد من می گویم ازهمه اقوام به دفتر ان مصرف کاروواقعیت بود وچوکی ها ی بزرگ را به اقشار جامعه تقسیم نموده بود و جنگ کابل بالای ان تحمیل شده بود وشماکه گفته اید که هرفرعون را نا بودمیسازد فرعون های دیگرهم بودند چرا ازان چیزی نمیگوئید
>>> یکی از قهرمانیهاش فاجعه افشار است البته با همکاری قهرمان ملی
>>> هموطنان عزیز سال نو با آروز های نو آغاز گردیده . بیائید که با انتخاب یک رئیس جمهور واقعآ دلسوز، دانا، صادق و دیندار، وطن بیچاره خود را از این بدبختی های سی سال اخیر نجات بدهیم . داکتر صاحب اشرف غنی احمدزی یگانه چهره مطرح سیاسی افغانستان است که این صفات را در خود دارد و خواهد توانست که افغانستان را بطرف ثبات، امنیت و آبادی سوق دهد. با دادن رای به این شخصیت ملی و بین المللی وجدان خود را راحت سازیم و نگوئیم که ما تلاش نکردیم. به امید یک افغانستان سربلند، آباد و آزاد!
>>> عتیق الله مولوی زاده
دیشب خدا را خواب دیدم، غمگین پبریشان وتنها ! باخود گفتم چه شده که خداجانم این چنین غمگین است ، نزدیکش شدم دیدم گریه میکند و اشک میریزد ،گفتم ای خدا جان فدایت شوم چرا گریه میکنی ، مگر توخدا نیستی مگر تو قادرمطلق وخالق کون ومکان وزمین وآسمان نیستی گفت ، استم ، گفتم پس چرا گریه میکنی گریه وناله که از عجزونا توانی است، گفت گریه من از ناتوانی من نیست ، من ازدست شما گریه میکنم شما و استادهای تان، من را کلافه کرده اید ، ابلیس بزرگ همان شیطان الرجیم مرا چنین اذیت نکرد که شما کردید ، ابلیس راگفتم آدم را سجده کن گفت نمیکنم ، مرد و مردانه دلیلش را گفت وغلطش را کرد و طوق لعنتش راگرفت ورفت ، ولی شیطان سرزمین شما همان استاد بزرگ تان مرا ما ندنی نیست سی سال تمام است که بامن بازی میکند ، من را میفروشد بانام من و عزت وجلال من ، دین وآئین من کتاب ورسول من بازی میکند بالا خره من هم آبرودارم عزت دارم وقتی یک کسی این چنین با نام ونشان وآبروی من بازی کند ، اذیتم میشوم ! گفتم همان عبدالرب رسول سیاف را میفرمائید ، گفت آن دوکلمه اولش را بردار که او هیچگاه عبدالرب نبوده بگو سیاف ، گفتم ای ذات باری تعالی ! استادما باز چه غلطی کرده ،او که برای مدتی است بکه ساکت وخاموش بوده کمتر سخن میگفته ذات باری تعالی فرمودند خاموشی استاد شما نیزخطرناک است ، خدا جانم گفت ،استادشما برای رسیدن به مقام ریاست جمهوری بازهم مرا به میدان بازی وارد کرده میخواهد مرا قربانی کند ، گفتم ای ذات یکتا و لاشریک این کاراو که تازه گی ندارد، سی سال قبل استاد، ذات مقدس شمارا هزاران بار در همان پشاو ر قربانی کرده بود ، دیدم، خداجانم آه سردی کشید واز فرط غضه بازهم اشک از چشمانش جاری شد ، وگفت یا د آن روز هارا نکن که توان شنیدنش را ندارم ، استاد شما بازهم ازهمان تجارب جهادی استفاده میکند وهمان تجربه هارا دراین بازی مورد استفاده قرار میدهد ، گفتم مگر درهمان دوران جنگ و جهاد شما کمکش نکردید عرب و عجم را به دورش نه ریختید ،گفت آنزمان پای مردم بیچاره در بین بود بخاطرنجات مردم از مصیبت ودرد بزرگ اشغالگران روسی همه شیطنت های اورا تحمل کردم ، تحمل کردن با تائید کرد ن فرق دارد ! ، گفتم عجیب !