عامل نفت چگونه افغانستان را نابود کرد
پايگا‌ه‌هاي نظامي آمريكا امروزه در سرتاسر آسياي مركزي جايگزين پايگاه‌هاي شوروي سابق شده‌اند. اما براي كمپاني‌هاي نفتي آمريكا مشكل كماكان باقي است. لوله‌هاي انتقال را بايد چگونه انتقال داد 
تاریخ انتشار:   ۰۸:۲۷    ۱۳۹۳/۵/۲ کد خبر: 76164 منبع: مشرق پرینت

این مستند توضیح می‌دهد که امریکا چطور برای تسلط بر نفت منطقه غرب آسیا شروع به اشغال افغانستان کرد.

نفت عامل جنگ‌ها و ترورها، ساخته آدری بروهی در سال 2005 و محصول کشور آمریکا است. اين مستند به بررسي وضعیت حضور نفت در بروز ترور و جنگ‌ها مي‌پردازد كه در ابتدا پرزيدنت بوش به صحبت درباره این عوامل مي‌پردازد و اينكه كشورهاي در حال توسعه زيادي را با خود از طريق دادن امكانات به آن‌‌ها همراه ساختند. بررسی و بازبینی این مستند کمک خواهد کرد تا وضعیت جنگ افغانستان را از نگاه یک مستندساز آمریکایی و کسی که تمام عمرش را در کشور ما به سر برده بشناسیم.

به رغم به فراموشي سپرده شدن در اذهان جهانيان، جنگ در کشور كماكان ادامه دارد. بعد از سالها اشغال نظامي توسط آمريكا و اجراي ماموريت‌هاي تجسس و انهدام، اثري از برقراری صلح به چشم نمی‌خورد. تعداد اندكي از عناصر القاعده كشته يا اسير شده و بسياري از طالبان از مرزها عبور كرده‌اند و جهت سازماندهي مجدد به پاكستان گريخته‌اند و از گسترش پايگاه‌هاي نظامي در افغانستان پي به حضور بلند مدت امريكايي‌ها مي‌بريم.

آيا نفت را مي‌توان عامل تعيين كننده براي اشغال كشور محروم و فقير ما توسط آمريكا دانست؟

انچه روشن و واضح است اینکه آمريكا، وطن ما را كه داراي حداقل منابع نفتي است، اشغال كرده است. جمهوري‌هاي سابق شوروي، شامل قزاقستان، تركمنستان، ازبكستان، تاجيكستان وقرقيزستان در شمال داراي مقادير زيادي نفت و گاز طبيعي است، كه روسيه تا قبل از فروپاشي شوروي سابق در سال 1990، صادر مي‌كرد.

در حال حاضر، پايگاه‌ها و سربازان آمريكايي در ازبكستان تاجيكستان وقرقيزستان مستقر هستند، كه اين روسيه را بسيار نگران كرده است. چين نيز ديگر بازيكن اين ميدان است و مايل به استخراج هر چه بيشتر نفت و گاز اين منطقه، براي انتقال به چين. لذا در آينده احتمالا شاهد رقابت 3 جانبه بين چين، روسيه، آمريكا بر سر منابع آسياي مركز خواهيم بود.

پايگا‌ه‌هاي نظامي آمريكا امروزه در سرتاسر آسياي مركزي جايگزين پايگاه‌هاي شوروي سابق شده‌اند. اما براي كمپاني‌هاي نفتي آمريكا مشكل كماكان باقي است. لوله‌هاي انتقال را بايد چگونه انتقال داد بدون آنكه از حوزه استحفاظي قدرت‌هاي رقيب عبور كند؟ با روسيه در شمال، آذربايجان در غرب درياي خزر، ايران در جنوب غربي، هند در جنوب شرقي و چين در شرق به نظر مي‌رسد عبور خط لوله از طريق افغانستان و پاكستان به سمت اقيانوس هند يگانه راه حل باشد. چنين پروژه‌اي قبلا در اوایل دهه 90 توسط كمپاني نفتي كاليفرنيايي موسوم به يونوكال پيشنهاد گرديد.

اجراي اين پروژه در عمل به دو علت با مشكل مواجه است. ‌ارتفاعات صعب‌العبور و تداوم جنگ داخلي كه حاصل دگرگوني تاريخي در افغانستان مي‌باشد، يا به عبارتي اشغال افغانستان توسط شوروي.

در سال 1979 ارتش شوروي وارد کشور ما شد و به بهانه حمايت از دولت كمونيستي وقت، وطن به اشغال روس‌ها در مي‌آيد. مقاومت محلي براي مبارزه با كمونيسم بلافاصله شكل مي‌گيرد. از رعايا گرفته تا جنگ طلبان همه در لواي مذهب اسلام متحد شده و گروهي تحت عنوان مجاهدين، به معني جنگ‌جويان مقدس را تشكيل مي‌دهند.

در دهه60، حمايت شوروي‌ها از ويتنامي‌ها منتهي به شكست آمريكا در اين جنگ شد. 20 سال بعد، واشنگتن فرصت تسويه حساب پيدا مي‌كند. كمك امريكا به مجاهديني كه مصمم به شكست دادن روس‌ها در افغانستان هستند. در حالي كه سازمان سيا امريكا از مجاهدين حمايت مي‌كرد، سازمان اطلاعات و امنيت پاكستان، با يك نقشه حساب شده جنگجويان خارجي مسلمان را از ساير كشورهاي اسلامي در راستاي تحقق آرمان مشترك اسلامي فرا مي‌خواند.