مابنده ها ی عا جزوبیچاره که نیمدانیم ما همین ظاهر و ریش وپشمش را می بینیم که ا زهمه انبوه ترو دراز تر است و به همان حساب هم قضاوت میکنیم ، خداجانم گفت گذشته هارا بگذار که اینبار خطرناک ترازگذشته است گفتم ای خداجان اگراین چینن است بحضرت عزرائیل دستورفرما تا جانش را بگیرد ذات باری تعالی فرمود مدتی از عمرش باقی ماند ه است باید تمامش کند، گفتم خدا جان ،دستور فرما تا شرش از سرهمه ما کم شود که هم شما راحت شوید و هم مردم بدبخت ما ، ذات باری تعالی فرمودند من برای هرانسانی اجل ویا مدت زمان معین برای زندگی تعین کرده ام راهی نیست، گفتم پس راه چاره چیست ، خداجانم فرمودند بندگانم را خبرکنید که خدای تان ازدست سیاف میگیرید به مردم بگواید که سیاف دین خدا کتا ب ورسول خدارا به بازی گرفته است ، به مردم بگواید که نگذارند خدای شان مورد معامله بازار سیاست قرارگیردو بنام خدای شان دیگران را فریب دهند وبنام خدای شان رقبای انتخاباتی خودرا بکوبند ! گفتم از عزیزتر ازجانم از این چند کاندیدای ریاست کدام شان مورد تآئید ذات مقدس یکتا است فرمودند من با هیچ یک کاری ندارم اینهابا من نیستند درظاهر اظهار ارادت میکنند ولی درباطن به این کاخ و آن کاخ میروند همه اینها درحق من جفاکردند گفتم به ذات یکتا یت سوگند که من پیامت را به مردم میرسانم ،یکباره ازخواب بیدار شدم ، دریافتم که خدارا در خواب دیدم ، ازترس آنکه فراموشش نکنم آرام گرفتم وبعد از اطمینان از جایم بلند شدم به سرعت سراغ کمپیوتر رفتم با بازشدن صفحه کمپیوتر درسایت بی بی سی خواندم : عبدالرب رسول سیاف، از نامزدهای ریاست جمهوری افغانستان میگوید اگر به قدرت برسد نظام اسلامی برپا میکند و اقتدار را به مجاهدین برمیگرداند.
بادیدن این خبرگفتم خداجانم حق داردکه گر یه کند .
من وقتی درپشاوربودم درعالم بیکاری وبی روزگاری مطالبی را یادداشت میکردم ، یادداشت هایم بااینکه مانند زندگی درآن سرزمین بی نظم وبی ترتیب بود ولی سرانجام بصورت دفترچه کوچکی در آمد که اکنون برایم بسیاربا ارزش است . سراغ دفترچه ام رفتم عناوینش را خواندم به نام استاد سیاف رسیدم دیدم چه قدر مطالب زیادی در این مورد یادداشت کرده بودم ، عناوین درشت یاد داشت هایم این چنین بوده است
ازکلاه بوریائی وریش بلند و دراز و نشستن و خوابیدن روی بوریا وزمین ، روز ها جمعیتی بودن ودرکنار برهان الدین ربانی ماندن وشب ها حزبی شدن درگوش حکمتیار خواند ن ، شعار اتحاد دادن ، رئیس اتحاد شدن ، چک چهل ملیون دالررا ا زاعراب گرفتن ، محبوب قلوب اعراب شدن ، طرفداران ظاهرشاه را تهدید کردن ، بیچاره مرحوم داکتر یوسف صدراعظم خوش نام مملکت را از پاکستان کشیدن ، احزاب جهادی سه گانه را در فشار سیاسی اقتصادی قرار دادن ، حرکت اسلامی مولوی نبی را به سه شاخه طرفدارخودش انشعاب دادن کمپ پبو ساختن و در قلعه بظاهر گلی زندگی کردن بیجاره جوانان عرب را به جبه جنگ کشاندن تصاحب ۶۰ درصد ازکمک های عربی را به خود اختصاص دادن ،موقف ضد مسعود گرفتن ،عرب هارا برضد مسعودتحریک کردن درنهایت هم خودرابه عنوان عمر سوم درتاریخ اسلام ، در جهان عرب معرفی کردن اینها از عناوین یادداشت های بنده د رپشاور بود که تفصیلش کتابی میشود بس طویل وقطور …. با مرور به یادداشت هایم باخود گفتم آری این همان استاد سیاف است که بعد ازورودبه کابل خصم علیه مسعودرا تبدیل به عشقی کرد که مسعود را به حیرت انداخت و درسوگش آن چنان گریست که فرشته های آسمان را به حیرت فروبرد ، این همان استاد است که تهدید به مرگ ظاهرشاه را به مهمانی مبدل کرد که در پایان سفره جمع نشده سند ملکیت خانه غصب شده اش را به امضا شاه مخلوع، مرقو م به خود گردانید، که شنوندگان آن خبر از تعجب، انگشت زیردندان گرفتند و هزار بار لاحول ولا قوه الا بالله باخودخواندند ، ،باخود گفتم این همان سیاف است که بصورت بسیارمرموز مسعود را دربرابر هزاره های بیچاره مظلوم قراداد و جنگ نا خواسته ای را براو تحمیل کرد وبد نه هردوطرف را بصورت بسیار زیرکانه قطع نمود ، گفتم این همان سیا ف است که با زیرگوشی ووسواس دوستم را در برابر مسعود جنگانید و بازهم بصورت ناخواسته جنگ ودشمنی بی معنی را بر هردو جانب تحمیلکرد ، و این بار ،بازهم با استفاده از تجارب خودش فریاد تشکیل حکومت اسلامی را سرداد و زبان از حال زار بیوه زنان گرسنه ومحروم ساکن درخیمه ها بازکرد ، و بازهم طعن دیگر، به برگشته گان آواره ازملک که ازخارج برگشتند و براساس رسم و عادت انسانی بگفته استاد بزرگ لباس پاک واتو کرده برتن میکنند، مگر درکجای دینا پوشیدن لباس پاک و اتو کشیده جرم وگناه محسوب میشود ، که استاد بزرگوار د رسخنرانی تاریخی خود ازان به عنوان نقیصه بزرگ از غرب برگشته ها یاد میکند ، وبازهم استاد خودش رابه مجاهدین چسپانیدووارث خون مجاهدین وشهدا جهاد برحق مردم افغانستان معرفی کرد…ولی اگر از استاد سوال شود که جناب عالی چرا این همه داد وفریاد را درزمان انتخابات سرمی دهند و بقیه اوقات رادرخواب خرگوشی فرو میروند، اگر حکومت اسلامی برپامیکنید ، که ملت ما تجربه ناخوش آیند حکومت اسلامی شمارا برمبنای شورای حل وعقدی که به ابتکارشما طراحی شده بود بخوبی تجربه کرده اند، اگر واضح وشفاف ازشما پرسیده شو که این هزاران جریب زمینی را که جناب عالی درشمال کابل غصب نمودید و برمردم بیچاره به بسوه چند هزاردالرفروش کردید ، چه مجوز قانونی داشتید و داریدکه امروز از وضعیت اسفبار بیوه زنان گرسنه ساکن درخیمه ها یاد میکنید ولی شما جناب شیخ الحدیث استاد میتوانید بگو اید که جناب عالی با این همه ثروت قارونی که در اختیاردارید چه گام هائی برا ی کمک ونجات آنها برداشته اید آیا فراموش کردید روز ی راکه داکتر رمضان بشر دوست درمجلس شورای ملی پشنهاد کرد که وکلا ءمحترم حاضرشوند قسمت ازمعاشات خودرا برا ی ساکنین درخیمه زیربرف به عنوان کمک انسانی و اسلامی اختصاص دهند تا سرمشقی برای دیگران نیز گردد، جنا ب عالی طرفه رفتید و پیشنهاد بیچاره بشردوست را تآئید نکردید، چو ن کمک به آن بیوه های درزیرخیمه زیربرف درآن زمان بدرد انتخابات شما نمیخورد، ولی امروز برای فریب مردم از بیوه زنان بیچاره محروم سخن میگوئید و به دفاع ازمجاهدین برمی آئید ! مگر مجاهدین هرچندسالی یکبار نیاز وضرورت به کمک