سازماندهي جهاد بين‌المللي عليه كمونيست‌ها آمريكايي‌ها و پرزيدنت ريگان از اين طرح به گرمي استقبال كردند، سازمان سيا ان را پذيرفت و مورد حمايت مالي قرار داد. پاكستان تداركات ان را به عهده گرفت و هزاران نفر را از 32 كشور مسلمان جذب صف مبارزه كرد و اين مبناي شكل‌گيري القاعده شد.

القاعده به زبان عربي يعني پايگاه و نام اطلاق شده به اردوگاه افغانستانیها بود. كه در دهه 80 با حمايت مالي سيا جهت آموزش جنگجويان مجاهد ضد شوروي احداث گرديد و به این طریق جنگ داخلی در کشور ما آغاز می شود. در سال 1994 طالبان به رهبري ملا عمر در مقابل اين جنگ ايستاد و پس از پيروزي دولت تشكيل داد. آمريكا به حمايت مجدد طالبان برخاست؛ زيرا اميد داشت كه طالبان افغانستان را فتح كند در واقع فتح طالبان يعني فتح امريكا زيرا طالبان دست نشانده آمريكا بود.

در سال 1995 آمريكا به طالبان سلاح و وانت‌های جديد مي‌دهد، آنها در سال 1996 كابل را به تصرف در مي‌آورند. جنگ طلبان مخالف به سرعت با هم متحد شدند و ایتلاف شمال را تشكيل دادند. در قرارداد احداث خط لوله سراسري به افغانستان، آمريكا از اين معامله منتفع مي‌شد.

فاجعه ديگري براي افغانستان، زمين اين كشور به 10ميليون مين حاصل از دو دهه جنگ الوده است. ديگر نگراني مزارع خشخاش است، كه با شعار نظام نوين معنوي توسط طالبان نابود شده بود. ولي توسط جنگ طلبان دوباره احيا گرديده است. در سال 2003 با توليد سه-چهارم خشخاش جهان، افغانستان به بزرگترين توليد كننده هرویين در جهان تبديل شد.

همه جنگ‌سالاران در فروش يا حمل، يا تامين منابع مورد نياز براي كشت خشخاش به نوعي دست دارند و آمريكایيها هيچ اقدامي نمي‌كنند نيروهاي ایتلاف و صلحبانان ناتو نيز به همچنين و نيز كرزي. قاچاق ترياك تشديد كننده ديگر مشكل‌ها است و اين نه تنها كشاورزان را از كاشت غذا بازداشته و بحران كمبود مواد غذايي را تشديد مي‌كند، بلكه پول لازم براي تسليحات بيشتر توسط جنگ‌طلبان را تامين مي‌كند.

نيروهاي بين‌المللي عملا خود كنترل كابل را در دست دارند، و بقيه مملكت در حال بازگشت به جنگ‌طلبان سنت گرايي است كه سابقه سو مديريت دارند. بسياري از هموطنان به چشم اشغال‌گر به نيروهاي آمريكا و ساير نيروهاي غرب نگاه مي‌كنند. بسياري از عوامل طالبان، متعاقب شكست، به داخل پاكستان گريختند.

اما آنچه که هرگز تغییر نمی‌کند خوی مصرف‌گرایی تمدنی است که اساسش نه بر تولید بلکه بر مصرف بیشتر است و نهایتا آمریکا بر گرده جهل و تنبلی مردمان دیگر سوار می‌شود. خواه عراق باشد خواه افغانستان و یا هر جای دیگر.

کد (6)


این خبر را به اشتراک بگذارید
نظرات بینندگان:

>>>   نه. امریکا خوبه! امریکا دوست افغانستانه! امریکا برای حقوق بشر و دیموکراسی به افغانستان داخل شده ! امریکا برای نفت یا اعمار پایگاه نظامی نیامده ! مه عاشق امریکا استوم. امریکا چراغ سولر میته! امریکا عقب حقوق زنان و اطفاله ! ( امریکا و اسرائیل تا اکنون "حقوق بشر" 700 نفر از زنان و اطفال داخل غزه را دادند و آنها ره سلاخی کردند !!)
احمق خان ملنگ !

>>>   آن چه که واضح است این است که ما در یک جهان اقتصاد بین المللی و یا گلو بالیزیشن قرار داریم. دیگر شرکت های بزرگ اقتصادی مربوط یک مملکت بوده نمیتواند، بلکه مربوط سهام داران هستند و این سهام داان از تمام کشور ها و نقاط جهان اند. طور مثال اگر یک شرکت چینی درمنابع نفت و گاز در آسیای میانه سرمایه گذاری میکند، امریکا میداند که این شرکت مفاد قابل ملاحظه یی خواهد کرد، بناُ مردم و یا کمپنی های امریکایی سهام آن را میخرند، در نتیجه سرمایه شان زیاد میشود. و این جریان میتواند همچنان برعکس باشد.از طرف دیگر جهت تعادل در اقتصاد جهانی باید تمام بخش های اقتصاد همزمان رشد نمایند. بعضی اوقات رشد یک بخش باعث پایین آمدن بخش دیگر میشود.طور مثال اگر فروش بین المللی تسلیحات کاهش پیدا میکند، یگانه راه انکشاف آن بر انداختن جنگ ها است. بناُ این جنگ های منطقه یی که وجود دارد به شمول فلسطین، سبب قرارداد های صد ها ملیارد دالری تسلیحات میشود.

>>>   امریکا خیلی بشر دوست اس امریکا جان وای وای چه ملک پیشرفته اس که فابریکه هایش تخنیک اش در فعالیت ۲۴ ساعته بر کشتار ونابودی بشر وموجودات متحرک و غیر متحرک زمین وفضا مصروف اند واه واه بیشک چه کشور ازاد و مدرن ومدافع حقوق بشر ...
جهالت از دنیای غفلت


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است