پیدامیکنند و یا اینکه شما هرچند سا لی یکبار به نام وخون وناموس مجاهدین ضرورت پیدامیکنید،که بنام آنها مردم را فریب دهید ، بنام آنها مخالفین خودرا بکوبید اصلا میشود از جناب عالی پرسان کرد که شمارا به مجاهدین چه کار، شما که با ده هزار افغانی از کابل وارد پشاور شدید وبا چندملیون دالر هم برگشتید، تجارتی که بزرگترین تاجران دنیا هم نمیتوانند به آ سانی به چنین سودی دست یابند و همه اش را بنام جهاد مردم افغانستان تصاحب کردید میتوانید بگواید که جناب عالی چه گامی مثبت و قابل توجه برای مجاهدین برداشتید که امروز به غلط خودرامدافع این بیجاره ها معرفی میکنید، مجاهدین جان شان را هستی شان را درراه آ زادی وطن قربانی کردند ولی بهره دنیوی اش را شما بردید افتخارات شان را بنام رهبر جهاد شما نصیب شدید، شما را به خدا سوگند همین فرزندنره خرشما بنام ستار یک روز راهم درجبه جنگ سپری کرده است آیا در این جنگ وجهادی که ملیونها تن ازمردم مارا قربانی گرفت ناخن شما و یا یکی ازخانواده شما هم زخمی شده ، ولی از برکت خیانت و خباثت و بی ایمانی شما، مجاهدین پاکبازما هم بدنام شدند، اگردقت شود نفرت مردم ما علیه مجاهدین راستین و غیور مومن نیست، نفرت مردم از شما ست که خودرا رهبرمجاهدین ساختید اگر براستی میخواهید به مجاهدین خدمت کنید لطفا نامی از مجاهدین برزبان نبرید، از صف مجاهدین خارج شوید ، اگر وجو د نحس شما دربین نباشد ،مردم مسلمان افغانستان مجاهدین را روی چشمان شان نگهمیدارند ، عامل همه مصیبت در این ملک شما استید نفرت مردم ازدین و خدا ومذهب همه اش بخاطر شماست اگر دراین مورد شک دارید همت کنیداعلات کنید که دیکر مسلمان نیستید آنگاه ببنید که مردم ما، مردم جهان گروه گروه به این دین میگرایند ، همین حالا که شما رئیس جمهور نیستید فرزند دلبند شما بنام ستار وباند تبهکارش ینام ممتازخان به حکم خود زمین های مردم را مصادره میکنند درائی های مردم را غصب میکنند ، بیچار ه مردمی که مخالفت کنند تهدید میشوند کتک میخورند و دربسا موارد کشته میشوند باند ممتار خان برادر زاده شما امروز به عنوان خطرناک ترین باند تبهکا ر دراکثریت فتل ها و آدم ربائی های کابل نقش دارد و ازبرکت وجود نامقدس شما هیچ کس هم نمیتواند کوچکتبرین اعتراضی بکند ولی شما با کلمال بی حیائی سخن از حکومت اسلامی و برچیدن فساد درادارات دولتی میزنید ، خدا نیارد روزی را که خدای نا خواسته ، زبانم لال ،هفت کوه سیاه دربین که شما رئیس جمهور شوید انگاه فرزند شما ستار خان وممتازخان همراه باند تبهکاروزورگیرش چه روزی رابر مردم بیجاره ما خواهد آورد ، ( الهم احفظ نا ونجَنا من هذالکرب العظیم) … استاد گرامی شما بخوبی میدانید که یاران امروز شما همان حواریون دیروز شماست که جز دزدی و خیانت و جنایت ، خاطره دیگر ازخود برجانگذاشتند ، احمد شاه احمدزی همان مافیای زمین وخانه دوران حکومت اسلامی شما بود که دردوران وزارت داخله خود هرچه توان داشت دزدی کرد و غارت نمود و حالا با نام ونشان دیگر میخواهد وارد میدان شود وبا زعامت شما دین خدرا بازهم به بازار معامله وسیاست وارد کند … لعنت الله علی الظالمین ...
والسلام علی عبادالله الصالحین
مسیح الله محصل پو هنتون کابل
>>> سیاف بسیار ادم خوب است مثلا ریش کلان دارد . تنومنداست کلاه بلند سرمیکند.قدیفه اش نمایندگی از یک ریس جمهوروقت میکند کته کته گپ میزند نمی خواهد کسی زخمی شود بایدکشته شود که ازار نبیند نمیخواهد رخنه کند میخواهد چپه کند نمیخواهد کابل را اب ببرد میخواهد کابل راسیلاب ببرد این ابادی کابل خوشش نمی اید باید ازنو به دل خودش قشنگتر اباد کند چون قدش بلنداست گوشش هم بلند است بناا صدای اطرافیانخودرا نمیشنود ولی صدای که از عربستان بلند میشود زود بگوشش میرسد وی اصلا نمیشکند چراکه همراه با اب وباد حرکت میکند ادم باهوشی است درس هایش راخوب خوانده افرینش بیک دور ریاست می ارزد چرا که کابل به یک نقشه نو ضرورت دارد.
م.ا کابل
>>> همه فردا در حضور خداوند ایستاده و هر کسی جواب خود را خواهد گفت: اما در این دنیا اگر حقیقت را بگوئی هیچ کسی باور نخواهد کرد و همه را به یک تنظیم ارتباط میدهند و میگویند حتماً جمعتی است حزب را تخریب میکند و یا میگویند اتحادی است وحدت را تخریب میکند و امثالهم. مگر من فردا نزد خداوند رفتنی هستم و این حقیقت را بچشم دیدم نه تنها من بلکه یکتعداد زیاد مردم دیدند و از جمله یکتعداد را من مشناختم و اگر در کدام مجالس همرایشان سر خوردید پرسان کنید که حقیقت دارد یا خیر.
روزیکه ساحه پوهنتون کابل از دست جنگجویان توسط دولت وقت( دولت استاد ربانی) آزاد شد پوهنتون کابل توسط استاد ربانی افتتاح گردید. و نیروهای امنیتی ساحه را بخاطر آمدن استاد ربانی امنیت گرفتند، تمام ارکین دولتی بطور متفرقه در ساحه پوهنتون میامدند تا که محفل افتتاحیه شروع و در ان اشترک نمایند. چون ساحه از دست جنگجویان تازه ازاد شده بود من نیز شوق کردم که ساحه را از نزدیک بیبینم چون یک عمر را در همان ساحه زندگی کرده بودم.
وقتیکه در همین ساحه که فعلاً پوهنتون طبی کابل است و در همین چمن که نزدیک سرک است یک چاه مرده موجود بود و تقریباً سی الی پنجاه سانتی مانده بود که مرده پر شود و داغ خون معلوم میشد که نزدیک از دهن چاه سر ریزه کند چاه بشکل چارکنجه و برابر طول انسان و در عرض آن دو و یاسه نفر که پهلو به پهلو خوابانده شود جا میشد، کنده شده بود. در اطراف چاه چپلی زنانه زری و گلهای گردن که باران و افتاب همه رنگهای انرا خراب کرده بود دیده میشد که همه مردم انرا مشاهد کردند و در ضمن یک بابه که خود را ملزم انجا معرفی کرد گفت ما بسیار چیزها را از اینجا جمع کردیم و اینها مردها بسیار زیاد است و شاید در این چاه که بسیار چقر است مرده زیاد باشد و چند وقت پیش یک عروس را همرای داماد از کدام جای اوردند و انرا بعد از فعل بد کشتند و زنها را میاوردند و لچ سرشان جاروب میکردند و بعد از اینکه دیگر را میاوردند باز انرا میکشتند. ما همانجا ایستاده بودیم که یک تعداد از ارکین دولتی وقت بشمول محمد علی جاوید ، اکبری صاحب و سایر وزا امدند و این صحنه را مشاهده کردند.
این چشم دید بود که تحریر کردم گفتنی و دیدنی ها بسیار زیاد است که تحریر ان در اینجا گنجایش ندارد.
اما در افشار شنیدم اما ندیدم اگر حقیقت داشته باشد آن یک
فاجعه نبود بلکه خدمت بود که استاد سیاف و قهرمان ملی انجام داد
چون حین ازاد ساختن افشار سیلو از دست دزدان و مغلان وقت یک کانتینر را باز میکنند همه زنان برهنه بودند که خشم استاد و قهرمان ملی بر آفروخت و هدایت دادند که تمام خائین که دست شان به این خیانت آغشته است همه را راهی جهنم سازید.
که تمام اسیران و خائین را کشتند و بعضی چور و چپاول نیز انجام یافت.
>>> گرچند میدانم درشرایط کنونی سیاف گریده بهتر است .چراکه اگر به گفتارش عمل کندلا اقل از شر طالبان بی فرهنگ و مزدوران بیگا نگان رها ی خواهیم یافت ولی سابقه سیاف را که مرور میکنم میترسم که باز همان ملیت کشی ها شروع نشود .توکل باخدا انتخاب من همی آدم است امید که خداوند بزرگ اصلاحش کرده باشد.
یوسف از کابل
>>> اظهار واقعیت بدون خصومت واغراض بدون پارتی وپارتی بازی
بارها در محافل صیاف بیانیه داده و یظاهر شاه گفته (اگر ظاهر شاه بکابل بیاید باید جنازه خودشرا خودش بخواند )وهر نوع تبلیغ علیه ظاهر شاه پادشاه سابق کرد ولی زمانیکه ظاهر شاه به کابل رسید یگانه شخصی که ظاهر شاه را دعوت رسمی در پغمان کرد صیاف بود
او اسم خود را هر گز تغییر نمیداد ولی ولی نعمت او رزیم وهابی به گفت اسمت را تغیر بده پول بسیار بگیر فلها زا قبلا او عبد رسول صیاف بود وبعدا خود را عبد الرب رسول صیاف ساخت
ما بمحاسن سنت نبوی نهایت احترام داریم خود من ریشدارم ولی او بریا ومردم فریبی این کار را میکند وفامیلش بسارزیاد حتی در پشاور ازاد بود یعنی خارج حدود رسم ورواح افغانی مخصوصا که عالم باشد وهم خارج حدود شر عی دیده شده بودند
باتمام چور وچپاول صیاف در حضو.ر همه گان تمامی زمینهای اطراف پغمانرا نگرفت ؟؟؟پدرصیاف باغبان عاجزوناتوانی بود پس اینهمه دارای که مال ملت نیست از گجاکرده است ؟
خاکسار از خاکریز
>>> استاد گفت اگر رئیس جمهور شود در مورد فساد از سیتم حضرت عمر رضی الله عنه استفاده میکند وهر مفسد خواهد پرسید (من این لک هذا) یعنی این مال ار از کجا کردی حا لا من میخواهم از استاد بزگوار صرف دو پرسش را مطرح کنم
1- استاد چرا درزمانیکه منحیث رئیس جمهور تنظیم خود درخاک پاکستان بود (من این لک هذا) را تطبیق نکرد بگونه مثال بچه بازی در کمپش عام بود رقص وبازی عام بود دزدی عام بود که تمام مجاهدین شاهد آن هستند
2- آیا (من این لک هذا) شامل برادر زاده اش (ممتاز) است اگر هست وبالایش کنترول هم دارد وشریکش هم است چرا از او نمیپرسد که (من این لک هذا) بنآ حرف های استاد همه دروغ است وی صرف پول پرست
از سایت محترم تقاضا دارم تا این مطلی را بدون کم وکاست نشر کند تا رسالت انسانی شان ادا گردد
سید آغا از لوگر
>>> یکی ازقهرمانیش کشتن مردم کابل است. به غیرازقریه او دیگرهیچ کس برایش رای نخواهد داد چون چهره این ادمک ها را مانند چهره عبدالله عبدالله همه مردم افغانستان میشناسد.حاجت به تعریف ندارد.
حالابندمانده ... هم درین انتخابات پشیمان است.
>>> بسم الله الرحمن الرحیم
این ادم عالم نیست و علمیتی ندارد کو تالیفاتش؟ تا کدام درجه علمی خوانده؟ فقط دپلم ما فوق لسانس از الازهر داشته که مدت دو سال انجا درس خوانده ,به این شد عالم؟ این ادم یک نشنلست ماهر و در قتل مسعود تا ربانی دست دارد و مانند بسیاری جواسیس در خدمت امریکا از طریق عربستان است وی سبب ایجاد نفاق میان اقوام تاجک ازبک هزاره در اوایل جنگ میباشد البته بعد از اینکه شهید مسعود را فریب داد
سیغان
>>> محترم استاد سياف از سادات اصيل كونر هست از نسل حضرت حسين بن على بن أبى طالب رضي الله عنهما هست در أصل هاشمي وقرشي وعربي مى باشد با اين عنوان مستحق رئاست جمهورى افغانستان در نظر بنده مى باشد.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است